تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,290 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,207 |
بررسی آیه میثاق | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 61، دی 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن بررسی آیه میثاق قسمت سوم آیة الله جوادی آملی در دو بخش گذشته راجع به تفسیر آیه میثاق و اختلاف نظرهائی که درباره آن وجود دارد مطالبی بیان شد. در این قسمت نیز به بخشی دیگر از مطالب مربوط به آن میپردازیم. انگیزه اخذ میثاق چنانچه قبلاً اشاره نمودیم در آیه میثاق شاهد و مشهود هر دو عبارت از انسان است و البته این مسأله به این مورد اختصاص ندارد بلکه در آیات دیگر نیز نظیر آن آمده است. برای نمونه خداوند متعال در سوره «نساء» میفرماید« یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِیْنَ بِالْقِسْطِ شُهَداَءَ لِلّه وَلَوْ عَلی اَنْفُسِکُمْ اَوِ اْلوَالِدینِ وَاْلأَقْرّبِیْنَ...»[1] ای اهل ایمان! به پا دارندگان عدالت باشید و برای خدا شهادت دهید هر چند بر ضرر خود و یا پدر و مادر و خویشان شما باشد. چنانچه بوضوح معلوم است در این آیه در شهادت علیه خویش، شاهد و مشهود واحد است. انگیزه اخذ میثاق هم در خود آیات یاد شده چنین بیان شده است: «اَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلینَ اَوْ تَقُولُوا إنَّما اُشْرِکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّا ذَریَّةً مَنْ بَعْدِهِمْ اَفَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ». عامل انحراف انسان ممکن است عامل تربیتی باشد و یا عامل اجتماعی و یا هر دو، و از اینرو در آیات میثاق به این دو عامل بعنوان دلیل اخذ میثاق اشاره شده و فرموده است علت گرفتن تعهّد یکتاپرستی برای این بوده که انسان مشرک در قیامت نتواند چنین احتجاج نماید که پدران او با تربیت شرک آلود خویش او را مشرک ساختهاند و یا جوّ حاکم اجتماع آنها را به شرک کشانیده است. پیروی بیتحقیق در چند آیه قبل از آیات میثاق میفرماید: «قال ادخلوا فی اُمم قد خلت من قبلکم من الجنّ و الأنس فی النّار کلّما دخلت اُمة لعنت اختها حتِّی اذا ادّارکوا فیها جمیعاً قالت اُخریهم لأولیهم ربّنا هؤلاء اضلّونا فاتهم ضِعْفاً مِن النّار قال لکلٍّ ضِعفٌ ولکن لاتعلمون»[2] خداوند به آن کافران میفرماید: داخل شوید در صف گروههای مشابه خود از جن و انس در آتش، هر زمان گروهی وارد میگردند به گروه دیگر لعن مینمایند تا همگان ذلیلانه در آن قرار گیرند گروه پیروان درباره پیشوایان خود میگویند: خداوندا اینان بودند که ما را گمراه ساختند پس مجازات آنها را از آتش دو چندان ساز (کیفری برای گمراهی و کیفری برای گمراه سازی) میگوید برای هر کدام (از شما)عذاب مضاعف است ولی نمیدانید. چرا که تابعین اگر حاکمیت فکری و عقیدتی آنها را نمیپذیرفتند آنها توانائی انحرافشان را نداشتند. بنابراین تابع شدن بیتحقیق بهمان اندازه گناه و نابجا است که به گمراهی کشیدن مردم، نابجا و گناه میباشد و لذا فرموده «لکلٍّ ضعفٌ». این متابعت همان پیروی کورکورانه و بدون تحقیق است که در سوره «حج» به آن بدینگونه اشاره شده است؛ در آیه سوم این سوره میفرماید: «و مِن النّاس من یجادل فی الله بغیر علم و بتّبع کلِّ شیطان مرید» از مردم کسانی هستند که بدون برخورداری از دانش درباره خداوند به مجادله پرداخته و از هر شیطان گمراه کنندهای متابعت مینمایند. و در آیه (8) همین سوره راجع به رهبری بیدانش و بینش میفرماید: «و من الناس من یجادل فی الله بغیر علم و لاهدیً و لا کتاب منیر. ثانی عطفه لیضلّ عن سبیل الله له فی الدنیا خزیٌ و نذیقه یوم القیامة عذاب الحریق» بعضی از مردم بدون دارا بودن علم و هدایت و کتاب روشنگر آسمانی درباره «الله» مجادله مینمایند و با تکبّر از حق اعتراض نموده تا خلق را از راه خدا گمراه و منحرف سازند، چنین کسی را در دنیا ذلّت و خواری باشد و در آخرت به او آتش سوزان خواهیم چشاند. انسان عاقل انسانی است که در هر مرتبهای که باشد گفتار و کردارش بر پایه تحقیق است، اگر مقلّد است تقلیدش از روی تحقیق و آگاهی است و چنانچه عدهای از او پیروی مینمایند در اینصورت مسئولیت عمل صحیح پیروان خود را هم به عهده دارد و بنابراین باید نهایت تلاش و سعی خویش را برای یافتن راه درست و ارائه آن به پیروان خویش مبذول دارد. پس در اصل دین و اعتقاد به توحید جای عذر برای احدی باقی نمانده است نه برای تابع و نه برای متبوع و از اینرو در سوره «نساء» به کسانی که استضعاف خویش را در جامعه، دلیل و بهانه انحرافشان قرار میدهند و میگویند: «کنّا مستضعفین فی الأرض»، فرشتگان در پاسخ آنان چنین اظهار مینمایند: «ألم تکن ارض الله واسعة»[3] آیا زمین خدا وسیع نبود؟ یعنی شما که میتوانستید با مهاجرت از چنان جامعه فاسدی خود را نجات داده و خدا را پرستش نمائید، چرا در آنجا ماندید و مشرک از دنیا رفتید؟ بدین ترتیب میبینیم که حجّت بالغه الهی بر همگان تمام است و هیچ چیز نمیتواند بهانه و عذر انحراف از عقیده صحیح قرار گیرد. عالم ذر بطور خلاصه بحث در مورد این آیه شریفه در چهار امر تبیین میگردد. 1- ادله منکرین عالم ذر 2- جواب کسانی که عالم ذر را قبول دارند. 3- نظریه مرحوم استاد طباطبائی رضوان الله علیه. 4- نظریه مورد قبول. دلایل انکار عالم ذر امّا دلائل منکرین عال ذر چنانچه قبلاً هم اشاره نمودیم عبارت از شش دلیل میباشد، مرحوم شیخ طوسی در تفسیر «تبیان» با قاطعیّت تمام عالم ذر را نفی مینماید و از اینرو شیخ طبرسی در «مجمع البیان» با اشاره به سخن ایشان میگوید: بعض از محققین نظریه عالم ذر را رد نمودهاند. دلیل اول منکرین عبارت از این است که ذرّات ریزی که از صلب حضرت آدم استخراج شد از دو صورت خارج نیست، یا اینکه آنها فاقد عقل و شعور بودهاند، بنابراین زمینه هر گونه اخذ تعهّد و میثاق دربارهشان از میان میرود، چرا که تکلیف در صورت درک و شعور است، و یا اینکه دارای عقل و ادراک کامل بودهاند، در این صورت باید آن صحنه میثاق و تعهّد در دنیا به یادشان مانده باشد وگرنه دلیلی برای اخذ میثاق باقی نخواهد ماند. برای اینکه در آیه علّت گرفتن میثاق، چنین بیان گردیده است: تا در قیامت مشرکین نگویند ما از توحید غفلت داشتیم. ولی در صورتی که آن تعهّد از یادشان برود، جای احتجاج در قیامت برایشان باقی خواهد ماند و این منافات با علت مزبور دارد. 2- میثاقی را که خود شاهد گرفتن آن بودیم و با «بلی» چنان تعهّدی سپردیم چگونه چیزی از آن به یاد، نمانده است؟ با اینکه تمام صحنههائی را که در دنیا دیدهایم و اعمالی را که انجام دادهایم در قیامت به خاطر میآوریم. قرآن کریم از زبان اهل دوزخ نقل مینماید: و قالوا ما لنا لانری رجالاً کنّا نعدّهم من الاشرار»[4] چرا ما فرادی را که در دنیا جزء گروه اشرار میدانستیم، در جهنم نمییابیم. بدین ترتیب میبینیم که در جهنم سوزان الهی، افراد تبه کار خاطرات دنیا را فراموش نمینمایند، چگونه در دنیا خاطره مهم اخذ میثاق را فراموش نمایند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عالمی به نام عالم ذر وجود نداشته است. و اگر از این اشکال پاسخ دهند که چه اشکال دارد چنان عالمی وجود داشته و همه، پیش از آمدن به دنیا عالم دیگری را پشت سر گذاشته باشیم ولی چیزی از آن عالم به یادمان نمانده باشد. میگوئیم: در این صورت این سخن همان معتقدین به تناسخ خواهد بود. آنها هم میگویند ما پیش از آمدن به دنیا نیز زندگی نمینمودهایم، آنهائی که در آنجا اعمال شایسته داشتهاند اکنون با رفاه و راحتی بسر برده و پاداش کارهای خوب خویش را میبینند و آنانکه تبه کار و فاسد بودند، در دنیا به حالت فقر و فلاکت افتاده و به کیفر اعمال زشتشان میرسند، یا اینکه هیچ خاطره از خاطرات زندگی پیشین در خاطرشان نیست! 3- آنچه درباره عالم ذر معروف است که تمام ذریه از صلب آدم ابوالبشر استخراج شدند و از یکایک آنها اخذ میثاق به عمل آمد به سه دلیل با ظاهر آیه شریفه قابل انطباق نمیباشد. الف- در آیه «من بنی آدم» آمده است یعنی اخذ میثاق از تمام فرزندان آدم ابوالبشر نشده بله از ذریّه فرزندان آدم تعهّد گرفته شده است. بنابراین تمام انسانها چنان تعهدی در آن عالم نسپردهاند. ب- در آیه «من ظهورهم ذرّیّتهم» آمده، و مرجع ضمیر «هم» در «ظهورهم» و «ذریتهم» بنی آدم است، اگر از ذریه آدم ابوالبشر اخذ میثاق شده بود من ظهوره و ذریته بود. ج- در علت دوّمی که برای اخذ میثاق در خود آیه شریفه بیان گردیده چنین آمده است: «أوتقولوا یوم القیامة انَّما اشرک آباؤنا من قبل...» اگر ذریه از صلب خود آدم استخراج شدهاند، پدری جز آدم در آن عالم نداشتهاند و او هم موحّد بوده است، پس چگونه در آیه آمده است که فلسفه اخذ میثاق این بوده که در قیامت نگوئید پدران مشرک ما، ما را منحرف ساختند؟ تا اینجا سه دلیل از دلائل منکرین عالم ذر بیان شد، و در بحث آینده سایر ادلّه منکرین عالم ذر را با خواست خداوند مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 341 |