تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,777 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
حقوق فرزندان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 67، تیر 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حقوق فرزندان در شمارۀ گذشته اهمیت این موضوع را متذکر شدیم و اولین حق فرزند را پس از ولادت تذکر دادیم و آن حق نامگذاری است. طبق روایات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت علیهم السلام از حقوق فرزندان این است که نام نیکو بر او نهد. و این یک نوع گرامی داشتن فرزند است و در زندگی و حالت روانی و خط مشی او تأثیر به سزائی دارد. دومین حق اساسی و مهم فرزند تربیت و تأدیب است. در همان روایاتی که در شمارۀ گذشته ذکر کردیم بر این نکته تأکید شده است. در روایت پیامبر (ص) آمده است «تحسّن اسمه وادبه...» و در نهج البلاغه است «ان یحسّن اسمه و یحسّن ادبه...» و در روایت امام صادق(ع) آمده است: «و تحسین اسمه و المبالغة فی ادبه». در رساله حقوق امام زین العابدین(ع) در فرازی که مربوط به حقوق فرزندان است حسن تادیب و تربیت را یک مسئولیت شرعی معرفی فرمودهاند و آن فراز این است: «و حق ولدک ان تعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره وانک مسئول عما ولیته من حسن الادب والدلالة علی ربه عزّوجلّ و المعونة له علی طاعته فاعمل فی امره عمل من یعمل انه مثاب علی الاحسان الیه معاقب علی الاسائة الیه». در مورد حق فرزندان باید بدانی که او از تو است و در این جهان از نظر خیر و شر به تو تعلق دارد (خیر و شر او به تو نسبت داده میشود) و باید بدانی که تو مسئولی از آن چه متکفل میشوی در امر تربیت او به آداب نیکو و هدایت او به سوی پروردگارش و کمک و یاری او در راه اطاعت خداوند. پس بکوش در رابطه با او و بدان که این احسان و نیکوئی به فرزند ثواب و اجر الهی دارد و اگر نسبت به او بدرفتاری کنی عقاب خواهی شد. رسول خدا(ص) فرمود: «الزموا اولادکم و احسنوا آدابهم فانّ اولادکم هدیة الیکم». فرزندان خود را ملازم باشید و آنها را رها نکنید و آداب و رفتار نیکو بیاموزید که آنان هدیه خداوند برای شما هستند. نکتهای که در این حدیث جلب توجه میکند دستور به ملازمت فرزند است. گاهی عدم تناسب پدر و فرزند مایه تعجب و شگفتی است. پدری روحانی، زاهد و عابد، خانواده و محیط مهیا برای ساختن و تربیت فرزندی صالح و نیکوکار ولی فرزندی منافق به جامعه تحویل میدهد که مایۀ سرافکندگی خانواده و محیط و شهر و کشور است. شاید یک دلیل این ناهماهنگی عدم ملازمت پدر با فرزند باشد. برخی از پدران بدلیل اشتغال به علم یا کارهای اجتماعی مهم و حساس از ملازمت و ادامۀ نظارت بر کلیۀ حرکات و رفتار فرزند غفلت میکنند و شاید برخی از پدران مناسبت شأن و شخصیت خود نمیبینند که با کودک یا نوجوان خویش رفتاری دوستانه داشته باشند و احتاجات مادی و معنوی او را برآوردند. و این درست برخلاف سیره و دستور رسول اکرم(ص) است. اما سیرۀ آن حضرت دربارۀ فرزندان خویش امام حسن و امام حسین علیهما السلام بر همگان روشن و هویدا است که چگونه آن حضرت به آنان محبت و ملاطفت میفرمود. اگر بر فراز منبر مشغول وعظ و خطابه و هدایت مردم بود و یکی از آنان را میدید که افتان و خیزان بسویش در حرکت است از منبر بریز میآمد و آنان را در آغوش میگرفت و بجای خود باز میگشت و ادامه میداد. آیا هرگز چنین رفتاری از شخصتیهای دیگر دیده شده است؟ و ظاهراً دلیل همۀ آن رفتار خصوصیت آن دو بزرگوار نبوده گر چه بعضی مسائل اختصاص به آنان دارد. در همین قضیۀ منبر که در تواریخ عامه و خاصه ذکر شده است هنگامیکه بر منبر قرار گرفت این آیه را تلاوت فرمود: إِنّما أَموالکُمْ وَ أولادُکُمْ فِتْنة. یعنی اموال و فرزندان شما مایۀ آزمایش شما هستند تا دربارۀ آن چگونه رفتار خواهید کرد. با این سخن حضرتش دیگران را میآموخت که باید با فرزندان خویش مهربان باشند. و از بالاتر اینکه در حال نماز که صفوف جماعت مسلمین به حضرتش اقتدا کرده بودند هر گاه یکی از این دو بزرگوار در حال سجده بر دوش آن حضرت مینشست سجده را طولانی میکرد بحدی که مأموین میپنداشتند وحی نازل شده، یا حادثهای رخ داده و حضرت پس از نماز توضیح میدادند که نخواستم فرزندم را ناراحت کنم. رفتار خارق العادۀ آن حضرت اختصاص به فرزندان خود نداشت، در روایت است هر گاه که کودکی را به خدمتش میآوردند که برایش دعا کند یا برای او نام بگذارد حضرت آن کودک را بر دامن خویش میگذاشت، اتفاقاً گاهی کودک ادرار میکرد و بعضی که متوجه میشدند فریاد بر میآوردند رسول خدا (ص) میفرمود: از ادارار او جلوگیری نکنید و سپس پس از پایان دعا و یا نامگذاری اولیای کودک در نهایت خوشحالی او را میگرفتند، زیرا کمترین آزردگی از پیامبر در این باره نمیدیدند، آن حضرت لباس خود را پس از رفتن آنها میشست. از لحن حدیث واضح میشود که این اتفاق مکرر واقع شده. و در روایتی فرمود: «خمس لاادعهن حتی الممات: الا کل علی الحضیض مع العبید و رکوبی الحمار موکفا و حلبی العنزبیدی و لبس الصوف و التسلیم علی الصبیان لتکون سنة من بعدی» پنج چیز را تا دم مرگ ترک نخواهم کرد: خوردن با بردگان بر روی خاک و سوار شدن بر الاغ همراه با دیگری و دوشیدن بز با دست خود و پوشیدن لباس پشمینه و سلام کردن به کودکان تا سنّتی بماند بعد از من. ظاهراً منظور اینست که هر چه موقعیت اجتماعی و گسترش دامنۀ مسئولیتها بالا رود این اخلاق متواضعانه را ترک نخواهم کرد تا آیندگان از من این سنت را فرا گیرند. ممکن است منظور، همۀ این پنج چیز باشد همان گونه که کلمۀ لتکونَ (فعل مؤنث) بر آن دلالت دارد و ممکن است منظور فقط قسمت آخر باشد، در دو مصدر دیگر (علل الشرایع و عیون اخبار الرضا) یَکونُ آمده است. عجبا فاصلۀ ما که خود را پیرو آن حضرت میدانیم با این اخلاق متواضعانه چقدر زیاد است؟ آیا در کنار یک فقیر با لباس ژولیده (نه با بردگان) مینشینیم و هم غذا میشویم؟ آیا بر یکدیگر (نه بر کودکان) سلام میکنیم؟ بلکه آیا پاسخ سلام را با تواضع میگوییم؟ در تاریخ و در سیرۀ آن حضرت بر این امر تأکید شده که هرگز از کنار کودکان نمیگذشت مگر اینکه بر آنان سلام میکرد و با این عمل به آنها گوشزد میفرمود که آن شخصیتهای محترمی هستند و باید مواظب رفتار و کردار خویش باشند و این بهترین تربیت است و دیگران را نیز میآموخت که باید کودکان را احترام کنند و برای آنان ارزش قائل شوند و همچنین در سیرۀ آن حضرت امده است که هر گاه از مسافرت برمیگشت کودکان نیز به استقبالش میشتافتند او میایستاد و دستور میداد که آنان را بلند کنند تا او را ببینند و گاهی خود بعضی را بلند میکرد و این موجب افتخار آنان میشد. و اما دستور آن حضرت در این باره در روایتی آمده است: لاعب ابنک سبعاً و ادّبه سبعاً و صاحبه سبعاً ثم اترک له الحبل علی الغارب. با فرزندت هفت سال هم بازی باش و هفت سال او را تأدیب کن و هفت سال با او دوست و رفیق باش و سپس او را رها کن. دستوری است حکیمانه و اعجازآمیز و مناسب با فطرت انسان و به همین دلیل دائمی و همگانی است. کودک هفت سال نیاز به بازی دارد. هیچگونه کنترلی نباید در این دوران بر