تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,050 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,994 |
اوضاع کلی جهان اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 45، شهریور 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت ششم محمد رضا حافظ نیا ج: اوضاع انسانی و اجتماعی وامهای خارجی یکی دیگر از مواردی که ممالک جهان سوم و طبعا جهان اسلام را در بند وابستگی اقتصادی قرار می دهد مسئله ی وامهای خارجی است. این وامها اولا مدت استرداد آن کم است و ثانیا نرخ بهره آنها زیاد است و این ممالک قادر به استرداد کامل این وامها نیستند و روز بروز کمرشان در زیر افزایش این قرضها بیشتر خم می شود. موضوع دیگر مسئله باصطلاح کمک به این ممالک است بدینصورت که ممالک پیشرفته ی صنعتی سالیان معادل 1% تولید خالص خود را باید به ممالک جهان سوم کمک کنند! آیا موقعی که ثروتهای زیرزمینی بیش از 3/2 جمعیت جهان به وسیله ی اقلیتی سرمایه دار و یا ممالک باصطلاح پیشرفته به غارت برده می شود موضوع 1% کمک چه معنائی دارد و تازه این کمک با منت و با توجه به دو شرط همراه است یکی اقتصادی و دیگری سیاسی: شرط اقتصادی بدینصورت که این کمکها مشروط است به این که باید کشور کمک گیرنده واردات موردنیاز خود را از کشور کمک دهنده تامین نماید و مواد اولیه خود را ناچارا به آن کشور و به حلقوم چپاولگران آن سرازیر نماید. شرط سیاسی بدینصورت است که کشور جهان سوم تا زمانی مشمول کمک کشور کمک دهندها می گردد که از نظر سیاسی با هم اختلاف نظر نداشته باشند، یعنی این کشور جهان سومی که از همه طرف مورد تجاوز قرار گرفته است باید به نظام سیاسی کشور کمک دهنده در ازای این مقدار ناچیز صحه بگذارد. با این اوصاف چه سرنوشتی در انتظار جهان اسلام با آن همه منابع ثروت خواهد بود؟. با توجه به مکتب اعتقادی ما مسلمانان که اهل ذمه باید به حکومت اسلامی جزیه بپردازند به چه صورت می توان قبول کرد که ساکنین فعلی جهان اسلام باید آلت دست سرمایه داران و سردمداران اهل ذمه بشوند و منابعشان را مستقیم و غیرمستقیم غارت کنند و همیشه هم خود را طلب کار داشته باشند و هنوز مسلمانان در خواب باشند و تکانی بخود ندهند و به جایی برسند که با وجود غارت منابع ثروتشان استعمارگران غربی انگلی به نام صهیونیزم را بر پیکر جهان اسلام تحمیل نموده و هر روز به طور آشکار و پنهان آنرا تقویت نمایند و مسلمانان هیچ کاری را نتوانند انجام دهند و تازه راه و چاره را از خود آنها انتظار داشته باشند و در این گیرودار بازار مصرف، جهت تسلیحات آنها بوجود آورند و متاسفانه دولتهای وابسته ی آنها نیز فکری جهت تکامل مبانی اعتقادی اسلامی و علمی و فکری مسلمانان به طور ضربتی نمی کنند تا دست دشمنانشان را از سرشان کوتاه کنند. 8- وابستگی اقتصادی: با توجه به مسائل ذکر شده در بخشهای مختلف اقتصادی جهان اسلام اعم از کشاورزی، دامداری –منابع زیرزمینی- صنایع بازرگانی و وضعیت سرمایه و غیره نتیجه می گیریم که متاسفانه در مجموع جهان اسلام از نظر اقتصادی وابسته به استکبار جهانی است و نتیجه ی این رابطه ی تحمیلی بطور یکطرفه به ضرر جهان اسلام می باشد، از مجموعه ی مطالب مطروحه در مسائل اقتصادی روشن می گردد که استعمارگران غربی بنا به ماهیت ستمگرانه و استثمارگرانه و در