تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,069 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,018 |
فاجعه ی هفتم تیر عامل ثبات و پا برجائی انقلاب | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 43، تیر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
انقلاب اسلامی، عطیّه ای الهی بود که در اثر قیام همگانی ملت مسلمان ایران با سلاح کلمه توحید و توحید کلمه، تحت رهبری حکیمانه امام خمینی در این خطه ی شهید پرور به وقوع پیوست. انقلاب اسلامی آن چنان سریع و نیرومند به پیش تاخت که خواب سران استکبار را بر آشفت. دو قطب شرقی و غربی در حالی که با هم تبادل قدرت و زورآزمائی می کردند، ناگهان در برابر نیروئی عظیم و شگفت انگیز قرار گرفتند، و پیروان انقلاب را انسانهائی فوق العاده و استثنائی یافتند که با سلاح ایمان متبلور در جمله رستگاری زای «لا اله الا الله» یکی از استوانه های قدرت را که از هر سوی تائید می شد، به زانو در آوردند و رژیم ستم شاهی را برای همیشه لگدکوب کردند و این بدان معنی است که هیچ ارجی برای صاحبان قدرت مادی ــ هر چه هم از سلاحهای پیشرفته ای برخوردار باشندــ قائل نیستند و این نه تنها ابهت آنها را پایمال می کند که قدرت پوشالیشان را برای میلیون ها مستعضف دربند، زیر سوال می کشد. از این روی درنگ را روا نشمرده و در پی ضربه زدن به انقلاب شدند. ترفندهائی که برای مقابله با انقلاب در پیش گرفتند، گوناگون و زیاد است ولی در هر صورت برای مردم ما پوشیده نیست چون خود شاهد این نقشه ها و توطئه های پلید بوده و هستند ولی آنچه حائز اهمیت است و تکرارش حتی برای ملت مسلمان ایران، ارزشمند و مفید است، این است که بدانیم چه عواملی توانسته است این انقلاب را این چنین بیمه کند که در برابر تند باد حوادث، مستقیم و پا برجا بایستد و استقامت داشته باشد. اولین و مهمترین عامل ثبات و پایداری انقلاب، همین است که ریشه در جان مردم دارد و همواره با خون پاک فرزندان عزیز این خاک و بوم آبیاری می شود و تا این آبیاری ادامه دارد و تا مردم در صحنه اند، بی گمان هیچ قدرتی توان خشکاندن این ریشه های تنومند و مستحکم را ندارد. شاید عوامل دیگر از قبیل وحدت، یگانگی، همکاری مردم با یکدیگر، اجتماع های میلیونی به ویژه نماز جمعه، و و ... و دیگر عوامل پایداری؛ پیوندی ناگسستنی با همان عامل اول دارند. و حتی رهبری حکیمانه امام که این کشتی مقدس را پیوسته از غرق شدنها حفظ کرده و به ساحل نجات رسانده و با رهنمودهای خود مردم ار همیشه در خط اسلام و قرآن نگهداشته است ارتباطی نزدیک با نخستین عامل دارد زیرا اگر مردم همکاری نمی کردند و رهنمودهای امام را با جان و دل نمی پذیرفتند و سخنان پیشوای معظمشان را هم چون قوانینی تخلف ناپذیری نمی ــ دانستند، قطعا تاثیر چندانی نداشت، گر چه برای ما ثابت شده است که انفاس قدسیه این امام عزیز، برای نگهداری انقلاب کافی است و تا این نعمت بزرگ الهی در بین ما هست، هیچ بیم و هراسی از دشمنان تا دندان مسلح نداریم، که خدایش عمری دراز عطا فرماید و تا انقلاب جهانی مهدی موعود سلام الله علیه، ما را از این نعمت محروم نگرداند. و این مردم چون خود را از امام و پیرو به حق او می دانند، لذا در خط او که خط مستقیم پیامبر (ص) و امامان (ع)است، به راه خود ادامه می دهند و تا این خط محور قرار گرفته است، نهضت آسیب ناپذیر خواهند ماند؛ هر چند پیشامدهائی چون هفت تیر رخ دهد و آن همه شخصیت های عزیز چون آیت الله شهید