روح پرنشاط کودک باشد بجز جلوگیری از کارهای خطرناک و منع از اذیت دیگران و اما کسانی که سعی در تأدیب کودک در این هفت سال دارند بخیال اینکه پایۀ تأدیب از همان کودکی آغاز میشود سخت در اشتباهند. از نظر روان شناسی نیز اهمیت آزادی کودک در این دوران و بخصوص اهمیت شرکت بزرگان با آنها در بازی مورد توجه قرار گرفته است. در روایتی دیگر رسول خدا (ص)میفرماید: «من کان عنده صبی فلیتصاب له» کسیکه نزد خود کودکی را تربیت میکند باید برای او رفتار کودکانه داشته باشد. همچنین از امیرالمؤمنین (ع)به همین مضمون نقل شده که فرمود: «من کان له ولد صبا» از امام صادق (ع)روایت شده: دع ابنک یلعب سبع سنین کودکت را هفت سال آزاد بگذار تا بازی کند. هفت سال هم بازی و هفت سال تأدیب و هفت سال مصاحبت و دوستی و سپس رهائی. این همان ملازمه است که در اولین روایت ذکر شده است. در هفت سال تأدیب تنها مواظبت از رفتار آنان و تنبیه و گوشمالی نیست که کودک را پرورش میدهد بلکه مهمتر از آن رعایت رفتار تربیت کنندگان است. پدر و مادر باید عملاً فرزند را به راستی و درستکاری راهنما باشند. در روایات بسیار تأکید شده که به فرزندانتان دروغ نگویید و اگر وعدهای دادید وفا کنید. پدری که در برابر فرزند خردسالش از هر گونه عمل زشت و ناپسند ابائی ندارد و رعایت ادب و اخلاق نمیکند و فحاشی و بدگوئی و دروغ و حیله گری و خیانت او آشکار است چگونه میتواند فرزندی صالح و شایسته به جامعۀ خویش تحویل دهد؟ با چنین پدری بهتر آن است که آن ملازمت و مصاحبت و دوستی هرگز نباشد. بنابراین شرط اول حسن تربیت، ایجاد محیط سالم و با ایمان و تقوا است و در عین حال باید کاملاً رفتار و کردار کودک در دوران تربیت که از هفت سالگی شروع میشود مورد مراقبت باشد. نکتۀ دیگر اینست که نباید در تنبیه کودک عجله نمود چه بسا کودک برای عمل ناشایست خود دلیلی دارد یا اشتباهی مرتکب شده است باید او را متوجه نمود. خونسردی و آرامش شرط اساسی حسن و پرورش و تربیت کودک است. از سوی دیگر باید سعی بر این باشد که کودک بطور طبیعی و فطری بسوی خوبیها سوق داده شود و به میل خود از عادتهای زشت و ناپسند دوری کند. باید توجه داشت که غرایز در او بطور طبیعی رشد میکند و او نیز طبق خواستها و تمایلات غریزی حرکت میکند. باید روح ایمان و تقوی و درستکاری را در او پرورش داد تا به طبع خو غرائزش را تعدیل نماید. مثلاً او برای حسن تفوق طلبی که خود یک احساس مفید و سادزنده است ممکن است تمایلی به تجاوز به حقوق کودکان دیگر نشان دهد. این یک حالت عدم تعادل در غرایز است ولی نباید او را ابتدائاً به زور و تهدید از آن کار بازداشت بلکه باید حسن نوع دوستی را در او تحریک کرد، و اگر در محیط سالم و با ملاحظه تعدیل غرایز باز هم کودک به عادات ناپسند کشیده شده باید او را به نحوی که موجب آزردگی سخت او نشود تنبیه نمود تا در صورت سرکشی غرایز از عقاب قانون هراس داشته باشد که این خود نیز یکی از عوامل درونی بازدارنده از گناه و تجاوز است. در اینجا باید توجه به این وظیفۀ شرعی داشت که اگر تنبیه بدنی موجب سرخ شدن یا کبود شدن بدن کودک باشد دیه بر انسان واجب است و دیۀ آن تا حدودی سنگین است، کسانی که زود به تنبیه بدنی متوسل میشوند باید به این مسئله توجه داشته باشند. بنابراین یکی دیگر از حقوق فرزندان حسن تربیت است ولی این موضوع مسائل فراوانی دارد و در این باره کتابهای بسیار نوشته شده است. ما در اینجا فقط بطور فهرستوار بعنوان یکی از حقوق فرزند نام میبریم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 115 |