تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,133 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,051 |
استدراج | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 46، مهر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر
آیت الله محمدی گیلانی قسمت سوم *دین حنیف رابطه ی ارگانیکی با مجموعه هستی دارد *اخلال به آن سوء اثر در کل نظام کون می گذارد *و سازمان دفاعی ملکوت آسیب زدائی می کند و گرنه شکاف عمیق بین عقل و احساسات می اندازد *چنان که سازمان دفاعی بدن ما آسیب زدائی می کند *اشکال عویص به این که در مباحث فلسفه اعلی ثابت شده که علت از معلول منفعل نمی شود * و بنابراین چگونه ممکن است معاصی و ستمکاریهای عالم طبیعت در ملکوت اعلی تاثیر کند و موجب نزول بلاها و بأساء و ضراء شود *و اشکال در تاثیر دعاء در استجابت از این قبیل است؟
باری آفرینش با همه ی گستردگی فوق التوصیف، براساس قسط و عبودیت خداوند متعال بنیان گزاری شده، و غرض نهائی از آفرینش جن و انس همانا پرستش آفریننده عزوجل و قیام مردم به قسط می باشد و برای تببین این مقصد و هدف پیامبران عظام علیهم السلام را با کتاب و شریعت گسیل داشت که حدود سعادت و نیک بختی را برای مردمان روشن سازند و مقررات سلوک راه استکمال و عبودیت را ابلاغ کنند. و بنابراین، مقررات و قواعد اعتقادی و عملی، با مجموعه ی نظام جاری در جهان عظیم مرتبط و متشابک است بدانگونه که اجزاء عینیه کون و وجود با هم مرتبطند و مادامی که ارتباط اجزاء عینیه دست خوش فساد نگردیده نظام کون و هستی، مستقیم الحال و گرنه دچار اختلال و انحراف می گردد، بدینسان مقررات دینی و قواعد ایمانی چنان چه دست خوش فساد و اختلال شود و ظلم و معصیت در جامعه شیوع یابد، و مردمان از زی عبودیت خارج شوند، اختلال در مجموعه ی نظام کون پدید می آید، و الزاما حساب تدافع در طبیعت نظام، برای علاج و اصلاح تحریک می شود، و بأساء و ضراء به سراغشان می آید، باشد که به حالت صلاح و استقامت برگردند، و در صورت علاج و اصلاح ناپذیری، شکاف عمیق بین عقل و احساسشان پدید خواهد آمد که از این شکاف ممتنع الأتصال به «حیلوله» در قرآن تعبیر شده و علیٰحده در آینده نزدیک مورد بحث قرار می گیرد.
نمونه ای کوچک از سازمان تدافعی بقاء حیات طبیعی فردی ما مرهون سازمان دفاعی بدن ما است، اگر سازمان دفاعی بدن ما نمی بود در طول سالهائی که بر عمر بشر گذشته و صدها تحول و فاجعه ها و بیماریها در کره ی زمین پدید آمده باقی نمی ماندیم و امروز هم میلیونها جانوران گرسنه و هولناک پیرمون ما هستند که قصد خوردن ما را دارند، وقتی ما مبتلا به سل یا وبا یا طاعون یا جذام می شویم بدین سبب است که این جانوران گرسنه به ما حمله ور شده اند و در صدد خوردن ما هستند، اینکه با چنین دشمنان خطرناکه دائما برای سازمان دفاعی بدن ما است که یک قسمت عمده از سازمان دفاعی بدن ما بر عهده ی گلبولهای سفید بدن ما است که گفته شده: شماره ی آنها بیست و شش هزار میلیون می باشد، و این ماموران دفاعی قابل تحسین و تقدیر لحظه ای از وظیفه ی خود غافل نیستند. و به طوری که نوشته اند: سازمان دفاعی بدن، طوری هوشیار و آماده است که با اینکه ما از آغاز کودکی تا انجام زندگی همواره خطا می کنیم و راه را برای حمله این دشمنان به بدن خودمان می گشائیم، هوشیاری و آمادگی این سازمان حمله های آنها را در اسرع وقت خنثی و بی اثر می کند، و شگفت انگیز آن که گلبول سفید وقتی که به میکروب می رسد با سرعتی بسیار زیاد که تا امروز وسیله ی سنجش آن سرعت فراهم نگردیده