تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,743 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,961 |
سنّ رسول خدا(ص) و خدیجه در هنگام ازدواج | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 48، آذر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
درسهایی از تاریخ تحلیلی سخنی دربارة سنّ رسول خدا(ص) و خدیجه در هنگام ازدواج بخش دوم حجتالاسلام والمسلمین رسولی محلاتی قسمت دوم دربارة سن رسول خدا(ص) در هنگام ازدواج عموماً گفتهاند: آن حضرت در آن هنگام بیت و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود. ولی دربارة سن خدیجه علیها السلام اختلافی در روایات دیده میشود که مشهور در آنها نیز آن است که خدیجه در آن هنگام چهل سال داشت. و در برابر این قول مشهور اقوال دیگری نیز هست مانند قول 25 و 28 سال و 30 سال و 35 و 45 سال …1 و از برخی نقل شده که قول نخست را ترجیح دادهاند ولی دلیلی برای آن ذکر نکرده است 2، و شاید توجیه دیگری را که برخی از نویسندگان کردهاند بتواند دلیل و یا تأییدی بر این قول و یا قولهای دوم و سوم نیز باشد که گفتهاند: … با توجه به فرزندانی که خدیجه به دنیا آورده میتوان احتمال داد که سن خدیجه کمتر از چهل سال بوده و تاریخ نگاران عرب رقم «چهل» را به دلیل آنکه رقم کاملی است انتخاب کردهاند.3 نگارنده گوید: تایید دیگر این گفتار نیز حمل فاطمه سلام الله علیها و ولادت آن بانوی محترمه در سال پنجم بعثت میباشد که انشاءالله در جای خود به طور تفصیل روی آن بحث خواهد شد و اکنون به طور اجمال بیان گردید، که چون طبق روایات معتبر محدثین شیعه رضوانالله علیهم فاطمه علیها السلام مولود اسلام بوده و در سال پنجم بعثت رسول خدا(ص) به دنیا آمده موجب ایراد برخی از برادران اهل سنت که ولادت آن بانوی عالمیان را پنج سال قبل از بعثت دانستهاند قرار گرفته، و موجب استبعاد آنان شده چون روی روایات شیعه و قول مشهور دربارة سن حضرت خدیجه در وقت ازدواج با رسول خدا(ص) لازم آید که خدیجه در سن 60 سالگی به فاطمه علیها السلام حامله شده باشد، و این مطلب روی جریان طبیعی و عادی بعید است، که البته این استبعاد پاسخهای دیگری هم دارد و یکی از آنها همین است که شنیدید و بقیه را هم انشانءالله تعالی در جای خود ذکر خواهیم کرد ... و به هر صورت مشهور همان است که خدیجه در آن هنگام چهل ساله بوده ولی قول به اینکه بیست و هشت ساله بوده نیز خالی از قوت نیست چنانچه در چند حدیث آمده است4، والله اعلم. این راه هم بد نیست بدانید که: برخی عقیده دارند خدیجه سلام الله علیها در هنگام ازدواج با رسول خدا(ص) با کره بوده و قبلاً شوهری نکرده بود، و در این باره به حدیثی که ابن شهر آشوب در مناقب روایت کرده تمسک جستهاند که میگوید: «... وروی احمد البلاذری و ابوالقاسم الکوفی فی کتابیهما و المرتضی فی الشافی، و ابوجعفر فی التلخیص: ان النبی ـ صلیالله علیه و آله ـ تزوج بها و کانت عذراء ...» «بؤکد ذلک ما ذکر فی کتابی الانوار و البدع: ان رقیه و زینب کانتا ابنتی هاله اخت خدیجه»5 یعنی ـ احمد بلاذی و ابوالقاسم کوفی در کتابهای خود و سید مرتضی در کتاب شافی و شیخ ابوجعفر طوسی در کتاب تلخیص روایت کردهاند که هنگامی که رسول خدا(ص) با خدیجه ازدواج کرد آن بانوی محترمه باکره بود، و تأیید این گفتار مطلب دیگری است که در کتابهای الانوار و البدع روایت شده که رقیه و زینب دختران «هاله» خواهر خدیجه بودهاند نه خود خدیجه ... و نیز به گفتار صاحب کتاب الاستغاثه استشهاد کردهاند که گوید: «.. همه کسانی که اخبار نقل کرده و