تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,143 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,059 |
بر اثر صبر نوبت ظفر آید | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 62، بهمن 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بمناسبت دهه پرشکوه فجر و پیروزی حق بر باطل بر اثر صبر نوبت ظفر آید در گرماگرم انقلاب بود، جنایتها و سفّاکیهای شاه خائن روزبروز افزونی میگرفت، حادثههای خونین پیاپی افق ایران زمین را چون سرخ فام رنگین کرده بود، هر روز صحنههای غمزده و در عین حال امیدبخش، در تئاترهای طبیعی خیابانها و کوچههای شهرهای ایران تکرار میشد. خونهائی بر زمین میریخت و پیش از خشک شدن، خونهای تازهای دیگر.. تا اینکه 17 شهریور، آن جمعه سیاه خونین اتفاق افتاد... آنها که تاب و توان دیدن این همه جنایتهای شاه و مظلومیتهای ملت ستمدیده محروم را نداشتند، فریاد برآوردند که: «آقا! کوتاه بیائید! دیگر بس است!! تا کی مرمد خون بدهند؟ شاه همه را میکشد!! قدرتش خیلی زیاد است، ما هم که سلاحی نداریم!!» و از این قبیل فریادهای مأیوسانه بلند بود. همه منتظر بودند امام چه میکند؟ به پاسخ میفرماید؟ راستی با این همه جنایتهای شاه و آن قدرت شگفت انگیز مادی و پشتیبانی بی چون و چرای آمریکا و دیگر ابرقدرتها، چارۀ کار در چه بود؟ تسلیم یا پیش روی با تحمّل ناملایمات و در نتیجه پیروزی؟! ادامه مبارزه تا پیروزی اگر این فریادهای مأیوسانه که از هر سو بلند بود، میخواست در روحیۀ بلند و تسلیم ناپذیر امام تأثیر بگذارد، نتیجه خون آن همه شهدا چه میشد؟ ولی امام... این قامت بلند استقامت و پایدرای، این مرد بیهمتای دوران ما، و این مصداق بارز «و لقد کرّمنا بنی آدم..» در برابر آن سخنان مأیوسانه و نومیدانه، نه تنها تزلزلی به خود راه نداد، بلکه با کمال قدرت و شهامت دستور ادامه پیکار تا سقوط شاه را داد و در برابر آن همه جنایتهای شاه و به خاک و خون کشیدن مردم شریف و بزرگ ایران، هم به سوک نشست و هم به افتخار ایستاد. چنین میفرماید: «ما سوکمندانه و مفتخرانه عزیزانی را در راه هدف که واژگونی رژیم طاغوتی و برپا داشتن پرچم پر افتخار اسلام است، فدا کردیم و این درست راه اسلام و برنامۀ مسلمین راستین در صدر اسلام بوده و در طول تاریخ خواهد بود «ولکم فی رسول الله اسوة حسنة». پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فدای اسلام کرد تا پرچم توحید را به اهتزاز درآورد و ما به حکم پیروی از آن بزرگوار باید همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید برقرار ماند».[1] امر به تحرک، سیره پیامبر است و در همان حال که مردم را همواره به حال آماده باش نگهداشته بود و از آنان میخواست تا محو تمام آثار ظلم و ویرانی دستگاه رژیم منحط پهلوی آرام نگیرند و به حال عادی بازنگردند، به ساده اندیشان یا کوردلانی که تحت عنوان روحانی یا سیاسی یا ملی یا نهضت آزادی یا هر عنوان دیگر، مردم را به سکوت وامیداشتند (گر چه هرگز تأثیری در روحیۀ این ملت نداشت چون روح الهی در آنان دمیده شده بود) هشدار میداد که سکوت، نتیجهای جز هدم اسلام و آرمان بزرگ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم ندارد: «ما از این غیورانی که در راه هدف مقدّس اسلام فداکاری میکنند و از