جهت اهداف سیاسی خود، فعالیتهای اقتصادی جهان اسلام را طوری جهت داده و برنامه ریزی نموده اند که سررشته ی امور در دست آنها بوده و بتوانند هر گونه نهضت اسلامی و آزادیخواهی را که در شرف پیروزی و استقرار باشد با اعمال سیاستهای مختلف و با فشار اقتصادی ساقط نموده و باشکست روبرو نمایند و بدینوسیله سیطره ی سیاسی خود را در جهت غارت منابع ثروت مسلمین و انحطاط آنان و جلوگیری از اقتدار مسلمانان و در یک کلام مبارزه با اسلام مستحکم نمایند، البته تشریح ابعاد مختلف وابستگی اقتصادی و مصداقهای آن و سیاستهای استکباری در جهت تعمیق این قاعده ی خطرناک نیاز به نگارش کتابها دارد و در این مقوله نمی گنجد. برای نمونه وضعیت بخشهای مختلف اقتصاد ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و استفاده از این حربه توسط استکبار جهانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بصورت تحریم اقتصادی و غیره با توجه به عوارض و مشکلات اقتصادی ایجاد شده در جامعه ی اسلامی و انقلابی ایران بمنظور شکست این نهضت مقدس مصداقی است برآنچه فوقا ذکر گردید. ج- اوضاع انسانی و اجتماعی: 1- جمعیت و پراکندگی آن جمعیت جهان اسلام در زمان فعلی به حدود یک میلیارد (000/000/1000) نفر می رسد این رقم از نظر کمی خیلی مهم است رشد جمعیت در نقاط مختلف فرق می کند و معمولا در سال از 20 تا 30 نفر در هزار می رسد. تراکم جمعیت در کیلومتر مربع حدود 21 نفر می باشد که رقمی متعادل و یا در سطح پائین است. این تراکم با توجه به موقعیت اقتصادی (صنعتی- کشاورزی) فعلی تقریبا متعادل ولی نسبت به استعدادهای اقتصادی بسیار کم می باشد. یعنی برای ایجاد بنیانهای صنعتی و کشاورزی و برنامه ریزی درست توسعه ی اقتصادی و اجتماعی، تامین نیروی انسانی مورد نیاز با این جمعیت مشکل خواهد بود جمعیت در جهان اسلام بطور خیلی نامتعادل پراکنده شده است برای نمونه در جزایر اندونزی تراکم جمعیت بیش از 75 نفر در کیلومتر مربع است. در صورتی که در صحرای افریقا یا حواشی آن تراکم جمعیت کمتر از یک نفر در کیلومتر است. چنین تضادهایی کم و بیش در سراسر نقاط جهان اسلام وجود دارد. از عواملی که این پراکندگی ها را تحت تاثیر قرار داده است می توان نوع اقلیم، مرتفعات و دره ها بسته به نوع اقلیم، جلگه های آبرفتی، سواحل و موارد جزئی تر را نام برد (برای بررسی پراکندگی به نقشه ی ضمیمه مراجعه شود). مناطق کم جمعیت بطور قطع بر مناطق صحرائی منطبق هستند و از طرفی خود صحراها وسعت قابل ملاحظه ای را دربر گرفته اند بنابراین قسمت زیادی از جهان اسلام کم جمعیت و یا حتی فاقد جمعیت است. نقاط مسکونی در دل صحراها و کویرها را، واحه ها، نواحی رودخانه ای، مرتفعات و دره ها تشکیل می دهد. مرتفعات اطلس، فلات اتیوپی و یمن، مرتفعات آفریقای استوائی، رشته کوههای توروس، البرز، قفقاز، زاگرس و غیره به ضمیمه دره های مشرف به صحراها از مراکز جذب جمعیت هستند. سواحل خلیج گینه، سواحل شبه جزیره آناطولی (ترکیه) و دریای مدیترانه، سواحل و جزایر اندونزی، میندانائو، مالزی، بنگلادش و آلبانی از مراکز تجمع انسانها می باشد. نوار رود نیل، سنگال، نیجر، دجله و فرات، سند، سیحون و جیحون و قسمت سفلای رودخانه گنگ در بنگلادش بطور عجیبی از مراکز جمعیتی هستند. جمعیت زیاد جزایر اندونزی و مالدیو و