تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,477 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
فتنه و ایمان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 61، دی 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر» آیت الله محمدی گیلانی فتنه و ایمان (7) *در قرآن، مسئول مستقیم و منحصر اختلاف در مذاهب و فرقهای متخاصم دینی، علماء و امانتداران کتاب و سنت، شناخته شدهاند و ریشه این غَشّ و خیانت به خدا و خلق را «بغی» و برتری جوئی اعلام داشته است *اعقاب این امانتداران راهزن، در طول تاریخ سالوسانه مزاحم رهبران بزرگ بوده و هستند *ریشه مفهوم لغت «بغی» و معنی آن در علم اخلاق *حاصل جمع معنی آن عبارتست ازگردنکشی از اطاعت واجب الاطاعه *بیان امیرالمؤمنین (ع) در این باره در خطبه قاصعه *اولین اساس نافرمانی و معصیت، همین گردنکشی است که شیطان پیشوای اهل بغی آن را در دنیا گذاشت *ناله نویسنده فرنگی از کشیشان مذهبی: پول خردی هستند که برای حسن جریان معاملات کلام دولتهای سرمایه داری لازمند *انجیل و فجایع انجیل سازان در تاریخ *مصاحبه خروشچف با روزنامه نگار امریکائی در نقش روحانی نماها در تحکیم استعمار. برتری جوئی امانتداران راهزن از فتنههای ابلیسی در هئیت فرشته نمائی، دعوای حمایت از دین الهی و شناخت اسلام حقیقی با تمسک به متشابهات قرآن مبین و دست آویز نمودن کتاب الهی و روایات شریفه است که منشأ اصلی مذاهب مختلفه در دین اسلام بلکه در همه ادیان الهی میباشد، که در بحث پیشین اجمالاً گفته شد، و نمونهای چند عرضه گردید. در قرآن مجید، اختلاف مذاهب و تفرق در دین واحد به حامیان و حاملان شریعت اسناد داده شده و آنان را که به موهبت امانتداری کتاب «مصدر اصول و فروع دین» و به عطایای علم و دلیلهای روشن از جانب خداوند متعال در میان امت ممتازند، مسئول منحصر و مستقیم این اختلاف و تفرق شناسانده است و ریشه این غشّ و خیانت بخدا و خلق را، صفت ذمیمه ای بنام «بغی» متمکن و شورهزار نفوس خبیثه آنان اعلام داشته است که نمونهای از آیات مربوط را یادآور میشویم: «... و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه، من بعدما جاءتهم البینات بغیاً بینهم» (بقره، 213). هیچکس در کتاب (که مصدر اصول و فروع دین است) اختلاف نکرد مگر آنهائی که بموهبت امانتداری کتاب ممتاز بودند و بعد از دلیلهای روشن که از جانب خداوند متعال برای آنان آمد، فقط بانگیزه «بغی» برتری جوئی بین خودشان در کتاب الهی اختلاف نموده و منشأ تفرقه در امت واحده گردیدند. و آیه: «ان الدین عند الله الاسلام و ما اختلف الذین اوتوا الکتاب الامن بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم و من یکفر بآیات الله فان الله سریع الحساب» (آل عمران- 19) دین در نزد خداوند فقط اسلام است، و آنها که به امانتداری کتاب الهی ممتاز بودند اختلاف و تفرقه افکنی ننمودند مگر بعد از علم و دلیلهای روشنی که از جانب خداوند برای آنان آمد، و این اختلاف و تفرقه افکنی فقط بانگیزه «بغی» برتری جوئی بینشان بوده (که کفری است غفران ناپذیر) و هر کس بآیات خداوند متعال کفر ورزد و دلائل روشن را نادیده گیرد (کیفر خویش را زود میچشد) چه خداوند حاصل جمع اعمال هر کسی را زود در کف وی میگذارد. و آیه: «و ما تفرقوا من بعد ماجاءهم العلم بغیاً بینهم» (شوری- 14). سردمداران و امانتداران دین الهی (که پیمبران اولوالعزم کلاً بآن مبعوث شدند) فرقههای مختلف نگردیدند مگر بعد از علم و دلیل روشن که از جانب خداوند برای آنان آمد و این تفرقه سازی و اختلاف افکنی فقط بانگیزه «بغی» برتری جوئی بینشان بوده است. و آیات دیگری به