تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,323 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,280 |
تجدید بنای کعبه | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 52، فروردین 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
درسهای از تاریخ تحلیلی بخش دوم حجه الاسلام و المسلمین رسولی محلاتی قسمت ششم داستان تجدید بنای کعبه در مقاله گذشته راجع به تاریخ اجمالی از بنای کعبه و کیفیت ساختمان آن بحث کردیم و سخن به این جا منتهی شد که پیامبر حجر را در جائی که می بایست باشد قرار داد و اینک به دنبال این مطلب: و چون خرج بنائی انان را به ستوه آورده بود بلندی آن را به همین مقدار که فعلا هست گرفتند. و یک مقدار از زمین زیر بنای قبلی از طرف اسماعیل خارج ماند و جزء حجر شد چون بنا را کوچک تر از آن چه بود ساختند و این بنا همچنان بر جای بود تا زمانی که عبدالله زبیر در عهد یزید بن معاویه مسلط بر حجاز شد و یزید سرداری به نام حصین به سرکوبیش فرستاد و در اثر جنگ و سنگ های بزرگی که لشکر یزید با منجنیق به طرف شهر مکه پرتاب می کردند کعبه خراب شد و آتش هائی که باز با منجنیق به سوی شهر ریختند پرده کعبه و قسمتی از چوب هایش را بسوزانید بعد از ان که با مردن یزید جنگ تمام شد عبدالله بن زبیر به فکر افتاد، کعبه را خراب نموده بنای آن را تجدید کرد، دستور داد گچی ممتاز از یمن آوردند و آن را گچ بنا نمود و حجر اسماعیل را جزء خانه کرد و در کعبه را که قبلا در بلندی قرار داشت تا روی زمین پائین آورد و در برابر در قدیمی دری دیگر کار گذاشت، تا مردم از یک در درآیند و از در دیگر خارج شوند و ارتفاع بیت را بیست و هفت ذراع قرار داد و چون از بنایش فارغ شد وداخل و خارج آن را با مشک و عنبر معطر کرد و آن را جامه ای از ابریشم پوشانید و در هفدهم رجب سال 64 هجری از این کار فارغ گردید. و بعد از ان که عبدالملک مروان متولی امر خلافت شد حجاج بن یوسف به فرمانده لشکرش دستور داد تا به جنگ عبدالله بن زبیر برود که لشکر حجاج بر عبدالله غلبه کرد و او را شکت داده و در آخر کشت و خود داخل بیت شد و عبدالملک را بدانچه ابن زبیر کرده بود خبر داد عبدالملک دستورد داد خانه ای را که عبدالله ساخته بود خراب نموده به شکل قبلی اش برگرداند حجاج دیوار کعبه را از طرف شمال شش ذراع و یک وجب خراب نموده و به اساس قریش رسید و بنای خود را از این سمت بر ان اساس نهاد و باب شرقی را که ابن زبیر پائین آورده بود در همان جای قبلیش قرار داد و باب غربی را عبدالله اضافه کرده بود مسدود کرد آن گاه زمین کعبه را با سنگ هایی که زیاد آمده بود فرش کرد وضع کعبه به این منوال باقی بود تا آن که سلطان سلیمان عثمانی در سال نهصد و شصت روی کار آمد سقف کعبه را تغییر داد و چون در سال هزار و صد و بست و یک هجری احمد عثمانی متولد امر خلافت گردید مرمت هایی در کعبه انجام داد و چون سیل عظیم سال هزار و سی و نه بعضی از دیوارهای سمت شمال و شرق و غرب آن را خراب کرده بود، سلطان مراد چهارم یکی از پادشاهان آل عثمان دستور داد آن را ترمیم کند. شکل کعبه کعبه بنائی است تقریبا مربع که از سنگ کبود رنگ و سختی ساخته شده بلندی این بنا شانزده متر است در حالی که در زمان رسول خدا (ص)و سلم خیلی از این کوتاه تر بود آن چه که از روایات فتح مکه بر می آید که رسول خدا (ص)و سلم را به دوش خود سوار کرد و علی (ع)از شانه رسول خدا (ص)توانست بر بام کعبه رفته بت هائی را که در آن جا بود بشکند ثابت کننده این مدعا است. و طول ضلع شمالی آن که