جان و مال دریغ ندارند و تن به ظلم نمیدهدن و سکوت مرگبار را شجگاعانه با اهدای جان خود میشکنند و راه و رسم پیامبر اسلام«ص» و امامان تشیّع را یافته و بدانان اقتدا نمودهاند، تشکر نموده و به آنان تبریک میگوئیم. امروز که ملت بپا خاسته و راه خود را خوب و درست یافته است، سکوت و امر به سکوت مخالف مصالح علیۀ اسلام است و خلاف طریقۀ شیعۀ جعفری است و امر به تحرک و استنکار و افشاء فجایع خانمانسوز و اسلام برباد ده دستگاه شاه موافق سیرۀ مبارکۀ انبیاء و خصوصاً رسول معظم خاتم است...»[2]. نوید پیروزی و همان روزها بود که امام واژۀ تبریک را همردیف با تسلیت مطرحکرد و اعلام کرد که شهید شدن در راه خدا و اسلام عزیز تسلیت ندارد، بلکه نیازمند تبریک است و ضمناً نوید داد که پیروزی در نتیجه این استقامتها و پایداریها بدست خواهد آمد. امروز هم همین سخنان امام را تکرار میکنیم و از عزیزان خواننده میخواهیم با دقّت به این پیام جالب و نویدبخش امام گوش فرا دهند و از این دست و پا زدنهای آخر صدّام پلید ترسی بدل راه ندهند و مطمئن باشند که تنها با استقامت پیروزی را بدست خواهند آورد و اما آنانکه با شهادت خود راه پیروزترند، چه آنان به کام دل رسیدهاند و بر سر خوان نعمتهای بهشتی خداوند حاضر شدهاند و آنجا دیگر نه محاصرۀ اقتصادی هست و نه نرخهای سیاه و سفید! آنجا سفرهای جاودانی پهن شده است و میزبان خدا است و میهمانان انبیاء و اولیا و صدیقین و شهدا هستند، پس هر که سر آن سفره نشیند پیروز و کامیاب است. تحمل کمبودها برای خدا امروز که جنگ به مرحلۀ خود رسیده است و صدام آخرین روزهای عمر خود را میگذراند و لب پرتگاه سقوط قرار گرفته است، سزاوار نیست این انقلاب اسلامی عزیز به فراموشی سپرده شود و این همه خون شهدا فدای آسایش طلبی معدودی دنیا پرست شود که از دست جنگ به تنگ آمدهاند و گر چه خود هیچ نقنشی در پیشبرد دفاع مقدس نداشته و ندارند ولی همین که مقداری در فشار اقتصادی قرار گرفتهاند و قیمت ابزار شکم پروری بالا رفته است، خواهان ترک جنگ و مصالحه با خون آشام قرن شدهاند. ولی کور خواندهاند که ملّت ما هرگز دست از آرمان امامان بر نمیدارد و هر مصیبت و کمبودی را برای خدا تحمّل میکند و نه تنها گله و شکایتی از این مصیبتها ندارد که چون برای خدا و در راه معشوق است، بر ذائقهاش شیرین و گوارا میآید: ز پا برای تو باید فتاد، من که فتادم به سر بکوی تو باید دوید، من که دویدم به سینه داغ تو باید نهاد، من که نهادم بدیده نقش تو باید کشید، من که کشیدم به دل هوای و باید نهفت، من که نهفتم به جان بلای تو باید خرید، من که خریدم زدل برای تو باید گذشت، من که گذشتم به جان برای تو باید رسید، من که رسیدم حال به گوشههائی از پیام امام بزرگوار گوش فرا دهیم که در 8 شوال 1398 هجری قمری یعنی نه سال پیش به ملت مسلمان ایران پیام دادهاند، و این پیام را امروز هم نصیب العین خود قرار دهیم چرا که شرایط امروز ایران مشابه است با شرایط روزهای پیش از پیروزی انقلاب و در این آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی این پیام را که نوید پیروزی میدهد، به فال نیک بگیریم چرا که پیروزی بر دشمن بعثی صهیونیستی نزدیک است: پیام جاودانه امام «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون، اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و اولئک هم المهتدون».