
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,198 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,535 |
همراه با امام به سوی حج پایگاه انقلاب جهانی اسلام | |||||
پاسدار اسلام | |||||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 68، مرداد 1366 | |||||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | |||||
اصل مقاله | |||||
همراه با امام به سوی حج پایگاه انقلاب جهانی اسلام حجة الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی ها ابزار تفرقه یک ـ ملی گرائی، دو ـ اختلافات مذهبی. ملی گرائی «از مسائلی که طراحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن به پا خاسته اند قومیت و ملیت است...». 21/6/59 ملیت و ملی گرائی از دیرباز در میان کشورهای مختلف طرفداران فراوانی داشته است و خصوصا در میان اقوام و طوائفی که زندگی و روابط اجتماعی آنان را به یک تفکر مکتبی منسجم و ایدئولوژی مشخص تنظیم نمی کند تعصبات ملی جاذبه فراوان تری دارد و به میزان رشد فرهنگی و سیاسی انسانها و به میزان وسعت نگرش جوامع و عمق جهان بینی آنها ملی گرایانه کاربرد کمتری داد و در میان پیروان مذاهبی که برای مذهب مورد قبول خود رسالتی جهانی قائلند و اصول مذهب خود را جهان شمول می دانند، ملی گرائی یک ضد ارزش تلقی می شود و اکنون با قطع نظر از این که ملی گرائی ضد ارزش هست یا نه، باید اعتراف نمود که قدرتهای سلطه گرــ که همیشه از ابزار تفرقه برای تحکیم حکومت خود استفاده برده اند ملی گرائی را به مثابه یکی از کارآمدترین ابزار خود انتخاب نموده و در این راه تلاش فراوانی نیز کرده اند و از این رهگذر ملتهای مختلف را نسبت به سرنوشت یکدیگر بی تفاوت ساخته اند و حتی وادار به صف آرائی در برابر هم نموده اند و در این راه حتی در میان یک ملت و افراد یک کشور اقوام مختلف را به بهانه های اختلاف در زبان و آداب و رسوم و فرهنگ و حتی فاصله های جغرافیائی به کینه توزی با یکدیگر برانگیخته اند و از زبان هر یک مطالبی در توهین و تحقیر دیگری ساخته و رائج نموده اند. امام ملی گرائی را در حد محبت نسبت به وطن دوستی نسبت به اهل وطن، حفظ حدود کشور و به هم پیوستگی در دفاع از تهاجم دشمن همه اینها را می پذیرند و نفی نمی کنند ولیکن: «ملی گرائی در مقابل ملتهای مسلمان دیگر مسئله دیگری است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبی اکرم (ص) برخلاف آن است و آن ملی گرائی که به دشمنی بین مسلمین و شکاف در صفوف مومنین منجر می شود برخلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیله های اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج می برند». 21/6/59
قرآن کریم همه مردم را از هر قوم و طائفه و قبیله و ملتی مورد خطاب قرار داده و همه را یکسان به اسلام دعوت نموده است و سپس همه پیروان خود را از هر ملتی در برابر هم مسئول می داند و دفاع از حقوق مستضعفان را تا سرحدّ جنگ با پایمال کنندگان این حقوق بدون توجه به ملیت مظلوم و یا ظالم وظیفه همه پیروان اسلام می داند و سستی کنندگان در این مهم را مستحق توبیخ می شناسد: «ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها» و تمامی آیاتی از قرآن کریم که تکالیفی را بر عهده مسلمانان نسبت به یکدیگر قرار داده است بدون توجه به ملیت آنان مکلف ساخته است و نیز پیامبر اسلام و خلفاء آن حضرت رهبری کل مسلمانان را بر عهده دارند و رهبری واحد برای همه مسلمانان خود به مفهوم نفی ملی گرائی است زیرا همه مسلمین تحت یک فرمان و برای یک هدف حرکت می کنند و ملی گرائی در مضمون خود تفرقه و جدائی از یکدیگر را حتی در رهبری پذیرفته است و دشمنان ملتها نیز برای تسلط بر آنها از این عامل حداکثر استفاده را نموده اند.