ناودان و حجر اسماعیل در آن سمت است و همچنین ضلغ جنوبی آن که مقابل ضلع شمالی است ده متر و ده سانتی متر است و طول ضلع شرقی اش که باب کعبه در دو متری آن از زمین واقع شده و ضلع روبرویش یعنی ضلع غربی دوازده متر است و حجرالاسود در ستون طرف دست چپ کسی که داخل خانه می شود قرار داد در حقیقت حجرالاسود در یک متر و نیمی از زمین مطاف در ابتدای ضلع جنوبی واقع شده و این حجرالاسود سنگی است سنگین و بیضی شکل و نتراشیده رنگی سیاه متمایل به سرخی دارد و در آن لکه هایی سرخ و رگه هایی زرد دیده می شود که اثر جوش خوردن خود به خودی ترک های ان سنگ است. و چهار گوشه کعبه از قدیم الایام چهار رکن نامیده می شود رکن شماری را رکن عراقی و رکن غربی را رکن شمالی و رکن جنوبی را رکن یمانی و رکن شرقی را که حجرالاسود در ان قرار گرفته رکن اسود نامیدند و مسافتی که بین در کعبه و حجرالاسود است ملتزم می نامند چون زائر و طواف کننده خانه خدا در دعا و استغاثه اش به این قسمت متوسل می شود. و اما ناودان که در دیوار شمالی واقع شده است و آن را ناودان رحمت می گویند چیزی است که حجاج بن یوسف آن را احداث کرده و بعدها سلطان سلیمان در سال 954 آن را برداشت و به جایش ناودانی از نقره گذاشت و سپس احمد در سال 1021 ان را به ناودان نقره ای مینیاتور شده مبدل کرد مینایی کبود رنگ که در فواصلش نقشه هائی طلائی به کار رفته است و در آخر سال 1273 سلطان عبدالمجید عثمانی آن را به ناودان یکی از پارچه طلا مبدل کرد که هم اکنون موجود است. و در مقابل این ناودان دیواری قوسی قرار داد که آن را حطیم می گویند و حطیم نیم دایره ای است جز بنا که دو طرفش به زاویه شمالی و شرقی و جنوبی و غربی منتهی می شود البته این دو طرف متصل به زاویه نام برده نیست بلکه نرسیده به آن دو قطع می شود و از دو طرف دو راهرو به طول دو متر و سی سانت را تشکیل می دهد بلندی این دیوار قوسی یک متر و پهنایش یک متر و نیم است و در طرف داخل آن سنگ های منقوشی است به کار رفته فاصله وسط این قوس از داخل با وسط دیوار کعبه هشت متر و چهل و چهار سامنتی متر است. فضائی که بین حطیم و بین دیوار است حجر اسماعیل نامیده می شود که تقریبا سه متر از ان در بنای ابراهیم (ع)داخل کعبه بوده بعدها بیرون افتاده است و به همین جهت در اسلام واجب شده است که طواف پیرامون حجر و کعبه انجام شود تا همه کعبه زمان ابراهیم (ع)داخل در طواف واقع شود و بقیه این فضا آغل گوسفندان اسماعیل و هاجر بوده بعضی هم گفته اند: هاجر و اسماعیل در همین فضا دفن شده اند این بود وضع هندسی کعبه. و ما تغییرات و ترمیم هائی که در آن صورت گرفته و مراسم و تشریفاتی که در آن معمول بوده چون مربوط به غرض تفسیری ما نیست متعرضش نمی شویم. جامه کعبه در سابق در روایاتی که در تفسیر سوره بقره در ذیل داستان هاج و اسماعیل و آمدنشان به سرزمین مکه نقل کردیم، چنین داشت که هاجر بعد از ساختمان شدن کعبه پرده ای بر در آن آویخت. و اما پرده ای که به همه اطراف کعبه می آویزند به طوری که گفته اند اولین کسی که این کار را باب کرد یکی از تُبع های یمن به نام ابوبکر اسعد بود که آن را با پرده ای که حاشیه آن با نخ های نقره ای بافته شده بود بعد از تبع نامبرده جانشینشان این رسم را دنبال کردند و سپس مردم با رو اندازهای مختلف آن را می پوشاندند به طوری که این پارچه ها روی هم قرار می گرفت و هر جامعه ای می پوسید یکی دیگر روی آن می انداختند تا زمانی قصی بن کلاب رسید او برای تهیه پیراهن کعبه کمکی سالیانه به عهده عرب نهاد ( و بین قبائل سهمی قرار