میندانائو، در عرض پائین، بخاطر شکل و وسعت محدود خشکی آنها می باشد. این تراکم جمعیت جزایر اندونزی و بنگلادش که بیش از 80% آنها به فعالیت های کشاورزی اشتغال دارند می توانند منبع خوبی از نظر نیروی انسانی و استعداد بالقوه جهت رشد صنعتی و اقتصادی آن منطقه باشند و جابجائی این نیروها در سراسر جهان اسلام بخصوص حرکت جمعیت بسوی مناطق صحرایی که می توانند از مراکز صنعتی شوند کاری عاقلانه برای رفع کمبود نیروی انسانی این مناطق خواهد بود ضمنا از خصوصیات جمعیت جهان اسلام جوان بودن و کثرت موالید از طرفی و مرگ و میر کودکان به نسبت کشورهای پیشرفته در اثر پائین بودن سطح بهداشت از طرف دیگر می باشد، در اینجا با توجه به اینکه مسئله خطر افزایش جمعیت و مشکلات ایجاد شده ناشی از آن حرف زبان علمای اقتصاد و جمعیت شناس گردیده است مواردی ذکر می شود تا روشن گردد آیا واقعا افزایش جمعیت خطرناک است یا اینکه در پشت این شعار، هدفهای سوئی نهفته است. افزایش جمعیت در ممالک جهان سوم موجد مشکلاتی شده است و دائما هم ازدیاد جمعیت باعث افزایش دردسرهایی می شود ولی در پناه یک برنامه ریزی صحیح اقتصادی نه تنها مشکلی بوجود نمی آورد حلال مشکلات نیز خواهد بود. برای نمونه کشور پرجمعیت چین پس از انقلاب 1949. اقتصاد آینده خود و پیشرفت آن را با تکیه بر نیروی انسانی و جمعیت رو به ازدیاد خود بنا نهاد و با کمک نیروی انسانی توانست در مدت کوتاهی خود را در ردیف اولین کشورهای جهان از نظر توسعه صنعتی و کشاورزی قرار دهد. ژاپن کشوری است با محدوده ی ارضی قلیل، جمعیت فراوان و رشد سریع آن و منابع طبیعی بسیار محدود که از نظر توسعه ی صنعتی و کشاورزی و برطرف کردن مشکلات ناشی از جمعیت زیاد و رشد سریع آن با وجود نابودی قسمت زیادی از تاسیسات آن در جنگ جهانی دوم از اهمیت زیادی برخوردار است. ژاپنی ها برای بدست آوردن قدرت و تکنیک بدنبال علم و صنعت اروپائیها (بخصوص آلمان) براه افتادند و فرهنگ خودشان را حفظ کرده و پس از تحصیل علم و تخصص از نظر مبارزه با مشکلات طبیعی و اقتصادی و انسانی و پیشرفت سریع صنعتی و کشاورزی و وزنه شدن در جهان امروز در دنیا رقیبی ندارند. با تبدیل کشاورزی سنتی به علمی و مترقی و پیشرفته، گسترش زمین های کشاورزی با حداکثر برداشت، از بین نبردن مواد غذائی، بصورت اسراف اروپائی و آمریکائی استفاده از منابع جدید پروتئین، استفاده از دریاها که به مراتب خیلی بیشتر از خشکی پروتئین دارند و بالاخره رعایت اصول علمی و اکولوژیکی در برداشت از تمام محیط ها، می توان مواد غذائی مورد نیاز جمعیت اضافی زمانهای آینده دور را تامین کرد. جمعیت اضافی از طرف دیگر می تواند بعنوان منبع مصرف کالاها و فراورده های صنعتی و کشاورزی ناشی از توسعه ی اقتصادی باشد و لذا خود بخود به تقویت فعالیت های اقتصادی و گسترش آنها کمک خواهد نمود زیرا وقتی که کارخانجات محصول اضافی داشته باشند ولی مصرف کننده نباشد بتدریج بحران و تعطیلی فعالیت های تولیدی و ورشکستگی اقتصادی را در پی خواهد داشت. از جهت دیگر توسعه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی نیاز به نیروی انسانی دارد و امروز شاهد این هستیم . که علیرغم کثرت جمعیت ژاپن باز این کشور روز بروز بسوی مکانیزه تر نمودن فعالیت های اقتصادی حرکت کرده و نیروی انسانی را آزاد