میکروب را در بر می گیرد در صورتی که امروز علم توانسته است حتی یک میلیاردیم ثانیه را اندازه بگیرد، و بدیهی است که حواس ما قادر به ادراک آن مدت کوتاه نیست، با اینکه دانشمندان بشر توانسته اند، در مورد اندازه گیری زمان، تا این اندازه پیشرفت نمایند اما نتوانسته اند، سرعتی را که ماموران سازمان دفاعی بدن ما یعنی گلبولهای سفید، برای در برگرفتن میکروب و اعدام آن به کار می برند، اندازه بگیرند، و میکروب نیز با همان سرعت در صدد بر می آید که خود را از محاصره شدن نجات دهد. بدن ما یک شهر بزرگ است با یک هزار میلیون کیلومتر خیابانها و جاده ها که در جهان، شهری وجود ندارد، بزرگتر از بدن ما باشد، و مزیت این شهر علاوه بر عظمت بهت انگیزش نسبت به شهرهای دیگر این است که شهرهای دیگر ثابت می باشد و این شهر متحرک است و در آن میلیاردها نفوس زندگی می کنند، و همه در همه ی عمر چه در ساعات بیداری و چه در ساعات خواب ما، مشغول کار هستند، و هر دسته از کارگران بدن ما در یک کار تخصص دارند و این شهر عظیم دارای دستگاههای تهویه و مراکز خطوط ارتباط عجیبی است که هنوز تمام راز آنها مکشوف نگردیده است و در این شهر بزرگ، کارخانه های عظیم و سوپر مارکت های وسیع وجود دارد و در آن کارخانه ها مواد اولیه، به محصولات دیگر مبدل می شود، و سیستم فاضل آب این شهر عظیم بسیار قابل توجه است، میلیاردها نفوق این شهر روز به روز، غذای خود را دریافت می کنند و زباله میلیاردها نفوس شهر، روز به روز به طور اتوماتیک جمع آوری می شود و به خارج منتقل می گردد و هم چنان که هزارها نظام خیره کننده دیگر... ولی اگر تجاوز و تبهکاری در این شهر عظیم رخنه کند، و سازمان دفاعی از اصلاح و علاج ناتوان شود، نابودی و مرگ آن حتمی است. این نمونه گرچه فی نفسه بسیار بزرگ ولی بالقیاس به مجموعه ی آفرینش بسیار در بسیار کوچک است، و مجموعه ی آفرینش متشابک الاجزاء و متصل الاطراف، و مشترک الوظائف، تو گوئی بدنی است واحد، النهایه عظیم تر وفوق التوصیف، و الزاما اختلال و انحراف هر عضوی، در مجموعه و کل، اثر می گذارد، و دین حنیف، یعنی همن مقررات عملی و اصول اعتقادی، رابطه ارگانیکی، و خویشاوندی عضوی با این کل و مجموعه دارد، و طبعا اخلال در آن و انعزالش از حاکمیت، در مجموعه و کل نظام کون و هستی سوءاثر می گذارد، و بالضروره سازمان دفاعی این پیکر عظیم با سرعتی غیر زمانی به مقاومت و محافظت بر می خیزد، باشد که اعتدال مزاج را به مجموعه و کل برگرداند تا استقامت احوال خویش را باز یابد و گرنه، آخرین وسیله ی علاج: «اَلْکَیّ» را به کار می گیرد و به بأساء و ضراء و جنگ و فقر و دیگر شدائد مأخوذشان می کند، و چنان چه این معالجات مقرون به نجاح نگردید، شکاف عمیق اِنْدِمٰالْ ناپذیر بین عقل و احساس امت خودکامه، پدید می آید، و مکر و نیرنگ الهی بر آنان مستولی می شود. و حاصل جمع این مقال، چنین می شود: که آفرینش بر بنیاد و شالوده ی عبودیت و قیام مردم به قسط و عدالت استوار است، و سفارت پیمبران علیهم السلام در جهت تبیین و تثبیت همین مقصد بوده که مردم قائم به قسط شوند و برپائی عدالت و عبودیت با دست بشر انجام پذیرد و همین است معنای دین حنیف که رابطه ی عضویت و ارگانیکی با کل نظام دارد و وقوعش، در معرضیت آسیب و اختلال، وقوع مجموع و کل نظام، در معرضیت آسیب و اختلال است، و همان گونه که سازمان دفاعی بدن، به تقدیر خداوند لطیف، در هنگام هجوم دشمنان آسیب زا بر بدن ما، آسیب زدائی می کند، سازمان دفاعی کون کبیر: مدبّرات امر و زاجرات غیبی، به عنایت خداوند نازک کار و به فرمان