تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,106 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,036 |
معتقدات و باورهای انسانی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 44، مرداد 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره لقمان ــ قسمت هفتم
آیة الله مشکینی «وَ اِذٰا تُتْلیٰ عَلَیْهِ آیٰاتُنٰا وَلّیٰ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهٰا کَأنَّ فی اُذُنَیْهِ وقْراً، فَبِشّرْهُ بِعَذٰابٍ أَلیمٍ». (سوره لقمان ـ آیه 7) و هر گاه آیات ما بر او تلاوت شود، چنان با تکبر پشت کند که گوئی نشنیده است یا اینکه از هر دو گوش کر است. (ای پیامبر ما) او را به عذابی دردناک بشارت ده.
مصادیق لهوالحدیث در آیه ی گذشته، بحث از لهوالحدیث و سخن باطل بود. از آیه چنین استفاده شد که سخن باطل، عمل منکر و حرامی است و آن کس را که انجام داده در بر می گیرد چه در مقابل کارش حقوقی دریافت کرده و چه دریافت نکرده باشد. و در هر صورت، در مقابل لهوالحدیث پول گرفتن حرام و برای انجام آن پول مصرف کردن نیز حرام است. و درباره ی مصداق لهوالحدیث گفتیم که تنها آواز خوانی و غنا نیست، بلکه مصداق دیگرش کار خبرگزارانی است که اخبار دروغ را گزارش می کنند و حقایق را وارونه جلوه می دهند که کار آنها حرام و عذابی دردناک استقبالشان خواهد کرد. خبرنگاران رسمی خبرگزاریهای استکباری یا حقایق را وارونه جلوه داده و خبرهای دروغ گزارش می کنند و یا اینکه اسرار یک ملتی را به ابرقدرتها و ابرقلدرها می رسانند که در هر دو صورت مصداق بارز لهوالحدیث و حرام است، و این فرق نمی کند. چه قلم آنها روی کاغذ جریان پیدا کند و چه با بیان و سخن، مطالب را گزارش دهند که در هر دو صورت لهوالحدیث است و کسی که آنها را استخدام کرده و در مقابل آن کار پول می دهد، عذابش سخت تر و دردناکتر است. مصداق سوم لهوالحدیث و سخن باطل که انجامش حرام و پول گرفتن در برابر آن حرام است، کار کارمندان دستگاههای جاسوسی جهان است مانند سیا، موساد، کاـ گ ـ ب ـ وو ... که از همه سیاه تر و پلیدتر همان دستگاه جاسوسی سیای آمریکا است. بنابراین، مصداق لهوالحدیث، منحصر نیست به آوازه خوانان بلکه این دو گروه دیگر را نیز ــ که ذکر شد ــ متضمن می شود. و حکم هم منحصر نیست برای مرتکبین، بلکه خریدن، پول گرفتن و مصرف کردن در این راه نیز همان حکم را دارد. لذا در روایتی که از پیامبر گرامی اسلام «صلی الله علیه و آله» نقل شده که فقها از آن قاعده کلی ای را استفاده کرده اند،می فرماید: «اِنَّ اللهَ اِذٰا حَرَّمَ شَیْئاً حَرَّمَ ثَمَنَهُ» خداوند هر کاری را حرام کرده، مزدش را نیز حرام کرده است. پس، هر کاری که شرعا حرام است، فروختن، اجاره دادن آن کار و مزد گرفتن در برابر انجام آن کار نیز حرام است. پس وقتی که آواز خوانی و دروغ پراکنی خبرگزاری و جاسوسی حرام است، آن چه که در برابرش پول پرداخت می شود، جرم است و خیانت است و حرام.
روگردانی از آیات الهی در آیه ی بعدی که مورد نظر ما است ــ در این بحث ــ می فرماید: و اگر بر او آیات ما خوانده شود، چنان با غرور و کبر و خودخواهی، پشت می کند و روگردان می شود که گوئی نشنیده است یا هر دو گوشش کر است. آری! آنان که متصدی این کارها هستند و انجام دهندگان لهوالحدیث می باشند، هنگامی که آیه های روشن و ادله و براهین قرآنی را به گوش آنان می رسانی و نوای دلنواز قرآن از رسانه های گروهی دنیا در این جوّ لایتناهی پراکنده می شود و قطعا به گوش آنها نیز می رسد، آن چنان روگردان می شوند که گوئی نشینده اند. و نه اینکه نمی شنوند بلکه روح استکباری و خودخواهی چنان بر جان و قلب آنها مسلط شده که از آیات الهی گریزان می باشند. آن گاه خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: ای پیامبر ما ایشان را به عذابی دردناک و سخت بشارت ده. یعنی تو حکم را برای اینها بیان کن و بگو: غنا حرام است، جاسوسی ــ به این نحو ــ حرام است، دروغ و تهمت حرام است و در برابر هر حرامی دریافت حقوق نیز حرام است و اینها که نمی خواهند این آیات را بشنوند، گویا در گوششان سنگینی و وقر هست، ما برای اینها عذابی دردناک مهیا خواهیم کرد. اینها را مژده بده به عذاب و چه عذابی؟ عذاب دردناک و سهمگین. برخی از مفسرین خیال می کنند، این عذاب دردناک منحصر به ما بعد از مرگ و در عالم قیامت است ولی شاید تنها منحصر به قیامت نباشد، بلکه در دنیا نیز معذب شوند. مگر نه خداوند وعده داده است که روزی مؤمنان را خلافت در زمین بدهد و مستضعفین از دست مستکبران رهائی یابند؛ پس هر گاه وعده الهی تحقق یافت، عذاب دردناک در همین دنیا نیز به آن دشمنان و ابرجنایتکاران خواهد رسید. که طلیعه اش امروز از ایران شروع شده و به زودی ــ به خواست خداوند ــ جهان را فرا خواهد گرفت. «اِنَّ الَّذینَ آمَنُوْا وَ عَمِلُوا الّٰالِحٰاتِ لَهُمْ جَنّٰاتُ النَّعیمِ». (سوره لقمان ـ آیه 8) آنان که ایمان آوردند و اعمال نیکو داشتند، باغهای پر برکت بهشتی به آنان خواهیم داد.