همین تعبیر یا بعبارات دیگری. پس سبب منحصر و مستقیم در پیدایش مذهبهای باطل و نحلههای مختلف و فرقههای متخاصم دینی، همانهائی هستند که منصب امانتداری کتاب الهی و تبیین اصول عقائد و استنباط احکام متعلق به افعال عباد به آنان موهبت گردیده است و آنان با علم و آگاهی و بابینات و دلائل روشنی که از جانب خداوند متعال بآنها احاطه کرده، در دین الهی اختلاف میافکنند و بدعتها گذاشته و فرقههای متضاد و متخاصمی پدید میآورند و آنها را از تعصب بیجا نسبت به مذهب باطل اشباع میکنند تا آنجا که برخی، برخی را نفرین و لعنت کرده و خونش را مباح و قتال با وی را جائز و احیاناً واجب میشمرد و اموال و نوامیسش را غنیمت خویش میپندارد، و بدینوسیله وهن وضعف در امت خویش ایجاد مینمایند و مآلاً جملگی فریسه و شکار دشمنان مشترکشان میگردند. این امانتداران کتاب و شریعت، تمام مقصدشان از انجام این خیانت و بزهکاری لایغفر، سیراب نمودن عطش «بغی» برتری جوئی خویش و علوفی الأرض است و با این عمل، مرهمی برزیغ قلوبشان که جذام درمان ناپذیر جانها است میگذارند؛ جذامی که طبیب الهی از علاج آن ناتوان بوده و برایشان سرکه انگبین، صفراء افزا و روغن بادام، خشکی زا و نور برایشان کوری میآورد. خیانت عظمائی را مرتکب میشوند که همتائی برای آن تصور ندارد زیرا خیانتی است دائماً در توالد و تناسل و در اعصار پیاپی عرضاً و طولاً و عمقاً گستردهتر میگرد و جماعتهائی را بدم در میکشد و زحمت شیطان و جنودش را کم میکند. این امانتداران راهزن و قطّاع الطریق با این خیانت بی تا منصب سپهسالاری خیل ابلیسی را حائز گردیده و بکریمه: «اجلب علیهم بخلیلک و رجلک» عینیّت بخشیده و بعد از خود اعقابی به نیابت از خویش میگذراند که در طول نسلهای آینده، سالوسانه به ابله سازی اقشار مردم ادامه داده و میدهند و سپاهی از ابلهان میسازند و در مقابل مجدِّدینِ دین الهی و مصلحان بزرگ که برای احیاء شریعت و اقامه عبودیت قیامت کردهاند، و احیاناً در بعضی از مقاطع تاریخ، طشت رسوائی بعضی از اهل «بغی» از بام افتاده و قیافه تزویر و سالوسی وی آشکار شده و موجب فضاحت و رسوائی او گردیده است، و حتّی جامه این ضرب المثل: «طشت رسوائیش از بام افتاد».[1] ریشه لغت بغی و معنای آن در علم اخلاق باری! مناسب است که مفهوم لغت «بغی» روشن شود تا راز اصرار و تکرار قرآن کریم در اسناد اختلاف در دین و ایجاد فرقههای مذهبی به این امانتداران اهل بغی (نه امانتداران راستین که خلفاء پیمبرانند) معلوم گردد: راغب در مفردات میگوید: «البغی طلب تجاوز الاقتصاد فیما یُتَحَرّی تجاوَزُهُ... و البغی علی حزبین: احدهما محمود و هو تجاوز العدل الی الاحسان، و الفرض الی التّطوع، و الثانی مذمومٌ و هو تجاوز الحق الی الباطل او تجاوزه الی الشُّبَه- الی ان قال: فالبغی فی اکثر المواضع مذموم». بغی: طلب تجاوز از حدّ اعتدال در جستجوی چیزی است چه تجاوز کند یا نکند... و بغی بر دو قسم است: یکی از آن دو، پسندیده و نیکو است و آن تجاوز از عدل است و به احسان، و از فرض به مستجبّی، و دوّمی نکوهیده است و آن تجاوز از حق بباطل یا تجاز به شبهات است- تا آنکه میگوید-: پس بغی در اکثر مواضع مذموم است. در جام السّعادات مرحوم نراقی قدّس سرّه در شمار رذائل متعلق به قوه غضبیّه، بغی را ذکر فرموده سپس در تعریف آن بیانی دارند که خلاصه ترجمه آن چنین است: «بَغْی، بَذْح هم نامیده میشود و آن دشواری اطاعت و پیروی از واجب الاطاعه میباشد و بمطلق علو و گنده نمائی احیاناً تعبیر شده و بهر تقدیر، بغی از زشتترین انواع کبر و خود بزرگ بینی است که بکفر منتهی میشود...» (ج 1، ص 368). پس صفوه و گزیده مفهوم بغی بعد از