می نماید تا در جاهای ضروری تر بکار گیرد. از طرفی امکان دارد همان طوری که مغزهائی پیدا شدند و منابع جدید تهیه پروتئین را برای آینده ی دور کشف کردند انسانهائی در اثر ازدیاد جمعیت پیدا شوند که با کمک نیروی فکری آنها منابع جدیدتر و بهتر تهیه پروتئین کشف گردد. حال با این نمونه ها و با توجه به موقعیت های بعضی از کشورها از نظر طبیعی -اقتصادی- انسانی و منابع تهیه مواد غذائی، آیا جای تردید باقی می ماند که جمعیت زیاد خطرناک است و اقتصاد را متزلزل می کند و منابع غذائی کم میآید؟ در صورتی که جمعیت زیاد بطور ساده منبع بزرگ نیروی انسانی و بازار خرید کالاهای ساخته شده ی صنعتی و غیره می باشد و ازین گذشته همه ساله در اثر جنگ های وحشیانه، امراض مسری و غیر مسری، سوانح طبیعی و غیره تعداد زیادی از انسانها جان خود را از دست می دهند. ما نمی توانیم وضع اقتصادی سرزمین های جهان سوم و مشکلات ناشی از افزایش جمعیت در آنها را که ناشی از استعمار سیاسی و اقتصادی و مداخله مستقیم غرب و شرق (ابرقدرتها) و نداشتن برنامه ریزی درست توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است ملاک قرار دهیم و بر روی آن قضاوت کنیم. ضمنا بخاطر داشته باشیم که سیاست استعمار کنترل و کاهش تعداد مسلمانان در جهان است و نقش یک نفر مسلمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و احساس خطری که استکبار جهانی ازین بابت می نماید بخوبی موضوع و هدف استعمار را از کاهش تعداد مسلمانان نشان می دهد. باشد که انشاءا... با بیداری مسلمانان و گسترش انقلاب اسلامی بزودی شاهد از هم پاشیده شدن زنجیرهای استعمار و فروریختن پایه های استکبار جهانی باشیم. انشاءالله 2- وضعیت نیروی انسانی: همانطور که در بخش جمعیت ذکر شد از نظر نیروی انسانی بالقوه جهان اسلام غنی است لیکن نیروی انسانی موقعی می تواند مفید باشد که تکنیک دیده و متخصص باشد و اگر غیر از این باشد مشکلات بیشتری را بوجود می آورد (چون فقر، بیکاری پنهان و غیره) و کمبود نیروی متخصص یکی از مشکلات جهان اسلام است. به این نکته نیز باید توجه کرد که ممکن است مراکز تعلیم و تربیت و آموزش عالی گسترش پیدا کنند ولی از محتوی غنی نباشند که این نیز از ویژگیهای مراکز آموزشی و علمی جهان اسلام است و خود سیاست استعمار است و باید دانست که مدرک خوب از نظر کیفی نمی تواند همیشه خوب باشد بلکه گاهی مضر نیز هست چون یک مدرک دار عالی بدون تخصص، با اعتماد به مدرکش سرمایه های برنامه ریزی را هدر می دهد و نابود می کند و در نتیجه مسئله نیاز به متخصصین خارجی پیش می آید تا آنجا که حتی کارهای جزئی نیز باید به کمک آنها انجام شود و بدینوسیله سرمایه های هنگفتی بعنوان دست مزد و غیره از جهان اسلام خارج می شود و از طرفی اثر سوئی که از جنبه ی معنوی در جهان اسلام بواسطه ی وجود آنها به جا می ماند بی اهمیت نیست و متاسفانه پدیده استفاده از وجود متخصصین خارجی تحت عنوان مستشار و مهندس و پزشک و کارشناس و تکنیسین و غیره روز بروز در حال گسترش است و فقط در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با این پدیده به شدت برخورد گردیده است. از ویژگیهای دیگر نیروی انسانی جهان اسلام اینست که وقتی جمعیت و نیروی انسانی زیاد، ولی تخصص ندیده باشد و از طرفی منابع اقتصادی و تامین معیشت