تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,151 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,077 |
پیام شهید | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 58، مهر 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پیام شهید این وصیت نامهها انسان را میلرزاند و بیدارمیکند. امام خمینی قسمتی از وصیتنامه شهید محمد حسن امیری با مطالعه سطحی دورانهای گذشته دیدیم که همواره موسائی در مقابل فرعون و ابراهیمی علیه نمرود و محمدی در مقابل کفار و بت پرستان سرکش قریش و علی ای در مقابل منافقان زشتخوی و دوچهره و حسینی در مقابل یزید و خمینیای در مقابل استعمار جهانی شرق و غرب قیام کردند. از آنجائیکه ابرقدرتهای متجاوز به اسلام و مسلمین با نابودی نظام پوسیده و منقرض شاهنشاهی موروثی، منافع خود را از دست رفته دیدند.از هیچ توطئهای علیه انقلاب اسلامی جوان ایران دریغ نورزیدند تا اینکه آمریکا و ایادی آن بوسیله جرثومه فسادی بهنام صدام از خارج از عروسکهای کوکی و بازی خورده از داخل به جمهوری اسلامی حمله وحشیانهای آغازیدند و ندانستند که با این غلط بیجا چاهی برای سقوط و آتشی برای نابودی خود برپا میکنند.آیا عاقبت منافقین کوردل و سایر گروهکهای ضد خلق درس عبرت برای صدام نیست؟آیا نمیدانید که آلت دست ابرقدرتها شدن و با اسلام جنگیدن سرنوشتی جز سرنوشت شاه ندارد؟چرا که خدایمان فرمود:«نَحنُ نَزﱠلنَا الذِِّکرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ». آری وقتیکه به سرزمین مقدس اسلامی ما روبهان مکار، بهنام جنگ قادسیه تجاوز کنند زنان را شکم بدرند، کودکان را سر ببرند و بسوزانند، به نوامیس ما تجاوز کنند، برای من چه راهی جز دفاع از حیثیت و مملکت امام زمان(ع)باقی میماند؟ آیا در گوشهای نشستن و به تجاوز تماشا کردن عار من نیست؟ مگر پیشوایم امام حسین نیست؟ مگر رهبرم خمینی نیست؟ مگر اسلامم از بدو ظهورش با ناملایمات درگیر نبود؟ عجبا چرا سر سازش نداشتند؟ چرا رهبران آسمانی ما چون شمع سوختند بر جهان ظلمت از استبداد روشنائی بخشیدند؟ پس بر میخیزم، سلاح به دست میگیرم به جبهه میروم، در آنجا با یارانم همدست میشوم و علیه کفار، علیه تجاوز، علیه عصیان بر حق و علیه خود کامگی میجنگم و آنقدر از ظالمان میکشم و مرگ با عزت و سعادت را، :«لقاء الله...»را مرگ سرخ را شهادت را، شهادت را در آغوش میگیرم. قسمتی از وصیتنامه شهید حسین جوزدانی ...خدایا من از دنیا وارستهام، از همه چیز خود دست شستهام ...دلیلی ندارد که تسلیم ظلم و کفر شوم و خدارا به طاغوت بفروشم من میسوزم تا راه حق را روشن کنم و همه قیود و بند ها را بریدهام که آزادانه در معرکه حیات جولان دهم. خدایا مرا از بلای غرور و خود خواهی نجات ده تا حقایق را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوهگر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند... خدایا اینجا چه جائی است اینجا از دانشگاه اخلاق بالاتر است زیرا اینان را که من در اینجا مشاهده میکنم انسانهای معمولی نیستند. هر یکشان دنیای اخلاق و عرفاناند ولی حیف که هریکشان یکی پس از دیگری به سوی معبودشان پر میکشند و ما دوباره تنها میمانیم و مسئولیت سنگینی خونشان اینجا... انسان به برادران کوچکتر از خودش حسرت میخورد چون آنها آنقدر با اخلاص نماز و دعا میخوانند که انسان بیاختیار گریهاش میگیرد، خدایا من چگونه خودم را با این عزیزان مقایسه کنم اینان دریای معرفتند. اینان خالصانه سلاح در دست میگیرند و عاشقانه میرزمند و جان تسلیم میدارند.خدایا دوست دارم مقداری از عشق و اخلاص و شجاعتشان را به من نیز عطا فرمائی. نمیدانم با چه زبانی این مطالب را بیان کنم. وقتی با این برادران صحبت میشود میبینیم بعضیها برادرشان شهید و یا مفقود است و اینان سلاح آنان را بدوش میکشند. فقط و فقط انسان باید اینها را ببیند و درس بگیرد و واقعاً همین خانوادههای شهید پرور با تربیت چنین عزیزانی نخواهند گذاشت امام تنها بماند و راه امام حسین بی رهرو بماند و اسلام بی پیرو، پس خدایا با وجود اینها چگونه انسان میتواند اینجا را ترک کند حال اینکه تاریخ تکرار شده و هرکس یاران حسین را یاری نکند در آخرت باید پاسخگو باشد و هرکس که مدعی است اگر در روز عاشورا بود جزء یزیدیان نبود باید پای در عرصه جنگ بگذارد و در عمل ثابت کند و در راه حسین جان دهد. پس سعی کنید جبهه ها را گرم نگهدارید تا اینها که اینجا هستند خسته نشوند... در پایان از تمامی دوستان و اشنایان و فامیلها حلالیت میطلبم و امیدوارم اگر حقی به گردن من داشتهاند و اداء نشده مرا ببخشند و در همین لحظه بیان مینمایم اگر حقی به گردن کسی مانده همه را بخشیدم و از همه راضی هستم باشد که خداوند نیز از سر تقصیرات این بنده حقیر در گذرد... و در ضمن دوست ندارم کسانی که مخالف این انقلابند نه در تشییع جنازهام شرکت کنند و نه در مراسم مسجد. زیرا هدف ما حفظ این انقلاب و اسلام بود و در همین راه نیز جان دادیم پس همانها مخالفین و دشمنان ما هستند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 69 |