مؤمنان و بهشت پیامبر ما! همه از عذاب و گناه نگو، بلکه مؤمنین را نیز به بهشت جاودان بشارت ده. بهشتی که پر از برکت و نعمت و باغهای پرثمر خواهد بود. در اینجا سؤالی پیش می آید: شما که می گوئید: معاد جسمانی است، پس آن بهشت را هم مادی می دانید؟ آری! ما بر طبق بیان کامل و صریح قرآن مدعی هستیم که عالم آخرت هم مادی است و هم روحی. یعنی هم روح ما در آنجا متنعم است و هم بدن ما، هنگامی که قفس بدن می شکند و روح ما به یک عالمی به نام عالم برزخ پرواز می کند، در آن جا بایگانی می شود ــ البته یا متنعم است و یا معذب ــ ولی آنگاه که صحنه قیامت بر پا می شود و زمین را زلزله ای سخت فرا می گیرد «اِذٰا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزٰالَهٰا وَ اَخْرَجَتِ الْأَرْضُ اَثْقٰالَهٰا» و از میان شکم، زمین انسان ها و حیوانات و موجودات زنده بیرون می ریزند و در لابراتور حقیقی الله روح های بایگانی شده، باز به کالبدها و بدنها برمی گرند و ارواح با ابدان دگر بار ازدواج می کنند، آنجا است که با همین بدن و همین روح به بهشت یا جهنم خواهیم رفت ــ که امیدواریم نظر لطفش را بر ما بیفکند و ما را همراه با صالحان و مؤمنان به بهشت جاودان ببرد ــ ولی بهشت کجا است؟ این را ما نمی دانیم. ولی آنچه از قرآن بر می آید این است که مقام مؤمنان بالاتر از آن است که آنها را به بهشت ببرند، بلکه بهشت را به خدمت آنها می آورد. «وَ اِذَا الْجَنَّةُ اُزٌلِفَتْ» هنگامی که بهشت را به بهشتیان نزدیک می سازند. و در آیه ی 31 سوره «ق» می فرماید: «وَ اُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقینَ غَیْر بَعیدٍ» و بهشت را برای تقوا پیشگان نزدیک آورند که هیچ از آن دور نباشند. و اما بهشت در کجا واقع است، آیا در همین کره است یا اینکه در کرات دیگری است که از ما پنهان است و چندین میلیون برابر زمین است؛ این را ما نمی دانیم ولی می دانیم که عالم برزخ در همین عالم زمین است و جای حساب ما هم همین جا است.
شرط رسیدن به این جنات نعیم چیست؟ این جنات نعیم و باغهای روح افزا که هیچ پژمردگی و خرابی و نابودی ندارد و برای همیشه هست و از آن مؤمنین می باشد، دارای دو شرط است که در صورت پیدایش این دو شرط برای هر کس، به او ارزانی خواهند داشت و به رایگان تقدیم ایشان می شود. این دو شرط در همین آیه ذکر شده است: 1ـ الذین آمنوا: ایمان و باور کردن که مربوط به مغز و روان انسان است. 2ـ و عملوا الصالحات: کار نیکو کردن که توسط بدن انسان انجام می ـ پذیرد. برخی از افراد ممکن است ایمان و اعتقاد داشته باشند ولی در برابر احکام و فرایض، سستی و تنبلی نشان می دهند، و خلاصه اعمال صالح به جای نمی آورند، اینان از بهشت بهره ای نخواهند برد، زیرا ایمان و عمل صالح متلازم با هم می باشند و هیچ گاه از هم جدا نمی شوند. و همان گونه که ممکن نیست یک موتور قوی و بدون هیچ عیب وجود داشته باشد و ماشین را به حرکت نیندازد، یک انسان باایمان هم، ممکن نیست بدون عمل صالح پذیرفته درگاه مقدس الله شود. در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: خدا آن مؤمنی را که دین ندارد، مبغوض میدارد. سوال شد: یا ابن رسول الله! مگر ممکن است مؤمنی باشد که دین نداشته باشد؟ فرمود: آری! مؤمنی که عقیده دارد ولی وقتی به عمل می رسد، حرکت ندارد. خداوند چنین مؤمنی را دشمن می دارد.
