تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,084 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,030 |
فتنه و ایمان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1365، شماره 63، اسفند 1365 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
آیت الله محمدی گیلانی فتنه و ایمان (9) · اعتراض بر اشتمال قرآن بر متشابه · آنکه قرآن خود را نور و فرقان بین حق و باطل معرفی می کند ، مورد اتّفاق بیگانه و یگانه است * موقیت رسول الله صلی الله علیه و آله و عترت اطیبین علیهم السلام نسبت به قرآن ، مقام تعلیم و تبیین است ، و معجزه بودن قرآن کریم برهانی است بر این مدعا * دو روایت در این باره از شیعه و سنی * یگانه وسیله̾ متین برای اتحاد بین فرق مسلمین ، قرآن است و بس * حدیث : ترکتکم علی البیضاء لیلها کنهارها * معذلک همین قرآن است که متشابهات خویش ، اهل زیغ و دلباختگان گنده نمائی را آن چنان تر می کند ! * تجاوزگران به ناموس افکار و عقائد ، از این طریق فرقه های متخاصم می سازند * داستان حنابله با محمدبن جریر طبری که هزارها دوات و قلم به سویش پرتاب نمودند و خانه اش را سنگباران کردند * شطّاری و طرّاری هیتلر * دست آویز کردن آثار به وسیله خوارج و عافیت طلب ها و قرامطه و غیر اینها * و بنابراین اگر همه̾ قرآن محکمات می بود به غرض و هدف نزدیکتر نبود ؟
مقالات مربوط به فتنه خصوصا حدوث فتنه و تفرق امت بفرقه های گوناگون از ناحیه متشابهات قرآن اعتراض برانگیز است به این توضیح : آشنایان با قرآن چه پیروان دین اسلام و چه بیگانگان ، دریافته اند که قرآن خود را نور و رهنما و گواه روشن و فرقان بین حق و باطل معرفی می کند ،و قاطعانه اعلان می نماید که تبیان هر چیز است و همه مبهمات و معضلات به وسیله̾ آن تبیین و تحلیل می شود و موقعیت رسول الله صلی الله علیه و آله را نسبت به خویش ، موقعیّت معلم می شمارد و بدیهی است که معلم وظیفه و شأنش در مقام تعلیم ، ارشاد فهم متعلّم است به معانی و مقاصدی که درک آنها برای ویدشوار است و به عبارتی : حقیقتی تعلیم همانا ، تسهیل طریق و عبور دادن متعلّم به سویمقصد است از راه مستقیم ، به گونه ای که با ترتیب و اسلوبی منظّم در تعلیم تلقی معنای مطلوب بر ذهن متعلّم آسان می گردد و به رنج ترتیب و تنظیم و اتلاف عمر در این جهت مبتلا نمیشود و همین است مقصود از آیه̾ کریمه : « وانزلنا الیک الذکر لتبین للنّاس ما نزّل الیهم » ( سورة النمل ـ آیه 44 ). ما کتاب شریف که یادآور احکام فطرت است بر تو نازل نمودیم تا برای مردم آنچه به سویشان فرود آمده تبیین نمائی . و همچنین آیه مبارکه : « و یعلّمهم الکتاب و الحکمة » ( سورة الجمعة ـ آیه 2) و امثال این آیات که بیانگر مکانت رسول الله صلی الله علیه و آله و موقعیت حضرتش نسبت به قرآن است و آن همانا تبیین معانی و تعلیم محتوای کتاب و تفاصیل احکام و قصص و معاد است و معجزه بودن قرآن کریم نیز خود برهانی است روشن بر اینکه شأن رسول الله صلیالله علیه و آله همین است ، زیرا کتابی که عموم مردم ( اعم از مردم موجود در عصر نزول قرآن و مردم آینده الی یوم القیامة ) را دعوت میکند که در قرآن تعقّل و تدبّر کنند ، خصوصا آیه̾ شریفه̾ « افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا » ( سورة النساء ـ آیه 82 ) : چرا با تدبّر و ترتیب صحیح در قرآن نمیاندیشند ؟! و چنانچه این کتاب از جانب غیر خدای متعال میبود ، مسلّم اختلاف بسیاری در آن می یافتند طبیعی است که ملتزم است ، مدلولات و معارف آن ، برای اهل تدبّر و تعقّل ، قابل