تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,136 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,051 |
شهادت طلبی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 43، تیر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شنیده می شود که بعضی از روشن فکران مآبان به پیروی از القاءات رادیوهای بیگانه، روحیه شهادت طلبی را در رزمندگان اسلام مورد نکوهش قرار داده و آن را خلاف عقل و دین می دانند! و در ابتدای جنگ یکی از نویسندگان در مصاحبه ای که از تلویزیون منتشر شد به آیه «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة» خود را به هلاکت نیافکنید، تمسک می کرد و با اظهار دلسوزی فرهنگ شهادت طلبی را مخالف قرآن می دانست و از رزمجویان درخواست می کرد که شما به نیت فتح و پیروزی به جبهه بروید نه به نیت شهادت!! اکنون نیز بسیار شنیده می شود که درخواست شهادت را امری خلاف شرع می دانند. ظاهرا مطلب بر این گویندگان اشتباه شده هم چنان که گاهی به نحوی دیگر بر بعضی از رزمندگان شهادت طلب نیز اشتباه شده است. شهادت طلبی چیزی است و خود را در معرض هلاک و مرگ قرار دادن چیز دیگر گفته می شود که بعضی از رزمندگان به دلیل عشق به شهادت احتیاط های لازم را نادیده گرفته، کلاهخود و سایر لباسهای رزمی را نمی پوشند. یا بدون در نظر گرفتن شرایط و دستور فرماندهان در بعضی از حمله ها به سوی مواضع دشمن هجوم می آورند و این را نوعی شجاعت یا شهادت طلبی و بی اعتنائی به زندگی دنیا می دانند. این امر اشتباه بزرگی است و شرعا جایز نیست و حضرت امام دام ظله در استفتائی که در همین مجله منتشر شد حکم به حرمت آن فرمودند:
گاهی دیده می شود بعضی از برادران رزمنده مقررات تعیین شده از سوی فرماندهان را به طور دقیق رعایت نمی کنند و وسائل ایمنی و حفاظتی مانند کلاه خود یا عینک های مخصوص و امثال آن را به کار نمی برند و در اثر همین عدم احتیاط ممکن است باعث شهادت یا زخمی شدن خود یا دیگر رزمندگان شوند و تصور می کنند که چون این کار منجر به شهادت می شود کار صحیحی است آیا این عمل جایز است یا خیر؟ متمنی است نظر مبارک را مرقوم فرمائید. بسمه تعالی رزمندگان عزیز باید مطابق مقررات جبهه و دستور فرماندهان عمل کنند و مسائل ایمنی و حفاظتی را مراعات نمایند و تخلف جایز نیست. امیرالمؤمنین علیه السلام که سرور مجاهدان و الگوی شهادت طلبان است و به فرموده ی خودش باکی از مرگ ندارد که خود بر آن وارد شود یا مرگ بر وی هجوم آورد و باز به فرموده ی خودش با مرگ چنان مانوس و آشنا است که از طفل شیرخوار به پستان مادر آشناتر یعنی مرگ را نه تنها نمی پذیرد بلکه سعادت و رهائی می داند و از آن چنان لذتی می برد که از لذت طفل با شیر مادر بیشتر؛ در عین حال چنان در موقع جنگ با احتیاط بود که وحشی قاتل حمزه آن گاه که هندِ جگر خوار (مادر معاویه) از او خواست که یکی از سه تن (محمد (ص)و سلم، علی علیه السلام، یا حمزه) را بکشد، گفت: اما محمد (ص)و سلم را نمی توانم کشت زیرا اصحاب او نگین وار احاطه اش کرده اند و دسترسی به او نیست و اما علی علیه السلام مردی است با احتیاط که اطراف و جوانب خود را به دقت مواظب است و طمعی در او ندارم. سپس کمین نشست و حمزه سیدالشهداء علیه السلام را با نیزه ای شهید کرد. بنابراین احتیاط و خود را از مرگ رهانیدن نه تنها واجب و لازم است بلکه اصولا شجاعت، با خود را به کام مرگ فرو بردن هیچ تناسبی ندارد. و شجاع ترین مردم ــ که امیرالمؤمنین علیه السلام است ــ چنان بر خود محافظت داشت که هیچ کس نتوانست او را در جنگ چه با حمله و چه با نیرنگ از پای در آورد. و این بالاترین درس شجاعت و رزم برای رزمندگان اسلام است: باید تا آنجا که ممکن است بر جان خود محافظت کنند و آن را به آسانی تقدیم گلوله دشمن ننماید.