مظلوم بهشتی که خود یک ملت بود و حجة الاسلام شهید محمد منتظری که در راه پیش برد اهداف اسلام سر از پا نمی شناخت، به شهادت برسند. آری! گر چه جای این عزیزان خالی است و دیگر زمانه چون بهشتی و منتظری و یارانشان نخواهد دید و فقدان آنها با آن وضعیت بسیار فجیع و لطمه ای بود جبران ناپذیر ولی اگر نهضت کربلای حسینی به سستی و ضعف گرائید، در این نهضت نیز سستی به وجود می آید. پس همان گونه که به شهادت رسیدن سرور شهیدان، امام حسین علیه السلام و 72 تن از یاران باوفایش در صحنه ی کربلا 63 هجری قمری، انقلاب بزرگ اسلامی را از گزند حوادث در امان نگهداشت و نام نامی محمد صلی الله علیه و آله، پیامبر گرامی اسلام را که دشمن می کوشید از تاریخ محو کند، زنده و جاوید در تاریخ ماند، شهادت سرور شهیدان انقلاب اسلامی ایران، آیت الله دکتر بهشتی و اسوه ی پیکارگران تاریخ معاصر، حجة الاسلام محمد منتظری و 71 تن یاران باوفا و مخلصشان در کربلای ایران 1360 هجری شمسی، انقلاب اسلامی ایران را که نمونه ای از انقلاب اسلامی حضرت محمد (ص)است، بیمه کرد و از هر خطری در امان داشت و نقشه های خائنان دشمن قسم خورده انقلاب را نقش بر آب کرد، و منافقان کور دل را از صحنه بیرون نمود و مردم را نسبت به انقلاب و مسئولین جمهوری اسلامی متعهدتر و خوشبین تر کرد. راستی دشمن چقدر کور و جاهل و نابخرد است که خیال می کند با دست زدن به چنین فاجعه ی هولناکی مردم را از انقلاب باز داشته و جمهوری اسلامی را به بست می کشاند!! چه خیال باطل و چه پندار واهی! همان گونه که امام عزیزمان فرمودند: «...هر چند وقتی یک بار چنین حوادثی رخ می دهد ــ و برخی از عزیزان ملت به شهادت می رسندــ و و ... این بار نیز چون نقشه ها و توطئه های دشمنان خیلی زیاد و سنگین بود و از طرفی تبلیغات سوء بر علیه افراد مخلص و متعهدی هم چون آیت الله بهشتی به حدی زیاد بود که برخی از دوستان را نیز بدبین کرده بود (و این برای به اثبات رساندن مظلومیت آیت الله بهشتی کافی است) لذا این بار حادثه ای فجیع رخ می دهد که برای همیشه مردم را به روحانیت و مسئولین مخلص و در راس همه ی آنها آمریکای جنایتکار، خشن، آشتی ناپذیر و سرکش نماید. ( محمد رسول اله و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بیهنم). در هر صورت حادثه ی 7 تیز باید برای همیشه در تاریخ قلب زنده و جاوید بماند و یاد آن روز، شعله ی انقلاب را فروزنده تر گرداند و یاد آوری از شخصیت های محبوبی که در آن روز فرامو نشدنی از دست رفتند، عاملی برای گام نهادن در همان راهی که آنها گام نهادند باشد و راه آنان ادامه پیدا کند. امام خمینی می فرماید: «هر چد برای همه شهداء و به ویژه شهدای هفت تیر عظمت و بزرگواری قائلم، لکن شناخت من از شهید مظلوم بهشتی و ابعاد گوناگون او و شهید محمد منتظری و مجاهدات ارزشمند او بیشتر است؛ و نمی توان تاسف شدید خویش را در فقدان آنان پنهان کرد». حال که امام از ابعاد گوناگون شهید بهشتی و مجاهدات ارزشمند شهید محمد منتظری یاد می کنند، ما نیز در این دو موضوع، مختصر اشاره ای خواهیم داشت. البته تفصیل این مطالب به مجله های خبری و رادیو تلویزیون واگذار می شود که امید است از این دو چهره ی محبوب و تک تک یاران شهیدشان که در آن شب در مقرّ حزب جمهوری اسلامی برای رسیدگی به اوضاع کشور اجتماع کرده بودند، و توسط یکی از بدبخت ترین و شقی ترین مردم روزگار، در آتش عشق الله سوختند، و به لقاء محبوب رسیدند، مطالب ارزنده و جامعی منتشر سازند.
