تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,106 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,036 |
منابع زیرزمینی جهان اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 43، تیر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اوضاع کلی جهان اسلام قسمت پنجم
محمدرضا حافظ نیا حال به تشریح وضعیت موجود منابع زیرزمینی جهان اسلام می پردازیم: از خصوصیات منابع زیرزمینی جهان اسلام استخراج مقدار زیاد و صدور آنها به ممالک پیشرفته می باشد و گاهی اوقات بخش عمده ای از صادرات یک منطقه را تشکیل می دهند، مثلا اقتصاد خلیج فارس به عواید حاصل از صدور نفت وابسته است و هم چون اقتصاد تک محصولی کشاورزی این اقتصاد نیز تک محصولی بوده و خطرناک می باشد. یکی از هدفهای مهم استعمارگران در زمان های گذشته با تسلط مستقیم خود بر جهان اسلام، برداشت و استفاده از ذخایر زیرزمینی بوده امروزه نیز سرمایه داران غرب به عناوین مختلف می کوشند تا از طریق تسلط اقتصادی حداکثر استفاده را از منابع زیرزمینی جهان اسلام ببرند. بالا رفتن میزان تولید نفت و دیگر مواد اولیه صنعتی به طور سرسام آور گسترش صنایع استخراجی، تعیین بهای بیشتر مواد اولیه به وسیله ی کمپانیهای خارجی، سرمایه گذاری تراستهای خارجی در جهان اسلام نمونه هایی از هدف فوق می باشد. ما در اینجا بهره برداری از نفت و بازار آن را در جهان بررسی می کنیم تا خود به خود بعضی مسائل روشن شود. اکتشاف و استخراج و فروش آن به جز در سرزمینهای کمونیست در دست هفت کارتل بزرگ نفتی و عده ای شرکتهای کوچک که نسبت به هفت کارتل خیلی کوچک هستند می باشد. بزرگترین آنها کارتل استاندارد او یل اف نیوجرسی (S.O. if new Jersy) می باشد که قبلا متعلق به خانواده ی راکفلر بود و امروز 25٪ سهام آن متعلق به آنهاست و رقم فروش سالیانه این شرکت در سال 1956معادل 7 میلیارد دلار بود و این کارتل عظیم نفتی در تمام این مناطق نفت خیز شعبه دارد و تمام مراحل اکتشاف، تصفیه، حمل و نقل و فروش نفت را به عهده دارد. دیگر از خصوصیات بازار نفت حرکت نفت از طرف ممالک تولید کننده به ممالک مصرف کننده (پیشرفته) می باشد. البته ممالک تولید کننده مقدار ناچیزی را امکان دارد مصرف نمایند و ممالک مصرف کننده نیز مقدار ناچیزی را تولید کنند. برای روشن شدن موضوع چند مورد آماری را ذکر می کنیم. تولید نفت خاورمیانه در 1960 معادل 9/23٪ تولید جهان بوده و در 1970 به غیر 29٪ رسیده ولی مصرف آن به اضافه ی مصرف دیگر ممالک تولید کننده و غیر تولید کننده نفت در جهان که در ردیف ممالک صنعتی نیستند همگی از 7/2٪ به 6٪ رسیده است که البته همین ممالک جهان سوم نیز در مصرف با همدیگر فرق داشته اند. آیا مصرف هندوستان با مصرف عربستان با هم برابری میکند؟ مسلما خیر. تولید نفت نیم کره ی غربی (که اتازونی و کانادا و ونزوئلا در راس قرار دارند) در 1960 برابر 7/55٪ و در 1970 به 8/37٪ رسیده است ولی مصرف آنها از 3/56٪ به 40٪ رسیده است (اینجا لازم به تذکر است که کاهش در ارقام تولید و مصرف به دو دلیل می باشد. اولا این که نیم کره ی غربی در 1960 از نظر کمّی تولید کننده بزرگی بود ولی بالا رفتن تولید دیگر نقاط در 1970 که به مجموعه ی تولید جهان افزودند باعث شد که همان مقدار تولید با کمی بیشتر از آن در محاسبه درصد کمتری را ظاهرا نشان بدهد. و ثانیا چون در 1970 نسبت به 1960 مصرف بعضی نقاط زیاد شده بنابراین به مصرف دنیا افزوده شد و در محاسبه همان مقدار مصرف درصد کمتری را نشان می دهد. که در مقایسه ارقام بعدی روشن می شود) تولید اروپای غربی در 1960 معادل 4/1٪ و در 1970 به 9٪ رسیده است و مصرف آن در 1960 معادل 19٪ و در 1970 به 28٪ مصرف جهانی رسیده است. از تولید خاور دور (که در راس آنها اندونزی و مالزی قرار دارند) به طور قطعی رقمی در دست نیست ولی مصرف خاور دور (که در ژاپن در راس قرار دارد) از 1/4٪ به 11٪ رسیده است. تولید افریقا در 1960 معادل 3/1٪ و در 1970 به 13٪ یعنی ده برابر رسیده است چون که نفت آن مرغوب و نزدیک بازار اروپای غربی است. تولید بلوک کمونیست که شوروی در راس آنها قرار دارد در 1960به 3/15٪ و در 1970 به 3/16٪ شده است و مصرف آنها از 4/13٪ به 15٪ رسیده است. همه ی این ارقام حقایقی را روشن می سازد. افزایش سرسام آور تولید شمال افریقا، خلیج فارس و جزایر اندونزی از یک طرف و افزایش مصرف ژاپن، اروپای غربی و دیگر ممالک پیشرفته از طرف دیگر مبیّن چپاول جهان اسلام توسط استکبار جهانی و حقایقی است که احتیاجی به ذکر آن اینجا نیست. این درصدها از مجموع درصد جهانی با تولید دنیا در 1960 برابر با 1985 میلیون تن مقادیر بسیار زیادی را شامل می شوند. موضوع دیگری که اینجا قابل ذکر است نحوه ی استقرار پالایشگاهها در جهان است. نفت خام باید به پالایشگاه حمل شود تا به صور مختلف قابل مصرف درآید و می دانیم که نقش پالایشگاه امروزه منحصر به تولید مواد سوختنی نیست بلکه در حقیقت با در برداشتن بخشهائی همانند صنایع پتروشیمی، مرکز صنعتی می باشد. به دلایلی که در ذیل گفته می شود بعد از جنگ جهانی، در چگونگی استقرار پالایشگاهها تحولی به وجود آمد به نحوی که کارتلهای نفتی محل استقرار پالایشگاهها را از مراکز تولید به مرکز مصرف منتقل کردند و روز به روز، هم ظرفیت و هم تعداد آنها افزایش پیدا کرد. مثلا ظرفیت پالایشگاه های اروپای غربی قبل از جنگ دوم جهانی (1945) ــ /45000 بشکه در روز بود ولی در سال 1963 به ده برابر و در سال 1970 به سی برابر یعنی 13600000 بشکه در روز رسید و در 1974 نزدیک به 200 پالایشگاه در اروپای غربی به وجود آمد و در عوض ظرفیت پالایشگاه ها در نقاط تولید نه تنها افزایش نداشت بلکه گاهی کاهش نیز داشت. عوامل مهمی که در موضوع فوق مؤثر بودند عبارتند از:
1ـ نفت خارج شده از چاه بالقوه (همان طور که ذکر شد) دارای موادی است که پس از تصفیه به صورتهای مختلف ظاهر می کند (سوخت ــ پتروشیمی و غیره) و اگر قرار باشد مواد تصفیه شده را به نقاط مصرف که باز ممالک خودشان است حمل کنند وسائل حمل و نقل مجزا و زیادی می خواهد در حالی که نفت خام را با یک وسیله حمل و نقل (لوله ــ کشتی و غیره) می تواند حمل کنند و در هزینه ی حمل و نقل، کلی، صرفه جوئی می شود.