چون کشاورزی گسترش پیدا نکند و صنایع نیز از رشد کمی برخوردار باشد نمی تواند نیروی انسانی را جذب کند و در نتیجه با توجه به رشد جمعیت و میزان جذب جمعیت در کارهای تولیدی، نیروی انسانی اضافی کاملا بیکار نبوده بلکه بصورت تقریبا زاید در فعالیت های مختلف جذب خواهد شد و لذا بیکاری پنهان یکی از معضلات جهان اسلام است. سازمانهای اداری و تجارتی، بیش از حد مورد نیاز خود، آنها را در فعالیت هائی چون کارمند اداری -ویزیتوری- منشی گری- ماشین نویسی -حسابداری و غیره جذب خواهند کرد، یا این که مثلا در روی یک زمین کشاورزی بیش از حد مورد نیاز نیروی انسانی صرف خواهد شد و با توجه به تولید ناچیز، سهم و عایدی هر کدام کمتر خواهد بود. کارهائی چون دکه داری و فروش اجناسی که در بازار سیاه و یا به زور تبلیغات فروخته می شود و غیره از جنبه های دیگر بیکاری پنهان می باشد. بطور کلی زمانی که نیروی انسانی بیش از حد مورد نیاز برای انجام یک فعالیت اقتصادی، به کار گماشته شده باشند می توان بوجود بیکاری پنهان پی برد و در جامعه ای که نیروی انسانی مازاد دارد استفاده از وسائل مکانیزه در کشاورزی و صنعت، باعث تشدید بیکاری پنهان می شود و بنابراین در کاربرد وسائل مکانیزه باید احتیاط شود. از عوارض کم کاری و بیکاری پنهان درآمد کم و در نتیجه فقر توده های مردم، نابسامانیهای اخلاقی، وجود امکانات جسمی و محیطی جهت رشد امراض مسری و غیر مسری، دزدی، قتل، قاچاق و بی سوادی و غیره می باشد. بیکاری پنهان بخصوص بین طبقه ی جوان و تحصیل کرده که از نیروی فراوان برخوردارند زیاد دیده می شود. چه بسا بهانه ی تحصیل که متاسفانه آنهم به نتیجه ی مطلوب نمی رسد مانع از انجام کارهای مثبت دیگر می شود. وجود بیکاری اضافی در شبانه روز و تعطیلات مختلف وقتی با تعلیم و تربیت صحیح اسلامی همراه نباشد آنها را بسوی فساد اخلاقی و گمراهی خواهد افکند و غالبا اوقات آنها در سینماهای مبتذل، مطالعات مضر و گردشها و تفریحهای نامناسب خواهد گذشت. موضوع دیگری که در آخر مطلب باید به آن اشاره شود مسئله فرار مغزهاست که عده زیادی از جوانان تحصیل کرده جهان اسلام و با بودجه ی آن، برای ادامه ی تحصیل به کشورهای غربی و خارجی می روند و متاسفانه بجای این که برگردند و از وجود آنها در تخصصی که کسب کرده اند استفاده شود فریفته ی ظواهر زندگی و آداب و رسوم غرب شده و بوسیله ی پولهائی که صاحبان سرمایه در آن کشورها به دست و پای آنها می ریزند از بازگشت به جهان اسلام خودداری می کنند. آمریکا سهمیه ی پذیرش مهاجرش را به پذیرش افرادی که مایه ی علمی دارند اختصاص داده است (سالیانه بیش از 10 هزار نفر). از طرف دیگر بازگشت این تحصیل کرده ها نیز برای جهان اسلام بدلیل اینکه معمولا عامل انتقال و حامل فرهنگ بیگانه هستند خیلی مضر می باشد و متاسفانه بودجه های زیادی نیز بخاطر آنها هدر می رود. لازم بتوضیح است که اگر هدف از ماندن افراد متعهد بسود جهان اسلام، و در جهت شناساندن مکتب اعتقادی اسلام به آنهائی که تشنه ی آن هستند باشد و یا کسب تکنیک و علوم آنها، امری پسندیده و ضروریست. 