اختلافات مذهبی «از ملّی گرائی خطرناکتر و غم انگیزتر ایجاد اختلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان است و القاء تبلیغات فتنه انگیز و دشمنی ساز بین برادران اسلامی است...». دشمنان ملتهای مسلمان که دریافتند با توجه به تعالیم اسلام ملی گرائی رنگ و روئی ندارد و کاربرد لازم برای ایجاد تفرقه را از دست داده است، به توطئه دیگری دست زدند که خطرناکتر از اوّلی بود؛ خطرناکتر از آن جهت که اسلام و اصول مترقی آن توانست ملی گرائی و تنگ نظریهای ناشی از آن را از میان بردارد. اصول جهانی اسلام به مسلمانان آموخت که ملی گرائی زندانی شدن در حصار تنگی است که در خور شان انسان جهانی با رسالتی به وسعت سراسر تاریخ نیست. انسان مسلمان با باورهای دینی ملی گرائی را به طور طبیعی و منطقی نفی می کند، از این رو دشمن به مبارزه، با آن برخاست و اعتقادات گروههای مختلف اسلامی را وسیله ای برای تفرقه و رودروئی قرار داد تفاوت های اعتقادی در اسلام با توجه به میدان وسیعی که تعالیم آن برای اندیشه قائل است و آزادی در تفکر را ارزش انسانی می شمارد، امری طبیعی است و لیکن این تفاوتهای اعتقادی را وسیله برای اختلاف و تفرقه وصف آرائی در برابر هم قرار دادن جنایتی است که به دست قدرتمندان انجام شده است، اسلامی که ما بین خود و سایر ادیان امکان وحدت می بیند و از آنان دعوت می کند که: «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الا الله...» بسیار غم انگیز است که در میان پیروان خود شاهد اختلاف و تفرقه باشد. «طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود می برند و عمّال از خدا بی خبر آنان از آن جمله وعّاظ السلاطین که از سلاطین جور سیاه روی ترند ریخته شده و هر روز بر آن دامن می زنند و گریبان چاک می کنند و در هر مقطع به امید آن که اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه می دارند...». 15/6/60 در شرائطی که قدرتهای بزرگ استکباری در پی برچیدن اساس اسلام و مسخ اصول آن هستند آیا اختلاف بین مذاهب مختلفه اسلامی بر سر هر مسئله ای که باشد و به هر اندازه مهم، جز یک پدیده شیطانی است که مسلمین را از دشمن مشترک غافل می کند و او را به حال خود رها یم سازد؟ اختلافی که هر یک از دو طائفه بزرگ دیگری را تضعیف کند و حتی اسرائیل را بر بردار مسلمانش ترجیح دهد آن یکی از این که اسرائیل برادر سنی اش را می کشد خوشحال شود و آن دیگری از اینکه شیعیان قتل عام می شوند مسرور باشد!! و عجبا که دشمن با دست مزدورانش در ایام حج به این پدیده شیطانی دامن می زند؛ مراسمی که برای اتحاد و اتفاق است؛ مراسمی که همه مسلمانان با هر مذهب و اعتقادی در یک زمان باید در آن مواقف کریمه اجتماع کنند و این عبادت بزرگ را انجام دهند و این خود بهترین دلیل است که باید اختلافات مذهبی کنار گذاشته شود و هرگز مانع اتحاد مسلمین علیه دشمن مشترک نباشد. «در مراسم حج ممکن است اشخاصی از قبیل ملاهای وابسته به خود را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنی ایجاد کنند و آن قدر به این پدیده شیطانی دامن زنند که بعضی ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند برادران و خواهران هر دو فرقه باید هوشیار باشند و بدانند که این کوردلان جیره خوار با اسم اسلام و قرآن مجید و سنت پیامبر می خواهند اسلام و قرآن و سنت را از بین مسلمین برچینند یا لااقل به انحراف کشانند. برادران و خواهران باید بدانند که آمریکا و اسرائیل با اساس اسلام دشمنند چرا که اسلام و کتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگری شان می دانند».