درک و نیل است و انسان با نصفت و وجدان به وسیله تدبّر و اندیشه در آن ، می یابد که از سوی پروردگار است ، و بنابراین با توجه به مقام چنین دعوتی ، معنا ندارد که برای فهم آن به غیر رجوع گردد زیرا حجیت غیر با آن ، تثبیت میشود ، و چنانچه بیان غیر ، آن را حجت قرار دهد ، مستلزم دور محال است . پس قرآن شریف خود نور فرقان بین حق و باطل است و رسول صلیالله علیه و آله ، و عترت طاهرین آن حضرت علیهم السلام که آنان را ، طبق حدیث متفق علیه بین فریقین : « انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ... » قائم مقام خویش فرموده ، مقام تعلیم و تبیین را دارند و نبی اکرم صلیالله علیه و آله به امّت توصیه فرمودند که هنگام فراگیری فتنه ها جملگی به قرآن پناهنده شوند و به نور آن استضائه نموده تا از دیجور فتنه ها رهائی یابند : « اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن ، فانه شافع مشفّع و ما حل مصدق ، من جعله امامه قاده الی الجنة و من جعله خلفه ساقه الی النار و هو الدلیل یدل علی خیر سبیل و هو کتاب تفصیل و بیان و تحصیل و هو الفصل لیس بالهزل ... » ( ج 1 ص 2 از تفسیر عیاشی و ج 92 ص 17 از بحار الانوار ) . هنگامی که فتنه ها همچون پاره های شب دیجور بر شما بمانند پوششی احاطه کند ،بر شما است که جملگی به قرآن تمسّک جوئید چه قرآن شافعی است که شفاعتش پذیرفته شده و شاکیی است که شکوه اش مورد تصدیق است ، هر کس قرآن را پیش روی خویش قرار دهد ، او را به بهشت میکشاند و هر کس قرآن را پشت سر خویش قرار دهد ، او را به آتش میراند ، قرآن دلیلی است که به بهترین راه دلالت می نماید و قرآن کتابی است روشن و در آن تفصیل هر چیزی است و گزیده̾ هر مطلوبی در آن است و قرآن فاصل و جداساز بین حق و باطل است و ناگزیدگی در حریمش راه ندارد . محدّث کبیر ترمذی در سنن از برادرزاده̾ حارث اعور « حارث همدانی جدّ شیخ بهائی ره » نقل کرده که عمویش جناب حارث گفت که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : « ... اما انّی سمعت رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول : الا انّها ستکون فتنة ، فقلت ما المخرج منها یا رسول الله ؟ قال : کتاب الله فیه نبأ ما کان قبلکم و خبر ما بعدکم ، و حکم ما بینکم ، و هو الفصل لیس بالهزل . من ترکه من جبّار قصّمه الله ومن ابتغی الهدی فی غیره اضلّه الله و هو حبل الله المتین و هو الذکر الحکیم ... » ( ج 5 ص 172 ) . شنیدم از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و سلم که می فرمودند : هان که فتنه پدید خواهد آمد ، عرض کردم : راه خروج از آن فتنه چیست یا رسول الله ؟ فرمودند : کتاب خدا ، در آن است اخبار مهم عبرت انگیز گذشتگان و خبر های آیندگان و حکم مابینتان و آن کتاب ، فاصل بین حق و باطل است و هزل و لا طائل نیست ، هر زورگوئی که آن را ترک کند خدای هلاکش گرداند و هر کس که از غیر قرآن هدایت جوید ، خدای گمراهش خواهد نمود قرآن وسیله̾ الهی محکم و یادآور میثاق فطرت است با روش حکیمانه . و ظاهرا مراد از حدیث نبوی : « وایم الله لقد ترکتکم علی البیضاء لیلها کنهارها لایزیغ عنها بعدی الّا هالک » که در سنن ابن ماجه قریب به این تعبیر ( ج 1 ص 6 ) آمده ، ملت و طریقه ای است که قرآن رهنما و دلیل آن است : « ان هذا القرآن یهدی للّتی هی اقوم » و آیات و روایات دیگر از فریقین یعنی شیعه و سنی در این باره آنقدر است که استقصاء آنها تألیف کتاب مستقلی را مقتضی است . و معذلک می بینیم هر صاحب مذهبی از مذاهب مختلف منسوب به اسلام و رئیس هر فرقه ای از