2ـ همان طوری که گفتیم تولید و فروش و یا مصرف نفت احتیاج به سرمایه ها و کارد متخصص و ورزیده و غنی از محتوای علمی دارد که سرزمینهای تولید کننده از این امکانات معذورند و بنابراین در دام کارتلها می افتند.
3ـ کارتلها که از طرف دولتهای خود پشتیبانی می شوند ترجیح می دهند سرمایه خود را در کشور خود به کار اندازند تا بدین وسیله اولا باعث گسترش صنایع خود بشوند و ثانیا ایجاد کار بیشتر برای مردم مملکت خود بنمایند و ثالثا از عدم وجود ثبات سیاسی در ممالک تولید کننده در امان بمانند و سرمایه هایشان به اصطلاح بهتر در امان بماند. 4ـ با ایجاد پالایشگاه در مناطق تولید در واقع کمک به صنعتی شدن این مناطق و مصرف تولیدات نفتی در مناطق تولید می شود و با افزایش درجه صنعتی دشن و رشد اقتصادی میزان آزاد شدن از قید وابستگی های اقتصادی، و اتکای به خود افزایش می یابد و در نتیجه دست این کارتلهای چپاولگر را از سرزمین خود کوتاه خواهند کرد. بنابراین فعلا که قدرت در دست کارتلها می باشد عملا از استقرار صنعت در مناطق تولید خودداری می کنند. چون صدور مواد اولیه صنعتی از سرزمین تولید، نبودن و یا پیشرفت کُند صنعت، وجود بیکاریهای پنهان، وابستگی اقتصادی و تسلط اقتصادی کارتلها و تراستهای خارجی، اقتصاد متزلزل، فقر و افزایش بدبختی ها و غیره از یک طرف ـ و در عوض مصرف مواد اولیه در منطقه تولید، وجود و پیشرفت صنعت، عدم وجود بی کاریهای پنهان، عدم وابستگی اقتصادی، و اتکای به خود، اقتصاد توانا و غیره با همدیگر در ارتباط می باشند. اینها به طور خلاصه از عواملی بودند که باعث استقرار پالایشگاه و صنعت در مناطق مصرف می شوند و بالاخره بد نیست که متذکر شویم که از این خوان یغما تنها کارتلها استفاده نمی برند بلکه قسمت اعظم استفاده به جیب ممالک مصرف کننده نفت از طریق اخذ عواید گمرکی و غیره می رود و درصد کمی به ممالک صاحب نفت می رسد و کمپانیها و کارتلها هستند که قیمت نفت در دنیا و هم چنین بهره ی مالکانه ی ممالک تولید کننده را تعیین می کنند. و ناگفته نماند که گاهی اوقات این کارتلها بهره مالکانه را از این مقداری که هست نیز کاهش می دهند و سازمان کشورهای صادر کننده ی نفت (اوپک) جهت جلوگیری از این کاهش به وجود آمد. از مجموعه ی اطلاعات و ارقام و سیاستهای ذکر شده که برای مجموع جهان داده شد به خصوص سرزمین های تولید کننده که بخش اعظمت تولید جهان متعلق به جهان اسلام می باشد می توان شخصا قضاوت نمود و موقعیت مناطق تولید را مشخص کرد. و اینجا است که ممالک مصرف کننده که از منابع نفتی برخوردارند سعی دارند منابع نفتی خود را به صورت ذخیره نگه دارند و با این که از منابع نفتی فراوان برخوردارند احتیاج امروز خود را از مناطق تولید فعلی که خیلی با شرایط ساده و ارزان و مفت در اختیار آنها قرار می گیرد تامین کنند و هر روز هم سعی بر این دارند که از نفت در صنایع جدید استفاده نمایند و فقط به تولید انرژی از آن اکتفا نکنند و دست اندر کار پیدا کردن منابع جدید تولید نیرو چون انرژی خورشیدی، گرمای درونی زمین، نیروی امواج و غیره هستند، و قبل از اینکه مشکلاتی در امر دریافت نفت (چون تحریم نفتی اعراب) پیش آید به فکر آینده ی خود هستند و اگر چه تحریم نفتی اعراب نمونه ای از اتحاد و نقش مهم آنها در دنیای امروز و قابل تحسین می باشد ولی مسلمانان باید بدانند که این سلاح در آینده ممکن است