3- تغذیه: جهان اسلام مجموعا با کمبود مواد غذائی روبروست. موضوع کمبود مواد غذائی نه تنها از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت نیز مورد توجه است. البته همان طوریکه قبلا در بحث کشاورزی صحبت شد امکان خرید محصولات کشاورزی از دول دارنده ی آن با کمک عواید حاصله از منابع طبیعی وجود دارد ولی نتیجه ی منفی آن معلوم است. اما از نظر کیفیت طبق نظر متخصصان علوم تغذیه باید مصرف غذائی یک انسان در شبانه روز به 2500 کالری برسد و کسر بودن آن دال بر وجود گرسنگی می باشد. مسئله گرسنگی و توزیع آن را در جهان، دانشمند آمریکای لاتین ژزوئه -دوکاسترو در کتاب انسان گرسنه بطور مفصل تشریح کرده است و بقول او کمبود مواد غذائی اصلی بدن، یا نرسیدن هر یک از آنها به بدن طی شبانه روز اعم از مواد گلوسیدی، لیپیدی و پروتئین و ویتامین ها و غیره، بدن را در معرض گرسنگی پنهان قرار میدهد که این گرسنگی معادل است با ضعیف شدن بدن و یا به عبارتی فرسایش بدن در طول زمان و در نتیجه مساعد شدن بدن برای پذیرش امراض مختلف، مرگ زودرس و ناتوانی که البته این نوع گرسنگی بدرجات مختلف قسمت اعظم دنیا را دربرگرفته که بقول دانشمند مذکور در اثر عمل انسان بوجود آمده و طبیعت هیچ دخالتی در این مورد ندارد. و اما نوع وحشتناک گرسنگی که با مرگ توام است گاهگاهی در بعضی مناطق قحطی زده، چون افریقای صحرائی (چاد- نیجر- سودان) و (بنگلادش و غیره) ظهور می کند و عده ی زیادی از ساکنین جهان اسلام را نابود می کند و متاسفانه در نقاط دیگر جهان اسلام مواد غذائی و سرمایه ها به شکل اسراف اروپائی و آمریکائی از بین می رود و حتی شیخ های خلیج فارس یک روز خانه ی هزار و یک شب لندن را می- خرند و روزی گرانترین انگشتر دنیا و روزی لوکس ترین اتومبیل دنیا را، در حالی که میلیونها انسان در جهان اسلام از گرسنگی زجر می کشند و میمیرند. 4- درآمد سرانه: درآمد سرانه و سطح زندگی به نسبت جهانی در جهان اسلام پائین است و در داخل آن هر یک از ممالک جزء درآمد سرانه مختلفی دارند. ممالک نفت خیز از درآمد سرانه ی بهتری برخوردارند و جالب توجه اینکه بالاترین درآمد سرانه دنیا متعلق به شیخ نشین های خلیج فارس و کمترین درآمد سرانه نیز متعلق به افغانستان و نیجر و بنگلادش می باشد و همه ی اینها در جهان اسلام قرار دارند. (با همه ی اینها درآمد سرانه متوسط جهان اسلام با ممالک باصطلاح پیشرفته بیش از ده برابر فرق دارد و به عبارتی کمتر است). مسئله مهمی که در اینجا باید تذکر داده شود اینست که درآمد سرانه و قضاوت بر روی آن کاری صحیح نیست. چون تمام مردم یک کشور دارای درآمد سرانه مساوی نیستند. بخش اعظم درآمد متعلق به اقلیت سرمایه دار داخلی می باشد. مثلا در ساحل غربی افریقا در سنگال 2% مردم آن 34% درآمد ملی را بخود اختصاص داده اند و 66% بقیه متعلق به 98% جمعیت باقیمانده می باشد. درآمد سرشار نفت در عربستان فقط متعلق به اقلیت ممتازی می باشد. در لبنان 18% جمعیت، 60% درآمد ملی را بخود اختصاص داده اند. در مصر 52% درآمد ملی به کمتر از 10% جمعیت تعلق دارد و این حالت سرمایه داری زمین و کارخانه در ممالک مختلف جهان اسلام فاصله ی طبقاتی عظیمی را بوجود می آورد که حقوق اکثریتی فدای حقوق اقلیت می شود. وضعیت بهداشت و درمان: یکی از نابسامانیهای موجود در جهان اسلام کمبود شدید امکانات بهداشتی و درمانی است که متاسفانه در مناطق روستائی این امر شدید می باشد و نسبت جمعیت به پزشک بسیار بالاست. در صورتیکه این نسبت در ممالک پیشرفته صنعتی بمراتب