تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,837 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,983 |
پرسش ها و پاسخ ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 43، تیر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
یاد خدا س ـ آیا یاد خدا آرام بخش است یا ترس آور؟ خداوند در سوره رعد آیه 28 می فرماید: «ألاٰ بذکر الله تطمئن القلوب» و در سوره ی انفال آیه 2 می فرماید: «اذا ذکر الله و جلت قلوبهم» چگونه این تضاد را توجه می کنید؟ (هـ . منصوری). ج ـ پاسخ سوال شما در سوره ی زمر آیه 23 آمده است: «الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکر الله ...».
توضیح مطلب: خداوند در دو مورد از قرآن در وصف مؤمنان و خاشعان فرموده است «الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم»، (سوره ی حج آیه 28 و سوره ی انفال آیه 2) در سوره ی انفال، مؤمنان را منحصرا کسانی می داند که دارای چنین صفتی هستند. یعنی هر گاه نام خدا را می شنوند دلهاشان ترسان و لرزان می شود. و از این جمله استفاده می شود که نام خدا برای مؤمن مایه ی ترس و هراس است. و در سوره ی رعد می فرماید: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب» آنان که ایمان آوردند و دلهاشان به یاد خدا آرام می شود؛ هان که یاد خدا تنها آرام بخش دلها است. این آیه نه تنها یاد خدا را آرام بخش دل مؤمنان می داند بلکه پس از ذکر اطمینان مؤمنان، با یک جمله جداگانه و اعلام عمومی، یاد خدا را مایه آرامش همه دلها خوانده است. بلکه مقدم داشتن کلمه «بذکرالله» که باید مؤخر باشد طبق قواعد ادبیات عرب، دلالت بر حصر دارد. یعنی هیچ امر دیگری این صفت را ندارد که آرامش راستین به دلهای مضطرب و پریشان بخشد. از نظر ظاهر، میان این دو مطلب تضاد است؛ و این سوال را بر می انگیزد که: آیا یاد خدا ترس آور است یا آرام بخش؟ در سوره ی زمر آیه 23 که قبلا ذکر شد هر دو مطلب را در کنار هم آورده است: «خداوند قرآن را فرو فرستاد که بهترین سخن است. کتابی است که مطالبش هم آهنگ و همانند است و هر یک بر دیگری عطف شده، (یعنی آیات هر یک روشنگر دیگری است) کتابی است که با شنیدن آن لرزه بر اندام مؤمنانی می افتد که از قهر خدا ترسانند و سپس دلها و بدنهاشان با یاد خدا آرام می گیرد». از این که هر دو مطلب در این آیه در کنار هم آمده است، روشن می شود که تضادی میان آنها نیست و هر یک از ترس و آرامش دلیل و علتی دارد گر چه هر دو با یاد خدا و تلاوت آیات خدا همراه است. بنابراین باید دقت کرد و راز این ترس و آرامش را پیدا نمود.
انگیزه های ترس از خدا ترس از خدا انگیزه های مختلفی دارد. گاهی انسان ــ به دلیل گناهان بزرگی که مرتکب شده ــ از خشم و غضب الهی می ترسد و خود را مستحق سخت ترین عقاب می داند. ترس از گذشته ی سیاه و پر گناه و ترس از آینده ی تاریک که نمی داند بار چه گناهانی را به دوش خواهد کشید. امام صادق علیه السلام فرمود: «المؤمن بین مخافتین: ذنب قد مضی لا یدری ما صنع الله فیه و عمر قد بقی لا یدری ما یکتب فیه من المهالک فهو لا یصبح الا خائفا و لا یصلحه الا الخوف» (اصول کافی، ج2، ص71). مومن میان دو نگرانی است: نگرانی از گناه گذشته که نمی داند خداوند با آن چه کرده است (بخشیده یا نبخشیده است) و نگرانی از عمر باقیمانده که نمی داند چه لغزشهای هولناکی در آن از او سر خواهد زد؛ پس مؤمن همیشه ترسان است و به جز ترس او را اصلاح نمی کند. و گاهی ترس ناشی از احساس سنگینی مسئولیت است که انسان خود را بدون کمک و یاری خدا از انجام آنها ناتوان می بیند و از واگذاری خدا هراس دارد. این ترس حتی در معصومین نیز هست. و گاهی ناشی از نهایت قرب به درگاه الهی است که مقربان خاص او از کمترین توجه به غیر نگردانند مبادا موجب کمترین توقف در حرکت و مسیر الی الله باشد. حتی بعضی از اعمال که برای افراد معمولی خوب و مناسب است آنها برای خود لغزش می دانند و از آن توبه می کنند. «حسنات الابرار سیئات المقربین». و گاهی ترس، تنها به دلیل احساس عظمت الهی و ناچیزی خویشتن است. آنان که خداوند را به حق می شناسند، همیشه در دل احساس خوف و خشیت می کنند: «انما یخشی الله من عباده العلماء» تنها دانایانند که از خداوند ترس و خشیت دارند. بعضی از علما قائلند که خوف به هر ترسی گفته می شود ولی خشیت ترسی است که ناشی از احساس عظمت و جلال الهی است و این اختصاص به دانایان دارد.