کارگر نباشد و باید برای صرفه جویی در مصرف عواید حاصل از نفت، و کاربرد آن در ایجاد صنعت و گسترش دانشگاه های واقعی و افزایش تفکر عملی در تمام جهان اسلام و با توجه به تعالیم اسلام برنامه ریزی صحیح صورت گیرد. تا در آینده خود مصرف کننده مواد اولیه و تامین کننده ی احتیاجات خود باشند و نیازی به غرب و شرق نداشته باشند. در اینجا به ذکر مشخصات نفت اکتفا می گردد و یادآوری می شود که سایر مواد اولیه مولّد انرژی و غیر مولد انرژی کمابیش سرنوشتی چون نفت دارند و همه در یک اصل کلی مشترک هستند و آن این که قسمت اعظم آنها تولید و به ممالک صنعتی صادر می شود و کارتلها و تراستهای خارجی روز به روز در پیدا کردن منابع جدیدتر، سنگها به سینه می زنند و ادعای همکاری و نظرهای خیرخواهانه دارند تا بهتر بتوانند از این شرایط سهل و موقعیت آسان کنونی برای بالا بردن سطح تولید و چپاول هر چه بیشتر منابع ثروت نه تنها جهان اسلام بلکه کلیه ی سرزمین های عقب افتاده و در حال رشد جهان اقدام نمایند.
5ـ صنایع کارخانه ای: صنایع کارخانه ای در جهان اسلام از گسترش کمی برخوردار است و تا اندازه ای علت آن در بخش مواد اولیه مطرح شد. صنایع کارخانه ای که در جهان اسلام وجود دارند صنایعی سبک و بیشتر مصرفی می باشند. به عبارت دیگر صنایعی هستند که نیازهای غذایی و نیازهای زندگی روزمره ی مردم را تامین می کنند و خیلی به ندرت صنایع مادر به وجود آمده اند صنایع روغن کشی، غذائی، چوب بری، سیمان، شیمیائی، لاستیک، شیشه و نساجی و غیره نمونه هائی از صنایع سبک هستند که البته در استقرار این صنایع باید نقش سرمایه گذاریهای خارجی را در نظر گرفت. صنایع دیگری که گسترش می یابند صنایع استخراجی است این صنایع جهت تولید و استخراج هر چه بیشتر منابع اولیه از دل زمین رشد می ـ یابند و رابطه ای مستقیم بین آنها برقرار است و معمولا در مناطق معدن دار استقرار می یابند. صنایع ذوب فلزات جهت تهیه کانیهای خالص و صرفه جویی در حمل و نقل آن استقرار پیدا می کنند شرکت یا مؤسسه ای که فلز را برای صدور استخراج می کند سعی دارد ناخالصی های آن را در محل تولید به جا گذارد و فقط هزینه ی حمل و نقل فلز را به عهده بگیرد. از خصوصیات دیگر صنایع جهان اسلام مونتاژی و واسطه ای بودن آن است بدین صورت که مواد اولیه کارخانجات از ممالک پیشرفته وارد شده و با اندکی تغییرات و اتصال قطعات مختلف، فرآورده ی صنعتی را به صورت کالای مصرفی در آورده و در بازار مصرف جهان اسلام به فروش می رسانند و وقتی به دقت به مواد اولیه وارداتی که خود نیز محصولات کارخانجات ممالک پیشرفته می باشند نگریسته شود معلوم می گردد که آنها نیز حاصل مواد اولیه معدنی و طبیعی می باشند که قبلا به صورت مواد خام از جهان اسلام و در حقیقت به غارت برده شده است. از ویژگیهای دیگر صنایع جهان اسلام وارداتی بودن تاسیسات و ماشین آلات و تکنیک آن است. بدین معنی که ماشین آلات و تاسیسات و کارخانجات از خارج خریداری و در جهان اسلام با سرمایه های داخلی و یا خارجی یا تلفیقی از هر دو نصب و با مواد اولیه وارداتی از آنها بهره برداری می شود، و غالبا صنایع در مالکیت سرمایه داران بزرگ بخش خصوصی و بعضا با مشارکت سرمایه داران کشورهای امپریالیستی می باشد. (در مورد انگیزه های سرمایه گذاریهای سرمایه داران بین المللی و خارجی در جهان اسلام و ممالک سوم بعدا صحبت خواهد شد).
