تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,322 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,275 |
سرمقاله | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 54، خرداد 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بسم الله الرحمن الرحیم جنگ، انقلاب و مبارزه با مصرف گرائی عبور برق آسای سپاهیان اسلام از اروند رود و آزاد سازی حساس ترین منطقه استراتژیک عراق به عنوانی یکی از پیچیده ترین و دشوار ترین عملیات در تاریخ جنگهای جهان و مهترین پیروزی جمهوری اسلامی قلمداد گردید و به دنبال آن پایدار سپاه اسلام در منطقه فاو و نگهداری آن علیرغم اوج فشار نظامی و تبلیغات استکبار جهانی باز هم به عنوان پیروزی بزرگ دیگر برای جمهوری اسلامی ثبت شد. این عملیات پیروزمند بیشترین تأثیر را در صحنه جنگ و آینده آن بجای گذاشت. در داخل، ایمان و آمادگی امت شهیدپرور قهرمان اسلام را برای ادامۀ جنگ تا پیروزی نهائی دو چندان کرد که نموداری ازآن در هجوم سیل آسای دهها لشکر تازه نفس به جبهه های جنگ تجلی یافت و همین آمادگی و بسیج بی نظیر بود که نقشه جریانهای انحرافی و وابستهای که هماهنگ با استکبار جهانی سعی داشتند روحیۀ خستگی از جنگ را القا و صلح را زمزمه نمایند، نقش بر آب کرد. و در خارج و صحنه بین المللی و منطقه ای نیز تمام معادلات و محاسبات و برنامه ریزیهای آمریکا و نوکرانش را که بر اساس موهوم «جنگ به بن بست رسیده» و « جنگ بدون برنده» تنظیم شده بود متلاشی کرد و لحن وسائل ارتباط جمعی و اظهارات سران استکبار دگرگون و از گوشه و کنار اخبار آثار بهت زدگی و تحیر و سرگردانی شدید آنان به خوبی آشکار گردید. دشمن بعد از این غافلگیری، مضطربانه و شتابزده تلاش تازه ای را برای مقابله با شرائط و اوضاع جدید آغاز کرد که تحرک فوق العاده آمریکا و هم پیمانانش در منطقه، توطئه شکستن اوپک و سقوط قیمت نفت، حمله به لیبی و کنفرانس توکیو و ... در ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با این مسأله انجام گرفت. در چنین شرائطی که آرایش دشمن با عملیات پیروزمند والفجر «8» به آشفتگی و سردرگمی گرائیده است و با توجه به آمادگی بی سابقه ملت مسلمان ایران و هجوم سیل آسای حزب الله به سوی جبههای نبرد، بهترین فرصت برای وارد ساختن ضرب های پی در پی و مهلک بر پیکر کفر فرا رسیده است و اکنون امت بزرگ اسلام در همه جای دنیا بی صبرانه منتظرند که هر چه زودتر و قبل از آرایش مجدد کفر جهانی، سلحشوران اسلام، با عملیات والفجر «10» دهه فجر را با طلوع خورشید پیروزی نهائی اسلام در سرزمین اسلامی عراق و دیار عتباب مقدسه پیوند داده و در پرتور نور اسلام، شب تاریک کفر و ستم بعث صهیونیستی را نابود سازند انشاء الله. و این است راه آینده امت اسلام و راهی که رهروان آن در کِلاس محرم درس آزادگی و شهادت و در مکتب رمضان آئین صبر و پایداری آموخته و در صحنه «جهاد اکبر» و پیروزی بر هوای نفس و خواستههای حیوانی پیروز شده اند. رهروان این راه مردمی هستند که دل به عشق خدا بسته اند و از تعلقات مادی و دنیا پرستی و شکم بارگی و مصرف زدگی و اسراف و تبذیر رسته اند. مردمی که با کمترین و سبکترین هزینۀ زندگی، بیشترین تلاش و فداکاری را در جبهه های جنگ، تولید و خود کفائی و کم به استقلال کشور اسلامی داشته و بخاطر اسلام و شرافت و معنویت خویش هر نوع کمبودی را «من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات» بجان پذیرا هستند تا مصداق «فبشر الصابرین» باشند. این مردم با توجه عمیق به شرائط حساس جنگ و اولویت آن از دولت اسلامی توقع دارند که در یک برنامه ریزی دقیق تمام امور کشور را