روایات از آنها بجای مانده از شیعه و اهل سنت اجماع دارند که مردی از اشراف قریش و رؤسای آنها نمانده بود که به خواستگاری خدیجه نرود و درصدد آن برنیاید، و خدیجه همة آنها را بازگردانده و یا پاسخ ردّ به آنها داد و چون رسول خدا(ص) او را به همسری خویش درآورد زنان قریش بر او خشم کرده واز او کنارهگیری کردند و به او گفتند: بزرگان و اشراف قریش از تو خواستگاری کردند و به همسری هیچیک از آنها در نیامدی و به همسری محمد، یتیم ابوطالب که مرد فقیری است و مالی ندارد درآمدی؟ و با اینحال چگونه اهل فهم میتوانند بپذیرند که خدیجه به همسری مردی اعرابی از بنی تمیم درآمده و بزرگان قریش را نپذیرفته باشد؟ ... و این مطلبی است که مردم صاحب نظر آنرا نمیپذیرند ...»6 و به دنبال آن این بحث عنوان شده که آیا رقیه و ام کلثوم که به همسری عثمان درآمدند و همچنین زینب که همسر ابوالعاص بن ربیع گردید دختران صلبی و واقعی رسول خدا(ص) بودند و یا ربیبة آن حضرت بودهاند ...7 ولی به نظر نگارنده روایت ابن شهرآشوب با توجه به اینکه میتواند معنای دیگری داشته باشد که نمونهاش دربارة برخی از بزرگ زنان عالم نیز وارد شده و اکنون جای توضیح و بحث بیشتر در ان باره نیست نمیتواند در برابر آن شهرت بسیاری که دربارة ازدواج خدیجه قبل از مفتخر شدن به همسری رسول خدا با دو شوهر خود بود، مقاومت کند... و چنانچه علامة شوشتری در قاموس الرجال گوید: اصل این نسبت نیز مورد تردید است و ابوالقاسم کوفی نیز مرد فاسد المذهب و بیعقلی بوده و سید و شیخ رحمهما الله تعالی نیز احتمالاً قول همان ابوالقاسم کوفی را نقل کردهاند نه اینکه مختار خودشان بوده ...8 و همچنین استبعادی که در گفتار صاحب کتاب الاستغاثه بود نیروی برابری با آن شهرت را ندارد و بهتر آن است که این بحث را به همین جا خاتمه داده و به دنبال بحث در موضوع بعدی برویم.
مراسم عقد و ازدواج
مشهور آن است که خواستگاری و خطبة عقد بوسیله ابوطالب عموی رسول خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) انجام گیرد و پذیرش و قبول آن نیز از سوی عمرو بن اسد ـ عموی خدیجه ـ صورت گرفت. و در برابر این گفتار مشهور، اقوال دیگری نیز وجود دارد ... مانند اینکه خطبة عقد بوسیلة حمزه بن عبدالمطلب یا دیگری از عموهای آن حضرت انجام شد... و یا اینکه پدر خدیجه ـ خویلد بن اسد ـ و یا پسر عموی خدیجه ورقه بن نوفل از طرف خدیجه قبول کرده و آن بانوی محترمه را به عقد رسول خدا درآورد ... و بلکه در پارهایث از روایات گفتار نابجای دیگری نیز نقل شده که خدیجه به پدر خود خویلد شرابی داده و او را مست کرد. و او در حال مستی این ازدواج را پذیرفت چون به حال عادی بازگشت و از جریان مطلع گردید بنای مخالفت با این ازدواج را گذارده و بالاخره با وساطت و پادرمیانی برخی از نزدیکان به ازدواج مزبور تن داده و آن را پذیرفت ... سخنی دربارهی سنّ رسول خدا(ص) و خدیجه در هنگام ازدواج که پاسخ آن را چند تن از راویان و اهل تاریخ عهدهدار شده که ما متن گفتار ابن سعد را در طبقات برای شما انتخاب کرده و نقل میکنیم که پس از ذکر چند روایت بدین مضمون میگوید: «و قال محمدبن عمر: فهذا کلّه عندنا غلط و وهم، والثبت عندنا المحفوظ عن اهل العلم ان اباها خویلدبن اسد مات قبل الفجار،و انّ عمّها عمروبن اسد زوجها رسول الله صلی الله علیه و آله...» یعنی: محمدبن عمر گفته است که تمامی این روایات در نزد ما ناصحیح و موهوم است و صحیح و ثابت نزد ما و دانشمندان آن است که پدر خدیجه یعنی خویلدبن اسد پیش از جنگ فجار از دنیا رفته بود و عمویش عمروبن اسد او را به ازدواج