
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,235 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,541 |
تمسک به قرآن و عمل به احکام آن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 45، شهریور 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن آیت الله جوادی آملی
امر اول از امور سه گانه فصل اول که به ادب تلاوت اختصاص داشت، مطالبی درباره کیفیت تلاوت و مسئولیت تلاوت وو ... دربرداشت. دو باب از ابوابی که در این امر اول مطرح است، یکی باب التمسک بالقرآن و العمل به و دیگری باب نزول القرآن است که اجمالا بحث می شود.
تمسک جستن به قرآن در باب التمسک بالقرآن والعمل به چند روایت در کافی شریف نقل شده که از آن جمله است: امام صادق (ع)از رسول خدا (ص)نقل می کند که آن بزرگوار فرمود: «ایها الناس انکم فی دار هدنة وانتم علی ظهر سفر والسیر بکم سریع». ای مردم! اکنون شما در جای آرام و خانه ی صلح و سازشی به سر می برید و شما در سر راه هستید و با شدت و سرعت شما را می برند. «وقد رایتم اللیل والنهار و الشمس والقمر یبلیان کل جدید و یقربان کل بعید ویاتیان بکل موعود فاعدوا الجهاز لبعد المجاز». و همانا شما دریافتید که گذشت شب و روز و حرکت خورشید و ماه هر چیز تازه ای را کهنه می کنند و هر دوری را نزدیک می نمایند و گذشت روزگار هرچه را که به شما وعده داده اند احضار می کند پس وسیله ی راه دور را مهیا سازید. زیرا گذرگاه و محل عبور شما دور است و نیاز به وسیله دارد. «قال: فقام المقدادبن الاسود فقال: یا رسول الله و مادارالهدنة؟ قال: داربلاغ وانقطاع» فرمود: آنگاه مقدادبن اسود برخاست و عرض کرد: ای پیامبر خدا: دارهدنه چیست؟ فرمود: خانه ای که رساننده است و جدا کننده (زیرا انسان را به منزلگاه آخرت می رساند و از آنچه علاقه و دلبستگی در دنیا دارد، منقطع و جدا می سازد). قرآن شفاعت کننده و شکایت کننده است. «فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع وما حل[1] مصدق». پس اگر فتنه ها و آشوب ها چون پاره های شب تار بر شما پوشیده شد، به قرآن روی آورید زیرا قرآن شافعی است که شفاعتش نزد خدا پذیرفته است و گزارش دهنده ای است که شکایتش مورد قبول قرار می گیرد. آری! اگر قرآن در روز قیامت از شما شفاعت کند و به نفع شما سخن گوید که خدا با شما از روی عدل رفتار نکند بلکه رحمت را شفع و زوج عدل قرار دهد و خدای عادل رحیم حسابرس شما باشد نه خدای عادل، شفاعت قرآن مقبول قرار خواهد گرفت. پس اگر خداوند با عدل به تنهائی بخواهد به حساب شما برسد، کار خیلی مشکل خواهد بود ولی اگر رحمت با عدالت شفع و ضمیمه شد و هر دو با هم محکمه را به عهده گرفتند، امید نجات است. و در عین حال که شفاعت قرآن پذیرفته است، اگر خدای نخواسته از شما شکایت کند و گزارش کارهای بد شما را برساند و به مالک روز جزا از دست شما گله و سعایت کند، خداوند شکایتش را تصدیق می کند چرا که قرآن کلام خدا است، پس اگر شکایت بندگان را به متکلم ابلاغ نماید، متکلم شکایت کلام خود را تصدیق و باور دارد، و آن روزی است بس سخت و دشوار که به جای شفاعت، قرآن عزیز از ما شکایت نماید. قرآن بهترین راهنما است «ومن جعله امامه، قاده الی الجنة ومن جعله خلفه، ساقه الی النار». کسی که قرآن را پیش روی خود قرار دهد -و از آن تبعیت و پیروی کند- قرآن زمامدار او خواهد بود و او را به سوی بهشت روانه خواهد ساخت و هر کس قرآن را پشت سر گذاشت (نبذ کتاب الله وراء ظهره) قرآن او را به سوی دوزخ و عذاب الهی سوق خواهد داد. «وهو الدلیل یدل علی خیر سبیل» وهمانا قرآن راهنمائی است که بهترین راه را نشان می دهد. «وهو کتاب فیه تفصیل و بیان وتحصیل و هوالفصل لیس بالهزل». و آن کتابی است که در آن تفصیل و بیان هر چیزی آمده و حقایق از آن بدست می آید و هیچ ابهام گوئی در آن وجود ندارد و هرچه می گوید سخن جد و فصل است و هیچگاه هزل و شوخی در آن راه ندارد. باطن قرآن، علم الوراثه می خواهد «له ظهروبطن» قرآن دارای ظاهر و باطنی است. ظاهر قرآن را می توان با علوم ظاهری فرا گرفت ولی باطن قرآن را با علوم ظاهری نمی- توان فهمید. در زمان امام صادق علیه السلام، شخصی وجود داشت که دارای مدرسه ای بود و کتابهائی در مسائل فقهی و دینی نوشته بود. روزی امام ششم (ع)به او فرمود: «بماذا تفتی الناس؟ یا چه فتوی می دهی؟ عرض کرد: بالقرآن! من با قرآن در بین مردم فتوی می دهم. حضرت فرمود: تو به قرآن فتوی می دهی در حالی که خداوند یک حرف را از قرآن به تو نداده است و تو از یک حرف قرآن ارث نبرده ای «-وماورثک الله من القرآن حرفا-». او که رئیس یک فرقه بود و کتابها درباره احکام و مسائل قرآن نوشته بود، حضرت به او می فرماید: تو از یک حرف قرآن ارث نبرده ای! زیرا علم الدراسه می تواند به ظاهر قرآن برسد ولی باطن قرآن را جز علم الوراثه حل نمی کند و تنها کسی که وارث انبیاء است می تواند از باطن قرآن سهمی ببرد. اگر علمائی پیدا شوند که براستی وارث انبیاء و اوصاف انبیاء باشند، آنها می توانند به باطن قرآن پی ببرند، نه آن کس که در عمل، راه انبیاء را ترک کرد و ظاهری از قرآن یاد گرفت که او از ارث قرآن سهمی نخواهد برد. «فظاهره حکم وباطنه علم. ظاهره انیق وباطنه عمیق، له تخوم وعلی تخومه تخوم. لاتحصی عجائبه ولاتبلی غرائبه». ظاهر قرآن حکم و دستور است و باطنش علم و دانش. ظاهرش زیبا و باطنش ژرف و عمیق است دارای اعماقی است و برای اعماق آن هم اعماقی است. شگفتیهایش به شمارش نیاید و عجائبش هرگز فرسوده و کهنه نشود (زیرا قرآن از سوی خداوند حکیم و علیم است و بالاتر از لیل و نهار و گردش روزگار و حرکت آفتاب و ماه است، پس هیچگاه کهنگی و فرسودگی نپذیرد و در اثر گردش زمان و حرکت لیل و نهار و شمس و قمر نپوسد و کهنه نشود). قرآن تابلو الهی است «فیه مصابیح الهدی ومنارالحکمة و دلیل علی المعرفة لمن عرف الصفة فلیجل جال بصره ولیبلغ الصفة نظره، ینج من عطب و یتخلص من نشب». در قرآن چراغهای هدایت و نشانه های حکمت و دلیل معرفت وجود دارد، البته برای کسی که علامت شناس و وصف شناس باشد، پس اهل حرکت و جولانی می خواهد که دیدگان خود را جلا بخشد و با دقت بنگرد تا صفت را درک کند و از هلاکت نجات پیدا نماید و از چنگال جهل رهائی یابد. قرآن نظیر یک تابلو الهی است که در سر راه انسان نصب شده است ولی فطرتی پاک می خواهد تا نشانه هائی را که در آن تابلو نوشته شده، دریابد و حقیقت بینی می خواهد تا صفاتی را که موجب شناخت و معرفت است ببیند، و با درک صفات، هم خود از هلاکت و جهالت رهائی یابد و هم دیگران را رهائی و خلاص بخشد. آنگاه حضرت استدلال می فرماید: «فان التفکر حیاة قلب البصیر کما یمشی المستنیر فی الظلمات بالنور؛ فعلیکم بحسن التخلص وقلة التربص[2]». انسان بصیر و بینا با فکر زنده است و اندیشه است که قلب انسان را حیات می بخشد همانگونه که جویای روشنائی با نور در ظلمت ها و تاریکی ها راه را می یابد و به راه خود ادامه می دهد که بکوشید که خوب رهائی یابید و کمتر انتظار بکشید. (شما همچون مسافری می مانید که اگر زود نرفتید و خود را سرگرم نمودید، خواه ناخواه شما را می برند، پس خود را به زمین میخکوب نکنید و پیش از اینکه شما را ببرند، خود بروید و خود رهائی