ملکوت، آسیب زدائی می کنند، و شیاطین و دیوهائی که جهت اطلاع به رازهای آفرینش و بهره گیری از آن در طریق تلبیس و اضلال مردم، قصد هجوم و نفوذ به ملکوت غیب و ملأاعلا را دارند، طردشان می نمایند: «لا یسّمّعون الی الملأ الاعلی و یقذفون من کل جانب»[1] ممکن است کسی در مقام اعتراض بگوید: در فلسفه اعلی و مباحث برهانی، ثابت گردیده که بعد از مرتبه ی وجود واجب الوجود و اسماء حسنی و صفات علیای حضرتش، برای وجود و هستی سه مرتبه اصلی و عالم کلی می باشد که به نحو علیت و معلولیت، مترتب بر یکدیگرند: عالم ناسوت یعنی همین جهان ماده و طبیعت، و عالم مثال که برزخش نیز می گویند و عالم عقول مجرده، که همه حوادث جهان ماده، معلول عالم مثال، و عالم مثال، معلول عالم عقول مجرده و جملگی پرتو وجود حضرت واجب تبارک و تعالی می باشند. بدیهی است که معلول هیچ گاه توان تاثیر در علت را ندارد و انفعال علت از معلول، ممتنع است و بنابراین، جهان ماده ممکن نیست که در مبادی فوق خویش تاثیر کند و هم چنین هر مرتبه نازله ای، امکان تاثیر در مرتبه ی عالیه را ندارد و هیچ مرتبه عالیه ای ممکن نیست که از مرتبه سافله خویش منفعل شود، و در حریم وجود حضرت واجب الوجود جل و عز هیچ گونه انفعالی راه ندارد، و انفعالهائی که به آستان اقدس او نسبت داده می شود کلا باطل است. چه آن حضرت از چیزی منفعل نمی شود تا غضبناک شود یا مکروه خاطرش گردد، و اصولا تجدد احوال برای او ممتنع است، زیرا مبدء تعالی فعلیت محض و واجد همه شئون هستی در عین بساطت است و فرض تجدد حالی برای او، فرض فقدان شیء برای او است که می تواند بپذیرد و در این صورت در وی باید قوه ی انفعال باشد، و قوه ی منفعله مدوّن صورت جسمانی غیر معقول است و چنین امری مستلزم خلف است زیرا واجب الوجود مفروض با این بناء باطل، ممکن جسمانی الوجود می گردد، پس معانی که به آن حضرت نسبت داده میشود و ظهور در انفعال دارد، به ناچار، بر محامل غیر انفعالی باید حمل شود و از جمله ی این معانی دعا و تاثیر آن در استجابت است، زیرا دعاء داعی، ممکن نیست که مبادی عالیه را منفعل نماید و استجابت نتیجه ی انفعال مبادی عالیه از دعاء دعا کننده باشد، و از آن جمله مسئله ما نحن فیه است، یعنی تاثیر معاصی و ظلم ها و طغیان ها در ملکوت عالم موجب نزول بلایا و مصائب و به تعبیر قرآن مجید: «بأساء ضراء» شود، زیرا لازم پذیرفتن این پندار به پذیرفتن انفعال علت از معلول است و نتیجه ی نهائی آن، پذیرفتن قوه ی منفعله ــ والعیاذ بالله ــ در حضرت واجب الوجود تعالی است در صورتی که در این مقاله تصریح شده: به اینکه، مجموعه ی آفرینش، متلازم الاجزاء و متصل الاطراف می باشد و دین حنیف که یک سلسله مقررات اعتباری است، رابطه ی ارگانیکی، و خویشاوندی عضوی، با کل و مجموعه دارد و به ناچار اخلال به این عضو همانند اخلال به دیگر اعضاء در مجموعه ی هستی سوء اثر می گذارد، و سازمان دفاعی ملکوت با سرعتی فوق سرعت زمان، به مقاومت و آسیب زدائی بر می خیزد... و در مقالات قبلی نیز بعضا تعبیراتی بوده که صراحت در انفعال مبادی عالیه از مادون خود، داشته است. علٰی ایّ حالٍ این پندار با برهان مخالف است، و به عبارتی: ساده اندیشی است که در خور سلسله مقالات تحقیقی و علمی نیست و سزاوار، بلکه در شریعت تحقیق، لازم است که این سلسله معانی باریک بینانه بحث شود، و اکتفاء به نظر جلیل در این گونه مسائل، یک نوع مسامحه ای است که مرضیّ نظر دقیق نیست و احیانا عدمش بهتر از وجود تبیین مسامحی است؟! ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 74 |