تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,763 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
معاد | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 62، بهمن 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
معاد قسمت سوم آیت الله حسین نوری برهان دوّم پاداش یا کیفر منطق قرآن و حدیث این دنیا کشتزاری است که هر چه در آن بکاریم در جهان دیگری محصول آن را برخواهیم داشت و میوۀ آن را خواهیم چید، بنابراین زندگی ما هرگز در زندگی چند روز این دنیا خلاصه نمیشود و در دنبال این زندگی حیات دیگری که حیات جاوید است، حیات کیفر و پاداش است و حیات ثواب و عذاب است در انتظار ما است. این موضوع یکی از اصول مسلّم و مستحکم دین مقدس اسلام بلکه کلیّۀ و مستحکم دین مقدس اسلام بلکه کلیّۀ ادیان الهی است که با براهین قطعی نیز به ثبوت رسیده است. در شمارۀ قبل یکی از براهین معاد که با «حکمت آفریدگار بزرگ عالم» ارتباط داشت بیان گردید اکنون لازم است بذکر براهین دیگر بتوفیق خداوند متعال بپردازیم: برهان دوّم این برهان که از «عدل خداوند» سرچشمه میگیرد و بر این اساس است که هرگز سرنوشت نیکوکاران و بدکاران یکسان نخواهد بود از این دو مقدّمه تشکیل مییابد: 1- در مباحث توحیدی با دلائل متقن به اثبات رسیده است که «آفریدگار عالم» عادل است یعنی کارهای او از نقص و عیب منزّه و ساحت مقدّس وی از ظلم و ستم مبرّا و بر کنار است. 2- میدانیم افراد بشر در دوران زندگی از لحاظ عمل به وظائفی که خداوند مقرّر داشته و عقل انسانی نیز به آن حکم میکند یکسان نیستند و میان آنها تفاوتهای بسیاری وجود دارد. گروهی در سایۀ عقل و معرفت و ایمان، به نعمتهای فراوانی که پروردگار متعال در این جهان بوجود آورده است پی میبرند و موقعیّت هر یک از آنها را درک میکنند و خود را در مقام سپاسگزاری هر چند که ناتوان میبینند و میگویند: «هر نفسی که فرو میرود مُمِدّ حیات است و چون بر میآید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود و بر هر نعمتی شکری لازم». ولی آن اندازه که قدرت دارند سعی میکنند که آنها را در راه صحیح و جلب خشنودی خداوند بکار ببرند. اما عدّهای نه باین نعمتها توجّه میکنند و نه نعمت آفرین را میشناسند بلکه هر قدر نعمت الهی نسبت به آنها افزایش مییابد آنها به طغیان و کفران خود میافزایند. آیا این دو گروه در صحنۀ عدل الهی ممکن است مساوی باشند؟ جمعی عمر خود را به بازیها و هوسبازیها میگذرانند و به وظائفی که انسان در برابر خالق این عالم و مخلوقات این جهان دارد قیام نمیکنند امّا دستهای وقت و عمر گرانبهای خود را مغتنم میشمارند و به انجام وظائف اعتقادی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، فردی، اخلاقی میپردازند. آیا این دو طایفه در میزان عدل و داد یکسانند؟ طبقهای در زندگی خود جز افزایش و احسان و گذشت و بخشش و خدمت هدفی ندارند و جمعی جز به لذّات شخصی و منافع فردی خود به چیز دیگری نمیاندیشند. آیا ممکن است این دو طبقه همسنگ یکسان باشند؟ گروهی شبهای خود را با یاد خدا انجام عبادتهای عارفانه بر اساس اخلاص اشتیاق و صفای روح بسر میبرند و روزهای خویش را با جهاد در راه اسلام و ایثار و خدمت به اجتماع در پرتو دانش و ایمان و بردباری بپایان میرسانند که مصداق بیان حضرت امیرمؤمنان علیه السلام میباشند. که در توصیف آنان فرمود: «امّا الَّلیلُ فَصاقُونَ اَقْدامَهُمْ تالینَ لِأجْزاء القُرانِ یُرتّلُونَهُ تَرتیلاً یُحزنونَ به انفُسَهُمْ وَ یَسْتَثیروُنَ بِهِ دواءَ دایِهمْ فَاِذا مَرّوا بِآیَة فیها تَشْویقٌ رَکَنُوا اِلَیْها طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَیها وَ ظَنُّوا اَنَّها نَصْبَ اَعْیُنِهِمْ وَاذا مَرُّوا بِآیةٍ فیها تَخْویفٌ اِلَیْها مَسامِعَ قُلُوبِهمْ وَظَنُّوا اَنَّ زَفیرَ جَهَنَّمَ وَ شهیقَها فی اُصُول اذانِهُم فَهُمْ حانُونَ عَلی اَوْساطِهِمْ مُفْتَرشُونَ لِجباهِهِمْ وَاکُفَّهِمْ وَرُکَبِهمْ وَ اَطرافِ اَقْدامِهِمْ یَطْلُبُونَ اِلَی الله تعالی فی فَکاکِ رِقابِهِمْ. وَاَمَّا النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماءُ اَبْرارُ اَتْقِیاءُ». یعنی چون شب فرا رسد برای نماز و عبادت بر پا میایستند و آیات قرآن را با تأمّل و اندیشه میخوانند و با خواندن آن اندوههائی که در دل آنها نهفته است موج میزند و آنان درمانهای دردهای خود را در آیات قرآنی جستجو میکنند، هرگاه در ضمن، به آیهای شوق انگیز و امید بخش می رسند چشم امید بآن میدوزند و با شوق و اشتیاق به آن مینگرند و آن حالت عرفانی چنان بر اساس یقین و اطمینان استوار است که گوئی بهشت رد برابر چشم ایشان است و آنرا آشکار میبینند. و هر گاه به آیهای بر میخورند که در آن ترس و بیم منعکس میباشد گوشهای دلشان را بر آن میگشایند چنانکه گوئی شیون و فریاد اهل جهنّم در بیخ گوشهایشان قرار دارد. آنها در پیشگاه الهی قامتهای خود را به عنوان رکوع خم میکنند و برای سجود پیشانیها و کف دستها و زانوها و اطراف قدمهای خود را بر روی زمین میگسترانند و از خداوند متعال آزادی خویش را از عذاب جهنّم درخواست مینمایند. و چون روز پدید آید آنان، بردباران، دانشمندان، نیکوکاران و با تقوایان میباشند».[1] ولی گروه دیگر چنان در برابر تعهّدها و مسئولیّتهای انسانی بیتفاوت هستند که شبهای خویش را به سرگرمیهای بوالهوسانه و غفلت و روزهای خود را در سایۀ حرص و آز به جمع ثروت و تکاثر اموال و احتکار میگذرانند و یا به بطالت تن در میدهند و یا در شهوات خود فرو رفتهاند. آیا ممکن است در حساب خداوند عادل این دو گروه یکسان باشند؟ طائفهای از نویسدگان، قلم خود را در راه تربیت به کار انداخته حرکتهای افراد و جوامع را در مسیر تکامل مادّی و معنوی جهت میبخشند و نهضتهائی را در راه پیشرفتهای بشری و آزادی واقعی هدایت میکنند و با نوشتن مقالهها و کتابهای مفید تحوّل فرهنگی اجتماعی و سیاسی درخشانی را بوجود میآورند که ارزش کار آنها فقط با خون شهدا مورد مقایسه قرار میگیرد. امّا طبقهای از ارباب قلم با نیش قلم خود بذر نفاق و اختلاف و انحراف را در مزرعۀ مغزها میافشانند و قلم خود را در خدمت امپریالیستها و استعمارگران مستکبر بکار میاندازند و یا باطل را به صورت حق جلوه میدهند و یا بر اندام حق لباس باطل میپوشانند. آیا جزای این دو طبقه ممکن است مساوی باشد؟ طائفهای از حکمرانان در حکومت خود، جز اعلای کلمۀ حق و احیای عدالت و اجرای قوانین الهی هدفی ندارند ولی دستهای از فرمانروایان در طی فرمانروائی خود غیر از تأمین لذّات شخصی و شعله ور ساختن آتش هوسهای استکباری به چیز دیگری نمیاندیشند. آیا این دو گروه مساوی خواهند بود؟ آیا جهادگران و شهیدان راه حق با خونخواران و مزدوران استکبار یکسان خواهند بود؟ و بالأخره بدکاران و جنایت پیشگان نیز با هم تفاوت دارند چنانکه نیکوکاران نیز در پیمودن راه ایمان و تهذیب اخلاق و انجام کارهای نیک دارای درجات و مراتب بسیار متفاوت میباشند و لذا جزای بدکاران نیز نسبت به یکدیگر و پاداش نیکوکاران نیز نسبت بهم نمیتواند متفاوت نباشد. نتیجه نتیجه این دو مقدمه این است که چون خداوند عادل است لذا لازم است این گروههای مختلف را مساوی قرار ندهد و بدکاران را به کیفرهائی که شایستۀ آن میباشند برساند و به نیکوکاران نیز پاداشهائی را که شایستگی آنرا دارند عنایت بفرماید. این را نیز میدانیم که در «این دنیا» نوعاً بدکاران به کیفر اعمال خود نمیرسند و نیکوکاران نیز پاداش کارهای نیک خود را بدست نمیآورند بلکه در بسیاری از موارد بدکاران در آغوش رفاه و راحتی بسر میبرند در حالی که نیکوکاران در دامن رنجها میگذرانند و انواع تلخیها و مصیبتها و گرفتاریها میبینند. بنابراین لازم است «خداوند عادل» صحنۀ دیگری بوجود بیاورد تا در آن صحنه نیکوکاران پاداش نیکی و بدکاران کیفر کارهای زشت خود را ببینند یعنی: آنچه را که این دو گروه در کشتزار این جهان کشتهاند برداشت نمایند. منطق قرآن و حدیث این برهان چنانکه ملاحظه کردید بر اساس عقل استوار گردیده است ولی قرآن کریم که راهگشای عقل و احادیث اهلبیت علیهم السلام که مبیّن قرآن است در این زمینه مطالب فراوانی را بیان و حکم عقل را تأیید و تثبیت مینمایند، مانند اینکه: قرآن مجید میگوید: «و ما خَلَقنَا السَّماءَ وَاْْلأرضَ وَ ما بَینَهُما باطِلاً ذلک ظَنُّ الَّذینَ کَفَروا فَوَیلٌ لِلَّذینَ کَفَروا مِنَ النَّارِ اَمْ نَجْعَلُ الَّذینَ امَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ کَالْمُفسِدینَ فی الْأرضِ اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ کَالْفُجَّارِ»[2] یعنی: ما آسمان و زمین و آنچه را که در میان آنها قرار گرفته است هرگز بر اساس باطل و بیهوده نیافریدهایم این نوع تصوّر و پندار، پندار کافران است و وای بحال کافران از آتش دوزخ آیا ما افرادی که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند را با اشخاص مفسد که در روی زمین فساد برمیانگیزند و همچنین افراد باتقوا را با فاجران یکسان قرار میدهیم؟ هرگز». و نیز میفرماید: «اَمْ حَسِبَ الَّذینَ اجْتَرحوا السَیَّئاتِ اَنْ نَجْعَلَهُم کَالَّذینَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُم وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ وَ خَلَقَ اللهُ السَّمواتِ وَ اْلأَرضَ بِاْلحَقَ والِتُجری کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبْتْ وَهُمْ لایُظْلَمُونَ»[3] یعنی: «آیا کسانی که مرتکب اعمال زشت و تبهکاری شدند چنین میپندارند رتبۀ آنها را مانند کسانی که بخدا ایمان آورده و اعمال شایسته انجام دادند، قرار میدهیم تا در زندگی و مرگ با هم یکسان باشند هرگز چنین نیست و کسانی که چنین قضاوت و حکم میکنند اندیشه و قضاوت آنها باطل و بیاساس است خدا آسمانها و زمین را بر اساس حق آفریده تا سرانجام هر کسی بدون هیچ ستم، مجازات و پاداش هر عملی را که انجام داده است ببیند». حضرت امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: «حتّی اِذا تصَرَّمَتِ الاُمورُ وَ تقَضَّتِ الدُّهُورْ وَاَزِفَ النُّشُورُ اَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرائحِ القُبُورِ وَاَوْکارِ الطُّیُورِ وَ اَوْجِرَةِ السّباعِ وَ مَطارح الْمَهالِکَ سِراعاً اِلی اَمْره مُهْطِعینَ اِلی مَعادِهِ رَعیلاً صُمُوتاً قِیاماً صُفُوفاً یَنْفُذَهُم اَلْبَصَرُ وَیُسمِعُهُم الدّاعی عَلَیْهِمْ لَبُوسُ الأسْتِکانَةِ وَضَرعُ الأسْتِسْلامِ وَالذِلَهِ قَدْضَلَّتِ اْلحیَلُ وَانْقَطَعَ الأمَلُ وَهَوتِ اْلأفئدةُ کاظِمَةً وَخَشَعَتِ الأَصْواتُ مُهَینِمَةً وَاَلْجَمَ الْعَرَقُ وَعَظُمَ اَلشَّفَقُ وَاُرْعِدَتِ الأسْماعُ لِزَبْرةِ الدّاعی اِلی فٌَصْلِ الخَطابِ وَمُقایَضَةِ الْجَزآء وَتکَالِ الْعِقابِ وَنَوالِ الثّواب» «یعنی هنگامی که رشتۀ کارهای دنیا از هم گسیخت و روزگار سپری گردید و انگیختن مردم نزدیک و قیامت بر پا شد خداوند آنان را در آغوش قبرها و آشیانۀ پرندگان و لانۀ درندگان (منظور کسانی است که جسد آنها در دنیا طعمۀ پرندگان و درندگان گردیده است) و میدانهای جنگ بیرون میآورد در حالی که آمادۀ انجام فرمان خداوند گردیده به سوی معاد و جایگاه بازگشت که خداوند برای آنها مقرّر فرموده به سرعت و تنید میروند سپس ساکت و خاموش صف میکشند در حالی که خداوند بهمۀ آنها احاطه دارد در پیشگاه وی ایستادهاند صدای منادی الهی به همۀ آنان میرسد لباس خضوع و فروتنی و فرمانبرداری و ذلّت بر آنها پوشیده میشود در آنروز مکر و حیله بکار نمیآید و آرزوها از بین رفته است دلها افسرده و غمگین و صداها با خشوع توأم و دهان پر از عَرَق و ترس از کیفر گناهان بر آنها سایه افکنده برای جدا شدن حق از باطل و پاداش کارهای نیک و کیفر کارهای زشت و تباه آمادهاند و هیبت صدای منادی الهی گوشها را بلرزه در میآورد»[4] و نیز میفرماید: «وَذلِکَ یَوْمٌ یَجْمَعُ الله فیهِ اْلاوَّلینَ وَالاخرینَ لِنِقاشِ الْحِسابِ وَجَزاءِ اْلأعمال» یعنی در روز قیامت روزی است که خداوند در آن روز برای حسابرسی و جزای اعمال همۀ انسانها را از گذشتگان و آیندگان گرد میآورد[5] و بالأخره اینکه روز قیامت روز جزا است موضوعی است که در بسیاری از آیات قرآن متجلّی است و بطور کلی این کتاب مقدس در 115 مورد از بازگشت کیفر و پاداش اعمال انسانها به آنان با تعبیر «جزاء» سخن گفته است و ما هنگامی که این کتاب بزرگ الهی را مورد مطالعه قرار میدهیم این قبینل عبارات را که ما را به حقیقتی که گفتیم رهنمون میگردد فراوان میبینیم: «اَلْیَوم تُجری کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبْتْ»[6] یعنی: امروز هر کسی به جزای آنچه را که انجام داده است خواهد رسید. «اَلْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنتُمْ تَعْلُمونَ»[7] یعنی: امروز هر آنچه را که انجام دادهاید به جزای آن خواهید رید. و بالاخره تعبیراتی ماندن وَ کذلِکَ نَجْزی المُجرِمینَ، نَجْزی الظّالِمینَ، نَجْزی المُفْتَرینَ، نَجْزی القَوْمَ المُجْرِمینَ، نَجْزی المُحْسِینَ، یَجزی اللهُ المُتَّقینَ، لِیَجْزی اللهُ الصادِقینَ بِصِدقِهِمْ[8]، لِیجزی الّدین اَساؤُ بِما و یَجْزِیَ الَّدینَ اَحْسَنُوا بِالْحُسْنی[9] یعنی: ما گناهکاران ستمکاران و تهمت زنندگان را به کیفر میرسانیم و به نیکوکاران متقین و راستگویان پاداش میدهیم تا آنانکه مرتکب کارهای بد و ناپسند گردیدند و نیز کسانی که به انجام کارهای نیک پرداختند هر یک جزای اعمال خویش را دریابند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 68 |