شهادت، سعادت است با این همه شک نیست که شهادت طلبی، امری ستوده و مستحب است و ویژه ی مردان راستین خدا است زیرا شهادت سعادتی است که نصیب هر کس نمی شود. و دلیل بر این ادعا، دعاهائی است که از ائمه معصومین (ع)رسیده و در آن از خداوند در خواست توفیق برای شهادت کرده اند. در دعاهای ماه رمضان می خوانیم: «وقتلا فی سبیلک فوفق لنا» ما را به کشته شدن در راه خود موفق بدار. و در دعای دیگر این ماه است: «و اسألک ان تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک تحت رایة نبیک مع اولیائک و اسألک ان تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک...» و از تو می خواهم که مرگ مرا با کشته شدن در راهت و در زیر پرچم پیامبرت و همراه با اولیاءت قرار دهی. امیرالمؤمنین علیه السلام در آخر عهدنامه مالک اشتر می فرماید: «و ان یختم لی ولک بالسعادة و الشهادة انا الیه راجعون» و از خدا می خواهم که خاتمه کار من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد که بازگشت ما به سوی اوست. بنابراین شهادت، آرزوی مردان خدا است. و بسیار شنیده شده است که مردانی هم چون میثم تمار، عبدالله بن عفیف و حجر بن عدی و امثال آنها از بزرگان اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام اظهار می داشتند که آرزوی آنان و در خواستی که از خدا داشته اند همین بوده که نهایت کار آنها در زندگی شهادت باشد، آن هم بر دست شقی ترین مردم. گویا همه می خواستند هم چون مولای خود که قاتل او شقی ترین اولین و آخرین بود به دست شقی ترین مردم آن روزگار کشته شوند تا در این ویژگی نیز از آن اسوه ی جهاد و شهادت پیروی کرده باشند و به او شباهتی داشته باشند درود بی پایان بر آن رهنما و بر آن رهروان.
چرا باید شهادت آرزوی مردان خدا باشد؟ کسانی که شهادت طلبی را نکوهش می کنند ارزش آن را نمی دانند هم چنانکه بعضی از عوام الناس ــ می پندارند که شهادت مرگی زود رس است. به تکرار دیده شده است که سوداگران گرانفروش اگر مورد اعتراض قرار گیرند عذر می آورند که: «آقا همه چیز گران است بجز جان آدمی...!» و با این سخن طعنه به این بسیج عمومی برای شهادت می زنند که جان آدمی ارزان شده و به آسانی مورد مخاطره قرار می گیرد و با قیمت کمی معامله می شود!! آیا چنین است؟! باز می گردیم به سخن مولی امیرالمومنین علیه السلام که از خدا درخواست سعادت و شهادت در نهایت زندگی می کند و می فرماید: زیرا بازگشت به سوی او است امام با این سخن به ما می آموزد که سرانجام خواهید مرد و هیچ جانداری از مرگ راه فرار ندارد، پس چه بهتر که مرگ در راه خدا باشد تا به بهائی گران آن را بفروشی. کسی که متاع گرانبها و عزیزی به بازار آورده و می داند که با همه علاقه ای که به آن دارد سرانجام باید از آن جدا شود و آن را بفروشد، شک نیست که آن را به بهای ارزان نخواهد فروخت. جوانانی که در دنیای شهوت و عیاشی و شرابخواری و هروئین و خودکشی و دهها وسائل نابودی دیگر خود را فدای چند لحظه خوشگذرانی می کنند چه ارزان متاع گران بهای خود را می فروشند و این نابخردان گوئی که نمی بینند و نمی دانند و تنها ارزانی جان را در معامله با خدا می بینند این نیست به جز ضعف ایمان. خداوند می فرماید: «ان الله اشتریٰ من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوریة و الانجیل و القرآن و من اوفیٰ بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم». (سوره توبه، آیه 111) خداوند جان و مال مومنان را خریده است که در مقابل آن به آنها بهشت ارزانی دارد و آنها در راه او پیکار کنند؛ بکشند و کشته شوند، و این وعده ی حتمی است که خداوند بر خود واجب کرده است و در تورات و انجیل و قرآن اعلام فرموده و چه کسی از خداوند به عهد و پیمان خویش باوفاتر است. پس خرسند و خشنود باشید (ای رزمندگان راه خدا) به معامله ای که با خدا کرده اید و آن پیروزی و خوشبختی عظیم است. به خدا سوگند اگر نبود برای رزمندگان اسلام به جز همین آیه، کافی بود که هر مؤمنی را وا دارد که سر از پا نشناسد و زن و فرزند را رها کند و تنها به امید شهادت رو به جبهه بیاورد: وعده ی