6ـ بازرگانی: مشخصه ی کلی و اصل حاکم بر تجارت خارجی جهان اسلام عبارت است از صدور موارد اولیه ی صنعتی و مورد نیاز جهان پیشرفته و ورود کالاهای مصرفی و فرآورده های صنعتی و غیر صنعتی از آنها، بدین معنی که اقتصاد بخش های مختلف جهان اسلام همان طور که قبلا ذکر شد در اثر سیاست های اقتصادی استکبار جهانی به صورت تک محصولی صادراتی در آمده است و در آمد حاصل از صدور این ماده اولیه فلزی و یا سوختی و یا کشاورزی منبع تامین اعتبار و بودجه ی آن می باشد و متاسفانه درآمد حاصل از صدور کالاهای موصوف نهایتا به صورت واردات فرآوردهای صنعتی و کشاورزی و دامی و غیره مصرف می گردد و در حقیقت جهان اسلام به صورت بازار مصرف کالاهای مازاد کشورهای به اصطلاح پیشرفته در آمده است. چنان چه دقیقتر به موضوع نگریسته شود این حقیقت روشن می شود که ممالک پیشرفته با خارج ساختن منابع ثروت جهان اسلام به صورت مواد اولیه ارزان قیمت آنها را تغییر داده و به کالاهای مصرفی مورد نیاز تبدیل می کنند که بهای آنها نسبت به قیمت اولیه بسیار زیاد است و از این طریق سود سرشاری به جیب می زنند. این موقعیت را تحصیل علم و دانش و اختراعات جدید و سرمایه های عظیمی که بعد از انقلاب صنعتی به روی هم انباشته شده در اختیار آنها قرار داده است. با چشم پوشیدن از بعضی امکانات محدود، اروپا و ژاین و غیره از نظر مواد اولیه فقیر، و از نظر دارا بودن کالاهای صنعتی غنی است، نقش آن به جز کاتالیزور و واسطه ای که مواد اولیه را تبدیل به کالاهای صنعتی کرده و بفروشند چیز دیگری نیست و از ما به التفاوت قیمت این دو کالا (ماده ی اولیه و فرم ساخته شده ی مورد استفاده) هم چون انگلی بر جان سایر نقاط جهان به زندگی خود ادامه می دهند و متخصصین علوم اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن هر روز دست اندر کار طرح و اجرای برنامه ای جهت برقرار بودن رابطه ی فوق یا هر رابطه ای که بتواند آینده ی آنها را تامین کند می باشند. در بازرگانی داخلی هم به دلیل ضعیف بودن تولیدات اقتصادی داخلی (صنعتی و کشاورزی و غیره) و تکیه بر درآمد حاصل از صادرات ماده ی اولیه متاسفانه شاهد تورم شبکه های توزیع کالاهای مصرفی وارده از جهان پیشرفته می باشد و بازارهای جهان اسلام از کالاهای خارجی پر است و روز بروز تب مصرف در بین مسلمانان در اثر سیاستهای استکباری جهانی بالا گرفته و در نهایت این جریان باعث به غارت رفتن منابع ثروت مسلمین و تضعیف اقتصاد جهان اسلام از طرفی و تقویت بنیانهای اقتصادی استکبار جهانی از طرف دیگر می گردد. فلذا آنها در گسترش فرهنگ مصرف گرائی در بین مسلمین تلاش می نمایند و تبلیغات سرسام آور اتحادیه های اقتصادی و تجارتی و شرکت های صنعتی با کمک شعباتشان در ایجاد بازار فروش در جهان اسلام به نحو جالبی برای آنها مفید افتاده است. ایجاد نمایندگی ها و افزایش تجارت خانه های محصولات صنعتی خارجی که باعث افزایش کاذبانه ی بخشی از تولید ثالث می شوند[1] نمونه ای از وسایل و امکانات جهت ایجاد بازار فروش محصولات صنعتی می باشد.