اختلافات گروهی و خط بازی ها یکی از آفتهای همه انقلابات که تا مرز تهدید موجودیت اساس انقلاب و اصول اهداف آن خطرناک است، اختلافاتی است که پس از پیروزی مقطعی انقلاب ما بین طرفداران آن و حتی هدایتگران انقلاب پدید می آید. اختلاف بر سر شیوه های اجرائی اهداف انقلاب؛ اختلاف بر سر تفسیر رخی از اصول اعلام شده انقلاب؛ اختلاف بر سر چگونگی تثبیت و تداوم انقلاب و اختلاف بر سر هر مسئله ای که هر کسی و یا هر گروهی مدعی است که تنها او انقلاب را می فهمد و تنها او می داند که چگونه باید آن را حفظ کرد و مدعی است که دیگران با شیوه های خود، با تفسیرهای خود، با تحلیل های خود و بالاخره با برداشت های خود، انقلاب را به بیراهه کشانده نابودش می سازند و از همین جا است که برای هر یک کوبیدن دیگری و دیگران، مشروع و حلال می شود! بدنام نمودن و از صحنه بیرون راندن مخالفان، هر که و هر گروهی باشد حتی هم رزمان دیروز، حتی هم آنان که کبودی تازیانه طاغوت و دشمن مشترک و دشمن اساس و اصل انقلاب هنوز بر گرده آنان باقی است و دردناکتر آن که اختلاف این همسنگران دیروزی مجال گستاخی به کسانی می دهد که تا همین دیروز و حتی تا پایان روز و تا لحظه سقوط طاغوت و حتی پس از آن هنوز جرات نزدیک شدن به صحنه درگیری و مبارزه را نداشتند که مبادا انقلاب سقوط کند و طاغوت برگردد، مجال می دهد تا در پشت سر یک یا چند چهره انقلابی دیروز سنگر بگیرند و انقلابی تر از هر انقلابی ای مدعی حراست از انقلاب و دستاوردهای آنان شوند و به یاران اصلی انقلاب حمله نموده بدنام سازند تا از صحنه خارج نمایند تا شاید جائی برای خود باز کنند!! و چه اشتباه بزرگی مرتکب می شوند آنان که این نامردمی ها را به حساب حمایت از خود و از خط خود می پذیرند و به اینان به مثابه یاران راه دلخوش می دارند. در این جا سخن بر سر این نیست که این ادّعاها و یا این اعتقادها همه بیجا و بر باطل است، نه هرگز! و چه بسا و شاید هم برخی از این شیوه ها و برداشتها و تحلیل ها و تفسیرها صحیح باشد و حتی صحیح و حق مطلق و ادعاها و اعتقادها و درک دیگران همه بر باطل باشد؛ اما اوّلاً: ــ چه کسی حق دارد که نسبت به اندیشه های خود و افکار دیگران این گونه قضاوت کند چه کسی؟! و جز در میان یاران و اصحاب پیامبر تنا یک نفر و آن هم امام معصوم چه کسی می تواند این چنین ادعائی داشته باشد؟ و اما آیا آن هم که چنین حقی داشت آیا اجازه داد که بر سر اختلاف در مواضع اصولی و خدشه ناپذیرش، حرکت انقلاب متوقف شود و به آن نامرد فرصت طلب مسلمان نمای روزگار خود پاسخی دندان شکن داد و دست رد به سینه نامحرمش زد، و از این برخورد اصولی باید همه انقلابیون تارخی درس بگیرند و پند بیاموزند که چگونه اصیل ترین عنصر انقلابی و نزدیکترین یار رهبر با همه اطمینانی که به درستی راه خود داشت اما اجازه نداد نه خود و نه یارانش و نه فرصت طلبهای چهره عوض کرده، از نام او و راه او علیه دیگران خط و نشان بکشند و چه آموزنده است این قطعه از تاریخ اسلام که چه کسی بیش از همه به فکر انقلاب و سرنوشت آینده انقلاب بود. اینجاست که باید نسبت به اختلاف و تفرقه افکنی به بهانه حفظ اصول انقلاب ــ از ناحیه هر کس و هر گروهی که باشدــ بدبین بود و از آن اجتناب نمود و اختلاف را پدیده شیطانی دانست که از هوای نفس و خواهش های نفسانی پنهان شده تغذیه می شود؛ هواهائی که در دوران انقلاب و در فراز و نشیبهای آن، مورد غفلت عنصر انقلابی بوده است و لذت مبارزه با دشمن و شیرینی مقاومت در برابر ستم، این هواها و خواهش ها را ارضاء می کرده است و