ابعاد گوناگون شهید بهشتی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی خود را پیرو خط امام می دانست و نه تنها در لفظ چنین بود که عملا همان برنامه و خط مشی امام را در مراحل گوناگون زندگی دنبال می کرد. و چون امام را خوب شناخته بود و از محضر پرفیضش بهره ها برده بود، لذا همان گونه که امام دارای ابعاد گوناگون است، این شاگرد باوفای امام نیز از چنان ابعادی بر خوردار بود. شهید بهشتی در دروس حوزه ای ــ به اعتراف حضرت امام ــ مجتهد بود، در همان حال، در فلسفه به درجه ی دکترا نائل آمده بود. شهید بهشتی خوب سخنرانی می کرد، خوب می نوشت و خوب فکر می کرد. همواره در گیرودارهای انقلاب، اندیشه ی صائب او بود که راه را بر فرزندان راستین انقلاب ــ همفکران و یاران بهشتی ــ می گشود و روش های مبارزه را به آنان می آموخت. او به قدری به هدف خود علاقه می ورزید که بیش از همه آماج تهمت ها و جسارتهای مخالفان و دشمنان دین قرار گرفته بود ولی تا لحظه آخر یک قدم عقب نشینی نکرد و یک سر سوزنی با آنها سازش ننمود. او مغز متفکر انقلاب اسلامی محسوب می شد زیرا توطئه های استمعارگران را خوب در می یافت و قبل از اقدام هر کار خطرناکی، با فکر تیز بین خویش، توطئه ها را در نطفه خفه می کرد، یا لااقل در این راه سهم به سزائی داشت. شهید بهشتی یار صدیق امام، فرزند راستین انقلاب، دوست غمخوار محرومان و دشمن آشتی ناپذیر آمریکا و دست نشاندگانش بود، لذا پس از شهادتش امام به سوگ نشست، انقلاب فرزند دلبندش را از دست داد، محرومان و مستضعفان زانوی غم به بغل گرفتند و آمریکا و یاران و اعوانش جشن و سرور بر پا کردند. شهید بهشتی دارای ایمانی راسخ و عملی صالح بود. به نماز اول وقت مقید و نسبت به احکام شرع، حساسیت فوق العاده ای داشت. او حتی اگر در جلسه ای رسمی بود، وقت نماز از حاضران معذرت میخواست و به نماز خواندن بر می خاست. حتی در ماه رمضان هیچ گاه افطار را بر نماز مغرب خواندن مقدم نمی کرد. هیچ گاه کسی را غیبت نمی کرد و پشت سر هیچ انسانی حرف نمیزد. با دشمنان نیز با کمال شهامت و قاطعیت رو در رو مواجه می شد و تهمتهای آنان را با خونسردی و اخلاق اسلامی پاسخ می گفت. بهشتی به دنیا دلبستگی نداشت و از مرگ هم هیچ هراسی نداشت و از این روی، مرگ را مانند جد بزرگوارش امیرالمؤمنین علیه السلام با آغوش باز استقبال کرد. و در یک کلمه، همان سخن جامعی را که امام درباره او گفت تکرار می کنیم: «بهشتی به تنهائی یک ملت بود».
مجاهدات ارزشمند شهید محمد منتظری هیچ کس جز خداوند نمی تواند مجاهدات محمد منتظری را بشمارد زیرا او مجسمه جهاد و الگوی مبارزه و اسوه ی مبارزان و پیکارگران در راه خدا بود. ما بر این باوریم که شهید محمد منتظری از آن روزی که خود را شناخت، پیکار و مبارزه ی بی امان خود را با هر چه رنگ ضد خدائی دارد آغاز کرد و لحظه ای از هدف مقدس خود غافل نبود و در لحظه آخرین نیز با «لا اله الا الله» یعنی نفی تمام طاغوت ها و زورمدارها و باطل ها، زندگی محنت بار دنیا را به پایان رسانید و زندگی جاوید آسایش بخش را آغاز کرد. شهید محمد منتظری از نوزده سالگی همراه با پدر بزرگوارش و همرزم با ایشان، مبارزه خود را شروع کرد. و قبل از این، با نفس خود مبارزه را آغاز کرده بود. او از تمام روش های مشروع مبارزه بر ضد رژیم منحوس پهلوی استفاده می کرد: امضاء گرفتن از علماء، مسافرت، به شهرستان ها برای افشای ماهیت رژیم، تشکیل جلسات جهت آموزش مبارزه برای طلاب و دیگران، ایجاد هسته های مبارزاتی، مطالعه مکتب ها، نهضت ها و انقلابهای دنیا و آموختن زبان