تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,051 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,996 |
بررسی آیه میثاق | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 63، اسفند 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن بررسی آیه میثاق قسمت پنجم آیة الله جوادی آملی مسأله « عالم ذر» از مسائلی است که از دیرباز مورد اختلاف نظر میان دانشمندان و مفسرین بوده است . جمعی از علماء ، آیه میثاق و روایاتی را که در این زمینه وارد گردیده است، دلیل بر وجود چنین عالمی گرفته و گفته اند : خداوند در آن صحنه تمام فرزندان آدم ابوالبشر را به صورت ذراتی ریز از صلب وی استخراج نمود و از آنها تعهد و میثاق یکتاپرستی گرفت . عده ای از دانشمندان در مقابل این نظریه ، نظریّه دیگری ارائه داده و گفته اند : آیه میثاق و روایات مربوطه ، دارای محتوای واحدی نیستند و دلالت بر وجود چنان عالمی نمینمایند . و چنانچه قبلا گفتیم بحث در آیه میثاق در امور چهارگانه زیر خلاصه می شود . 1- نظریه « عالم ذر » و اشکالاتی که بر آن وارد شده است . 2- پاسخ به اشکالات یاد شده . 3- نظریه سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه . 4- نظر نهائی که از جمع بندی میان آیه میثاق و روایات به دست می آید . چنانچه در قسمت گذشته یادآور شدیم از سوی منکرین عالم ذر ، شش اشکال بر نظریه مزبور وارد گردیده و بنابراین، آیه شریفه و روایات مربوطه ناظر به وجود چنان عالمی نمیباشد . البته این اشکالات بی پاسخ نمانده و همان گونه که ملاحظه نمودید تاکنون چهار پاسخ از جواب هائی را که قائلین عالم ذر داده اند ذکر نمودیم و اینک می پردازیم به دیگر پاسخ های آنان . اشکال پنجم عبارت از این بود که روایات گرچه مقبول و مسلّم است ولی در عین حال محتوای آنها غیر از مفادّ آیه شریفه بوده و اشاره به سرشت و فطرت توحیدی انسان است نظیر روایت « کل مولود یولد علی الفطره » که از فطرت انسان سخن می گوید . ولی از این اشکال چنین پاسخ داده اند که بسیاری از روایات ، صحنه ای را که ترسیم نموده اند ، همان صحنه اخذ میثاق و عالم ذر می باشد ، و بنابراین نمی توان از ظاهر آنها چشم پوشید و گفت که روایات مزبور دلالت بر فطرت اوّلیه انسان ها داشته و از سرشت یکتاپرستی آنها خبر می دهد . اشکال ششم اشکال ششم عبارت از این بود که آیه میثاق و روایات مربوطه هیچ گونه دلالتی بر وجود عالم ذر نداشته و قابل حمل بر تمثیل است و از آنجا که تمثیل در کلمات عرب و همچنین در کتاب و سنت فراوان است ،از این رو مصحّح حمل آنها بر تمثیل خواهد بود . این نظریه از سوی مرحوم سیدعبدالحسین شرف الدین «ره » از علمای لبنان و نیز از سوی عده ای دیگر از علماء اظهار شده است ، و روایاتی را هم که در این زمینه وارد گردیده ضعیف دانسته اند. معتقدین به عالم ذر از این اشکال چنین پاسخ داده اند که گرچه تمثیل در فرهنگ عرب متداول و معمول بوده و در قرآن و حدیث به کار رفته است ولی تا قرینه ای از داخل و یا دلیلی از خارج در کار نباشد ، نمی توان آیات و روایات را حمل بر تمثیل نمود و تنها وجود تمثیل در