دلیل آرامش دلها با یاد خدا و اما آرامش دلها و رفع نگرانی و اضطراب با یاد خدا به این دلیل است که انسان به فطرت پاک، خدادادی احساس می کند، تنها قدرت مهیمن بر همه جهان آن نیروی غیبی است که همه چیز در برابر اراده ی او خاضع است و او نیازی ندارد تا به کسی ستم روا دارد و چون هر چه به وقوع می پیوندد از قدرت او سرچشمه می گیرد پس او به هیچ ستمی راضی نیست و هر ستمی را تلافی خواهد کرد. و او مهربان است و رحمت او بی پایان. و او تواب است و توبه ی هر گنهکار را می پذیرد بنابراین مؤمن در عین حال که به دلیل گناهان خود مضطرب و پریشان است با یاد رحمت الهی مطمئن و آرام می شود. و پیوسته میان این آرامش و نگرانی و خوف و رجاء است. و از سوی دیگر انسان احساس می کند که تنها پناهگاه و رکن مورد اعتماد که در هر مشکلی فریادرس او است خداوند است و حتی آنان که به زبان خدا را انکار می کنند در تاریکی ها و ناهمواریهای زندگی تنها چیزی که آنها را از نگرانی نجات می دهد و اضطراب و تشویش را به امید مبدل می سازد کشش و جاذبه ی فطری به سوی آن ذات مقدس است که هر انسان در سختی ها و نگرانی ها آنگاه که از همه ی عوامل طبیعی ناامید شود خدا را احساس می کند و به او رو می آورد و از او یاری می خواهد. در قرآن مکرر آمده است که کفار نیز وقتی در میان امواج خروشان دریا گرفتار می شوند با کمال اخلاص رو به سوی خدا می آورند و چون نجات یافتند او را فراموش می کنند.
انحصار آرامش در یاد خدا چرا قرآن آرامش دلها را منحصر در یاد خدا می داند؟ زیرا آن آرامشی که با یاد خدا است واقعی است نه پنداری و چیزهای دیگر که آرامش بخش است یا داروهائی است که نیروی تخیل انسان را افزایش می دهد تا با خیالات خود را قانع کند و یا او را به خواب فرو می برد تا زندگی و مشکلات آن را فراموش نماید و چون به هوش آمد دلهره ی او دو چندان خواهد شد. و یا اعتماد به غیر خدا است که دیری نمی پاید که پوچی او روشن می شود ولی اطمینانی که از یاد خدا به دست می آید ناشی از پشت گرمی و اعتماد به ذات لایزالی است که هر چه در عالم وجود می گذرد تحت نفوذ قدرت و سلطه ی او است. این اطمینان قلب گر چه همگانی است ولی مؤمنان با اختلاف مراتب ایمان از درجات والاتری از اطمینان قلب برخوردارند. ایمان تنها درک و یقین نیست چه بسا چیزی را یقین به وجودش داریم ولی این یقین ادراکی نتوانسته است بر احساسات ما غلبه کند و دل و اعضاء، و جوارح ما را پیرو خود کند. همه ی ما می دانیم که مرده جماد است و کاری از او ساخته نیست در عین حال اکثر مردم از ماندن در کنار یک مرده به تنهائی احساس وحشت می کنند. بنابراین آن یقینی ایمان است که بر احساسات انسان حکومت داشته باشد و قلب و سایر اعضای انسان را پیرو خود کند. ایمان مرحله ای است بالاتر از علم و یقین ادراکی. کسی که به خدا و روز جزا ایمان دارد قلبش خاشع و اعمالش صالح است و آن ایمان دارای مراتب و درجات است و به همین اختلاف مراتب ایمان، مراتب اطمینان قلب و پیروی اعضا نیز مختلف است تا جائی که از نظر پیروی اعضا به عصمت می رسد و هیچ حرکتی که ناشی از غیر ایمان به خدا باشد از او سر نمی زند. و از نظر اطمینان به جائی می رسد که از هیچ چیز نمی هراسد. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «اگر تمامی جنگجویان عرب دست به دست هم دهند و بر من هجوم آوردند از آنها هراسی ندارم». این گونه اطمینان قلب در حوادث ناشی از آن ایمانی است که فرمود: «اگر پرده ها بالا برود، بر یقینم افزوده نخواهد شد». آری! او پشت پرده را می بیند بلکه برای او پرده ای نیست. بنابراین منافاتی میان ترس و اطمینان نیست. هر انسان معتقد به خدا به گونه ای از خدا می ترسد و هر انسانی به حسب اختلاف درجات ایمان یا احساس وجود خدا، با یاد او اضطراب و نگرانی را از خود دور می کند. و همان مؤمنانی که از نام خدا لرزه بر اندامشان می افتد به دلیل ترس از گناهان خویش چون توجه به رحمت بی پایان او می کنند آرامش می یابند. و از این روی مؤمن همیشه باید میان خوف و رجاء، ترس و امید باشد. ترس از عاقبت کردارهای اعمال خویش و امید به رحمت بی پایان پروردگار. خداوند در قرآن کریم به تکرار هر دو خصلت را در مؤمنان بر می انگیزد. به عنوان نمونه در سوره ی حجر آمده است: «نبیء عبادی انی انا الغفور الرحیم و ان عذابی هو العذاب الالیم». ای رسول خدا بندگانم را آگاه ساز که تنها منم که آمرزنده و مهربانم تنها عذاب من عذابی دردناک است. آیاتی که این معنی را می رساند بسیار است. به آیات 98 مائده، 165 انعام، 167 اعراف، 3 مومن و 43 فصلت مراجعه شود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 178 |