تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,763 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
نهضت مشروطیّت و توطئه های مخالفین | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 48، آذر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نهضتهای آذربایجان و نقش روحانیت قمست چهارم حجة الاسلام و المسلمین سید حسین موسوی تبریزی
در مقاله گذشته بحث ما در رابطه با نهضتهای اسلامی در آذربایجان و نقش روحانیت در آنها بود که در مورد نهضت مشروطیت بیان کردیم، و دو مرحله داشت: مرحله اول – قیام مردم سرتاسر ایران علیه حکومت استبدادی ناصر الدین شاه و پسرش بود که در آن مرحله روحانیت بزرگوار و مراجع تقلید در سرتاسر ایران و نجف اشرف، طلایه داران انقلاب و رهبران مردم انقلابی بودند. و در آذربایجان نیز مانند جاهای دیگر ایران شخصیتهای بزرگ علمی و دینی مانند مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا جوادآقا مجتهد، قیام مردم را رهبری میکردند. مرحله دوم نهضت، قیام مردم و مبارزات بسیار سخت و پیگیر آنان در برابر محمد علی شاه بود که پس زا مظفر الدین شاه به سلطنت رسید و بجهات تشابه بسیار زیاد موقعیت و شرایط آن زمان با شرایط فعلی جمهوری اسلامی، برآن شدیم که مقداری در این زمینه مفصل تر از نهضت اولی مسائل را بررسی کنیم. مخالفت محمد علی شاه با مشروطه از ابتدای کار و شروع سلطنت خود اگر چه بظاهر و بطور بسیار زیرکانه از مجلس و قانون و مشروطه شدن شکل ظاهری حکومت ایران، دفاع میکرد و خود را حامی مشروطیت نشان میداد و بارها نوشته بود و می گفت که من مسئولیت بامضاء رساندن قانون اساسی را در زمان پدرم عهده دار بودم و پس از امضای قانون اساسی از طرف پدرم، مجلس شورای ملی تأسیس شد و ایران در عداد حکومتهای مشروطه بشمار آمد، لکن در باطن امر با حمایت کامل و راهنمائیهای دولت روسیه از سوئی، و پشتیبانی اربابان، مالکان بزرگ خود کامه و سرمایه داران وابسته و فرصت طلبان و آشوبگران و اوباش از سوی دیگر و بوسیله شیطنتهائی که از طرف دولت استعمارگر انگلستان در میان انقلابیون آزادیخواه و مشروطه طلبان شکل می گرفت، در سرکوبی مجلس و نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی و انجمنهای مردمی و شکست دادن اساس نهضت مشروطیت، از هیچ کوششی دریغ نمیکرد و هنگامیکه مردم سرتاسر کشور پس از تحمل زحمات و رنجها دادن قربانیها و مبارزات ایثارگرانه خود در انتظار شیرینیهای حکومت مردمی مشروطه بودند و نمایندگان خود را پس از تصویب قانون اساسی و تأسیس مجلس شورای ملی برای قانون گذاری و حمایت از حقوق حقه خود به مجلس فرستاده بودند و درست هنگامیکه نمایندگان مردم در مجلس شورا و علما و مجتهدین و مراجع تقلید از داخل و خارج در رابطه با اصلاح قوانین و تطبیق آنها با قوانین شرع محمدی (ص) و نوشتن متمم قانون اساسی جلسه های مفصل و مداوم شبانه روزی تشکیل می دادند، محمد علیشاه خائن و منافق با کمک اربابان خارجی و ایادی پلید داخلی خود برای نابودی مشروطیت واقعی که خواسته بحق مردم انقلابی و ستمدیده ایران بود، برنامه هائی را تنظیم و بنموقع باجراء گذاشت. و ما به نمونه هائی از آن اشاره می کنیم و امیدواریم از تاریخ درس بگیریم، و بفرمایش بزرگان علم تاریخ که تاریخ گذشتگان عمر دیگر آیندگان است، بتوانیم از تجربه تلخ آنان در نگهداری انقلاب اسلامی خودمان بهره برداری نمائیم، همان گونه که امیرالمؤمنین (ع) در اول حکومتشان فرمودند: «الا و ان بلیتکم قد عادت کهیأتها یوم بعث الله نبیکم(ص)(نهج البلاغه- خطبه 16)- آگاه باشید و بدانید که همان مسائل و مشکلاتی که در زمان رسول الله(ص) بود و همان توطئه هاو کارشکنی ها و ابتلائات بازگشته و گریبانگیر شما نیز گردیده است، و شما باید از این مشکلات پیروزمندانه بیرون آئید. بهرحال دشمن همان دشمن است با تجربه ای بیشتر و توطئه ها همان است با شکلی جدیدتر و اینک چند نمونه از توطئه ها: توطئه های محمد علی شاه 1- ایجاد اختلاف میان اقشار بزرگ روحانیت و مذهبیون متعصب غیر روحانی اعم از بازاری و کشاورز و کارگر و غیره با قشرهای باصطلاح روشنفکر و تحصیل کرده های تازه باز گشته از غرب و طرفداران آنان در ایران که منجر به شکاف بزرگ در میا آزادیخواهان مشروطیت گردید. 