
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,420 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,559 |
حقیقت اخلاق | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 61، دی 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اخلاق و تربیت اسلامی قسمت پنجم حجة الاسلام محمد حسن رحیمیان حقیقت اخلاق از دیدگاه اسلام، اخلاق از مقوله عبادت است.عبادت قبل از آن که در مجموعه معارف اسلامی به صورت یک امر تشریعی و در قالبها و شکلهای ویژهای که از سوی خداوند متعال تعیین گردیده مورد توجه قرار گیرد، حقیقتی است که ریشه در فطرت انسان دارد همانگونه که شناخت معبود و آفریدگار هستی نیز به عنوان یک امر فطری در نهاد هر انسانی عجین است. «فِطْرَةَ الله الّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لاتَبْدیلَ لِخَلْقِ الله». (سوره رم/ 30) و بدیهی است که مکتب انبیاء و بویژه مکتب اسلام که نقطه کمال آن است چون از همان مبدئی تشریع شده که همو مبدأ تکوین انسان و سایرجهان هستی است، بین تکوین و تشریع او هماهنگی و انسجام کامل حکمفرماست و در مورد خداشناسی وعبادات او نیز آنچه در معارف اسلامی و امور تشریعی آن آمده است با ویژگیهائی که در عالم تکوین در انسان آفریده شده است همین هماهنگی وجود دارد «و در حقیقت آنچه بوسیله وحی الهی بیان شده برای شکوفائی و کمک به رشد فطرت» در مسیر واقعی آن است و بهمین جهت در اصول عقاید اسلامی اصل خداشناسی به عنوان امری غیرقابل انکار و بدیهی تلقی شده و اولین اصل آن، توحید یگانگی خدا است، که همان جهتِ صحیح دادن به فطرت خداشناسی است. در بحث فطرت، مسلم است که تمام انسانها به صورت تکوینی دارای فطرت خداجوئی و فطرت پرستش می باشند لکن پیرایهها و آلایشها و انواع تعلقات حیوانی و تأثیرات شرائط، محیط خانوادگی و اجتماعی و غرائز و هواهای نفسانی و امثال آنها، عواملی هستند که فطرت انسان را در پرده غفلت و ناخودآگاهی قرار میدهند و مانع از تجلی و پرتوافشانی آن میشوند. هر چه این عوامل بازدارنده و این تیرگیها و حجابها افزونتر و قویتر شوند، چراغ فطرت ضعیفتر و کم فروغتر میشود و متقابلاً هر چه عوامل مذکور از صحفه جان آدمی زودهتر گردد چراغ فطرت روشنتر میشود. به عبارت دیگر تمام انسانها دارای فطرت خداشناسی و فطرتِ عبادت هستند، لکن این احساس گاهی به صورت شعور ناآگاه و مفغول عنه است و گاهی با کمک وحی به شعور آگاه تبدیل شده و با تمام نیرو به سوی کمال مطلق پرواز مینماید. در فرض اول حتی ممکن است انسان منکر وجود خدا و پرستش او نیز باشد ولی باز هم ناخودآگاه و دلیل آن را هم نداند و این همانند کودک نوزادی است که در آغازین لحظات تولد ناآگاهانه، لبانش در جستجوی پستان مادر حرکت میکند. همچو میل کودکان با مادران سر میل خود نداند در میان با آن که نوزاد از مادر و پستان او نه این که هیچگونه درکی ندارد بلکه هنوز فاقد ذهن متفکر است. بنابراین تمام انسانها بر مبنای فطرت حتی به طور ناخودآگاه و بدون توجه به مبدأ حرکت اجمالاً و به صورت کلی به سوی ارزشهای اخلاقی مجذوب هستند و شرافت و کرامت آنها را درک میکنند و بسیاری از امور را ناپسند میدانند. ایثار، راستی، امانت و... را گر چه با منطق طبیعی سازگار نباشد قابل ستایش و ظلم و دروغ و خیانت و... را ناستوده میدانند، البته اگر انسان بجائی نرسیده باشد که در اثر تراکم ظلمتِ گناه و انحراف، به طور کلی چراغ فطرت در وجود او خاموش شده باشد. در حالت اولیه یعنی شعور ناآگاه انسان فقط به امور معدودی از ارزشهای اخلاقی راه مییابد ولی آنگاه که خویشتن را بازشناخت و به شعور آگاه دست یافت و خدای هستی را آگاهانه شناخت و فطرت عبادت و ستایشگری حق را با کمک وحی شکل و محتوای الهی بخشید، همه چیز در انسان دگرگون شده و تمام امور و شئون او بر مبنای تکلیف الهی و در جهت رضای معبود قرار میگیرد. «إنَّ صَلوتی وَ تُسُکی وَ مَحیایَ و مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین». (انعام 162) همانا نماز، عبادتها، زندگی و مرگ من برای (الله) پرودگار عالمیان است. در راستای برای خدا بودن و به سوی او ره سپردن نه فقط عبادات رسمی و محاسن و مکارم اخلاقی بلکه حتی زنده بودن و زندگی کردن که شامل خوردن، آشامیدن، خوابیدن و کار کردن و... نیز میشود چون همه در جهت رضای معبود انجام و رنگ الهی بخود میگیرند، همگی در دایره عبادت و پرستش قرار گرفته و دارای ارزش معنوی و اخلاقی میشوند. مراتب عبادت عبادت به معنی وسیع آن حقیقتی است دارای مراتب که مرتبهای از آن برای تمام موجودات جهان از ذرات اتم تا کهکشانها و... ثابت است... «وَ إنْ مِنْ شَِیءٍ اِلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلِکنْ لاتَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ». (اسراء- 44) هیچ چیزی- موجودی- نیست مگر آنکه به ستایش او تسبیح کند ولکن شما تسبیح شان را نمیفهمید. جمله ذرات عالم در نهان با تو میگویند روزان و شبان ما سمیعیم و بصیر و باهشیم با شما نامحرمان ما خامشیم در مورد انسان نیز مراتب عبادت، متناسب است با تجلی فطرت او و درجات ایمان به خداوند تا زمانی که فطرت به صورت یک شعور ناآگاه باشد عبادت نیز در حد یک احساس ناخودآگاه است و بهمان گونه که ناخودآگاه خدا را میشناسد، کارهائی را نیز بدون این که خود از مبدأ آن آگاه باشد خوب دانسته و به سوی آن گرایش دارد و در حقیقت ناخودآگاه نوعی از عبادت یا مرتبهای از آن را انجام میدهد و آنگاه که فطرت با کمک وحی و هدایت انبیاء الهی به صورت شعور آگاهانه درآید، عبادت نیز آگاهانه میشود و شکل کامل به خود میگیرد. در این مرحله نیز هر چه آئینه فطرت از زنگارهای تعلقات نفسانی و مادی و از تیرگی و پیرایههای گناه پاکتر شود جلا و روشنی بیشتری مییابد و نور ایمان و محبت به خدا در آن بیشتر تابیده و عبادت نیز از کیفیت برتری برخوردار میشود. این مرحله عبادت را از نظر کلی میتوان دارای دو مرتبه نازل و عالی دانست: مرتبه نازل عبادتی است که انسان به خاطر کسب ثواب یا ترس از عقاب الهی انجام میدهد که حضرت امیرالمؤمنین (ع) این دو را عبادت نجار و عبادت بردگان نامیده است. و مرتبه عالی آن عبادتی است که نه به خاطر طمع یا ترس بلکه بر مبنای شکر و سپاس و حب شدید نسبت به خداوند خالق انجام میگیرد؛ خداوندی که فقط او شایسته پرستش است و این عبادت را حضرت امیر (ع) عبادت احرار یا آزادگان نامیده است و همچنین در این رابطه فرموده است. «اِلهی ما عَبَدتُکَ خَوْفاَ مِنْ نارِکَ وَلا طَمَعاً فی جَنتَِّکَ بَلْ وَجَدْتُکَ اَهْلاً لِلْعِبادةِ فَعَبَدتُکَ». بار خدایا نه به خاطر ترس از آتشت و نه به انگیزه طمع در بهشت ترا میپرستم بلکه چون تو را شایسته عبادت یافتهام میپرستمت. به موازات تکامل ایمان به خدا و صعود در مدارج عالی آن است که عبادت نیز به مراتب عالیه ارتقاء مییابد و از آنجا که ارزشها و کمالات اخلاقی نیز در زمره عبادات الهی محسوب میشوند طبعاً دارای همان مراتب هستند. بنابراین، فضائل و افعال اخلاقی در مرتبه ناآگاه مرتبه های ضعیف و ناآگاهانه از عبادت خدا است و در مرتبه توجه و معرفت نفس و فطرت شکوفا شده در پرتو وحی، مرتبهای از عبادت آگاهانه خدا است و در این مرحله اگر امور اخلاقی به عنوان عبادتی منظور شود که برای بهشت و نجات از عذاب باشد، عبادتی است آگاهانه ولی در حد معمولی و اگر در مرتبه عبادت احرار قرار گیرد اخلاق در حد کمال و عالی آن حاصل میشود و در این مرتبه است که انسان به نفس مطمئنه دست یافته و در زمره بندگان خاص خداوند درآمده و اینگونه مورد خطاب او قرار میگیرد. «یا ایّتَها النّحسُ المُطمَئِنَّهُ ارْجِعی اِلی ربِّکَ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلیْ فی عِبادی وَادْخُلی جَنَّتی». (آخر سوره فجر) ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 87 |