تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,417 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,364 |
مقام زن دراسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 51، اسفند 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بمناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا«س»وروز زن مقام زن دراسلام یازدهم اسفند امسال، مصادف است بابیستم جمادی الثانی، روزولادت باسعادت بانوی بزرگ اسلام، کفو علی (ع) و مادردوریحانۀ رسول خدا(ص)حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س). مااین عید سعید وروز فرخنده رابه امام زمان روحی فداه وفرزند ارجمند حضرت زهراء «س»، امام خمینی که نه تنها درعمل پیرو آن حضرت است، بلکه سالروز ولادت مبارکش نیزباولادت جده اطهرش مصادف است، وبه مردان وزنان ایران اسلامی که درولایت ومحبت وپیروی، الگوی دیگر مسلمانان می باشند ونمونه ای بارزازمسلمانان صدراسلام می باشند ودرمحبت به حضرت زهرا«س»وپیروی ازنایب به حق امام زمان «عج»گوی سبقت راازدیگرملتها ونسلهای گذشته وحال ربوده اند، تبریک وتهنیت می گوئیم. وبه این مناسبت مقاله ای کوتاه دربارۀ مقام زن دراسلام تقدیم به برادران وخواهران عزیز می کنیم، به امید اینکه درآینده آن راکاملتر ارائه دهیم. زن درجوامع گذشته وحال اسلام، انقلابی بزرگ درمقام زن ازنظراحیای حقوق طبیعی ومسلم اووارج گذاشتن به او درجامعه به عنوان محور نظام درمنزل وداروی دردهای روزمره وگرفتاریهای زندگی وآینۀ خوشبختی وسعادت نموده است. وازاین روی ، اصولی رابرای رسیدن به این انگیزۀ والا قرارداده که همطراز بادیگر باورها وعقاید، ضروری ولازم می باشد. ومقام زن رابالا برده وآن رااز هرهرج ومرج تباهی مصون داشته وازظلم وستمی که ـ قبل ازاسلام ـ همواره گریبانگیر اوبوده ودرهای زندگی برروی او بسته ، حمایت کرده است. همان ظلم وستمی که نمونه اش درجامعۀ بزرگ روم پدیدار بود. آنان براین باور بودند که زن نه تنها دردنیا اجازۀ استقلال وآزادی ندارد که درآخرت نیز، او راجائی نیست!! فیلسوف بزرگ چین (کونفوسیوس) که برخی ازاسلام ناشناسان ما، آن همه ازاودم می زنند درباره زن می گوید:«جایز نیست که زن امرونهی کند زیرا کارش درخدمت کردن وکارهای منزل خلاصه می شودوباید اورادرمنزل زندانی کرد تأخیر وشرش ازآستانۀ درب منزل فراتر نرود»! فیلسوف آلمان «هگل»گوید:«زنی که مرا وادار به احترام وی می کند، هنوزآفریده نشده ونخواهد شد!!». وجالب اینجا است که دانشمندان واصحاب مکاتب بیگانه فلسفی وسیاسی وحتی مذهبی درطول زمان، راجع به این مطلب بحث وجدال می کرده اندکه آیا زن انسان است یانه ؟ !!وآیا خداوند به زن، روح انسانی داده است یا او همانند یکی ازجمادات است؟ !!هندوها، سواد آموزی رابر زن تحریم کردند وبودائی ها معتقد شدند کسی بازنی تماس بگیرد وبا اومشورت کند، راه رهائی براوبسته شده است! و نصاری ویهود زن رامصدر و محور هرگناه دانستند ویونانی ها زنان را ازتمام حقوق مدنی واجتماعی محروم کرده اند و جاهلیت عرب آنقدر به چشم بدبینی وذلت به زن نگریستند که آن را ازلحظۀ شروع زندگی زنده به گورکردند وایرانیان شاه پرست!