طبقه بندی کرده و با تفکیک مسائل ضروری از غیر ضروری و اموری که باید همزمان با جنگ به حل آنها پرداخت و اموری که حلّ آنها را باید به زمان بعد از جنگ موکول کرد خط مشی خود را تعیین و به اجراء بگذارد. در این زمینه سخن بسیار است که در این مختصر فقط به یک مورد اشاره میشود: همانگونه که برخورد با ضد انقلاب در شکل تروریستی آن به لحاظ پیوند آن با مسأله جنگ بعد از جنگ موکول نشده است، مسأله مصرف گرائی و رکود تولید نیز به عنوان آفتی که نه فقط روی جنگ و ادامه آن تأثیر منفی دارد بلکه آینده انقلاب را نیز تهدید می کند مسأله ای نیست که حل آن برای بعد از جنگ بماند و اصولاً مناسب ترین زمان برای حل آن در حال جنگ است چرا که از نظر روانی در حال جنگ توقع طبیعی جامعه در حداقل است و بعد از جنگ در حداکثر. پس اکنون که جنگ به حساسترین دوره خود رسیده و در همین حال خوشبختانه از یک جهت و بدختانه از جهت دیگر دلارهای حاصله از نفت به این روز سیاه افتاده است، مناسب ترین زمانی است که باید دولت اسلام بیش از پیش بخود آید و نه فقط با شعار که با عمل و همدلی و همکاری مردمی که برای انقلاب و جنگ دفاعی آن، جان و مال خویش را نثار کرده و میکنند دست به کار شده و به مبارزهای بی امان با آفت مهلک مصرف گرائی برخاسته و این مانع بزرگ را از سر راه رسیدن به عزّت و استقلال راستین و پیروزی نهائی بردارند و به هشدار قرآن گوش دل بسپاریم که فرموده است: ... و اهلکنا المسرفین (انبیاء/9) و اسراف کاران را هلاک کردیم. و سخن منقول از پیغمبر اکرم را که فرمود: القصد مثراة و السّرف مثواة میانه روی در هزینه و مصارف زندگی موجب ثروت است و اسراف و زیاده روی باعث هلاک. و حضرلت امام مدظله را بنگریم که مثلاً در حد رفع نیاز یک برگ دستمال کاغذی که معمولاً دولا است یک لا کرده و باز آن را نصف میکنند و یا باقیمانده یک لیوان آب را دور نمی ریزند و روی آن را کاغذ می گذارند و در نوبتی دیگر می نوشند. ووو... آری مردمی که به این دیانت و امامت گرویده اند ضمن تحمّل تمام سختیها و کاستیها و به مصداق «المؤمن قلیل المؤونه کثیر المعونه» با قناعت در هزینه زندگی، تمام هستی خود را برای اسلام در طبق اخلاص نهاده و در شرائط حاضر، توقع احداث پارک، مترو، استادیوم و ... و وارد کردن آنهمه گوشت، برنج، کره و ... را از خارج ندارند تا چه رسد به امور غیر ضروری مثل اتومبیل های گرانقیمت و ... و بلکه این مسأله برای آنها مطرح است که چرا مصرف و واردات مصرفی هر ساله افزایش یافته و کما کان حدود نصف مصرف کل کشور در تهران و نصف مصرف تهران در شمال شهر است و هنوز آنهمه ارزاق و نعمتهای خدا در صندوقهای زباله سرازیر است و در ادامه همین سرازیری است که زباله ها به جنوب شهر منتقل و میکروبها و بوی تعفن آن، مردم خود و فداکار جنوب شهری را می آزارد! دولت خدمگزار باید بداند که مردم فداکار و برومند ما بی گمان نسبت به مردم هند در زمان استقلال از نظر کمال و تعالی و رشد قابل مقایسه نیستند و هر کس غیر از این تصور کند به این ملت بزرگ توهین کرده است. آیا وقت آن نرسیده است که دولت بجای پرداختن انفعالی به رفع مشکلات روزمره، از توده مردم یعنی همان اکثریت شریف که هستی خود را وقف اسلام و انقلاب کرده است- نه مترفین و طبقه مرفه که در هر صورت طلبکار و نا راضای است- این سوال و برنامه را مطرح کند که: شما مردم فداکار که صاحب اصلی این کشور هستید و ما بخاطر شما هر سال میلیاردها دلار از ارزهای نفتی شما را، بابت گوشت، برنج و ... برای مصرف شما به خارج پرداخت میکنیم، آیا حاضرید یک بار و برای همیشه برای رسیدن به استقلال و خود کفائی جمهوری اسلامیتان در یک