اکنون که طاغوت رفته و این هواها ماده است، طاغوت رفته و لذت اشباع کننده سرافرازی مبارزه و مبارز بودن و اکنون باید طاغوت دیگری پیدا کرد و حتی اگر پیدا نشد از همراهان باید این طاغوت را ساخت!! و با آن به جدال برخاست!! و چه عبرت انگیز است تاریخ انقلاب ها و باز بر می گردیم به کلام امام که: «در مراسم حج ممکن است اشخاصی از قبیل ملاهای وابسته به خود را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنی ایجاد کنند و آن قدر به این پدیده شیطانی دامن زنند که بعضی ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند...». آری! حتی اختلاف بین شیعه و سنی که در تشیع سخنی بسیار متین و مستدل داریم، سخنی جذاب حتی برای امروز و برای جهان معاصر، یک نظریه انقلابی در مسئله رهبری خصوصا قابل عرضه در جهان معاصر و برای انقلابیون زمان؛ اما با همه این حقانیت و اصالت باز هم اگر به همین بهانه، ایجاد اختلاف شود قطعا یک پدیده شیطانی است. آخر چطور ممکن است یک پدیده شیطانی نباشد که کاروانیان در بین راه به جدال برخیزند و راهزنان به کاروان بتازند و هر آن چه هست به غارت ببرند و آن گاه که یک نفر و یا یک گروه از کاروان از این جدال پیروز به در آمد و همه رقیبان را از صحنه خارج ساخت نه اصولی بر جای مانده باشد و نه انقلابی و نه اسلامی! آیا این اختلاف یک پدیده شیطانی نیست؟ اینجاست که امام امت اختلاف را با هر رنگ و بوئی که باشد چه در داخل کشور و چه در جهان اسلام محکوم می کند و بیش از هر چیزی و هر واجبی، بر وحدت تاکید و توصیه و سفارش می نماید که: «هان ای قطره های جدا از اقیانوس قرآن و اسلام به خود آئید و به این اقیانوس الهی متصل شوید و ...»، (ص 155). «هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پا خیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید...». 15/6/60 وظیفه علماء و خطبا و نویسندگان در ضمن بیان و معرفی چهره اختلاف آفرینان و تفرقه افکنان، روشن شد که تلاش سنگینی در جریان است تا وحدتی ایجاد نشود و همیشه هم چنان آتش اختلاف شعله ور باشد و این تلاش سنگین متقابلا جهادی مستمر و اصولی و عمیق را طلب می کند، معرکه ای است که برای مقابله با دشمن، نیروهای ویژه ای را می خواند و می خواهد نیروهای کار آزموده ای که توان مقابله با اختلافات مذهبی را داشته باشند، نیروهای آموزش دیده ای که نه تنها خود در دام لجنزار ملی گرائی غوطه ور نشوند و نه تنها در تارهای عنکبوتی پدیده شیطانی اختلافات مذهبی گرفتار نیابند و نه تنها شکوه زیبائی کاخ های سلاطین و طمطراق دربارها آنان را مسحور و مسخر خود نسازد بلکه با بصیرت و شجاعت و درایت لازم بر همه این شیطنتها و شیاطین بشورند و پرده های ریا و تزویر آنان را پاره کنند و مردم و ملتها را بیدار سازند و گرفتاریها و بدبختی های ناشی از تفرقه و اختلافات را به آنان گوشزد نمایند و از ظلمات شرک و کفر که اوج نقطه اختلاف و تفرقه است خارج کنند و در نورانیّت توحید که شعار همه موّحدان است وارد سازند و این مهم ساخته نیست جز از علماء و دانشمندان که از صدر اسلام تا کنون پرچمدار اتحاد بوده اند، علماء ربّانی که همیشه در برابر دربارها و آخوندهای درباری قیام کرده و بسیاری نیز بر سر این تکلیف الهی جان باخته اند. «عقلا و علمای اسلام از صدر اسلام تا کنون کوشش کردند تا این که مسلمین همه با هم مجتمع باشند و همه بر غیر مسلمین یدِ واحد باشند... و علمای بیدار اسلام دنبال این امر را گرفته و کوشش کرده اند به این که مسلمین را تحت لوای اسلام، به وحدت و یگانگی