یابید و از قید و بند و تعلقات دنیا دل ببرید). هدایت و روشنائی قرآن روایت دیگری را مرحوم کلینی از امیرالمؤمنین (ع)نقل می کند که به اصحاب و یارانش فرمود: «اعلموا ان القرآن هدی النهار و نوراللیل المظلم علی ما کان من جهد وفاقة[3]». بدانیدکه قرآن هم هدایت روز و هم نورانیت و روشنائی شب تار را فراهم می سازد هرچند که حاملین آن گرفتار کوشش و تلاش و فقر باشند. یعنی فشار مشکلات و تنگدستی جلو روشن ضمیری را نخواهد گرفت و با اینکه حاملان قرآن بیشتر گرفتار مشکلات زندگی و فقر و تنگدستی هستند. به این دو فضیلت، که هدایت در روز و روشنائی و فروغ در شب تاریک است، رسیده اند و دست یافته اند. روایتی را مرحوم ابن بابویه قمی «ره» نقل کرده است که حضرت امیر سلام الله علیه به فرزندش ابن حنفیه می فرماید: «وعلیک بتلاوة القرآن والعمل به و لزوم فرائضه وشرائعه وحلاله وحرامه وامره ونهیه والتهجد به وتلاوته فی لیلک ونهارک فانه عهد من الله تعالی الی خلقه فهو واجب علی کل مسلم ان ینظر کل یوم فی عهده ولو خمسین آیة». بر تو باد به تلاوت قرآن و عمل به احکام آن و تعهد به فرائض و واجبات و شریعتها و حلال و حرام ها و امر و نهی هایش و بر تو باد به شب زنده داری با قرآن و خواندن قرآن در شب و روز زیرا این عهد و پیمانی است از سوی خداوند متعال بربندگانش و بر هر مسلمانی لازم است که هر روز در عهد خداوند نظر کند ولوبه پنجاه آیه هم باشد. درجات بهشت به اندازه آیات قرآن «واعلم ان درجات الجنة علی قدر آیات القرآن فاذا کان یوم القیامة یقال لقاری القرآن: اقرا وارقا». و بدان که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است، پس اگر روز قیامت فرا رسد به تلاوت کننده ی قرآن گفته می شود: بخوان و بالا برو. یعنی هر اندازه که در دنیا قرآن خوانده و فرا گرفته بود، به همان اندازه در آنجا ظهور پیدا خواهد کرد و در نامه اعمالش نوشته خواهد شد و ترقی و پیشرفتش در آخرت بستگی به اندازه قرآن خواندنش و عمل به قرآن کردنش در دنیا دارد. و همانا در بهشت، پس از انبیاء و صدیقین کسی بالاتر از حاملین قرآن نیست. و درجات بهشت را باید با آیات قرآن تحصیل کرد. وصفی جامع از قرآن روایت دیگری را مرحوم کلینی از پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وآله نقل کرده است که حضرت در چند جمله، وصف جامع و کاملی از قرآن کرده چنین می فرماید: «القرآن هدی من الضلالة وتبیان من العمی و استقالة من العثرة ونور من الظلمة وضیاء من الاحداث وعصمة من الهلکة ورشد من الغوایة و بیان من الفتن وبلاغ من الدنیا الی الاخرة. وفیه کمال دینکم وما عدل احد عن القرآن الا الی النار[4]». قرآن دارای این فضیلت ها و اوصاف است: 1- راهنما و هدایت کننده گمراهان است. 2- هر کوری را بینائی می بخشد. 3- از هر لغزشی جلوگیری می کند. 4- نور و روشنائی برای هر تاریکی و ظلمتی است. 5- در هر پیش آمدی پرتو است. 6- از هر هلاکتی نگهدارنده است. 7- در هر گمراهی و غوایتی، ره جوی و رهنمون است. 8- مبین تمام فتنه ها است. 9- انسان را از دنیا به سوی آخرت سوق می دهد. 10- کمال دین شما در قرآن است. 11- هیچ کس از قرآن روی برگردان نشد، جز به سوی جهنم و عذاب الهی. در کتاب فضل القرآن روایتهای دیگری نیز هست که شایسته است با دقت خوانده شود و ما این چند روایت را برای نمونه نقل کردیم. چند روایت هم در باب نزول قرآن که قرآن کی نازل شده و در چه زمینه ای نازل شده و نزول دفعی و نزول تدریجی آمده است که ان شاءالله در بحث آینده مطرح خواهد شد. ادامه دارد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 275 |