تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,058 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,004 |
شهید خرازی پرچمدار جهاد و شهادت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 67، تیر 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شهید خرازی پرچمدار جهاد و شهادت «حاج حسین خرّازی» اسطورۀ مقاومت، الگوی فرماندهی، پرچمدار جهاد، عاشق سید الشهدا«ع»، شیفتۀ شهادت و اسوۀ ایمان، تقوی، خداشناسی پارسائی و اخلاق انسانی، سبکبال به معارج خون تاخت و در پیشگاه عظمت حق و شهود و حضور رسید. او که تمام لحظات زندگی افتخار آفرینش، حماسه، مقاومت، ایثار، فداکاری، اخلاص و خدمت به دین خدا و بندگان خدا بود و در تمام صحنههای پیکار و مبارزه با دشمنان حق، جلوهای ویژه داشت که جهبهها را حرارت، قدرت، نشاط، نور، خلوص و تحرّکی افزون بخشیده بود، پس از سالها نبرد همراه با شهامت، رشادت، دلاوری، شجاعت، بردباری و تحمّل بیش از 30 ترکش در عملیات مختلف، و تقدیم کردن دست راستش در عملیات خیبر به اسلام، سرانجام به آرزوی دیرینهاش دست یافت و با لبخند زدن به مرگ، زندگی جاوید خود را در کنار سفرۀ رنگین الهی آغاز کرد و به کام دل رسید. این سردار دلاور و قهرمان اسلام، فرماندهی و مسئولیت را از گروهان شروع و نهایتاً فرماندهی لشکر امام حسین(ع)را پذیرفت. او در تمام عملیات و حملات حضور فعّال داشت، از حاج عمران تا فاو و تمام جبههها را زیر گامهای استوار خود طی کرد. و قبل از آن در آغاز غائله کردستان، از نخستین افرادی بود که برای سرکوبی اشرار به آن منطقه اعزام شد و در همان مأموریت زخمی شد و 5 کیلومتر به حالت سینه خیز خود را کشید تا نجات پیدا کرد. یکی از همرزمانش، نحوۀ شهادتش را چنین بازگو میکند: ساعت 10 صبح روز جمعه به طرف خط مقدم حرکت کردیم و چند ساعت بعد به سنگر حاج حسین رسیدم که به علت خستگی زیاد، به خواب رفته بود. پس از بیدار شدن، از اوضاع منطقه سئوال کرد و دستورات لازم را برای جلوگیری از نفوذ دشمن به بچهها میداد. به او خبر دادند ماشین غذا مورد اصابت گلوله قرار گرفته و نتوانسته است برای رزمندگان غذا ببرد. حاج حسین به شدت ناراحت شد و دستور داد فوراً آب و غذا را به جلو برسانند. نیم ساعت بعد یکی از برادران گفت که ماشین غذا آماده است. شهید خرازی از جا بلند شد و به بیرون سنگر رفت بچهها میخواستند به طریقی ایشان را از خارج شدن از سنگر منصرف کنند اما خجالت میکشیدند. یکی از برداران گفت: شما به داخل بروید و ما ماشین را خواهیم فرستاد، ولی ایشان به کنار ماشین آمد و سفارشهائی را به راننده کرد که چگونه و از کدام راه برود. من در آن لحظه در نیم متری حاج حسین بودم، یک مرتبه دیدم که فرمانده به زمین افتاد. اصلاً باورم نمیشد حتی درست متوجه صدای خمپارهای که در کنارمان به زمین خورد نشدم بلافاصله سر سردار را بلند کردم، ترکشهای بزرگی به سر و گردن این بزرگوار اصابت کرده بود. بیاختیار فریاد زدم: «حاج آقا شهید شهد». حس میکردم از چشمانم، نه اشک بلکه خون میبارد و بیاختیار زار زار گریه کردم... شهید خرازی در قسمتی از وصیتنامهاش چنین میفرماید: «... شخصی هستم معتقد به انقلاب اسلامی ایران و رهبری و ولایت حضرت امام خمینی روحی له الفداء در عصر غیبت امام زمان«عج». و انتخاب شخص دوم مملکت حضرت آیت الله العظمی منتظری را انتخابی بجا و پسندیده میدانم چرا که نظر ملت حزب الله است. از مردم میخواهم که پشتبان ولایت فقیه باشند. راه شهدای ما راه حق است. اول میخواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا میخواهم که ادامه دهندۀ راه آنها باشم؛ آنهائی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند، با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از خانوادههای شهدا، اسرا و مفقودین میخواهم که صبر را پیشه کنند چرا که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم و انشاءالله انتقام این مظلومین را با مظلوم کربلا، یکجا خواهیم گرفت... از تمام اقشار ملت اعم از کسبه، اطبا، مهندسین، علما و سپاهیان به عنوان یک فرد از اجتماع که حق بر گردنش هست، تشکر میکنم و عرض میدارم که هر کدام از شما ممکن است در کار خود کمبودهائی حس کنید و مشکلاتی برای شما باشد؛ اینجانب خواهشمند است که موفقیت اسلام و انقلاب و کشور را در نظر گرفته و صبر بیشتری کنید و توجه داشته باشید که در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. کاری نکنید که خدای نیاورد آن روزی را که شما در مقابل شهدا و خانوادههای محترمشان جوابی نداشته باشید که بدهید... خدایا تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت، نصیب و بهرهمند ساز. از تو طلب مغفرت و عفو دارم، یا واسع المغفرة، یا من سبقت رحمته غضبه.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 93 |