موارد یاد شده مصحّح چنین حملی به حساب نمی آید ، و در پاسخ از ضعف روایات گفته اند : چنین نیست که تمام آن روایات ضعیف باشند ،بلکه در میان آنها روایات قابل اعتمادی هم وجود دارد . نظریه علامه طباطبائی تا اینجا دو امر از امور چهارگانه ، مورد بحث قرار گرفت و اینک می پردازیم به امر سوّم که نظریه مرحوم استاد علامه طباطبائی رضوان الله علیه است . ایشان نخست به بیان دو نظریّه قائلین و منکرین عالم ذر پرداخته و سپس نظریه خود را ذکر نموده اند که ما در اینجا خلاصه ای از بحث و نظریه ایشان را می آوریم : به نظر ایشان ، آنچه معتقدین به عالم ذر از آیه شریفه و روایات فهمیده اند این است که خداوند ذریه آدم را در همین عالم از صلب وی استخراج نمود و از آنها میثاق گرفت تا برای بار دوم که به دنیا بازمی گردند بر سر آن عهد و میثاق خویش باقی باشند و درباره آنها اتمام حجّت به عمل آمده باشد ، ولی این نظریه به دلائل زیر از نظر ایشان قابل پذیرش نمیباشد : 1- اگر می گویند ذرات یاد شده دارای روح و عقل و ادراک یک انسان کامل بوده اند،در این صورت موجوداتی مکلّف بوده و گرفتن هر گونه تعهد و میثاق در زمینه تکلیف از مکلف ، کاری لغو و بیهوده است ، چه اینکه مکلّف به صرف تکلیف ملزم به انجام وظیفه خواهد بود و چنانچه دارای خصوصیات یاده شده نبوده اند قابل اخذ میثاق نخواهند بود ، زیرا انسان بودن انسان به نفس او است نه به ذرات تشکیل هنده بدن او ، آنهم ذرّاتی که پیوسته در حال تغییر و تبدیل اند ! 2- تعهد گرفتن از ذراتی که بعد ها به دنیا آمده و در خردسالی یا می میرند و یا برای همیشه دیوانه می شوند ، چه نتیجه و اثری در پی خواهد داشت ؟! 3- اگر ذرات مزبور دارای عقل و ادراک بوده و با همان عقل و شعور به دنیا آمده اند باید آن صحنه میثاق به یادشان مانده باشد در صورتی که چنین نیست . اگر می گویند هدف حصول اصل معرفت خداشناسی بوده است ،نه به یاد ماندن خصوصیات آن صحنه و از این رو فراموش شدن آنها ضرری به اصل معرفت ندارد ، میگوئیم : اگر اصل معرفت کافی است ، چرا از آنها اعتراف خواسته و استشهاد نمود ؟! این معرفت عقلی در همین دنیا برای بشر حاصل است و هیچ نیازی به اخذ میثاق نیست. 4- آنچه از آیه برمیآید اخذ میثاق از ذرّیه بنی آدم به عمل آمده نه از خود آدم و از فرزندان بلافصل او و این تبعیض چرا صورت گرفته است ؟ اگر بگویند چون آدم ابوالبشر پیامبر خدا بوده و نیازی به گرفتن تعهّد از وی نبوده است ، می گوئیم : در میان اولاد او پیامبرانی افضل از او بودند که از آنها نیز تعهد گرفته شد ، بنابراین نبوّت هیچگونه دلیلی برای چنین استثنائی نمی باشد . 5- اصل اخذ میثاق برای این بوده است که انسان در برابر مسئولیت های خویش مغرور نباشد و در قیامت راه هرگونه عذر و بهانه ای بر وی مسدود گردد ، بنابراین اگر چنان میثاقی اخذ شده است ، دیگر چه نیازی به اعزام انبیا و فرستادن کتاب های آسمانی میباشد و مگر همان عالم ذر برای اتمام حجّت کافی نیست ؟! 