خدا، معامله با خدا، قیمت جان بهشت جاویدان. و عده ای که با تاکید در تمام کتب آسمانی نازل شده است. و چه کسی باوفاتر از خدا؟! بشارت باد چنین سوداگرانی را که به پاداش بزرگ نایل آمده اند. و در پاسخ به کسانی که شهادت را مرگ زودرس می دانند آیاتی نازل شده است در سوره ی آل عمران آیات 156 تا 158 می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین کفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فی الارض او کانوا غزیً لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل الله ذلک حسرة فی قلوبهم و الله یحیی و یمیت و الله بما تعملون بصیر. و لئن قتلتم فی سبیل الله او متم لمغفرة من الله و رحمة خیر مما یجمعون و لئن متم او قتلتم لإلی الله تحشرون» ای کسانی که ایمان آوردید مانند کافران نباشید که هر گاه دوستانشان به مسافرت می روند یا گرفتار جنگی می شوند درباره ی آنان می گویند: اگر نزد ما بودند نه می مردند و نه کشته می شدند! شما چنین نگوئید تا این عقیده تنها افسوس و حسرتی در دل آنان باشد و بدانید زندگی و مرگ به دست خدا است و او به اعمال شما آگاه است و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید آمرزش و رحمت الهی بهتر از اموالی است که آنان در این جهان گرد می آورند و اگر بمیرید یا کشته شوید به هر حال به سوی خدا باز می گردید. این آیات مومنان را هشدار می دهد که روش کفار را پیش نگیرند و مانند انان نیندیشند و به آنها دلداری می دهد که سرانجام خواهید مرد چه در راه خدا کشته شوید و چه با مرگ طبیعی بمیرید و به هر حال به سوی خدا باز می گردید ولی در یک صورت با آمرزش و رحمت خدا همراه است و در صورتی دیگر گرفتار حساب کارهای خود هستید. در همین سوره آیات 168 و 169 می فرماید: «الذین قالوا لاخوانهم و قعدوا لو اطاعونا قل فادرؤا عن انفسکم الموت ان کنتم صادقین. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون...» آنان که از جنگ خودداری کردند و گفتند اگر برادران ما نصیحت ما را شنیده بودند کشته نمی شدند! بگو به آنها (ای رسول خدا):اگر راست می گوئید جان خود را از مرگ برهانید و مپندار که کشته شدگان در راه خدا مرده اند بلکه آنان زنده اند و از مقام عندالرب و روزیهای بی پایان خداوند برخوردارند... تا آخر آیات که همه در فضل و مقام شهیدان است. این آیه نیز نکوهش می کند کسانی که با شنیدن خبر شهادت کسی می گویند: (ای بیچاره!) اینها نمی دانند که خود بیچاره اند و در دام پیش آمدها گرفتار و مرگ همیشه در دو قدمی آنها است؛ آن هم بدون اطمینان از آینده همیشگی خویش و این آیه اعلام می دارد که شهادت مرگ نیست بلکه حیاتی است عندالرب و با برخورداری از روزیهای بی پایان او. و درباره ی راحت طلبان پر مدعا می فرماید: «الم تر الی الذین قیل لهم کفوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و آتوا الزکوة فلما کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون الناس کخشیة الله او اشد خشیة و قالوا ربنا لم کتبت علینا القتال لو لا اخرتنا الی اجل قریب قل متاع الدنیا قلیل و الآخره خیر لمن اتقی و لا تظلمون فتیلا اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیدة...»، (سوره نساء، آیه 77ـ 78). آیا ندیدی کسانی را که (خواستار جنگ با کفار بودند) به آنها گفته شده دست باز دارید و نماز بر پا دارید و زکات بپردازید (اکنون همین کفایت است و جنگ واجب نیست) ولی همین که جهاد بر آنان واجب شد گروهی از آنها از مردم هراس داشتند هم چون خوف از خدا بلکه بیشتر و گفتند: پروردگار چرا بر ما پیکار را واجب فرمودی کاش ما را مهلت می دادی تا عمر بیشتری کنیم!! بگو (ای رسول خدا) زندگانی دنیا متاعی زودگذر است و آخرت برای پرهیزکار بهتر است و در آنجا کمترین ستم به کسی نمی شود و شما هر کجا باشید مرگ شما را فرا می رسد اگر چه در دژهای محکم زندگی کنید... . کسانی دیده می شوند که در موقع سخن گفتن شجاعانه و بی باک ولی چون وقت کار و پیکار سر رسد دست از زندگی شستن بر آنها بسیار سخت است. خداوند می فرماید: زندگی دنیا چند روزی است آن هم آمیخته با