برنامۀ صرفه جوئی شرکت کنید و یکی دو سال را شبیه 20 سال قبل که اکثراً ماه و سالی یک بار پلو و مرغ در کار بود زندگی نموده و بجای هر روز گوشت و برنج مصرف کردن هفته ای یک بار مصرف کنید و بقیه را با نان و ماست و پنیر و ... ریاضت بکشید! تا پولها «ارزی» را که با آن وضع رقت بار به دست می آید و همیشگی هم نیست نه برای مصرف روزمره که برای هدف همیشگی و مهم کشاورزی و دامداری خودمان در داخل سرمایه گذاری کنیم و با این کار روستاها را آباد و مشاغل کاذب و فساد انگیز را به مشاغل تولیدی سالم تبدیل و مشکل مهاجرت به شهرها و پی آمدهای مصیبت بار آن را حل کنیم و ... و از بیچارگیهای شرم آوری مانند خرید گوشت گوساله! از آلمان صنعتی! رها شده و بالاخره گلوی خود را از چنگال بیگانگان و دشمنان اسلام رها ساخته تا هراسی نیز از بسته شدن تنگه هرمز یا عدم معاشات با ترکیه عضو ناتو! بخود راه ندهیم و ... آیا علت عدم اقدام قطعی در این کار چیست؟ آیا در ضرورت مساله شکی هست یا فکر میشود که وقت آن بعد از جنگ است؟! آیا از اقلیت مترف و مستکبر هراسی دارند؟! و یا در رشد و کمال امت حزب الله فداکاری که با جان و مال در راه خدا میجنگد تردیدی وجود دارد؟! آیا جای تاسف نیست که بجای اقدام در جهت فوق الذکر کارهائی در جهت عکس آن انجام میگیرد که از باب مثال معاملۀ چند هزار اتومیل نیسان پاترول گرانقیمت است که عمده آن را همانند شورلتهای قبلی در دست ضد انقلاب و وسیله رفاه و تفاخر طاغوتیان و زنهای بزک کرده و زشت و پلید آنان خواهیم دید. آیا این اتومبیلهای چند صد هزار تومانی را هیچ یک از افراد مستضعف و رزمندگان و کارگرانی که با فداکاری و بجای آن- در صورتی که ضرورتهای مهمتری نبود- مثلاً یک کارخانه دوچرخهسازی یا صدها هزار دوچرخه وارد میشد که طبعاً و قهراً عمده آن به دست مردم مستعضعف میرسید بهتر نبود؟! آیا وفور دوچرخه در بازار و ترغیب و تشویق مردم به استفاده از آن در مسافتهای کوتاه و بجای راه انداختن چند هزار اتومبیل پر مصرف و پر خرج گامی در جهت ممانعت و اسراف و قدمی در اره صرفه جویی و کمک به مردم عادی نیست با توجه به این که دوچرخه دارای فوائدی است از قبیل: دوچرخه سواری از مفید ترین ورزشها است و بر خلاف ماشین کمک شایانی است به سلامت جامعه. دوچرخه سواری موجب آلودگی هوا و پی آمدهای زیانبار آن نمیشود. دوچرخه سواری و رواج آن مساله ترافیک شهری و مشکلات ناشی از آن را تا حد زیادی حل میکند. خطر تصادف و صدمات و مرگ و میرهای مربوط به تصادف به حداقل می رسد. دوچرخه نه یونجه و علف میخواهد! و نه روغن و بنزین و لوازم یدکی گرانقیمت و نتیجه آن که ارزانترین و با صرفه ترین وسیله نقلیه است. و از همه مهمتر این که دوچرخه عصائی است در دست مردم مستضعفی که نه قدرت خرید اتومبیل را دارند و نه هزینه نگهداری و بنزین و تعمیر آن را و نه جائی برای پارک کردن آن و ... و بالاخره جای تأسف است که حتی در آلمان و بسیاری از کشورهای پیشرفته صنعتی دیگر حداکثر استفاده را از دوچرخه می کنند و در خیابانهایشان باندهای مخصوص دوچرخه دارند ولی در کشور ما آن هم در شرایط ویژه موجود، دوچرخه نایاب و کمیاب و تهیّه آن حتی در بازار آباد بسیار مشکل است! این را فقط بعنوان نمونه کوچک یاد آور شدیم باشد تا برای تحقق بخشیدن به اهداف بلند اسلام، دولت و ملت هماهنگ با یکدیگر همه چیز را بر مبنائی حساب شده و منطبق با شرایط و امکانات موجود در جهت خدمت بیشتر در ابعاد معنوی و مادی به اقشار ضعیفتر جامعه و تأمین خود کفائی و استقلال همه جانبه قرار دهیم. انشاء الله. والسلام. رحیمیان
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 63 |