تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,083 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,028 |
حرکت بیدارباش اسلامی در مصر | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 45، شهریور 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سید محمد جواد مُهری همواره نهضت ها و حرکتها در راستای تاریخ معلول طغیان ها، ستم ها و فشارهای فزون از حد بوده که توسط حکمرانان و فرمانروایان اعمال شده است و لذا گفته اند: «الضغط یولدالانفجار» انفجار زائیده خفقان و فشار است. پس هرجا فشاری بوده، حرکتی از ژرفنای جامعه برخاسته است که گاهی با تحولی دروغین در سیاست سیاستمداران زورگو، حرکت را در نطفه خفه کرده و گاهی دیگر با افزایش خفقان و دستگیری سران حرکت، آن را زنده به گور کرده اند. ولی در مواردی که نهضت را دو عامل فشار و عقیده رهبری می کرده، پیشرفت آن تا سقوط دیکتاتور ادامه می یافته است، گرچه نهضت، دوران ها و نشیب و فرازهای مختلفی داشته و گرچه قربانی زیادی می داده است همانگونه که در انقلاب الجزایر رخ داد که بیش از یک میلیون قربانی داشت و چندین سال محنت زا به طول انجامید. و آنچه مایه تاسف است اینکه استعمار، پس از پیروزی نهضت، در چهره ی خودفروختگان انقلابی نما دوباره بر همان ملت مستضعف چیره شده و آنان را به سرنوشتی شوم تر دچار ساخته و اگر آن بار با ضرب و شتم و دستگیری و شکنجه، مردم را آزرده می ساخت، این بار با پنبه سر آنها را می برید تا خود را بر اریکه قدرت تثبیت نماید و آنگاه همان برنامه ها با شدت و خشونتی زیادتر ادامه می یافت. و دلیل تمام این بدبختی ها و فلاکتها، در درجه ی اول، نداشتن رهبری حکیم، بیدار و متعهد و در درجه ی دوم کمبود رشد سیاسی و فریب چهره های غلط انداز خوردن. اما در انقلاب ایران، تفاوت از زمین تا آسمان است. امامی که این انقلاب را رهبری می کرد، انسانی والا و کامل بود که از نظر علم و عمل در بالاترین سطح قرار داشت و از نظر درک حوادث واقعه آنچنان ژرف بین و دور اندیش بود که مانند او را نه در متقدمین و نه در متاخرین نمی توان یافت. اکنون در پی شناخت رمز پیروزی در انقلاب اسلامی ایران نیستیم که این رشته سر دراز دارد و شاید از اصل مطلب دور بمانیم ولی به عنوان مقدمه این تذکر لازم است که بدانیم: امام از آغاز برنامه خود را با ارشاد و راهنمائی مردم و پرورش اندیشه آنان شروع کرد، و ناچار این قسمت از زمان به کندی پیش می رفت زیرا اندیشه های طاغوت مآبانه آنچنان در مغزها رسوخ کرده بود که جداشدن از آنها وقت زیادی لازم داشت، وانگهی می بایست، مسائل در همه جا و با همه اقشار مطرح شود تا اینکه رکود پس از 15 خرداد پیش نیاید، و همین بود که مردم را چنان آماده ساخت که پس از 17 شهریور، نهضت نه تنها به جمود و رکود نگرائید بلکه چنان سریع به پیش تاخت که بنیان شاهنشاهی را بکلی ویران کرد، و دگرگونی در تمام ابعاد زندگی پدید آمد، و کشور صبغه الله بخود گرفت وو ... مطلب دیگری که لازم به تذکر است، این است که استعمار از حرکت سریع و بی وقفه مردم شگفت زده شد و به فکر چاره بود. و از آنجا که همواره استعمارگران در کشورهای اسلامی و تحت سلطه خود چهره های گوناگونی برای جایگزینی در اوقات مناسب داشتند، این بار از تمام چهره ها و همه نیرنگ ها استفاده کردند ولی با دوراندیشی و سازش ناپذیری و پا برجائی رهبر، تمام چهره ها خود را باختند و از صحنه خارج شدند. این بار دیگر نه قیافه ی روحانی نمای چند ده ساله ای که چقدر امیدها به او بسته شده بود و می گفت: شاه بماند ولی حکومت نکند!! و نه قیافه های غلط انداز دیگری که خود را سرور و الگوی جوانان مبارز و مجاهد می دانستند و نه چریکهای پیرونه و نه ... تحول جهانی اکنون بحث از انقلاب و دگرگونی در جهان است که حرکت انقلاب اسلامی ایران چنان تحولی در ملتها و جوامع اسلامی -و حتی غیراسلامی- به وجود آورده که در هر قطعه از زمین پهناور خدا، سخن از خدا و اسلام و حکومت اسلامی است و همچنان آتش فشانهای کوچک و بزرگی در مراکز قدرت فرعونیان، به آتش فشانی و انفجار مشغول اند و هرچه مستکبران و طاغوتان می کوشند، گویا دیگر این کوه