
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,396 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,555 |
دانستیهائی از قرآن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 66، خرداد 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دانستنیهائی از قرآن خادم و خائن را به یک چشم ننگرید ((ام حسب الذین اجترحوا السیئاتان نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء مایحکمون.)) (سوره جاثیه-/آیه 21) آیا کسانی که به ارتکاب اعمال زشت پرداخته اند،پنداشتند که ما آنها را مانند کسانی قرار می دهیم که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند که مرگ و زندگیشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می نمایند! اجترحوا السیئات: اجتراح از جرح گرفته شده و جرح بگفته راغب عبارت از اثری است که بواسطه بیماری بر روی پوست بدن بر جای می ماند و سیئات جمع سیئه و به معنی((ما تسوء بها صاحبها)) است یعنی چیزی که به مرتکب آن آسیب می رساند و نقطه مقابل آن حسنات و حسنه می باشد. بنابراین جمله فوق اشاره به این واقعیت است که گناه یر روح و روان انسان اثر نامطلوب می گذارد و سرشت پاک و الهی او را جریحه دار و آلوده می سازد. امام صادق علیه السلام در رابطه با تاثیر سوء سیئات از حضرت عیسی((ع)) روایت می نماید که فرمود: موسی بن عمران((ع)) به شما دستور دادند، زنا ننمائید و من به شما امر می کنم که فکر زنا را هم به خاطر خطور ندهید تا چه رسد به انجام آن، زیرا آنکه اندیشه زنا نمایدمانند کسی باشد که در عمارتی زیبا و مزین آتش افروزد و در نتیجه دود ناشی از آتش، تزئینات عمارت را خراب نماید گرچه خود عمارت آتش نگیرد.[1] بنابراین طبیعی است که میان گنه پیشگان و خداباورانی که اعمال شایسته انجام می دهند تفاوت وجود داشته باشد. بگفته ابن عباس اولین مصادیق این آیه جمعی از مشرکان اموی و عده ای از مؤمنان بنی هاشم و از آنجمله علی بن ابیطالب و حمزة بن عبدالمطلب بودند که زندگی دسته اول تا سرحد مرگ برای نابودی اسلام به کار گرفته شد و حیات و شهادت دسته دوم در خدمت پاسداری از ارزشهای والای اسلامی قرار گرفته بود.و اینجاست که قرآن کریم، هرگز حیات و ممات این دو گروه را با هم برابر نمی داند چرا که در فرهنگ قرآن گاهی حیات و موت، مفهومی وسیع تر از آنچه در نظر ما است پیدا می نماید، در این رابطه می بینیم قرآن مشرکان را مردگانی بی بهره از حیات می شمرد((اموات غیر احیاء))[2] و شهدا را زندگانی جاوید، چنانچه در سوره بقره می خوانیم: (( ولا تقولوا لمن یقتا فی سبیل الله اموات بل احیاء))[3] به کسانی که در راه خداوند جان باخته اند مدگان نگوئید بلکه آنان زندگانندو در سوره آل عمران از این گامی فراتر نهاده و فرموده آنها را مرده نپندارید.[4] و بدن ترتیب می بینیم حیات و مرگ هر انسانی در عقیده و عمل او که هویت انسانی او را تشکیل می دهد در ارتباط است.وبگفته مولوی : مرگ هر کس ای پسر هم رنگ اوست آینه صافی یقین هم رنگ اوست ای که می ترسی ز مرگ اند فرار هان ز خود ترسانی ای جان هوشدار زشت روی توست نی رخسار مرگ جان و تو همچون درخت و مرگ برگ بنابراین آیه یاد شده این درس را به همگان به خصوص کسانی که مسئولیتی را در جامعه پذیرا شده اند می آموزد که به خیاتنکار و خدمتکار به یک چشم ننگرند چنانچه امیرالمومنین علیه السلام به مالک فرماندار حضرت در مصر موکدا توصیه می نماید: ((و لا یکونن المحسن والمسیء عندک بمنزلة سواء فان فی ذلک تزهیدا لا ها الاحسان فی الاحسان و تدریبا لا هل الاسائة و الزم کلا منهم ما الزم نفسه))[5] نباید نیکوکار و تبه کار در نزد تو از موقعیتی همسان برخوردار باشند چرا که چنین روشی نیکوکاران را در انجام کار نیک بی رغبت و بدکاران را به اعمال زشت وا می دارد و هر یک از آنان را به آنچه انتخاب نموده اند جزا بده. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 92 |