های مختلف برای هموار کردن راه انقلاب در آینده و و ... . در روز اول فرودین 45 پس از پخش اعلامیه در حرم مطهر حضرت معصومه، (ع) و در حالی که پدر عظیم الشأنش دستگیر شده بود، او نیز دستگیر و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت. آیت الله العظمی منتظری در این زمینه می فرماید: «در مراحل بازجوئی از هیچ گونه ضرب و شکنجه و فحش هائی که موجب جدّ شرعی است نسبت به اینجانب و فرزندم خودداری نشد چنان که هنوز آثار صدمات جسمانی ناشی از شکنجه های متوالی در فرزندم باقی است». (شهریور45). پس از آزادی از زندان محمد منتظری فعالیت های خود را چنین بیان می کند: «... پس از آزاد شدن وارد یک سلسله فعالیت های تشکیلاتی شدم و نقشه می کشیدم برای کارهای مسلحانه و کادرسازی، در اینجا با یک سلسله مشکلات مواجه شدم یعنی دیدم آنهائی که مذهبی هستند معمولا بینش سیاسی ندارند و آنهائی که بینش سیاسی دارند در خط اسلامی نیستند، با خودم گفتم: باید از صفر شروع کرد. بر همین اساس شروع به کادرسازی نمودم...» او کادرسازی را منحصر به ایران نمی دانست، بلکه به دیگر کشورهای اسلامی و اروپائی مسافرت می کرد و در شهرهای مختلف به افشاگری و کادرسازی و کارهای تشکیلاتی منظم می پرداخت. و لذا بدون مبالغه او یکی از استوانه های محکم و اساس پیروزی انقلاب بود. محمد منتظری در راه پیشبرد اهداف مقدس اسلام چندین بار در ایران و در برخی از کشورهای خلیج فارس و در عراق به زندان رفت. ولی برای اینکه شناخته نشود و باز به این کشورها مسافرت کند با جعل گذرنامه، مرتب به کشورهای مختلف در لباسهای گوناگون مسافرت می کرد و به فعالیت ادامه می داد. با انجمن های اسلامی دانشجویان ایرانی خارج از کشور تماس مستقیم داشت و اعتصاب غذا را در پاریس ــ که از نظر تبلیغاتی خیلی اهمیت داشت ــ رهبری می کرد. در سال 56 که آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی به شهادت رسید، در لندن تظاهرات باشکوهی به راه انداخت. همیشه به علما و مجتهدین نامه می نوشت و آنها را در حال انقلاب دائم قرار میداد. و در کوتاه سخن باید گفت: تمام لحظات و دقیقه ها و ساعتهای محمد منتظری، فعالیت، مبارزه و خدمت بود. خدمات وی پس از انقلاب بر کسی پوشیده نیست. گاهی می شد که در طول 24 ساعت بیش از دو ساعت استراحت نکرده بود. او که پیروزی را در ایران می دید، در عین حال که برای مقابله با دشمنان انقلاب و کور کردن نقشه های استعمارگران فعالیت می کرد، در پی بین المللی کردن انقلاب برآمد و با تماس های مداوم با انقلابیون و مستضعفین سایر کشورها، در این راه تلاش بسیار گسترده ای داشت که راستی برای ما باور کردنی نیست، یک انسان این قدر بتواند کار کند و در مدتی کوتاه آن همه فعالیت زبانی، قلمی و قدمی داشته باشد مگر این که بگوئیم: «الذین جاهدوا فینا لهندینهم سبلنا» چون او راه خدا را در پیش گرفته بود، خداوند نیز راههای فعالیت را بر روی او گشوده و به عمر کوتاهی برکتی زیاد بخشید. و او هم از تمام لحظات زندگی در راه خدا استفاده کرد. امام درباره اش فرمود: «او از وقتی که خود را شناخت، با تعهد و انگیزه ی حساب شده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران گردید... محمد شما و ما خود را وقف هدف و برای پیش برد آن سر از پا نمی شناخت... خدایش رحمت کند و با موالیانش محشور فرماید». «درست مقارن با هر یک از مقطع های پیروزی انقلاب اسلامی، حادثه آفرینی دشمنان اسلام در داخل اوج گرفته است». شهید مظلوم آیة الله بهشتی
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 82 |