2- انتشار روزنامه ها، شب نامه ها، مجلات و نشریه هائی که بسیاری از آنها جز ایجاد شکاف و اختلاف در میان گروههای مبارز و آزادیخواه،مأموریت دیگری نداشتند خصوصاً آنانکه در آن موقعیت حساس مبارزه بعضی از مسائل و اعتقادات مذهبی و یا مراسم و شعائر سنتی مذهبی را که در میان مردم مسلمان ایران رایج بود بباد مسخره و استهزاء میگرفتند و تبلیغات مسموم جوانان مسلمان مذهبی را از دین و مذهب و دستجات حسینی و عزاداری و غیره دلسرد و یا بدبین می کردند و موجب نگرانی و ناراحتی بسیاری از روحانیون و متعصبین مذهبی می گشتند که از این راه بزرگترین ضربه را بر پیکر انقلاب مشروطیت زدند و تنها سود آن عائد محمد علی شاه و دار و دسته او در ایران و استعمارگران خارج (انگلستان و روسیه و پس از آنها آمریکا) گردید. و این دو توطئه فوق، هم از طرف حکومتهای همجوار روسیه و عثمانی تقویت می شد، چرا که آنان هرگز خوش نداشتند که در جوار منطقه حکومت سلطنتی و استبدادی آنان یک ملت، بیدار شده و حکومت مردمی ایجاد کند و در برابر خودکامگیهای سلاطین و دار و دسته آنان ایستادگی نمایند و بیم از این داشتند که این مسئله موجب بیداری ملتهای آنان نیز گردد، (همچنانکه ارتجاع عرب که صدام دیوانه عفلقی را در رابطه با جنگ با تمام قوا تقویت می کند. صرفاً بهمین جهت است). و از سوی دیگر استعمار پیر انگلستان گرچه به صورت ظاهر طرفدار حکومت مشروطه با عنوان ظاهری آن بود لکن هرگز با حکومت واقعی مشروطه در ایران که حکومت واقعی مشروطه در ایران که حکومت مردم تؤام بااصول اعتقادی اسلام می باشد- نمی توانست همگام باشد و آنها می خواستند که بنام مشروطیت و با دست افراد خود فروخته مقاصد شوم استعماری خود را از قبیل امتیازهای: نفت- تنباکو- مخابرات- راه آهن و بانکداری و غیره در انحصار خود در بیاورند و لذا تمام هدفهای تیرهای سهمگین تبلیغاتی خود را بسوی اقشار روحانیت آگاه و مذهبیون متعصب و آزادیخواه قرار دادند و بهر نحوی بود می خواستند آنها را از صحنه جداساخته و یا در اقلیت بسیار ناچیزی قرار دهند. 3- ایجاد اختلاف در بین بزرگان علما و مراجع تقلید بخصوص کسانیکه در صدر مشروطیت با هم همگام و همفکر بودند و برای بدست آوردن حقوق حقه ملت مسلمان ایران می جنگیدند و این مسئله خطر بسیار جدی و قطعی برای مشروطیت بود که دشمنان اسلام و ایران پیش آوردند. بعنوان مثال نوشته هائی که از سوی طرفداران بست نشین مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری که یکی از شخصیتهای بسیار بزرگ روحانی در صدر مشروطیت بود که باتمام قوا برای مبارزه بااستبداد و بدست آوردن مشروطه قیام کرد لکن پس از مدتی خصوصاً در زمان محمد علی شاه به مخالفت با توطئه هائی، زیر عنوان مشروطیت موجود و شکل یافته آنزمان پرداخته بیاوریم و نکاتی در این نوشته ها و نامه ها است که نشان میدهد چرا این شخصیت بزرگ با مشروطه ای که خودش میخواسته، مخالفت کرد و دلیل مخالفت ایشان و مسببین و عاملین این مخالفت چه کسان و چه دستهائی بودند؟ اگرچه ما نمی توانیم به همه کارهائی که ایشان دست زدند و یا همه کسانی که در اطرا ایشان بودند صحه بگذاریم و دفاع کنیم، لکن آنچه مهم است شناختن عوامل است. پس از آنکه مرحوم شیخ فضل الله نوری اصلاحاتی را در رابطه با قانون اساسی برای درج بعنوا متمم قانون اساسی ارائه داد و بعضی ها به مخالفت برخاسته و نمی خواستند اصلاحات انجام گیرد، مرحوم شیخ فضل الله برای اینکه اصلاحات حتماً صورت عمل پیدا کند بعنوان اعتراض، از تهران به صحن و حرم حضرت عبدالعظیم مهاجرت کردند و با عده ای از علمای دیگر و مسلمین در آنجا به بست نشستند در این میان بدست قلمداران خائن و بدخواه، بهانه افتاد که علیه روحانیت عموماً و شیخ فضل الله خصوصاً قلم فرسائی کنند و ایشان را به طرفداری از استبداد و مخالفت با مشروطیت و آزادیخواهی متهم سازند، لذا لایحه ای از طرف بست نشینان به این مضموم منتشر شد. بسمه تعالی بر عموم اهل اسلام اعلام میدارد که امروز مجلس شورای ملی منکر ندارد، نه از سلسله مجتهدین و نه از سایر طبقات. اینکه ارباب حسد و اصحاب غرض می گویند و می نویسند و منتشر می کنند که جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ فضل الله سلمه الله تعالی منکر مجلس شورای ملی می باشد دروغ است؛ دروغ. مکرر در همین موقع توقف زاویه مقدسه مطلب خودشانرا در منب رو در محضر اظهار نمودند و در حضور گروهی انبوه از عالم و عامی، قرآن بیرون آورده و قسمهای غلاظ و شداد یاد کردند و مخصوصاً روز جمعه گذشته باین شرح نطق فرمودند که: ایها الناس من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس میدانم زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند،هیچکس همراه نبودند،همه را با اقامه دلیل و براهین من همراه کردم. الان هم من همان هستم که بودم، تغییری در مقصد و تجددی در رأی من بهم نرسیده است، صریحاً می گویم: من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آنرا می خواهند، باین معنی که اساسش اسلامی باشد و بر خلاف قرآن و شریعت محمدی و برخلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذارد و اختلاف میان ما و مذهبها است که منکر اسلامیت و دشمن این دین حنیف هستند. سپس به معرفی عده ای از مخالفین اسلام که در آن زمان،تبلیغات علیه اسلام می کردند، پرداخت. و در لایحه دیگری خطاب به مردم در رابطه با روزنامه ها و شب نامه ها و آنانکه با اسلام به مخالفت برخاستند می نویسند: ناگهان دیده شد که روزنامه هائی بهم رسید در تعداد بیش از هشتاد و شب نامه و اعلاناتی از این طرف و آن طرف همه آنها محتوی بر سخنان سخیف و کفریات گوناگون و هرزگیهای رنگارنگ است. و نمونه هائی از روزنامه ها را نقل می کنند که ما جملاتی از آنرا می آوریم: یکی از روزنامه «حبل المتین» که در روزنامه 143 مجلس نیز درج گردیده است که دین پیغمبر را کهنه نوشته و پیغمبر و عیسی را شاگرد سیاسی دانهای اروپا و علمای سیاسی دان این زمان گفته و در ذکر اخبار رسول و ائمه اطهار علیهم السلام تهدید کرده و نوشته: پس از این به مزخرفات کهنه گوش نخواهیم داد. و در روزنامه صور اسرافیل، دین پیغمبر را بازیچه خبر داده و در روزنامه کوکب دری؛ آباء و اجداد خود را در عقاید و اعمال سابقه ابله و احمق یاد کرده و در کتاب طالب اُف اُضحیه و قربانی و زکوات را سفاهت شمرده و در کوکب دری تحصیل علوم دینیه و فقهیه را تضییع عمر شمرده است و گفته که انسان باید در ترقیات سیاست و ازدیاد ثروت برآید. و در روزنامه «ندای وطن»؛ فاحشه خانه و شراب فروشی را برای مخارج تنظیمات بلدیه و تعمیر کاروانسراها لازم شمرده و در روزنامه «زشت و زیبا» صورت پیغمبر را با محمد علیشاه در دو صفحه کشیده و پیامبر را تنها مقنن سیاست عربستان گفته و در روزنامه تنبیه؛ علمای مذهب جعفری را بصورت حیوانات کشیده است. البته مثالهای زیادی آورده اند که بر شخص متتبع کاملاً روشن و مبرهن می سازد که دستهای بسیار شوم و مرموز اجانب و استعمارگران بالخصوص انگلستان در کار بوده که از آستین نویسندگان و روزنامه نویسان غرب زده و خود فروخته بیرون آمده تا انقلاب بسیار خالص و زیبا و مردمی مردم مسلمان ایران را در رابطه با مشروطیت، زشت جلوه داده و نابود سازند و یا پشت پرده عنوان مشروطیت، مقاصد شوم خود را پیاده کنند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 85 |