7ـ وضعیت سرمایه: جهان اسلام در ردیف ممالک در حال رشد می باشد که یکی از خصوصیات آنها ظاهرا کمبود سرمایه است. شاید این موضوع نسبت به کشورهای پیشرفته که بعضا دارای غولهای سرمایه ای چون کارتلها و تراستها که از ثروت همین ممالک پولدار شده اند می باشند به ظاهر صدق کند ولی اساسا جهان اسلام از نظر سرمایه جهت پایه ریزی بنیانهای اقتصادی در همه ی بخشها برای رهایی از قید سرمایه های خارجی فقیر نیست بلکه طریقه ی مصرف سرمایه صحیح نیست و سرمایه ها هدر می روند عواید حاصل از فروش منابع اولیه به جای اینکه روی هم انباشته شوند و پایه گذار اقتصاد شکوفا گردند خرج مصارف بیهوده می کردند. هندوستان و ژاپن و چین نسبت به جهان اسلام از نظر سرمایه خیلی فقیر بودند ولی توانستند در نهایت فقر بر طبق برنامه ریزی متناسب بر شرایط و خصوصیات خود پایه های صنعت و کشاورزی پیشرفته را به وجود آورند. هدف از ذکر آنها و آوردن مثالها به خاطر این نیست که مورد مثال کاملا سرمشق قرار گیرد بلکه می تواند ثابت کند که کمبود سرمایه نمی تواند دلیلی برای دست روی دست گذاشتن و ایجاد نکردن صنایع مادر و تربیت کادر متخصص و ورزیده و علمی و توسعه دامپروری و کشاورزی پیشرفت باشد. مگر سرمایه جهان اسلام در سازندگی بزرگترین سرمایه داران دنیا (کارتلها و تراستها) مؤثر نبوده است؟ مگر همین سرمایه تبدیل به آن سرمایه نشده است؟ مسلما همین طوری بوده است! مگر تمام ماشین ها و اتومبیل های لوکس و آخرین سیستم و غیر لوکس که به مقدار بسیار زیاد و بیش از نیاز معقول در خیابان های شهرهای جهان اسلام متراکم گردیده و منشا مسائل و مشکلات فراوان اقتصادی و اجتماعی و نتیجتاً هدر رفتن بودجه ها و سرمایه های هنگفتی می شود ثروت نبوده اند و آیا می توان آنها را به سادگی محاسبه کرد؟ در حقیقت آنها سرمایه هایی هستند که احتکار شده و به مرور نابود می شوند! مگر تمام وسایل خانگی لوکس ساخته شده ی غرب و شرق با گران ترین قیمت و دکورسازی ها و تزئینات بیهوده و احتکار کالاهای تزئینی و تشدید زمینه های مصرف بیهود کالاها به صورت اسراف سرمایه نیستند که به صورتهای مختلف تظاهر می کنند و باعث راکد شدن سرمایه ها می شوند؟ و از طرفی باعث تقویت تراستها و شرکتهای تولیدی و تجاری غرب و شرق می گردند. اگر درست دقت شود مُد شدن هر پدیده و ارزش شدن آن که با دسیسه های حساب شده استکبار جهانی صورت می پذیرد از پوشاک گرفته تا خوراک و لوازم زندگی و غیره به مقدار زیاد سرمایه ها را من غیر مستقیم هدر می دهند، در صورتی که با انباشته شدن سرمایه های مصرف شده در زمینه های مزبور می توان سرمایه های کلانی را به منظور پایه ریزی بنیادهای اقتصادی جهان اسلام فراهم نمود و از آنها در سرمایه های گذاریهای تولیدی استفاده کرد. از نمونه های فوق فراوان است و چشم بصیرت می خواهد که در زندگی روزمره آنها را ببیند و درک نماید. پس معلوم می شود جهان اسلام سرمایه کم ندارد، بلکه از سرمایه ها به طور صحیح