زن رامانند یک کالای ظریف ، خریدوفروش نمودندو و.. . ودیگرجوامع بشر ازاین برنامه های غلط مستثنی نبودند، تاجائی که «زن»خویشتن خویش رافراموش کردوخود نیز باورش شده بود که کالائی است قابل خریدوفروش وسربارجامعه است ومانند دستمال باید ازدستی بدست دیگر منتقل شود همانگونه که جامعۀ مترقی غرب امروز برای زن خواستاراست که ازصفحۀ تبلیغات مجله ها وروزنامه وکالاها وبه صورت مانکن ها وعروسکهای زینت بخش ویترین ها، تجاوز نکرده است. زن ازدیدگاه اسلام واما اسلام آمدکه کرامت انسانی زن رابه او بازگرداند. اسلام آمد که اقرارکند:زن انسانی است مانند مرد وبراواست آنچه برمردان است ازواجبات وحقوق«ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف»[1]ودراین اقرار، سه راز نهفته است: 1ـ گرچه سیاست ادارۀ امورخانواده به مرد واگذارشده است ولی نباید مرد این حق راوسیلۀ ظلم وبرتری جوئی درکانون گرم خانواده بداند وبرآن درکوچک شمردن زن وتحقیر وی، تکیه نماید. 2ـ زنان دارای حقوق اجتماعی مساوی هستند وزن حق دارد تاآنجا که توان دارد، موهبت های الهی وفطری خود را درچارچوب نظام ثابت الهی، پرورش دهد. 3 ـ زن می تواندازتمام مزایای مشروع اجتماعی برخوردار باشد وازآموزش وتعلیم وتعلم تارسیدن به اوج پیشرفت علمی بهره برد. ودرمسائل اقتصادی حق دارد، مانند مرد ازاموال خودـ درحدود قانون اسلام ـ استفاده کند وآن رااستثمار نماید وهیچ کس راحقی دراموال اونیست. «للرّجال نَصیبٌ مما اکتسبوا ولِلنساءِ نَصیبٌ ممّا اکتسبْنَ»[2]وبالاتراینکه اگر هرقدرهم ثروتمند ومالدارباشد، شوهر راازپرداخت نفقه اش بازنمی دارد. ودرانتخاب همسر نیز، اختیار بازن است وبدون اجازۀ اوکسی حق ندارد، شوهر برایش انتخاب کند. حق زن برمرد وازهرسوئی دیگر اسلام برمرد واجب کرده است که بازن رفتاری خوب ودرخورشان یک انسان کامل داشته باشد وزن مومن راکفو مرد مومن می داند. امام زین العابدین(ع)دررسالۀ حقوقی خویش می فرماید: «وَامّا حَقَّ الزّوجَة فأن تَعلَم انَّ اللهَ عَزَّوجل جَعلَها لَکَ سَکَناً واُنساً فَتَعلمَ انَّ ذلک نعمةٌ منَ الله علیکُ فتکرمها وترفق بها، واِن کانَ حَقُکَ علیها اوجب فانَّ لَها عَلَیکَ أن تَرحَمها»[3]ـ واما حق همسرت این است که بدانی خدای تبارک وتعالی اورامایۀ آرامش وانس توقرارداده وبدانی که این نعمتی است ازخداوند برتو، پس باید اورا محترم شماری وبه او مهربانی کنی وگرچه حق توبراوواجب است ولی حق اوبرتونیز این است که بااو مهربان باشی. ودرروایتی پیامبراکرم (ص)می فرماید:بهترین شما، کسی است که باخانواده اش بهترین رفتارراداشته باشد، (فأنَّ خیارکم خیارٌ لأهله) . [4] ملاک ارزش انسانی وآن راهی که برای رسیدن به درجات والای پیشرفت روحی ومعنوی میان مردوزن مشترک است: «فًاستَجاب لهُم ربهم انّی لااُضیع عَمل عاملٍ مِنکُم مِن ذکرٍ او أُنْثی»[5]پس خداوند دعای آنانرا اجابت کرد که بتحقیق من (که پروردگار وخالق شما هستم) عمل هیچیک ازمرد وزن راضایع نمی کنم وبی مزد نمیگذارم. ودرجائی دیگر می فرماید:«وَمَن یَعملْ من الصالِحاتِ مِن ذَکرٍ اواُنثی وهو مؤمنٌ فاولئِک یدخُلون الجَنَّة ولایُظلَمون نقیراً»[6]ـ وهرمردوزن، اعمال صالح وشایسته رابجای آورد وباایمان باشد، آنان به بهشت روانه شوند وبه اندازۀ پردۀ هستۀ خرمائی به آنها ظلم نمی شود. این جزئی ازکل واندکی ازبسیاری آیات الهی است که زن راازحضیض ذلت به اوج عزت بالا برده وشخصیت انسانی اورا به مردم گوشزد نموده که هم جامعه زن رابشناسد وهم زن خودرا بازشناسد. آری!خداوند زن ومرد رادرپاداش ومزد متساوی قرارداده تادرامور زندگی نیز، حقوق اجتماعی هردو متساوی قرارداده تادرامور زندگی نیز، حقوق اجتماعی هردو متساوی باشد وتامردها به آن برتری وامتیازی که دراداره کردن خانواده وحکومت خلاصه می شود مغرور وخودبین نشوند وآن راوسیله ای برای اجحاف وظلم به خانواده قرارندهند وزنها نیز به خود بدبین نشوند وچنین نپندارند که مرد برآنها برتری دارد ومقتضای برتری این است که نزد خدانیز دارای درجه ای بالاتر ومقامی شامخ تر هستند!!