های آتش زا از حرکت باز نمی ایستند و تا کاخ ستمگران را به آتش نکشند، دست از آتش افشانی بر نمی دارند، ولی آنچه در همه جا مطرح است، همان مطلب است که بدان اشارت رفت. استعمار اکنون قیافه ی حق به جانبی به خود گرفته و مدعی است که با همان اسلام و همان ایده ی نجات بخش مردم را رهنمون می سازد. راستی هر وقت ملت ها مسیر تحول را دنبال می کنند و با وحدت و یگانگی خواهان بدست گرفتن سرنوشت خویش و بیرون آمدن از قفس ذلت و ستم هستند، رهبران تفرقه افکن در قیافه ی انقلابیون کار کشته و رنجدیده پا در میانی می کنند و مردم را از خط اصیل خود منحرف می سازند. و هرگاه گرایش ملتها به سوی تعهد و تقوی بوده است، در یک چشم بهم زدن چندین روحانی نمای ساختگی در میدان مبارزه ظاهر شده و خود را قیم مردم می دانند. و تنها انگیزه ای که در این میان به چشم می خورد، از حرکت باز نگهداشتن نهضت ها و آسایش بخشیدن به طاغوتها است از این روی باید ملت ها و جوامع اسلامی، چشم خود را خوب باز کنند و دوست را از دشمن تشخیص دهند و رهبری آگاه، متعهد و سابقه دار در اخلاص و خدمت به مردم انتخاب کنند و با انگیزه ای صددرصد خدا پسندانه راه مستقیم خود را طی کنند. نهضت مسلمانان مصر در میان حرکتها و نهضت های اسلامی که در اثر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رشد کرده و خواب راحت را از چشم بیدادگران و ستم پیشگان ربوده است، نهضت مردم مسلمان مصر است. البته این نهضت با پیروزی انقلاب آغاز شد و پس از حرکت بسیار جالب شهید خالد اسلامبولی و یارانش خیلی نیرومند و جدی مطرح شد و سیل مردم را به سوی خود جلب کرد. بعد از ظهر ششم اکتبر 1981 بود، که گلوله های شهید خالد اسلامبولی و برادران متعهدش، مغز فرعون مصر را درهم کوبید و مرحله ای تازه از نهضت را آغاز کرد. او از انقلاب اسلامی ایران و رهبرسترگش درس مبارزه را فرا گرفته بود، و از سوئی دیگر تاخت و تاز بیش از حد انور سادات در مصر و آلوده شدن این سرزمین مصری توسط صهیونیست های پلید و پشت پازدن به تمام مقدسات، زمینه را برای چنین اقدام شجاعانه آماده کرده بود و می بایست یک نفر پیشقدم شود که قرعه به نام اسلامبولی قهرمان زده شد و با چند گلوله نه تنها فرعون مصر را بین سربازانش به زمین افکند که نیمی از دروازه فساد را بست. آری! او نیمی را با چند گلوله بست و نیمی دیگر را به یارانش سپرد که از این پس به فساد و ظلم خاتمه دهند. برخی از فرصت طلبان و چپ گرایان که کاری جز حرف زدن و سنگ مبارزه را به دروغ بر سینه زدن ندارند خواستند از این کار قهرمانانه ی فرزند راستین ملت مصر سوء استفاده کرده ورقی زرین بر تاریخ سیاه خود بکشند ولی کور خوانده بودند که چنین کاری تنها از اسلام برخاسته است و بس. پرواضح است که نهضت جهاد اسلامی با کشتن سادات به تمام مقاصد خود نرسید زیرا آنان قصد داشتند تمام همپا لکیهاوندمای طاغوت مصر را نیز از بین ببرند و حکومتی اسلامی برپا کنند ولی در اثر برخی عوامل پیش بینی نشده به تمام هدف نرسیدند، اما بدون شک این اقدام افتخارآمیز اسلامبولی صفحه درخشان نوینی در مبارزه مصر باز کرد و افقی روشن برای دیگر مبارزان گشود تا گامهائی بلندتر در این راه بردارند. هفته هائی نگذشت که زندانها و سلولهای رژیم نامبارک مملو از مبارزین مسلمان گشت و پس از چند ماه اسلامبولی و برادرانش با شهامت پا به میدان اعدام گذاردند. و همچنان دستگیری ها ادامه داشت تا در دسامبر 82 بود که 300 مسلمان معترض از حرکت جهاد اسلامی به پای میز محاکمه کشیده شدند وو ... و تمام این جنایت ها برای این بود که فرعون جدید مصر می خواست حرکت را بکلی از بین ببرد. ولی همچنان صدای لااله الاالله مبارزین در بند به گوش مسلمانان مصری طنین می اندازد و هرچه از اعدام اسلامبولی می گذرد، بر مبارزان جدید که همان خط و همان هدف را دنبال می کنند می افزاید چرا که گلوله های او، سکوت و ذلت را در مصر برای همیشه شکست و دیگر تاریخ به عقب بر نمی گردد. ولی آنچه لازم به تذکر است، همان مطلبی است که در آغاز گفته شد، اکنون که رژیم می بیند، نهضت روبه گسترش است و مردم خواهان اسلام هستند، از دو راه می خواهد حرکت را منحرف نموده