فرق اسلامی در اثبات مذهب خود به قرآن متمسک می شود و این استدلال های متقابل به خاطر این است که قرآن مبین در عین مبین بودن مشتمل بر آیات متشابهی است که برای اهل زیغ و تیره در و نان برتری جو ، وسیله و دست آویزی است تا به مقاصد شوم خویش نائل شوند و به حریم عقائد و افکار اهل کتاب واحد و قبله واحد و نبی واحد ، تجاوز کنند و امت واحده را به فرقه هائی متخاصم مبدّل سازند ! یاقوت حموی در معجم الادباء این داستان اسف انگیز را آورده است : « چون محمد بن جریر طبری از طبرستان به بغداد بازگشت ابوعبدالله جصاص و جعفربن عرفه و بیاضی به مقابله̾ با او برخاستند و پیروان مسلک حنبلیه تحرک شده قصد وی نمودند و در مسجد جامع روز جمعه او را درباره̾ احمدبن حنبل زیر سؤال بردند که احمد را چگونه میداند ؟ و از حدیث « جلوس بر عرش » پرسش نمودند . او در پاسخ گفت : اما خلاف احمد بن حنبل در آراء فقهی قابل اعتناء نیست گفتند فقهاء او را در اختلافات فقهی ذکر کرده اند ، پاسخ داد : من ندیده ام کسی از وی روایت کرده باشد و نیز ندیده ام که دارای اصحاب مورد اعتمادی باشد، و اما حدیث « جلوس بر عرش » امری است ممتنع ، آنگاه این بیت را انشاء کرد : سبحان من لیس له انیس و لا له فی عرشه جلیس و چون حنابله واصحاب حدیث این کلام را از طبری شنیدند ، بر وی پریدند ، دواتها و قلم ها را بسویش پرتاب نمودند و گفته شده : تعداد مهاجمان به هزارها نفر می رسیده، پس طبری برخاسته و به خانه خود رفت و آنان خانه اش را سنگباران کرده به گونه ای که در جلو در خانه̾ وی تلّ عظیمی از سنگ پدید آمد و نازوک رئیس انتظامی شهر با ده هزار مأمور انتظامی به سوی خانه̾ طبری روان شدند و او را از خشم مردم تحمیق شده نجات دادند و یک شبانه روز در آنجا توقف نمود و دستور داد سنگ ها را از جلو خانه اش بردارند و در این اثناء برخی از اصحاب حدیث که احمدبن حنبل را هم نشین خدا « والعیاذ بالله » در عرش می دانسته اند ابیاتی بر در خانه طبری نوشتند که از آن جمله است : لأحمد منزل لا شکّ عال اذا وافی الی الرحمن وافد فید نیه و یقعده کریما علی عرش ....... طبری پس از این واقعه ناگزیر خانه نشین شد و کتاب مشهور خود را در عذرخواهی از حنابله نوشت و متذکر مذهب خود شد و کسانی را که گمانی جز آن درباره اش داشته اند تکذیب نمود و کتاب را بر آنها خواند و ابن حنبل را به برتری یاد کرد و مذهب وی را متذکر شده و اعتقادش را صواب دانست ! ... ( ج 18 صفحه 57-59 ) تاریخ شگفتی های بسیاری را در ابعاد مختلف زندگی بشر یادآور است که اسف انگیزتر از همه̾ آنها داستان تجاوز به افکار و عقائد مردم است که تاریک دلان طرّار حتی بدون دست آویز نمودن کتاب و آثار الهی ، بلکه فقط با انتخاب واژه های فریبا ، ماهرانه جلو فهم مردم ساده لوح را گرفته و شطّارانه ، افکار و عقائد آنان را به یغما برده اند ، از « پاولو » دانشمند روسی نقل شده که گفته است : « می توان شرائطی به وجود آورد که انسان ها را تبدیل به افرادی بی اراده و اتومات نمود » و رمز توفیق هیتلر در جهان سوزی ، انتخاب همین طریقه بوده است و این نقاش ، امتیازش در طراری بوده و نه در نقاشی ، او و وزیر تبلیغاتش گوبلز چنان در این فنّ ماهر بودند که توانستند تقریبا همه دانشمندان و متفکران و دیگر اقشار کشور آلمان را که قلب تمدن قاره اروپا به شمار می آمده ، بی اراده و اتومات سازند و کورکورانه به دنبال خویش بکشانند و هیتلر با شناخت روانی که از مردم داشت ، سخنرانی های خویش را در انبوه صد هزار نفری هنگام غروب یا شب که مردم خسته و بی حالند و مجالی