[3] وقتی شما را ای فرزندان عزیز اسلام، خداوند متعال تسلیت میدهد، آیا باز هم محتاج به تسلیتید؟ خداوند عزوجل میفرماید: «بشارت بده صبر کنندگان را، کسانی که هر مصیبتی میبینند به حساب خدا تحمل میکنند و میگویند ما همه برای خدا خلق شدهایم، برای خدا زندگی میکنیم و وقتی بمیریم از بین نمیرویم بلکه به سوی خدای مهربان بر میگردیم. صلوات و رحمت خدا بر ایشان، اینها هستند که به آرزوی انسانی رسیدهاند»... من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندانم فرمود، به پدران و مادران و همۀ بستگانشان تبریک میگویم و چنین کشته شدنی که افتخار دارد، بزرگترین آرزوی من است و شاید نزدیک باشد اما فرج و پیروزی حق بر باطل از آن نزدیکتر است... در تقویت روحیه و ایمان کسانی که ضعیفاند بکوشید که روزی دست خدا است، چند روز تعطیل کسب و کار برای رضای خدا کسی را از گرسنگی نمیکشد. عزت و ثروت دست خدا است. از مرگ نترسید که حیات و ممات بدست خداست...[4] صبر، تنها درمان مشکلات آری! امروز هم به یاران باوفای امام میگوئیم: باز هم برای خدا تحمّل سختیها و دشواریها و مطمئن باشید که صبر تنها درمان مشکلات است، صبر توأم با فعّالیت و پیکار که بیگمان نتیجهاش چون شهید شیرین است و در آخرت نیز پاداش خوبی برای صابران و بردباران مقرّر شده است: چو سختی پیشت آید کن صبوری در آن حالت مکن از صبر دوری بنعمت در، همی کن شکر یزدان چو محنت در رسد صبر است درمان[5] امروز که ملّت مقاوم و استوار ما مواجه است با محنتها و رنجها و مصیبتهای زیاد، هر چند تحمّل آن مشکل باشد، ولی چارهای جز صبر ندارد زیرا اگر گله و شکایت کند، معنایش این است که در آزمایش الهی- خدای ناخواسته- رد شده است و اما اگر تحمل کند، مصیبت دوران کوتاهی دارد و پس از آن پیروزی صد چندان شیرینتر و جالبتر است. در روایت جالبی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: «من صبر و استرجع وحمدالله عند المصیبة، فقد رضی بما صنع الله و وقع اجره علی الله، و من لم یفعل ذلک جری علیه القضاء و هو ذمیم و أحبط الله اجره».[6] هر که بر مصیبت صبر کند و استرجاع نماید (انا لله و انا الیه راجعون بگوید) به تحقیق از آنچه خدای برای او خواسته است راضی شده و پاداش و اجرش با خدا است ولی اگر صبر نکند، قضای الهی که حتمی است بر او جاری خواهد شد، در حالی که مورد نکوهش قرار گرفته و خداوند اجرش را از بین میبرد. پس چه صبر کنیم و چه نکنیم، قضای الهی رفت و برگشت ندارد و حتمی است، چه بهتر که برای خدا صبر کنیم تا گردباد حوادث تمام شود و باران رحمت الهی ببارد و در سایۀ صبر بر حوادث به پیروزی در دنیا و آخرت، نائل آئیم. صبر بر تمام حوادث نه بخشی از آنها در اینجا ذکر این نکته نیز لازم است که صبر نه تنها باید بر جنگ و جنایتهای صدام باشد که در تمام حوادث و مصیبتها باید برای خدا صبر و تحمل کرد، اگر جنگ آزمایش الهی است، بیگمان سیل و زلزله و دیگر حوادث طبیعی نیز آزمایشهای الهی است و باید در برابر تمام حوادث، قد برافراخت و صبر را پیشه کرد. خداوند میفرماید: «ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصّابرین».[7] به تحقیق شما را به مقداری از ترس و گرسنگی و کاهش اموال و نفوس و محصولات آزمایش میکنیم، و بشارت بده به صابران و بردباران. اگر دقت بفرمائید در این آیه بین واژههائی که وسائل آزمایشاند «او» نیامده است بلکه «و» عطف آمده یعنی هم ترس و ناامنی و هم گرسنگی و قحطی و هم کمبود در جانهای عزیزان و اموال و محصولات و مواد غذائی همۀ اینها مجموعاً عوامل آزمایشاند و ما شما را در تمام این موارد آزمایش میکنیم. و امروز که جامعۀ مسلمان ما یکجا مورد آزمایش قرار گرفته است، ملاحظه میکنیم تمام این موارد آزمایش به مرحلۀ اجرا گذاشته شده و این ملت سرفراز، همچنان با سربلندی و سرفرازی یک یک آنها را طی میکند تا نامش برای همیشه در تاریخ جاودان بماند. مولوی چه خوش گوید: عاشقی بر من ترا رسوا کنم خانمان تو همه یغما کنم صد هزاران خانه سازی در جهان من ترا بی منزل و ماوا کنم تا نگردد کار تو زیر و زبر من کجا کار ترا زیبا کنم؟ زهر دادم، نوش کردی، غم مخور من دهان تو پر از حلوا کنم در طبیعت بند کردم جان تو بند چون من کردهام، من وا کنم همسر داود در بهشت در خاتمه داستان جالبی در این باب از لسان امام صادق علیه السلام نقل شده است که برای صابران نوید بخش و امیدزا است. «ختامه مسک». حضرت میفرماید: «خداوند متعال به حضرت داود صلوات الله علیه وحی فرمود که بشارت بهشت بده به «خلاده دختر اوس» و به او بفهمان که همسر و همنشین تو در بهشت خواهد بود. حضرت داود به منزل او رفت و درب منزل را کوبید. آن بانو بیرون آمد و عرض کرد: آیا دربارۀ من چیزی نازل شده است؟ فرمود: خدای متعال به من وحی کرد و خبر داد که تو همسر من در بهشت خواهی بود، و فرمود: که بشارت بهشت را به تو بدهم. آن زن عرض کرد: آیا امکان ندارد که کسی دیگر باشد و اسم او با اسم من مطابقت داشته باشد؟ حضرت فرمود: نه! حتماً تو آن هستی. عرض کرد: ای پیامبر خدا! من هرگز تو را تکذیب نمیکنم ولی به خدا قسم در خود چنین چیزی را نمیبینم من کجا و تو کجا؟ حضرت داود فرمود: از آنچه در قلبت میگذرد به من خبر ده. عرض کرد: چشم! به تو خبر میدهم. هرگز مصیبت یا دردی بر من وارد نشده است، هر چقدر سخت و دشوار باشد، و هرگز بیچارگی و گرسنگی و نیازی پیدا نکردهام هر چقدر زیاد باشد مگر اینکه بر آن صبر کردم و از خداوند نخواستم که آن را برطرف سازد و بجای آن عافیت و گشایش به من دهد و هیچ چیز را به جای آن که خدا برایم خواسته بود نخواستیم بلکه خدای را همواره شکر کردم و حمد و سپاس گفتم. آن گاه حضرت داود فرمود: برای همین است که به این مقام والا نائل شدی. پس از آن حضرت صادق علیه السلام فرمود: «هذا والله دین الله الذی ارتضاه للصّالحین» و این - به خدا قسم- دین خدا است که برای نیکوکاران برگزیده است.[8] به این امید که ما هم این دین الهی را برای خود برگزینیم و از حوادث روزگار هر چند تلخ و محنت زا باشد خم به ابرو نیاوریم و به هر چه رضای او است تن در درهیم و رویدادها را با رضایت خاطر بپذیریم و آنچه وظیفه ما است انجام دهیم تا تکلیف ساقط شود و در آزمایش سربلند بیرون آئیم و پاداش نیکو در دنیا و آخرت نصیبمان گردد، ان شاءالله. «ربنا افرغ علینا صبراً وثّبت أقدامنا و انصرنا علی القوم الکفارین».[9] پروردگارا! به ما صبری عطا فرما و گامهایمان را استوار گردان و بر گروه کافران پیرو زمان کن.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 306 |