6- صاحبان نظریه عالم ذر می گویند : کسانی که ربوبیّت حق تعالی را به قلب پذیرفتند از روی حقیقت در آن عالم « بلی » گفتند و وقتی هم به دنیا آمدند مسلمان و مؤمن شدند ولی کسانی که به اعتراف زبانی اکتفا نموده و نفاق نشان دادند ، در دنیا هم که آمدند منافق و مشرک شدند. ولی اگر چنین مسأله ای حقیقت دارد ، باید گفت که آنجا موطن اتمام حجت نبوده است ، چه اینکه اتمام حجّت در صورتی ممکن است که حق آنچنان روشن ارائه شود که جای تردید و دو دلی برای کسی باقی نماند ، نظیر قیامت که در آنجا برای کفر و نفاق زمینه ای باقی نمی ماند ؛ بنابراین نمی توان پذیرفت که آن موطن برای اتمام حجت بوده و خداوند هم آنها را بر خویشتن خویش واقف ساخته است . البته وقتی به فاعلی نسبت داده می شود و مثلا می گوئیم زید سخن گفت و یا مسافرت نمود ، ظاهرش این است که این کار واقعا انجام گرفته است ، مگر اینکه دلیلی موجود باشد که از آن چنین استفاده گردد که ظاهر این جمله مقصود نیست . از ظاهر « قالوا بلی » نیز چنین به دست می آید که ذرّیه آدم همه واقعا اعتراف به ربوبیّت پروردگار و به عبودیت خویش نموده اند ولی در روایت است که عده ای از آنها اعترافشان از روی نفاق بوده و اعترافی قلبی نبوده است . بنابراین همان اشکال قبلی پیش خواهد آمد که در این صورت اگر حق برای این عده آشکار نشده است ، آن موطن چگونه می تواند موطن اتمام حجت باشد و چنانچه حق بر آنها روشن گردیده و در عین حال اعتراف قلبی ننموده اند ، نمی توان این مسأله را پذیرفت ، چرا که آن هنگام هنوز طلیعه حیات انسان ها بوده و سابقه الحاد و کینه و حقدهائی در کار نبوده است تا تحت تأثیر این عوامل ، عناد ورزند ، و اگر در سوره « نمل » آیه (14 ) درباره فرعونیان آمده است : « و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علواً » از روی ظلم و سرکشی ( آیات و معجزات را ) انکار نمودند در حالی که در دل به آن یقین داشتند ، برای این است که چنان سوابقی در کار بوده است . پس باید یا صحنه اخذ میثاق صحنه ای باشد که قابلیت پذیرش کفر و نفاق در آن وجود نداشته باشد و یا اینکه آن صحنه مسبوق به صحنه دیگری باشد که آن صحنه چنین باشد وگرنه مثل این است که یک دانش آموزی را ـ مثلا ـ دوبار در یک کلاس امتحان حاضر نموده ، و او را بیازمایند ، انسان نمی تواند دو بار در همین دنیا بیاید و هر دو بار یکسان باشد. بنابراین نمیتوان پذیرفت که خداوند عالم ، آدم ابوالبشر را آفرید و از صلب وی ذراتی استخراج و آن را به ذرات ریز دیگری به تعداد فرزندان او که تا روز قیامت به وجود می آیند ، تجزیه نمود و از آنان تعهد و میثاق یکتاپرستی گرفت و دوباره به صلب آدم بازگشتند ، چرا که به این اشکالات و امثال آنها پاسخ قانع کننده ای داده نشده است . ادامه دارد
امام باقر (ع) « ان الخیر ثقل علی اهل الدنیا علی قدر ثقله فی موازینهم و ان الشرخفّ علی اهل الدنیا علی قدر خفّته فی موازینهم » . (خصال ج 1 ص 12) انجام کار خیر برای دنیا پرستان همان اندازه سنگین است که در روز قیامت در میزان اعمال مردم سنگینی دارد ، و انجام عمل زشت به همان مقدار بر آنان ( ساده و ) سبک است که در میزان سنجش اعمال ، سبک ( و بی ارزش ) می باشد .
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 289 |