معتقدات انسان در این آیه، می فرماید اگر کسی ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، به بهشت می رود. ولی در آیه روشن نمی شود که باید ایمان به چه چیزهایی داشته باشد؟ اینجا است که باید پاسخ را از آیات دیگر قرآن دریابیم. و لذا مفسرین گفته اند: در تحقیق آیات شریفه قرآن، این طور نیست که آیه آیه بررسی کرد بلکه هر آیه ای، آیه ی دیگری را تفسیر و توضیح می دهد،پس باید تمام آیات را با هم مدّ نظر قرار داد، و از این رو است که می بینیم گاهی برای اینکه آیه ای را تفسیر کنیم، نیاز به این داریم که بیست یا سی آیه قرآن را مطالعه نمائیم تا معنای آیه معلوم شود. حال برویم سراغ معتقدات و آن چه که باید یک مسلمان باور داشته باشد.
معتقدات انسان دو قسم است 1ـ اعتقادات و باورهائی که باید در تکاپو و جستجوی آنها باشی. 2ـ اعتقاداتی که تحصیل و جستجوی آنها لازم نیست ولی هر گاه آموختی و درک کردی باید به آنها معتقد شوی. و به عبارت دیگر: برخی از اعتقادات هست که در روز قیامت از مؤمن می پرسند: چرا نرفتی و در پی فهم آنها برنیامدی؟ ولی درباره ی برخی دیگر سوال نمی شود. آن اعتقاداتی که باید بپرسیم و یاد بگیریم و تعقیب نمائیم و بفهمیم همان اصول پنجگانه دین است. پس هر انسانی باید خدا را بشناسد و به وحدانیّت او معتقد باشد و بداند که خداوند تمام صفات کمال را دارا است بلکه او کمال محض است و هیچ ظلم و ستمی از ذات مقدسش سر نمی زند. و باید باور کند که خداوند فرستادگان ویژه ای برای بشر فرستاده است که آنان را به برنامه های الهی آشنا سازند و باید به جانشینان پیامبر (ص) معتقد باشد و مسئله رهبری و امامت را اذعان داشته باشد و معاد و قیامت و حساب و کتاب روز جزا را نیز باور کند. ولی اصول و عقاید دیگری هم وجود دارد که واجب نیست انسان آنها را تعقیب کند ولی اگر به آنها رسید و پی برد، باید آنها را باور کند. این اعتقادات بسیار است و ما برخی از آنها را فهرست وار یادآور می شویم: 1ـ علم رسول و امام: انسان باید معتقد باشد، آن پیامبر و امامی را که خداوند برای مردم اعزام نموده، علم دارند به آن چه که بشر از احکام و قوانین نیاز دارد. پس علم النبی و علم الامام باور کردنی است و باید انسان به آن ایمان بیاورد. 2ـ عصمت: انسان باید باور داشته باشد که پیامبر ــ چه قبل از بعثت و چه بعد از آن ــ و هم چنین امام ــ چه در سن خردسالی و چه در کبر سن ــ در هیچ حالی گناه نکرده اند و هیچ گناهی ــ چه عمداً و چه سهواً ــ از آنها سر نزده است. 3ـ سنت: همان گونه که خداوند قرآن را برای هدایت مردم فرستاده است و آن را حجت قرار داده است، روایات صادره از پیامبر و امامان نیز حجت است و باید مانند قرآن مورد عمل قرار گیرد و اگر کسی قرآن را بگیرد و سنت را رها کند، گناه بزرگی مرتکب شده است، بلکه باید قرآن را توسط روایات معصومین علیهم السلام شناخت. 4ـ اراده تکوینی: هر انسانی باید معتقد باشد که پروردگار تمام حرکتهای جهان ــ از حرکتهای اتمهای ریز و الکترونها و نوترونها و پروتون ها گرفته تا حرکت کهکشانها و سیارات و افلاک ــ را زیر نظر دارد و همه تحت مشیت و اراده الله حرکت می کنند. او است که می میراند و زنده می کند و او است که حرکت و سکون می بخشد و او است که تمام قلب و انقلابات عالم را تحت نظام علیت و معلولیت اداره می نماید. 5ـ انسان معتقد باشد که نه جبر است و نه تفویض بلکه امرٌ بین الامرین است. و این مطلبی است که در چند خط نمی توان آن را توضیح داد ولی اجمال آن این است که: خداوند به ما اراده و اختیار داده است که هر کاری را بتوانیم انجام دهیم «و هدیناه النجدین» ولی در تمام اراده های ما، اراده الله دخالت دارد. زیرا او به ما فکر، توان و نیرو داده است و تمام عوامل طبیعی نیز مخلوق خدا است. 6ـ اعتقاد به معاد جسمانی. 7ـ اعتقاد به شفاعت. 8ـ اعتقاد به عالم برزخ. 9ـ اعتقاد به بهشت و جهنم. 10ـ اعتقاد به حساب و میزان و صراط و و ... ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 88 |