دارد) و رسم او هم چنان در فرزندانش باقی بود از ان جمله ابوربیعة بن مغیرة یک سال این جامه را می داد و یک سال دیگر قبائل قریش می دادند. در زمان رسول خدا (ص)و سلم ان جناب کعبه را با پارچه های یمانی پوشانید و این رسم هم چنان باقی بود تا سالی که خلیفه عباسی به زیارت خانه خدا رفت، خدمه بیت از تراکم پارچه ها بر پشت بام کعبه شکایت کردند و گفتند مردم این قدر پارچه بر کعبه می ریزدند که خوف آن هست خانه خدا از سنگینی فرو برید مهدی عباسی دستور داد همه را بردارند، و به جای ان ها فقط سالی یک پارچه بر کعبه بیاویزند که این اسم همچنان تا امروز باقی مانده و البته خدا پیراهنی هم در داخل داد و اولین کسی که داخل کعبه را جامه پوشانید مادر عباس بن عبدالمطلب بود که برای فرزندش عباس نذکر کرده بود. مقام و منزلت کعبه کعبه در نظر امت های مختلف مورد احترام و تقدیس بود مثلا هندیان آن را تعظیم می کردند و معتقد بودند به این که روح «سیفا» که به نظر آنان اقنوم سوم است در حجرالاسود حلول کرده و این حلول در زمانی واقع شده که سیفا با همسرش از بلاد حجاز دیدار کردند. و هم چنین صابئینی از قرس و کلدانیان، کعبه را تنظیم می کردند، و معتقد بودند که کعبه یکی از خانه های مقدس هفت گانه است که دومین آن مارس است که بر بالای کوهی در اصفهان قرار دارد سوم بنای مندوسان است که در بلاد هند واقع شده است چهارم نوبهار است که در شهر بلخ قرار دارد پنجم بیت غمدان که در شهر صنعاء است و ششم کاوسان می باشد که در شهر فرغانه خراسان واقع است و هفتم خانه ای است در بالاترین شهرهای چین و گفته شده که کلدنیان معتقد بودند کعبه خانه زحل است چون قدیمی بوده و عمر طولانی کرده است. فارسیان هم آن را تعظیم می کردند و به این عقیده که روح هرمز آن حلول کرده و بسا به زیارت کعبه نیز می رفتند. یهودیان هم آن را تعظیم می کردند و در آن خدا را طبقد ین ابراهیم عبادت می کردند و در کعبه صورت ها و مجسمه هایی بود از ان جمله تمثال ابراهیم و اسماعیل بود که در دستشان چوب های از لام داشتند. و از آن جمله صورت مریم عذراء و مسیح بود و این خودشاهد آن است که هم یهود کعبه را تعظیم می کرد و هم نصارا. عرب هم آن را تعظیم می کرد تعظیمی کامل و آن را خانه ای برای خدای تعالی می دانسته و از هر طرف به زیارتش می آمدند و آن را بنای ابراهیم می دانسته و مساله حج جزء دین عرب بوده که با عامل توارث در بین آن ها باقی مانده بود. تولیت کعبه تولیت کعبه در آغاز با اسماعیل و پس از وی با فرزندان او بوده تا آن که قوم جرهم بر دودمان اسماعیل غلبه یافت و تولیت خانه را از آنان گرفته و به خود اختصاص داد وبعد از جرهم این تولیت به دست عمالقه افتاد که طایفه ای از بنی کرکر بودند و با قوم جرهم جنگ ها کردند عمالقه همه ساله در کوچ های زمستانی و تابستانی خود در پایین مکه منزل می کردند هم چنان که جرهمی ها در بالای مکه منزل بر می گزیدند. با گذشت زمان دوباره روزگار به کام جرهمی ها شد و بر عمالقه غلبه یافتند تا تولیت خانه را به دست اوردند و حدود سیصد سال در دست داشتند و بر بنای بیت و بلندی آن اضافاتی نسبت به ان چه در بنای ابراهیم بود پدید آوردند. بعد از آن که فرزندان اسماعیل زیاد شدند و قوت و شوکتی پیدا کردند و عرصه مکه بر انان تنگ شده ناگزیر درصد بر آمدند تا قوم جرهم را از مکه بیرون کنند که سرانجام با جنگ و ستیز بیرونشان کردند در ان روزگار بزرگ دودمان اسماعیل عمر و بن لحی بود که کبیر خزاعی بود بر مکه استیلا یافت متولی امر خانه خدا شد و این عمر و همان کسی است