کمتر است. و از این گذشته پزشکان در جهان اسلام از توزیع ناعادلانه برخوردار بوده و عمدتا در شهرهای بزرگ متمرکز می باشند. از نظر بهداشت نیز آشنائی با اصول بهداشتی و رعایت آن خصوصا در روستاها در سطح پائینی است که بمقدار زیادی به کم توجهی مسئولین امر و نیز وجود بی سوادی و پائین بودن سطح سواد در مناطق روستائی مربوط می باشد و این امر خود زمینه ی لازم برای شیوع بیماریهای واگیر و ابتلاء افراد، و تحلیل قوای جسمی آنها را بوجود می آورد، که می بایست با توسعه ی آموزشهای پزشکی و تربیت پزشکان مورد نیاز و نیز گسترش آموزش بهداشت عمومی در جامعه و نیز برنامه ریزیهای توسعه اقتصادی و اجتماعی به این نارسائی جهان اسلام انشاءالله خاتمه داد. 5- مهاجرت: پدیده ی مهاجرت بعنوان یک سنت اجتماعی و اقتصادی از گذشته ای دور در قسمت های مختلف جهان اسلام وجود داشته است بدین معنی که در غالب مناطقی که پایه و اساس آنها بر دامپروری نهاده شده بود معمولا در پی چراگاه و آب و علف دامداران در حرکت مستمر بوده اند، که بطور کلی دو نوع مهاجرت عمودی و افقی می توان تشخیص داد. مهاجرت عمودی همانست که در ایران -افغانستان- ترکستان و غیره بصورت ییلاق و قشلاق دامداران از کوه به دشت و بالعکس بدنبال چراگاه انجام می دهند و مهاجرت افقی حرکتی است که در صحرای افریقا- شبه جزیره ی عربستان دامداران با گله های شتر بدنبال منابع آب در پهنه ی بیابانها انجام می دهند. آنچه در اینجا بیشتر مورد توجه است نوع دیگری از مهاجرت است که پدیده ی نویی است که منشا آن عمدتا تمدن جدید بوده و بمقدار زیادی معلول سیاست های استعماری در ممالک جهان سوم و جهان اسلام می- باشد. زیرا در اثر تجارتی و تک محصولی شدن اقتصاد قسمت های مختلف جهان اسلام که قبلا ذکر گردیده است و اعمال سیاست های هدفدار استعماری، کشاورزی و دامپروری جهان اسلام بتدریج رو بانحطاط گذاشته و این حرکت قهقرائی متاسفانه هنوز ادامه دارد، نتیجه ی این پدیده آزاد شدن نیروهای کشاورز و بیکار شدن آنها در مناطق روستائی و حرکت آنها به مناطق شهری جهت پیدا کردن شغل و منبع درآمد و برخورداری از امکانات خدماتی شهرها بود و افزایش جمعیت جهان اسلام نیز به این جریان کمک می نماید و چون برنامه ریزیهای توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ملهم از سیاست های استقلالی نمی باشد لذا موجد مشکلات عدیده ای در شهرهای جهان اسلام می گردد. اگرچه این معضل دامنگیر کشورهای جهان سوم و حتی ممالک باصطلاح پیشرفته هم می- باشد ولکن می توان با برنامه ریزی و اعمال سیاست های صحیح و در مجموع حرکت بسوی توسعه ی اقتصادی و اجتماعی باین پدیده ی خطرناک خاتمه داد. زیرا ادامه ی آن اولا باعث انحطاط جوامع روستائی و تعطیل شدن کشاورزی و در حقیقت هسته های تولید و نتیجتا عدم خود کفائی و نیازمند بودن جهان اسلام به کشورهای خارج، در زمینه مواد غذائی می گردد. ثانیا چون شهرهای جهان اسلام از یک برنامه توسعه ی حساب شده تبعیت نمی کند لذا گنجایش پذیرش جمعیت رو به ازدیاد و جمعیت مهاجر از روستاها را نداشته و مشکلات زیادی از قبیل حاشیه نشینی -آلودگی محیط زیست- کمبود خدمات عمومی- ضعف اعصاب- مسکن- مفاسد اجتماعی- هدر رفتن وقتها و غیره را بهمراه خواهد داشت.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |