تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,071 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,022 |
نقش روحانیت در نهضتهای اسلامی آذربایجان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 44، مرداد 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حجةالاسلام و المسلمین موسوی تبریزی طرحهای استعماری کشورهای سلطه گر بالخصوص انگلستان در کشورهای اسلامی ــ در مقالات گذشته ــ تا حدودی مورد بررسی قرار گرفت. و مواردی که گفته شد، اصول اهدافی بود که استعمارگران در مناطق مختلف کشورهای اسلامی به تناسبهای مختلف و مطابق با شرائط فکری و روحی و جغرافیائی و اقتصادی آن منطقه انجام می دادند. بدیهی است که در بعضی از مناطق برای اجرای طرحهای خویش به کار و کوشش و نقشه های حیله گرانه بیشتری نیاز داشتند. و یکی از مناطقی که مسلما مورد توجه استعمارگران در کشور ایران بوده و هست، منطقه بسیار حساس آذربایجان است که با توجه به خصوصیات و ویژگیهای آن منطقه و موثر بودن آن در اجرای اهداف استعماری در مناطق دیگر در صورتی که در مسیر آنها قرار گیرد و همین طور تاثیر آن منطقه در ایجاد حرکتهای بزرگ در برابر مستکبران و سلطه گران در صورتی که در برابر آنها قرار گیرد؛ لازم است که توجه بیشتری به آن سامان بشود. و ما به ویژگیهای جغرافیایی و فرهنگی و اعتقادی و روحی مردم آن منطقه مختصرا اشاره می کنیم:
1ـ موقعیت جغرافیایی آذربایجان موقعیت جغرافیایی آذربایجان که از طرفی مرزهای بسیار وسیع و طولانی با شوروی دارد و از طرف دیگر با ترکیه که از قدیم الایام این مرزها مورد توجه قدرتهای جهان بوده است، حکومتهای عثمانی بارها از طریق مرز ترکیه وارد تبریز شدند و آنجا را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند و مردم تبریز و آذربایجان مکررا با آنها جنگیدند. و همین طور روس و حکومتهای روسیه که چندین بار به بهانه ها و عناوین مختلف وارد تبریز شدند و به جنگ و کشتار مردم مسلمان تبریز پرداختند و هم اکنون نیز این مرزها و این استان از جهات استراتژیکی و مرزهای حساسی که دارد، مورد توجه ابرقدرتهای غرب و شرق قرار دارد.
2ـ تعصب مذهبی تعصب بسیار شدید و یک پارچه مردم تبریز به دین اسلام و مذهب تشیع و علاقه خاص آنان به اهل بیت عصمت و طهارت و مراسم دینی و مذهبی و وابستگی عمیق آنان به روحانیت و مراجع تقلید و پیروی از آنان شاید با بسیاری از نقاط ایران از این جهت قابل مقایسه نباشد. مردم تبریز در هر موقع و فرصتی به ویژه در ایام تعطیلات و جمعه ها و غیره خصوصا در گذشته در مساجد بزرگ تبریز و هیئتهای حسینی و تکایا و مجالس وعظ و خطابه و عزاداری اجتماع می کردند و علمای بزرگ شهر و مجتهدین بزرگ در مواقع حساس برای مردم سخنرانی می کردند و مجالس و مساجد در تبریز در ازدحام جمعیت و علاقه خاص مردم تبریز به مساجد و مواعظ و روحانیت زبان زد خاص و عام بود.
3ـ روحیه سلحشوری داشتن روحیه سلحشوری و مقاومت و بی پاکی خاص در برابر دشمنان که همواره در طول تاریخ انقلابهای ایران، این مسئله به اثبات رسیده است.
4ـ پیش قدم در حرکتهای سیاسی مذهبی نشو و نمای فکر سیاسی اجتماعی در میان اکثر اقشار و طبقات مردم تبریز و درک عمیق ترین مسائل سیاسی و روحیه دخالت و اظهار نظر در بسیاری از آن مسائل به طوری که غالبا خودشان را صاحب نظر و فکر در این زمینه می دانند و در تاریخ گذشته خود این مسئله را به وضوح نشان داده اند به طوری که هر حرکت و مبارزه سیاسی و مذهبی که در ایران انجام گرفته است نه تنها بی تفاوت و ساکت نبوده اند بلکه در بسیاری از موارد پیش قدمتر از دیگر استانها و شهرها بودند و یا لااقل در کنار مردم مبارز دیگر، نقش موثری داشتند. و جریانات انقلاب مشروطیت و حرکت علمای بزرگ تبریز در آن زمان و حرکتهای مسلحانه مردمی ستارخان و باقرخان و قیام مقدس مرحوم میرزا محمد خیابانی و حرکت و مبارزات مردم و روحانیت در برابر رضاخان و کشف حجاب و غیره که منجر به تبعید شدن دو مجتهد بزرگ تبریز آیت الله حاج میرزا صادق تبریزی و آیت الله حاج میرزا ابوالحسن انگجی «طاب ثراهما» گردید و حرکتهای مردم در مبارزات مرحوم آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت و بالاخره مبارزات بسیار وسیع مردم آذربایجان در انقلاب اسلامی ایران در سالهای 42ـ41 و ادامه آن تا روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و نقش بسیار موثر و تعیین کننده مبارزات مردم تبریز در این پیروزی عظیم که بعدا توضیح خواهیم داد، نشانگر مسئله فوق می باشد.
5ـ تعصب به زبان آذری آذری بودن زبان عمومی مردم آذربایجان که در این جهت مردم آن سامان را از سایر استانها و مرکز که پارسی زبان هستند جدا می سازد و تعصب شدید مردم به زبان خود که راهی برای برانگیختن و تحریک احساسات پاک آن سامان برای دشمنان دین و استعمارگران در صورت هشیار نبودن مسئولین محترم و گردانندگان کشور می تواند باشد. البته تا به حال دشمنان از این طریق نتوانسته اند مردم تبریز را تحریک و علیه دین و مذهب و روحانیت و یا استقلال و حیثیت کشور برانگیزانند و یا شعارهای تجزیه طلبی و جدا سازی بدهند، لکن بسیار به جا است که مسئولین محترم توجه کنند و برای ارج نهادن به فکر و هوش و درایت و تعهد مردم آن سامان ــ در صورتی که افراد شایسته و مدیر و مؤمن به انقلاب در آن منطقه وجود داشته باشد ــ از وجود آنان برای اداره استان استفاده کنند که همه خدمات بیشتری می تواند انجام دهند، و هم به اتحاد و یکپارچگی مردم کمک می کنند و دشمنان انقلاب و اسلام نیز نمی توانند راهی برای تحریک و برانگیختن احساسات پاک مردم داشته باشند.
سرمایه گذاری استعمارگران با توجه به مسائل و ویژگیهای فوق الذکر قطعا استعمارگران برای اجرای طرحهای خود در تبریز و منطقه آذریابجان سرمایه گذاری بیشتر باید می کردند و طبیعی است که در این راستا نسبت به دین و روحانیت و تعصب شدید مذهبی و وابستگی مردم به روحانیت بیشتر توجه کنند و تا حد امکان این رابطه را به سستی و ضعف بکشانند و به هر طریق ممکن روحانیت را یا به طرف خود کشیده و وابسته کنند و از این طریق در میان مردم مسلمان نفوذ کنند و یا به عناوینی از اجتماع منزوی کنند به طوری که مردم دیگر حرف شنوی از آنها نداشته باشند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «قٰالَ الْمَلأُ الَّذینَ اسْتَکْبرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّک یٰا شُعَیْب وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعک مِنْ قَرْیَتنٰا اَوْ لتعودنَّ فی مِلَّتِنٰا» (اعراف/88) مستکبران قوم حضرت شعیب علیه السلام به او گفتند: یا تو و پیروان تو را از این دیار خارج می کنیم و نمی گذاریم در اینجا زندگی سالم داشته باشید و یا باید آن چه را که ما ترسیم می کنیم و به عنوان دین مطرح می سازیم بپذیرید. چرا که اولا تبریز مرکز حوزه بزرگ علمیه دینی بود که از نظر کثرت تعداد طلاب و محصلین علوم دینی و فقه جعفری و هم چنین از نظر وجود بزرگان علما و مجتهدین شیعه در تبریز پس از حوزه علیمه ی نجف اشرف از بزرگترین حوزه های علمیه محسوب می شد ــ البته پیش از آن که حوزه علمیه ی قم تشکیل شودــ و شاید صدها مجتهد در عصر واحد به تدریس علوم فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و اخلاق در مدراس علمیه تبریز مشغول بوده اند و از طرفی علمای بزرگ تبریز در مسائل اجتماعی و حل و فصل دعاوی و مشکلات مردم و مبارزات سیاسی علیه ظلم و استبداد و فساد نظامهای مستبد قاجاریه و پهلوی در زمان رضاخان پیش قدم بودند و قهرا وجود یک چنین حوزه علمیه و علمای بزرگ فعال و اجتماعی و محبوب در رشد فکری سیاسی و مذهبی مردم تبریز سهم بسیار مؤثری داشت و اگر تاریخ انقلابها را در تبریز مطالعه کنیم، می بینیم مردم تبریز اگر چه در هر حرکت اسلامی و آزادی خواهی پیش قدم بودند، لکن همواره پس از کسب تکلیف از علمای اعلام و روحانیون و مراجع عظام پشت سر آنها حرکت می کرده اند و تاریخ نشان نداده است که حرکتی در تبریز علیه ظلم و استبداد و یا فساد و منکرات بشود و عده ای از روحانیون بزرگ در صف مقدم قرار نگیزند و مردم خودسرانه این حرکت را شکل دهند. لذا به نظر می رسد که استعمارگران بالخصوص پس از به حکومت رساندن رضاخان مزدور، برای خنثی کردن خطرهای احتمالی که توطئه آنان را تهدید می کرد در هر استانی به مناسبت حرکتهای احتمالی آن منطقه اقداماتی نمودند. مثلا در مناطق عشایری و ایلات که بیشتر مردم از سران عشایر پیروی می کردند برای وابسته کردن سران و خریدن آنها و یا کشتن و از بین بردن آنان کمر می بستند و در جاهائی که مبارزات مسلحانه مردمی رشد پیدا می کرد برای سرکوبی رهبران ملی و مذهبی آنان مانند میرزا کوچک خان رحمة الله علیه و در تبریز مناسب روحیه مردم و رهبری موجود در منطقه اقدام می کردند. چرا که مبارزات مردم تبریز همواره در تاریخ درست مانند انقلاب اسلامی ایران در عصر ما مبارزات صددرصد مردمی بوده که عمدتا انگیزه مذهبی داشته و از مساجد و مدارس علمی و تکایا و هیئتهای حسینی با فتاوا و دستورات علما و روحانیون بزرگ و با سخنرانیها و خطابه های محرک و آتشین آنان شروع می شد و کیفیت و کمیت حرکتهای مردم کلا تحت اِشراف کامل روحانیت و با رهبری آنان بود. تاریخ مشروطیت را وقتی می خوانیم این مسئله به وضوح روشن است اگر چه عده ای مغرض و مخالف اسلام و روحانیت عزیز مانند کسروی و دیگران در نوشته های خود سعی کرده اند که انقلاب مردم را برای مشروطه خواهی از روحانیت جدا سازند و نقش روحانیت را نادیده گرفته و گاهی وارونه جلوه دهند و از امثال شخصیتهای مردمی مانند ستارخان و باقرخان سوء استفاده هایی بکنند و من برای روشن شدن اذهان به طور اجمال به این مسئله اشاره می کنم.
نهضت مشروطیت نهضت مشروطیت دو مرحله داشت: یکی به اصطلاح در برابر استبداد قدیمی و بزرگ و دیگری در برابر استبداد صغیر که پس از آنکه به دستورمحمد علی شاه مجلس شورای ملی در سال 1326 قمری به توپ بسته شد و علمای بزرگ و سردمداران نهضت مشروطیت مانند مرحوم آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبائی و امام جمعه تهران را پس از زدن و آزار و اذیت زیاد به تبعیدگاهها روانه ساخت، شروع شد. در نهضت اولی مشروطیت، برای همگان روشن است که مردم آذربایجان مانند همه مناطق ایران، به پیروی از مراجع تقلید و روحانیت بزرگ برای مبارزه با استبداد و مشروطه خواهی قیام کردند و در تبریز مجتهدین بزرگی مانند آیت الله حاج میرزا جواد آقا که بسیار معروف و موجه بود در راس نهضت قرار داشته که نهضت را از زمان تحریم تنباکو از طرف میرزای بزرگ شیرازی اداره می کرد و در کلیه مناطق ایران به سه یا چهار نفر از علمای بزرگ مستقیما مرحوم میرزای بزرگ شیرازی نامه نوشت و مسئله تحریم تنباکو را ابلاغ کرد که یکی از آنان مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد آقا بود. البته پس از آنکه وابستگان و دولت وقت تبلیغ می کردند که این حکم از خود میرزا نیست و می خواستند به این وسیله تاثیر حکم را خنثی سازند که عینا حکم را به عنوان خاتمه این مقاله نقل می کنیم و دنباله بحث را در مقاله بعدی پی می گیریم. متن تلگراف: تبریز ــ جناب مستطاب شریعت مدار ملاذ الانام ظهیر الاسلام آقای حاج میرزا جواد آقا دام علاه از آذربایجان سوالاتی از حکم حقیر به حرکت استعمال دخانیات رسیده. بلی حکم کرده ام = محمد حسن الحسینی. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 131 |