جمع بندی بین لغت و اخلاق، عبارتست از گردنکشی از اطاعت واجب الاطاعه و این گونه گردنکشی از بدترین انواع کبر است که فرشتگان و ابلیس با این محک، اختیار و امتحان شدند و فرشتگان از امتحان سرفراز برآمدند و ابلیس مردود گردید، چنانکه امیرالمؤمنین (ع) در خطبه قاطعه بیان فرمودهاند: «ثم اختبر بذلک ملائکته المقربین لیمیّز المتواضعین من المستکبرین فقال سبحانه و هو العالم بمضرات القلوب و محجوبات العیوب: [[انی خالق بشراً من طین فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین فسجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس]] اعترضته الحمیة فافتخر علی آدم بخلقه و تعصب علیه لا صله فعدّو الله امام المتعصّبین و سلف المستکبرین الّذی وضع اساس العصبیّة و نازع الله رداء الجبریه و ادّرع لباس التّعزز و خلع قناع التذلل، الا ترون کیف صغّره الله یتکبّره؟ و وضعه الله بترفّعه؟ فجعله الله فی الدنای مدحوراً و اعدّ له فی الاخرة سعیرا.» (شرح عبده- ج 2- ص 161): سپس خداوند متعال با محک کبر، فرشتگان مقرب خویش را آزمود تا فروتنان و منقادان را از گردنکشان گنده نما جدا سازد با آنکه خداوند سبحان بآنچه در دلها مستور گردیده و بآنچه در پشت پردههای غیب محجوب است، عالم و آگاه است، فرمود: «من بشری از گِل میآفرینم، پس هنگامی که ساخته و آراستهاش کردم و از روح خود در کالبدش دمیدم در برابرش بسجده درآئید، جملگی فرشتگان یک دفعه بسجده افتادند جز ابلیس که حمیّت دامنگیرش شد و بخلقت خویش بر آدم افتخار کرده و باقتضاء اصل خویش که آتش است گرنکشی نمود» پس این دشمن خدا پیشوای گردنکشان و خود بزرگتر بینان است که اساس برتری جوئی را در دنیا گذاشت و با خداوند متعال در صفت کبریائی بمنازعه برخاست، و جامه عزت را آرایش قامت نارسای خود نموده، و پوشش خواری که برازندهاش بوده بدور انداخت، آیا نمیبینید خداوند متعال برای تکبر و سرکشی وی چگونه کوچک و ناچیزش کرد؟ و بجرم برتری جوئیش، به حضیض پستی پرتابش نمود؟ در دنیا مطرود و مردودش فرمود و در آخرت برای او آتش افروخته فراهم ساخت. از مجموع آنچه که در مفهوم «بغی» گذشت، مدلول «بغیابینهم» روشن میگردد و راز تکرار و اصرار قرآن مبین نسبت به این صفت معلوم میشود و با تکرار تعبیر، خطر این رذیله را که اساس آن را شیطان گذاشت اعلام مینماید و خلاصه همه گرفتاریها و بدبختیهای فردی و اجتماعی از «بغی» نشأت گرفته است، و این گرفتاری دامنگیر همه ادیان است چنانکه از آیات مذکوره استفاده میشود و شهود عینی نیز گواه صادق، بر آن است، و در همه امم برای این رهزنان اخلافی است که اختلافها را گستردهتر میکنند و جهت این عمل ابلیسی به مزدی ناچیز قناعت میکنند و در این اعصار بسیاری دانسته یا ندانسته دلّال دولتهای ابر جنایت شرق و غرب گردیده و بقول «سیلونه، نویسنده ایتالیائی» بطوری که از او نقل شده: «کشیشان مسیحی و میسیونهای مذهبی پول خردی هستند که برای حسن جریان معاملات کلان دولتهای سرمایه داری لازمند». انجیل و انجیل سازان و مناسب است نمونهای از اختلافات واقع در انجیل و انجیل سازان و فجایع آن عالیجنابان عرضه شود: نوشتهاند: «در طی یک قرن و نیم یا دو قرن، انجیلهای متعددی نوشته شد. هر اجتماعی هر قدر هم ناچیز بوده انجیلی مخصوص بخود داشت مثلاً: انجیل توماس، انجیل ژاک، انجیل نیکودم، انجیل پطرس، انجیل متای دوم و انجیل مصریان... بطوریکه در اوائل قرن چهارم میلادی بیشک دهها انجیل نوشته شده بود... بعدها این مسئله که کدام یک از انجیلها را باید صحیح و «قانونی» و «ملهم از خدا»! دانست بارها در شوراهای کلیسا مابین روحانیون و علماء دینی به بحث و شور گذاشته