تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,804 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,977 |
بررسی آیه میثاق | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 67، تیر 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن قسمت نهم آیة الله جوادی آملی بررسی آیه میثاق بحثهائی که در اطراف آیه کریمه میثاق بود، با توضیحاتی که گذشت در چهار امر خلاصه شد: امر اوّل- اشکالاتی که بر تفسیر عالم ذر که به آن معنی معهود وارد بود. امر دوّم- پاسخ به اشکالات مزبور. امر سوّم- نظریه سیدنا الاستاد، علامه طباطبائی رضوان الله علیه. امر چهارم- شهباتی که بر نظر شریف ایشان وارد بود. اکنون روایاتی که در این زمینه وارد شده است ذکر مینمائیم تا روشن گردد که کدامین نظریه از نظریّات یاد شده مورد تأیید روایات میباشد. بعضی از روایات مزبور، مستقیماً مربوط به تفسیر آیه است و بعضی به مناسبتهائی از معصوم (ع)وارد شده است. در جلد هشتم المیزان از صفحه 323 تا صفحه 331 این روایات جمع آوری و درج گردیده ولی برخی از آنها با بحث طینت ارتباط مییابد که باید در مبحث جبر و تفویض مورد استفاده و استدلال قرار گیرند و ما در اینجا با نگاهی گذرا از آنها میگذریم: روایت اول عن أبی جعفر (ع)قال: «انّ الله تبارک و تعالی حیث خلق الخلق، خلق ماء عذباً و ماء مالحاً اُجاجاً فامتزج الماءان، فأخذ طیناً من أدیم الأرض، فعرکه عرکاً شدیداً فقال لأصحاب الیمین و هم کالذَّرِّ یدبّون: الی الجنةو لا ابالی، و قال لأصحاب الشمال: الی النار و لا ابالی، ثم قال: ألست بربکم؟ قالوا: بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انّا کنّا عن هذا غافلین». امام باقر (ع)فرمود: خداوند تبارک و تعالی مخلوقات را آفرید و آبی گوارا و آبی شور و تلخ آفرید و آن دو را بهم آمیخت و از زمین خاکی برگرفت و آن را به شدّت مالش داد، سپس به اصحاب یمین که در آن روز بصورت ذرّاتی جاندار در جنبش بودند، فرمود: به طرف بهشت بروید و مرا در این امر باکی نیست، و به اصحاب شمال فرمود: بسوی جهنّم بروید و مرا در این امر باکی نیست، آنگاه فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا شهادت میدهیم، تا اینکه روز قیامت نگوئید ما از این امر غافل بودیم. چنانچه ملاحظه مینمائید، صدر این روایت به مسأله سرنوشت و طینت مربوط میشود که در بحث جبر و تفویض ذکر میشود و ذیل روایت در مورد میثاق است. روایت دوم عن عبدالله بن سنان، عن أبی عبدالله (ع)قال: سألته عن قول الله عزَّوجلَّ «فطرة الله التی فطر الناس علیها» ماتلک الفطرة؟ قال: هی الاسلام فطرهم الله حین أخذ میثاقهم علی التوحید، قال: ألست بربّکم؟ و فیه المؤمن و الکافر. عبدالله بن سنان از امام صادق (ع)چنین روایت نموده که از آنحضرت پرسیدم کدام فطرت است که آیۀ شریفۀ «فطرة الله التی فطر الناس علیها» از آن یاد نموده است؟ امام فرمود: اسلام است، خداوند به هنگامی که از انسان پیمان توحید گرفت و به کافر و مؤمن فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ او را بر فطرت اسلام آفرید، و در آن میان مؤمن و کافر وجود داشت. این جمله آخر «و فیه المؤمن و الکافر» شاهد شبهاتی است که در مورد نظریّه سیدنا الأستاد قبلاً عرض شد که اگر در آن مرحله، جنبه ملکوت مطرح بوده، بنابراین مسأله ایمان و کفر در آن راهی ندارد، بلکه آنچه هست صرفاً ایمان است، زیرا کسی که ملکوت را میبیند در حال یقین است و اصولاً رؤیت ملکوت با یقین همراه است، و با کفر و نفاق سازگاری ندارد. روایت سوم عن الأصبغ بن نباته عن علی (ع)قال: أتاه ابن الکواء فقال: اخبرنی یا امیرالمؤمنین عن الله تبارک و تعالی هل کلَّم أحداً من ولد آدم قبل موسی؟ فقال علی علیه السلام: «قد کلّم الله جمیع خلقه برّهم و فاجرهم وردّوا علیه الجواب» فثقل ذلک علی ابن الکواء و لم یعرفه فقال له: کیف کان ذلک یا أمیرالمؤمنین؟ فقال له: أوماتقرء کتب الله اذ یقول لنبیّه «و اذ أخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی» فقد اسمعهم کلامه وردّوا علیه الجواب کما تسمع فی قول الهل- یا ابن الکواء-«قالوا بلی» فقال لهم: انّی انا الله لا إله إلّا و أنا الرّحمن الرّحیم، فاقّروا له بالطاعة له بالطاعة و الربوبیّة و میّز الرسل و الأنبیأ و الأوصیا و أمر الخلق بطاعتهم فاقرّوا بذلک فی المیثاق فقالت الملائکة عند اقرارهم بذلک: شهدنا علیکم یا بنی آدم ان تقولوا یوم القیامة انَّا کنّا عن هذا غافلین. اصبغ بن نباته از علی بن ابیطالب (ع)روایت میکند که ابن کواء به حضور امیرمؤمنان(ع)رسید و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! به من خبر بده که حضرت فرمود: خداوند با جمیع مخلوقات خویش، خوب و بد آنان تکلّم نموده و همگان پاسخ او را دادهاند. این مطلب بر این کواء گران آمد و مقصود امام را نفهمید و لذا پرسید چطور یا امیرالمؤمنین؟ حضرت فرمود: دیگر کتاب خدا را نخواندهای که به پیامبر خویش میفرماید: «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم ألست بربّکم قالوا بلی» این کلام خود را به گوش آنان رسانید و آنها پاسخ گفتند، چنانچه تو میشنوی در سخن خدا ای ابن کواء «قالوا بلی» را (که جواب بنی آدم است) پس به آنها فرمود: به حقیقت که من پروردگار شما هستم معبودی نیست جز من و من رحمان و رحیم میباشم، و آنها قرار نمودند به طاعت و ربوبیّت او، و رسولان و انبیا و اوصیا را از یکدیگر مشخّص ساخت و خداوند خلق را به اطاعت آنان مأمور ساخت و آنها به تمام این موارد در عالم میثاق اعتراف نمودند و فرشتگان به هنگام اقرار آنان گفتند: ای آدمی زادگان ما بر این گواهی میدهیم تا در قیامت نگوئید ما از این امر غفلت داشتیم. تکلّم خدا با بندگان سؤال ابن کواء از امام در مورد اصل تکلّم خداوند است اما کلامش چه بوده؟ او از امام پرسیده است ولی امام این مطلب را برای او روشن میسازد که کلام خداوند چه بود، و آنها چه جوابی دادند. طبق این روایت نه تنها مسأله عبودّیت مطرح است، بلکه مسأله اطاعت از موالیان الهی هم امده است و خلق به رسالت انبیاء و وصایت اولیاء علیهم السلام اقرار نمودهاند. بنابراین، روایت مزبور این مسأله را تأیید مینماید که تنها ربوبیت، فطری نیست بلکه اسلام که عبارت است از مجموعه معارف اسلامی نیز فطری است، همان فطرتی که در آیه 30 از سوره روم فرموده: «فأقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها». مرحوم استاد رضوان الله تعالی پس از نقل آن میفرماید: این روایت دلالت دارد بر اینکه سؤال و جواب بین خداوند و خلق، کلام حقیقی بوده نه مجرد زبان حال. ولی کسانی هم که این کلام را بر زبان حال حمل مینمایند میگویند: حال هم کلام حقیقی است، همانطوری که شهود ملکوت کلام حقیقتاً کلام است، زیرا کلمه آن است که نشانه غیب باشد، صور کلمات الهیه هر چه که در جهاناند کلمات اللهاند چه حال و چه مقال. روایت چهارم عن رفاعه قال سألت أبا عبدالله عن قول الله «و اذ أخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم» قال: نعم لله الحجة علی جمیع خلقه، أخذهم یوم أخذ المیثاق هکذا و قبض یده. رفاعه میگوید از امام صادق (ع)معنای آیۀ «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم» را پرسیدم، فرمود: آری! برای خداست حجت بر تمام خلق که در روز اخذ میثاق از هم اخذ نمود، سپس حضرت دست خود را جمع کرد و فرمود: اینطور. یعنی همه در احاطه ذات اقدس الله و در حیطه ملک و ملکوت الهیاند. روایت پنجم عن ابن مسکان عن أبی عبدالله (ع)فی قوله «و اذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم ألست بربکم قالوا بلی» قلت معاینةً کان هذا؟ قال: نعم فثبت المعرفة و نسوا الموقف وسیذ کرونه و لولا ذلک لم یدر احد منْ خالقه و رازقه فمنهم من اقرَّ بلسانه فی الذّر و لم یؤمن بقلبه فقال «فما کانوا لیؤمنوا بما کذبوا به من قبل». ابن مسکان میگوید: از امام صادق (ع)پرسیدم: اشهادی که در آیه «و اذ أخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم ألست بربکم قالوا بلی» آمده است آیا بطور معاینه بوده است یا نه؟ فرمود: آری! اصل معرفت در نهادشان ثابت ماند ولی محل اخذ میثاق را از یاد بردند و بزودی ( در قیامت) آن موقف بیادشان خواهد آمد، و اگر این اخذ میثاق و آن رؤیت معاینهای و شهود نمیبود، هیچ کس پی به آفریدگار و رازق خویش نمیبرد، و کسانی که در این نشأت کافر شدند همانهائی هستند که در آن موقف ایمان نیاوردهاند و اقرارشان زبانی بوده و همانهایند که خداوند درباره آنها فرموده: «ایمان نخواهند آورد به آنچه در سابق آن را تکذیب کرده بودند». ولی چنانچه یادآور شدیم اگر در آن موقف جنبه ملکوت بوده و انسان معاینتاً الله را دیده، لازمه چنین مشاهدهی یقین و ایمان است نه کفر و نفاق، بنابراین چگونه عدهای تنها به اعتراف زبانی اکتفا نمودند و قلباً نپذیرفتند، و با قطع نظر از روایات طینت، اگر موطن اخذ میثاق، ملکوت باشد، خاصیت رؤیت ملکوت این است که همراه با میثاق، ملکوت باشد، خاصیت رؤیت ملکوت این است که همراه با یقین است، چنانچه در سوره انعام آیه 75 میفرماید: «و کذلک نُری ابراهیم ملکوت السموات و الأرض و لیکون من الموقنین» و هم چنین ما به ابراهیم ملکوت آسمانها و زمین را ارائه دادیم تا به مقام یقین برسد. مرحوم استاد رضوان الله علیه میفرماید: کسانی که منکر عالم ذر به آن معنای معروفاند، میگویند: روایات یا از جهت دلالت و یا از جهت سند دارای اشکالاند ولی این روایت دلالتش تام و سندش هم صحیح میباشد و بنابراین ردّ بر چنین ادعائی خواهد بود. ولی چنانچه ما گفتیم رؤیت ملکوت که در روایت یاد شده است، با کفر و نفاق سازگار نمیباشد. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 261 |