رسول خدا(ص) درآورد... و نظیر همین عبارت از واقدی نقل شده وهم چنین اقوال غیر مشهور دیگر را نیز پاسخ داده و نیازی به ذکر آنها نیست... یک اشتباه تاریخی دیگر و نیز در پارهای از روایاتی که در مورد این ازدواج فرخنده رسیده ظاهراً یک اشتباه دیگری نیز رخ داده بجای عمومی خدیجه ـ یعنی عمروبن اسد ت ورقه بن نوفل بن اسد (بعنوان عموی خدیجه) آمده که این مطلب گذشته از آنکه در اصل خلاف مشهور است از نظر نسبی هم اشتباه است. زیرا ورقه بن نوفل پسر موی خدیجه است، نه عموی خدیجه... و بعید نیست که اینکار از تصرفات ناقلان حدیث بوده که چون نام عموی خدیجه در حدیث آمده بوده و ورقهبن نوفل هم شهرتی افسانهای داشته، آن عنوان را با این نام منطبق دانسته و به این صورت در آوردهاند. خطبة عقد مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ کلینی در کتاب شریف کافی با مقداریا ختلاف خطبة عقدی را که به وسیلة ابوطالب ایراد شده نقل کردهاند که متن آن طبق روایت شیخ صدوق(ره) اینگونه است: «الحمدالله الذی جعلنا من زرع ابراهیم و ذریه اسماعیل، و جعل لنا بیتاً محجوجاً و حرماً آمناً یُجبی الیه ثمرات کلّ شیء، ثمّ انّ ابن اخی محمدبن عبدالله بن عبدالمطلب لایوزن برجل من قریش الا رجّح، و لا یقاس با حد منهم الاّعظم عنه، و ان کان فی المال قلّ، فانّ المال رزق حائثل و ظلّ زائل، و له فی خدیجه رغبه ولها فیه رغبه، و الصداق ماسألتم عاجله و آجله، وله خطر عظیم و شأن رفیع و لسان شافع جسیم». یعنی: سپاس خدایرا که ما را از کشت و محصول ابراهیم و ذریة اسماعیل قرار داد، و برای ما خانة مقدسی را که مقصود حاجیان است و حرم امنی است که میوة هر چیز بسوی آن گرد آید بنا فرمود، و ما را در شهری که هستیم حاکمان بر مردم قرار داد. سپس برادرزادهام محمدبنعبداللهبنعبدالمطلب مردی است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از او برتر است،و به هیچ یک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزون است، و او اگر چه از نظر مالی کم مال است ولی مال پیوسته در حال دگرگونی و بیثباتی و همچون سایهای رفتنی است، و او نسبت به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است و مهریة او را نیز هر چه نقدی و غیر نقدی بخواهید آماده است، و محمد را داستانی بزرگ و شأنی والا و شهرتی عظیم خواهد بود... و در کتاب شریف کافی اینگونه است که پس از این خطبه عموی خدیجه خواست بعنوان پاسخ ابوطالب سخن بگوید ولی به لکنت زبان دچار شد و نتوانست، از اینرو خدیجه خود بسخن آمده و گفت: عموجان: اگر چه شما بعنوان گواه اختیاردار من هستی ولی در اختیار انتخاب من خود شایستهتر از دیگران هستم، و اینک ای محمد من خود را به همسری تو در میآورم و مهریه نیز هر چه باشد بعهدة خودم ودر مال خودم خواهد بود، اکنون به عموی خود (ابوطالب) دستور ده تا شتری نحر کرده و ولیمهای ترتیب دهد و بنزد همسر خودآی! ابوطالب فرمود:گواه باشید که خدیجه محمد(ص) را به همسری خویش پذیرفت و مهریه را نیز در مال خود ضمانت کرد! برخی از قریشیان با نعجب گفتند: شگفتا! ای زنان مهریة مردان بعهده گیرند؟! ابوطالب سخت بخشم آمده روی پای خود ایستاد و گفت: آری اگر مردی همانند برادرزادة من باشد زنان با گرانبهاترین مهریة خود خواهانشان میشوند و اگر همانند شما باشند جز با مهریة گرانبها حاضر به ازدواج نمیشوند! و در روایت خرائج راوندی است که چون خطبة عقد بپایان رسید و- محمد صلیاللهعلیهوآله- برخاست تا بهمراه عمویش ابوطالب بخانه برود خدیجه به آنحضرت عرض کرد: «...الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک». یعنی: بسوی خانة خوود بیا که خانة من خانة تو است و من هم کنیز توام! و از کتاب المنتقی کازرونی نقل شده که چون مراسم عقد بپایان رسید خدیجه به کنیزکان خود دستور داد حالت شادی بخود گرفته و دفها را بزنند و سپس رسول خدا عرض کرد: «...یا محمد مُرعمَّک اباطالب ینحر بکره من بکراتک واطعم الناس علی الباب و هلّم فقل مع اهلک، فاطعم الناس و دخل رسولالله(ص) فقال مع اهله خدیجه». یعنی ای محمد به عمویت ابوطالب دستور ده شتر جوانی از شترانت را نحر کند و مردم را بر در خانه اطعام کن و بیا در کنار خاندانت چاشت را به استراحت بگذران، و ابوطالب این کار را کرد و رسول خدا(ص) بنزد خدیجه آمده و در کنار او به استراحت روزانه پرداخت. و این دو حدیث دلالت بر کمال علاقه و عشق خدیجه نسبت به رسول خدا(ص) دارد چنانچه تا پایان عمر این عشق را نسبت به آنحضرت حفظ کرده بود.صلواتالله علیها. مهریه چقدر بود و چه کسی پرداخت؟ در اینکه مهریه چقدر بوده و پرداخت آن را چه کسی به عهده گرفت اختلافی در روایات دیده میشود،که از آنجمله روایت بالا است که در آن بدون ذکر مقدار آمده است که پرداخت آن را خدیجه بعهده گرفت. و از کشفالغمه از ابنحماد و نیز از ابنعباس نقل شده که رسول خدا(ص) خدیجه را با مهریة دوازده وقیه طلا به ازدواج خویش درآورد و مهریة زنان دیگر آنحضرت نیز همین مقدار بود. و در اعلامالوری طبرسی دوازده وقیه و نیم ذکر شده چنانچه از دانشمندان اهل سنت نیز مؤلف سیره الحلبیه همین قول را نقل کرده و سپس گفته است که هر وقیه چهل درهم است که در نتیجه مجموع مهریه 500 درهم شرعی بوده. و تفاوت دیگری که در نقل سیرة حلبیه دیده میشود آن است که گوید: پرداخت مهریة مزبور را ابوطالب بعهده گرفت. و قول دیگری که در سیرة حلبیة و سیرة ابن هشام و برخی از تواریخ دیگر آمده است آن است که گفتهاند: «واصدقها رسولالله- صلیاللهعلیهو آله- عشرین بکره». یعنی رسول خدا(ص) به خدیجه بیست شتر مادة جوان مهریه داد و در نقل دیگری نیز آمده که ورقهبن نوفل خدیجه را با مهریة چهارصد دینار به عقد رسول خدا- صلیاللهعلیهو آله- درآورد. و از کامل مبرد نقل شده که بیست شتر را ابوطالب بعهده گرفت و دوازده وقیه و نیم طلا را خود رسول خدا پرداخت که ومهریه مجموع آنها بود. نگارنده گوید:روایاتی را که درباب«مهرالسنه» آمده همان روایت پانصد درهم را تأیید میکنند،چنانچه در چند حدیث با اندک اختلافی آمده که امام باقر و امام صادق علیهمالسلام فرمودند: «ما زوّج رسولالله- صلیاللهعلیهو آله- شیئاً من بناته و لا تزوّج شیئاً من نسائه علی اکثر من اثنی عشر اوقیه ونشّ یعنی نصف اوقیه». یعنی تزویج نکرد رسول خدا(ص) هیچیک از دختران خود و نه هیچیک از زنانش را به بیش از دوزاده وقیه ونیم. و طبرسی(ره) در اعلام الوری گوید:«...و مهرها اثنتا عشره اوقیه ونشّ و کذلک مهر سایر نسائه». و در روایت امام صادق علیهالسلام اینگونه است که فرمود: «ما تزوج رسولالله- صلیاللهعلیهو آله- شیئاً من نسائه و لا زوّج شیئاً من بناته علی اکثر من اثنی عشراوقیه ونشّ، والا وقیه اربعون درهما،والنشّ عشرون درهما». در داستان ازدواج حضرت جوادالائمه علیهالسلام با دختر مأمون عباسی نیز آمده که فرمود: «...و بذلت لها منالصدق ما بذله رسولالله- صلیاللهعلیهو آله- لازواجه و هو اثنتا عشره اوقیه ونشّ- وعلیّ تمام الخمسمائه...». یعنی من صداق او را همان قرار دادم که رسول خدا(ص) به زنانش بذل فرمود و آن دوازده وقیه و نیم بود که تمامی پانصد درهم بر ذمة من است...
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 93 |