برای اندیشیدن ندارند ، ترتیب می داد مضافا به نورافکن های قوی و نواختن مارش ها و موزیک های حساب شده که طرّاری و تحمیق وی مؤثر تر واقع شود. باری ! اهل زیغ و دلباختگان گنده نمائی ، بسا که بدون تشبّث به متشابهات کتاب و سنت ، رهزنان اندیشه های مردم میشوند و به روح و ناموس عقیدتی آنان تجاوز می کنند ، تا چه رسد که دست آویزی از متشابهات کتاب و سنت بیابند ، در این صورت است که از حبّه قبّه می سازند ! و فتنه ها به پا نموده و خون ها به خاک می ریزند. پدیدآوران فرقه خوارج علاوه بر احتجاج به متشابهات کتاب ، به متشابهاتی از آثار مانند : « صفوا سیوفکم علی عواتقکم ثم أبیدوا خضراء هم » . شمشیرهایتان را بر گرده تان بگذارید و جماعت مخالف خود را تباه کنید .و: « و لا تزال طائفة من امتی ظاهرین علی الحق لایضرّهم من خالفهم » . همواره طائفه ای از امتم پشتیبان حقّند ، زیانی از مخالف نمی بینند . احتجاج نمودن چه فتنه هائی در طول تاریخ انجام دادند ! و زرنگ های دلباخته زندگی و خور و خواب و زن و عیش و نوش نیز به آثاری مانند : « علیکم بالجماعة فان یدالله عزّ و جلّ علیها » . همرنگ جماعت شوید و همراه آنان باشید که قدرت خداوند عزّ و جلّ پشتیبان جماعت است . و : « صلّوا خلف کلّ برّ و فاجر » . پشت سر نکوکار و بدکار نماز بگذارید تمسّک جسته چه بی تفاوتی هائی به ارث گذاشتند ! و مرجئه بودند که با استدلال به مثل اثر : « من قال لا اله الا الله » فهو فی الجنة ، قیل : وان زنی و ان سرق ؟ قال : و ان زنی و ان سرق» هرکسی که لا اله الا الله گفت در بهشت است ، عرض شد : اگر چه زنا و دزدی کرده باشد ؟ فرمودند : اگر چه زنا و دزدی کرده باشد ، چگونه خط بطلان بر نکوکاری ها کشیدند و ترویج فساد اخلاق و اعمال شنیع نمودند ! و نظائر این ها از آثاری که دست آویز قرامطه و باطنیه و ملاحده و برخی از متکلمان گردید و تأویلات رکیک و برداشت های سوء از آنها کردند که فقها و متفکران متعهد اسلام ناگزیر شدند بر رد آنان ، کتاب و مقاله بنویسند و خود امام احمد بن حنبل بر ردّ سوء برداشتی که زنادقه و جهمیّه از متشابهات قرآن کرده بودند ، کتابی تصنیف نمود و اعوجاجات آنها را روشن ساخت و در این راه چه مواهبی از اعمار و اوقات گرانبها مصرف گردیده تا شبهات ناشی از متشابهات را دفع و رفع کنند ! آیا اگر همه̾ قرآن آیات محکمات می بود یا از متشابهات خالی میشد نزدیکتر به هدف یعنی هدایت بشر و سعادت او نبود؟ آیا در این صورت بهانه از دست زیغ و کژدلان ، گرفته نمی شد و مادّه فتنه و سوء تأویل قلع نمیگردید ؟ و جلو این همه فریبکاری و گمراهی مسدود نمی شد ؟ وعفّت عقائد ، از تجاوز فاجران قدیس نما مصون نمی ماند ؟ و موهبت عمر و وقت در مقام ردّ شبهات ، به هدر می رفت ؟ مگر نه این است که خداوند متعال لطیف است ؟ و لطف یعنی انجام عملی که طرف را به مقصد صاحب لطف نزدیک سازد مثلا : اگر کسی را به ضیافت دعوت کنید و می دانید او اجابت نمی کند مگر مرکوبی برایش ارسال نمایید این فرستادن وسیله سواری را لطف می گویند که خوانده شده به مهمانی را به مقصد میزبان نزدیک می کند و بنابراین آیا قائده لطف، اقتضاء ندارد که قرآن از متشابهات خالی باشد ؟ آیا خلوّ از متشابهات ، با ملاحظه تفسیری که از معنی لطف به عمل آوردیم ، لطف نیست ؟ و حاصل این اعتراض دیرینه آنکه راز اشتمال قرآن مجید بر متشابهات ، چیست ؟ وچرا بسیاری از اخبار نیز از سنخ متشابهات است ؟ آیا راز وقوع متشابهات در کتاب و سنت ، متفاوت است یا مشترک ؟ ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 236 |