که بت ها را بر بام کعبه نصب نموده و مردم را به پرستش آن ها دعوت کرد و اولین بتی که بر بام کعبه نصب نمود، بت هبل بود که آن را از شام با خود به مکه آورد و بر بام کعبه نصب کرده و بعد ها بت هائی دیگر آورد تا عده بت ها زیاد شد، و پرستش بت در بین عرب شیوع یافت و کیش حنفیّت و یکتا پرستی یکباره رخت بر بست. در این باره است که «شحنه بن خلف جرهمی» «عمر و بن لحی» را خطاب کرده و می گوید یا عمر و انّک احدثت الهه شتی بمکه حوال البیت انصایا و کان للبیت ربّ و احد ابداً فقد جعلت له فی الناس ارباباً لتعفرفن بان الله فی مهل سیصطفی دونکم للبیت حجابا[1] ولایت و سرپرستی خانه تا زمان حلیل خزاعی و هم چنان در دودمان خزاعه بود که حلیل بن تولیت را بعد از خودش به دخترش همسر قصی بن کلاب واگذار نمود و اختیار باز و بسته کردن در خانه و به اصطلاح کلید داری آن را به مردی از خزاعه به نام اباغبشان خزاعی داد ابوغبشان این منصب را در برابر یک شتر و یک ظرف شراب به قصی بن کلاب به فروخت. و این عمل در بین عرب مثلی سائر و مشهور شد که هر معامله زیان بار و احمقانه را به آن مثل زده و می گویند: اخسر من صفقه ابی غبشان [2] در نتیجه سرپرستی کعبه به تمام جهاتش به قریش منتقل شده و قصی بن کلاب بنای خانه را تجدید نمود که قبلا به آن اشاره کردیم و جریان به همین منوال ادامه یافت تا رسول خدا (ص)مکه را فتح نمود و داخل کعبه شد و دستور داد عکس ها مجسمه ها را محو نموده بت ها را شکستند و مقام ابراهیم را که جای دو قدم ابراهیم در ان مانده و تا آن روز و داخل ظرفی در جوار کعبه بود برداشته و در جای خودش که همانا محل فعلی است دفن نمودند و امروز بر روی ان محل قبه ای ساخته شده دارای چهارپایه سفقی بر روی ان پایه ها و زائرین خانه خدا بعد از طواف نماز طواف را در آن جا می خوانند. روایات و اخبار مربوط به کعبه و متعلقات دینی بسیار زیاد و دامنه دار است و ما به این مقدار اکتفا نمودیم ان هم به این منظور که خوانندگان آیات مربوط به حج و کعبه به آن اخبار نیازمند می شوند. و یکی از خواص این خانه که خدا آن را مبارک و مایه هدایت خلق داده این است که احدی از طوائف اسلام درباره شان آن اختلاف ندارد[3]. تذکری درباره ولادت حضرت فاطمه (س) جمعی ازم مورخان و محدثان اهل سنت ولادت حضرت فاطمه (س) را نیز جزء حوادث سال تجدید بنای کعبه یعنی سی و پنج سالگی عمر رسول خدا (ص) نوشته و ثبت کرده اند ولی طبق تحقیقی که ما در تاریخ زندگانی حضرت فاطمه علیهما السلام داشته و شمه ای در ان را در همان کتاب تاریخ زندگانی آن حضرت بر رشته تحریر در اورده ایم ولادت ان بانوی بزرگوار اسلام در سال پنجم بعثت رسول خدا و پس از ظهور اسلام بوده و انشاءالله در دنباله این سلسله مقالات نیر در جای خود یعنی در حوادث پس از بعثت رسول خدا (ص) و سال پنجم بعثت دلیل های طرفین و اثبات آن را از روی دلیل ها و شواهدی که داریم از نظر شما می گذرانیم و ازا ین رو در این جا وقت خود شما را نمی گیریم و به همین مقدار تذکر در این باره اکتفا خواهیم کرد.
[1] -ای عمرو، این تو بودی که خدایانی گوناگون اطراف بیت پدید آورده و نصب کردی. خانه خدا ،ربی واحد وجاودانه داشت، این تو بودی که مردم رابه شرک و پرستش ارباب گناگون واداشتی. بزودی خواهی فهمید که خدای تعالی، در اینده نزدیکی ، ازغیر شما، پرده برداری خواهد کرد. [2] -(این معامله ) زیان بارتر از معامله ابی غبشان است. [3] -ترجمه تفسیر المیزان- چاپ جامعه مدرسین –ص 554-561 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 87 |