بهره برداری نمی شود و سرمایه داران بزرگ جهان را می سازند و تا زمانی که این روند ادامه داشته باشد باید جهان اسلام هم چنان دربند سرمایه های خارجی و عقب افتادگی اقتصادی باقی بماند و هر روز بیشتر استثمار اقتصادی بشود. بنابراین باید بر پایه ی آموزش های اسلامی سطح فکر مردم مسلمان بالا برود تا بدین وسیله از هدر رفتن این سرمایه ها جلوگیری شود و برای بهسازی اوضاع مسلمانان به کار برده شود. موضوع دیگر قابل بررسی در ارتباط با وضعیت سرمایه در جهان اسلام پدیده ی سرمایه گذاریهای خارجیان در قسمت های مختلف آن است البته به نقش این سرمایه گذاریها در ممالک جهان سوم گاهی اوقات خوش بینانه نگریسته می شود در حالی که سرمایه گذاران خارجی در جهان سوم همان سرمایه دارانی هستند که مواد اولیه را از آن جدا می کردند و اکنون که ممالک آنها جا و مکان جهت استقرار صنایع و واحدهای تولیدی را ندارد و آلودگی محیط زیست آنها، زندگی کردن را در آن جا دشوار کرده است و از طرف دیگر عواملی چون وجود مواد اولیه، نیروی انسانی ارزان ــ تسهیلات گمرکی و حمل و نقل مالیات، بازار فروش در ممالک جهان سوم، باعث سرازیر شدن سرمایه ها به این ممالک شده است. جهان اسلام که از نظر ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی در مجموعه ی جهان سوم قرار می گیرد نیز از این پدیده به دور نبوده و سرمایه گذاریهای خارجی در آن با توجه به علل فوق الذکر صورت می گیرد. محیط زیست در ممالک صنعتی بسیار آلوده شده و برای جلوگیری از آلودگی قوانین سخت تصویب گردیده و ایجاد صنایع جدید در کنار صنایع قدیم بسیار مشکل شده است لذا تراستهای قدیمی شعبات جدیدشان را در زمینه ی صنایع سبک چه به صورت شرکت خصوصی و چه به صورت مشارکت در نقاط مختلف جهان اسلام ایجاد می کنند و از مزایای ذکر شده در فوق استفاده می نمایند. یک بنگاه شعبه ی خصوصی خارجی که در ممالک جهان سوم سرمایه گذاری می کند سالیانه 10٪ سرمایه اش سود نصیبش می شود و بنابراین در مدت ده سال به اندازه کل سرمایه اش و در 20 سال دو برابر سرمایه اش را می تواند با شرایط سهل و آسان به کشور خودش انتقال دهد و مرتبا با کمک سرمایه اش مملکت سرمایه گذاری شده را لخت کند و نتیجه ی این سرمایه گذاریهای خارجی جلوگیری از رشد اقتصادی و ریخته شدن ثروتهای این ممالک به جیب سرمایه داران خارجی می باشد. ادامه دارد
1ـ تولید به سه نوع تقسیم می شود: تولید اولیه ــ ثانویه ــ ثالث. الف: تولید اولیه به آنچه از طبیع استخراج می شود اطلاق می گردد مانند: منابع طبیعی، معادن، محصولات کشاورزی. ب: تولید ثانویه: به آنچه که از تغییر و تبدیل تولید اولیه ناشی می گردد گفته می شود مانند فرآورده های شیمیایی. ج: تولید ثالث به بخش های مختلف خدمات گفته می شود امور اداری، بازرگانی، ویزیتوری و غیره البته تعلیم و تربیت، پزشکی و غیره نیز از مجموعه ی خدمات محسوب می گردد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 60 |