شد. کلیه انجیلها، هم در خود تناقضاتی داشتند و هم با یکدیگر مغایر بودند به قسمی که انتخاب از میان آنها امری مشکل بود. بالأخره شورای لائودیسه که در سال 364 تشکیل یافت، تصمیم گرفت که از آن پس فقط انجیلهای منسوب به مَتی و منسوب به مرقس و منسوب به لوقا و منسوب به یوحنا که هم امروز جزء وصایای جدید هستند، مقدس شمرده شوند، سایر انجیلها را منسوخ و مجعول اعلام نمودند... (امروز) در راس کلیسای کاتولیک رومی مردی قرار گرفته است که او را پاپ روم مینامند... ثروتهای کلیسای کاتولیک از حدّ و حساب خارج است، این ثروتها در انواع معاملات و عملیات سرمایه داری بکار انداخته شده است. واتیکان نه تنها صاحب اراضی وسیع زراعتی و مؤسسات کشاورزی است بلکه مقدار معتنابهی نیز سهام کارخانجات و کارگاههای مختلف از جمله راهآهنها و شرکتهای نفتی و غیرنفتی و بانکها را در دست دارد... و عجب آنکه وجود این مؤسسه عظیم صنعتی و تجارتی و مالی و این دستگاه نیرومند فشار سیاسی و فکری، بر مبنای انجیلها توجیه و تطهیر شده است! از قرن یازدهم تا قرن سیزدهم هشت جنگ خونین و ظالمانه بنام جنگهای صلیبی تحت رهبری کلیسای کاتولیک بوقوع پیوست ولی به چه منظور؟ بسیار ساده لوحانه است اگر تصوّر شود که علت جنگهای صلیبی تمایل کلیسا به آزاد کردن «مقبره عیسی» بوده است. دلیل اصلی جنگهای صلیبی این است که بازرگانان ثروتمند اروپائی میکوشیدند راههای تازهای برای تجارت با شرق باز کنند و فئودالها نیز در صدد بودند سرزمینهای جدیدی فتح کنند تو امّا کلیسا ضمن اینکه به طبقه استعمارگر امکان میداد که به هدفهای خود برسند منافع شخصی خود را نیز از یاد نمیبرد... همه این کارها با تطهیر و تبرک کلیسا انجام میگرفت. این دژخیمان «مقدس»! با تشکیل محکمه تفتیش عقاید پس از انواع شکنجههای وحشتناک زنده زنده سی و دو هزار نفر را با آتش سوزاندند و حدود سیصد و چهل هزار نفر را به غیر آتش شکنجه داده و انتقام گرفتند... جنگ دوم جهانی سالها در سرتاسر کره زمین بیداد کرد و برای تمام دنیا روشن بود که فاشیسم آلمانی با فاشیسم ایتالیائی هم دست شدهاند و تدارک جنگ مخوف جهانی را که دهها میلیون قربانی خواهد داشت میبینند، کلیسای کاتولیک با هر دوی آنان قرارداد اتحاد منعقد ساخت. خروشچف ضمن یک مصاحبه مطبوعاتی با روزنامه نگار آمریکائی نقش تبلیغات انجیلی را در برده کردن مستعمرات چنین تعریف کرده است: «استعمارگران جویای منافع، در دوران خود همیشه همراه با سربازان اشغالگر خویش، کشیشانی نیز به کشورهای مفتوحه میفرستادند و ملتها را به اصطلاح با شمشیر و صلیب به بند میکشیدند، ایشان با آوردن صلیب و انجیل، مذهبهای خود را به ملتها تحمیل میکردند انجیل را برای ایشان باقی میگذاشتند، و ثروتهاشان را تصرف میکردند!» تلفیق و تلخیص از کتاب «مفهوم انجیلها» بلی ما خولیای سروری سگ میکند بلعام را، و کشیشهای مسیحی و آخوندهای درباری را وسیله تسهیل معاملات کلان دولتهای سرمایه داری میگرداند و اینها اخلاف این اسلافند که میفرماید: «فاما الذین فی قلوبهم زیغ...» و «ما تفرقوا الّا من بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم». صدق الله العلی العظیم.
[1] . این ضرب المثل مربوط است به طشت حاوی خرقههای قاعدهگی زنان که در زمانهای گذشته بمقتضای حیا و عفاف، دور از انظار در پشت بام نهاده میشد که در فرصت مناسب شستشو داده شود و گاهی باد تند، آن را به صحن حیاط پرتاب میکرده و صدای بلند آن تمام اعضای خانه و گاهی همسایگان را نیز متوجه آن صدا مینموده و نتیجتاً سرّ مکتوم فاش میگردید و سب انفعال و شرمساری میشد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 82 |