هزاران بلا و ناکامی و ستم و بیداد. و همانا آخرت بهتر است اگر پرهیزکار باشید؛ در آن جا به مرگ گریزی نیست در هر دژ و کاخ و برج و باروئی باشید اجل که سر رسید مهلت نخواهد داد. از برخی رزمندگان اسلام نقل شده که گروهی برای انجام بعضی عملیات جنگی به سوی دشمن می رفتند، یکی از برادران به محض اینکه صدای توپ و خمپاره را شنید از ترس مرگ قدم برنداشت و به غاری پناه آورد و به دوستان خود گفت: من در اینجا منتظر شما می مانم!! هر چه او را نصیحت کردند تسلیم نشد. شیر مردان رفتند و وظیفه خود را انجام دادند و همگی سالم بازگشتند و چون به آن غار موعود رسیدند دیدند که بیچاره در همان پناهگاه با ترکش خمپاره ای از پا درآمده است. آری! آن که از مرگ فرار کند مرگ زودتر به سراغ او می رود. نتیجه می گیریم که براساس منطق قرآن، بیچاره آن کسی است که از شهادت فرار می کند و آن را مرگ زودرس می داند و سپس در دام مرگی ذلت بار جان می دهد و اما شهادت نه تنها مرگ زودرس نیست بلکه اصلا مرگ نیست و رسیدن به زندگی سعادتمندانه و فوز عظیم و حیاة عند الرب و برخورداری از روزی بی پایان الهی است. این منطق قرآن، انگیزه ی واقعی برای شهادت طلبی را در دلهای مؤمنان به وجود می آورد. مکتبهای غیر الهی برای ایجاد انگیزه در دل پیروان خود تا فداکاری و از خود گذشتگی بیشتری در حمایت و دفاع از وطن یا از کاخ ستمگران از خود نشان دهند، به مطالب خیالی و توهمی می پردازند و آنها را به زندگی جاوید خیالی وعده می دهند که اگر در راه وطن کشته شوی نام تو در تاریخ به بزرگی و عظمت می ماند و برای تو مجالس یاد بود می گیرند و به نام تو مثلا سکه می زنند یا تمبر یاد بود چاپ می کنند و نشان افتخار به تو می دهند و رتبه نظامی تو را بالا می برند. شعرا نیز دست به کار شده تشویق می کنند: سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکوئی نبرند و مانند آن این فریادهای حماسه برانگیز باید با بوق و کرنا همراه باشد و یک لحظه متوقف نشود تا مبادا رزمنده به خود آید و به آینده ی خویش فکر کند که برای من نام نیک چه ارزشی دارد؟ و این همه تشویقها برای چیست؟ و چه نفعی به حال من دارد؟ چرا من باید فدای خوشگذرانی و ریاست چند نفر قلدر بشوم؟ راستی مکتبی که زندگی انسان را همین چند روز دنیا می داند چقدر باید در اغفال و فریبکاری نسبت به پیروانش بکوشد تا در آنها روحیه فداکاری را بیافریند! ولی قرآن و مکتب آسمانی انبیاء، وعده ی دروغین نمی دهد و اغفال نمی کند و یک انگیزه ی خیالی و توهمی برای پیروانش نمی آفریند بلکه آنها را به اندیشیدن در آینده و گذشته خویش دعوت می کند و می گوید: آیا می پندارید که خداوند شما را عبث و بیهوده آفریده است؟ نه بلکه برای هدفی بسیار والا آفریده شده اید و به آن هدف نمی رسید مگر با پیروی از دستور الهی. پیمودن این راه پر آشوب و پر خطر برای همه مشکل است به جز کسانی که در راه خدا از تقدیم جان دریغ ندارند، آنان در معامله ای با خدا وارد شده اند که بدون شک نتیجه ی آن فوز عظیم است. اینان با یک پرش همه این راه را در نوردیده اند. سخن امام امت را فراموش نکنیم که فرمود: این جنگ یک نعمت الهی است. از نعمتهای مادی که پیامد طبیعی جنگ های استقلال طلبانه است که بگذریم مهمترین نعمت و ارزش جنگ کفر و اسلام همین است که نزدیکترین و آسان ترین راه برای پیمودن مراتب تکامل بشر را به وجود می آورد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اما بعد فان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصة اولیائه ... فمن ترکه رغبة عنه البسه الله ثوب الذل و شمله البلاء...» جهاد دری از درهای بهشت است که برای خواص اولیای خدا گشوده شده است... و هر کس جهاد را به دلیل کوچک شمردن آن ترک کند خداوند بر او لباس خواری را می پوشاند و بلا او را در بر خواهد گرفت. بنابراین جهاد دری است از درهای بهشت که در این جهان گشوده شده است یعنی کسی که از این در وارد شود از همه ی مشکلات راه رهائی یافته است. خوشا به حال آنان و درود بر روان پاک شهیدان.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 395 |