وخداوند دلیل این تساوی راچنین بیان فرموده:«بَعضُکُم مِن بعضِ»ـ برخی ازبرخی دیگر به وجود آمده اید. یعنی مرد اززن وزن ازمرد به وجود آمده پس درخلقت وآفرینش امتیازی بین شما نیست ، وتنها امتیازی که ازنظر خداوند قابل قبول است، ایمان وعمل صالح است . پس اگر ایمان وعمل نیکو وشایسته درمرد فزونی یافت، نزد خدا برتری خواهد داشت واگر زن دارای ایمانی بیشتر واعمالی شایسته تر بود، قریش نزد پروردگار بیشتر خواهد بود وخداوند به هیچ یک اززن ومرد ظلمی روا نمی دارد حتی اگربه اندازه پردۀ هستۀ خرمائی باشد. بنابراین ، انسانها نیز باید دررفتار باهمدیگر ظلم نکنند وظلمی ناپسند تر ازاین نیست که مرد به خانواده اش ظلم کند ورفتارش باهمسرش خشن وبی عاطفه باشد. درخاتمه برای تیّمن وتبّرک ، قصیده ای رادرمدح حضرت زهرا«س»نقل می کنیم: ای رخ انورتو مطلع نور نورسیمای تو تجلی طور ازبنایت جهان جان آباد وزولایت سرای دل معمور فکرتو میبرد ملال ومحن ذکرتو آورد نشاط وسرور ازتوانوارحق عیان گردید هرکجا بود ظلمتی شد نور بود رخسارشاهد ازلی مدتی درحجاب جان مستور زیکی جلوه ئی تجلی کرد آمد آن جلوه دربروز وظهور تافت خورشید طلعت زهرا مقصد خلقت خدای غفور گرچه رویش کسی ندید چسان طلعت آفتاب بیند کور؟ رفت ازیاد هاجر ومریم تاکه گردید فاطمه مشهور سوره هل اتی علی الانسان آیه ان سعیکم مشکور مدتی بود بحر فیض بخود پرورانید لولو منثور کرد غواص قدرت آنکه غوص یافت گردید درتمام بحور یک صدف داد حق به پیغمبر که دراوبود یازده گوهر *** شمس دین تاکه نور گسترشد همه آفاق ازاو منورشد بحر توحید پرزگوهر گشت چرخ تمجید پرزاخترشد مکه شد رشک آسمان که دراو مولد دختر پیمبر شد زهره آمد که بنگرد زهراء ازخجالت خفیف ومضطرشد خودبخود گفت ذره باخورشید کی تواند کجا برابرشد تاکه این غم زدل کند بیرون رفت سرگرم چنک ومزمرشد پایه دین حق ازایندختر گرچه بودی قوی قوی ترشد وه چه دختر که بهرکسب ضیاء مهرش آمد مجاوردرشد تافت تانور حضرت زهراء ذره این آفتاب خاور شد اصل میزان حق شناسیرا بدو کفه کشنده داورشد خواست بیند بکفه ئی که علی است کس برابرتوان بحیدرشد دیدهم سنگ حیدرکرار که نخواهد دگر میسرشد کرد آنگاه خلقت زهراء آمد وباعلی برابرشد مرتضی راکجا بدی همسر گرنه زهراش جفت وهمسر شد همۀ کائنات رامعلوم بس به پیروجوان سراسرشد زن نیامد برتبه چون زهراء مرد هم چون علی ولی خدا *** ای تو بهترزرتبه ازمریم نور حق مادردوعیسی دم درد حب تو بهتر ازدرمان زخم مهر تو خوشتر ازمرحم گربدی می کشید بهرضیاء خاک پایت به چشم خود مریم ایکه بهترزمریمت خاندم سرش آن به عیان کنم دردم آنکه مریم ازاورمیدی گفت من امین حقم زمن تومرم بهر خدمت بدرگهت میخواست اذن چون مردمان نامحرم خلقت هردوکون بهرتوشد چون توئی فخر عالم وآدم گرنبودی نبود شمس وقمر ورنبودی نبود لوح وقلم جفت حیدر حبیبۀ یزدان نور چشم پیمبر خاتم حادثت خوانده اندمن گویم شد حدوث توباقدم همدم نقش بند وجود پاک ترا زد چه نقاش ذوالجلال قلم بسراپای انورت ایزد زد سراپا صفات خویش رقم اینکه بینی سپهر مینازد وین شب وروز اشهب وادهم بخیالی که بازخواهد یافت چون توئیرا بعرصۀ عالم تاکه براوکند همیشه جفا یاکه براوکند همیشه ستم نفشاند بدو بجز اندوه نچشاند باو بغیر ازغم تاگرفتار سازدش بادرد مبتلی تاکه سازدش بالم چهره اش رازکین کندنیلی خصم بیدین زلطمه سیلی | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 233 |