و عرش خود را تثبیت نماید. نخست اغفال مردم از راه برخی نمایندگان مجلس و دیگری، تراشیدن الگوهائی بی روح در قیافه ی جاندارانی متحرک. در همان حال که مردم مصر تظاهرات باشکوهی به راه می اندازند و خواهان حکومت الله هستند و در پلاکاردها و پوسترهای خود «لاشرقیه، لاغربیه» و «من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون» می نویسند و برچیدن اساس ظلم و ستم را می خواهند، برخی از همان روحانی نمادهای منحرف، برای تاویل حرکت مردم، اعلام می کنند که: ما براندازی رژیم را خواهان نیستیم که این هرج و مرج است! بلکه، ما می خواهیم به احکام اسلام عمل شود. و از آن طرف نمایندگان جیره خوار نیز قانون هائی برای بستن درهای کاباره ها و فحشاخانه ها و جلوگیری از شرب خمر در مجلس پیشنهاد می کنند و با همین مسائل مزدم را سرگرم و انقلاب را به سردی می کشانند. البته ما درست از کم و کیف اوضاع سیاسی مصر آگاه نیستیم ولی باید این هشدار را به مردم داد که بی گمان حکومت مبارک، حتی اگر خواهان تطبیق احکام اسلام هم باشد و قانونی به این عنوان در مجلس تصویب شود، قطعا نه عامل اجرا خواهد داشت و نه ارزش واقعی، زیرا این درخت از ریشه فاسد است و این بنیان از اساس ویران است، پس از نقش و نگارهای رنگارنگ چیزی جز فریب دادن مردم نیست. و باید ملت مبارز مصر در پی سرنگونی کامل رژیم ضد اسلامی مبارک باشند و باید «لاشرقیه لاغربیه» تحقق عینی پیدا کند. مردم مصر باید بدانند که: اولا شعارهای آنها محتوی داشته باشد. و همانگونه که در برخی از عکسها (که از تظاهرات گرفته شده) می بینیم، تکیه بر همان شعارهائی شود که انقلاب اسلامی ایران آنها را دنبال کرد و به پیروزی رسید. ثانیا: از سازشکاران و بزدلان دوری بجویند. برخی از سران قوم، ممکن است سازشکار نباشند و در حقیقت خواهان همان مطلبی باشند که مردم می خواهند ولی در اثر جُبن و ترس، شهامت اقدام در کار را ندارند و پیوسته از مردم می طلبند که کوتاه بیائید! خطر اینان کمتر از خطر سازشکاران حیله گر نیست و باید ملت مصر جدا از پیروی کردن و گوش دادن به چنین افرادی خودداری نمایند. ثالثا: اخیرا دیده شده است که دو شعار در برابر هم بلند شده، یکی حکومت اسلامی را خواهان است و دیگری اجرای احکام اسلام. و این دو با هم تفاوت زیاد دارد. آنانکه شعار اجرای احکام اسلامی را می دهند یا جزوهمان روحانی نمایان درباری هستند و یا بی دلان ترسو. زیرا چنین شعاری هیچ وقت رژیم را به وحشت نمی اندازد، و با اعلام چند قوانین صوری و جزئی -که حتی در صورت اجرا نیز چندان مشکلی به وجود نمی آورد- هم مردم را تخدیر کرده و هم خط مبارزه را به انحراف می کشاند و این تکرار همان تجربه ناکامی است که در سودان رخ داد. البته شرایط اجتماعی و سیاسی در مصر تفاوت زیادی با سودان دارد و مردم از رشد بیشتری در مصر برخوردارند، وانگهی نهضت ریشه دارتر و عمیق تر است و موقعیت استراتژیکی مصر و هم مرزی با فلسطین اشغالی و دوگانگی در سطح زندگی و عوامل بسیار دیگری، درخت انقلاب را بارورتر کرده و به نهضت تحرک و نیروی افزونتری می بخشد. در هر صورت ملت مصر باید چشم خود را باز کنند و بازیهای سیاسی استعمارگران را بخوبی دریابند و برای رهبری، فردی آگاه، متعهد و سابقه دار را انتخاب نمایند، و از همه مهمتر وحدت خود را هرچه بیشتر حفظ کنند زیرا یکی دیگر از نیرنگ های دشمن به وجود آوردن احزاب و گروه های بسیار است که همه به ظاهر مخالف با رژیم و خود را پیرواسلام معرفی می کنند و مردم را متفرق و سردرگم نموده، خود به چپاول و ستم ادامه می دهند. ما امیدهای زیادی به نهضت اسلامی در مصر داریم و آنچه از اوضاع سیاسی آن سامان برمی آید، این است که آبستن رویدادهای عظیم و مهمی است و اگر این بار و چندین بار دیگر هم، با نیرنگ ها و فریب هائی، این جریان مردمی گسترده را محدود و محصور کنند، قطعا آینده نزدیک شاهد جریان های گسترده تر و نیرومندتر خواهد بود. به امید اینکه این بیدار باش اسلامی چه در مصر و چه در سایر کشورهای اسلامی همچنان به پیش رود و خواب دشمنان ملتها را برای همیشه آشفته سازد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 80 |