دعوت کنند». (از بیانات امام در 16/8/59) این جهاد مقدس علیه چهره های «زور» و «تزویر» از یک عالم هر چند مجاهد و فداکار به تنهائی ساخته نیست و از علماء مجاهد و بیدار یک کشور حتی کارساز نیست هر چند که هر قیامی برای خدا از یک یا دو نفر آغاز شده است لیکن در اجتماع حج این فرصت طلائی!!! (نه تعبیری زرپرستانه است) این فرصت الهی که همه ساله برای مسلمین دست می دهد لاز است علماء و روحانیون دلسوز به حال ملتها اجتماع کنند و با هم تبادل نظر نمایند و آنان خود ابتدا متحد شوند تا مسلمین را به اتحاد دعوت نمایند و تا با قدرت در برابر آخوندهای درباری و در مقابل قدرت های شیطانی به مقابله برخیزند؛ اگر علماء متعهد بلاد اسلامی از سراسر جهان در ایام حج و در مکه و از کنار خانه خدا اعلام اتحاد کنند و مسلمین جهان را برای مقابله با دشمنان اسلام و کشورهای اسلامی به مبارزه دعوت نمایند، آن چنان تاثیری خواهد گذاشت که یک ساله ره صد ساله طی خواهد شد. «بر دانشمندانی که در این اجتماع شرکت می کنند از هر کشوری که هستند لازم است برای بیداری ملت ها بیانیه های مستدلی با تبادل نظر صادر کرده و در محیط وحی بین جامعه مسلمین توزیع نمایند و در آن بیانیه ها از سران کشورهای اسلامی بخواهند که اهداف اسلام را نصب العین خود قرار داده، اختلاف را کنار گذاشته برای خلاصی از چنگال استعمار چاره بیاندیشند». (از پیام امام به زائران بیت الله در بهمن 1359) حمله بر فتنه جهانی در این جهاد مقدس تنها از یک جبهه حمله و هجوم بر دشمن کافی نیست باید از هر سوی بر این فتنه جهانی حمله کرد، خطبا از همه تریبونهائی که در اختیار دارند باید بر فتنه اختلاف و تفرقه حمله کنند، نویسندگان از سنگر کتابها مجلات؛ روزنامه ها و اعلامیه ها بر دشمن اتحاد مسلمین حمله کنند، فقهاء در فتاوی فقهی خود بر حرمت اختلاف و وجوب اتحاد و هماهنگی تاکید کنند و آن قدر این حملات را پی در پی و مکرر انجام دهند که مجال تفکر را از دشمن بگیرند و این گفتنها و نوشتنها و فتواها آغاز مبارزه است و باید آن قدر مستمر باشد تا سرانجام مسلمین جبهه واحد مستضعفین را تشکیل دهند تا در این جبهه همه گروهها و ملتها و کشورها با هر مذهبی از مذاهب اسلامی گرد هم آیند و شعار محوری آنان کلمه مبارکه «لا اله الا الله» باشد که تا چنین نشود بر کفر و استکبار که در این زمان آهنگ پرشتابی را علیه اسلام و مسلمین آغاز کرده است غلبه نخواهد یافت. «و از جمله وظایف در این اجتماع عظیم دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت و کلمه رفع اختلاف بین طبقات مسلمین است که خطبا و گویندگان و نویسندگان در این امر حیاتی اقدام نمایند و کوشش کنند در به وجود آوردن جبهه مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار «لا اله الا الله» از تحت اسارت قدرتهای شیطانی اجانب و استعمارگان و استثمارگران بیرون آیند و با اخوّت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند». جهان اسلام برای رهائی از ذلّتها و اسارتهائی که اکنون گرفتار آن است، نیاز به یک نهضت عمومی دارد و این نهضت عمومی اسلامی انجام نمی شود جز به اتحاد مسلمین و این اتحاد محقق نمی شود جز به یک حرکت جهادی از طرف همه کسانی که فرهنگ سازان جامعه هستند از همه عالمان روشنگری که از مسائل موجود و مصائب کشورهای اسلامی رنج می برند، همه باید دامن همّت به کمر زنند و با کوشش و فداکاری به این تکلیف الهی عمل کنند. «اکنون بر علمای اسلام و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فیلسوفان و محققان و عارفان و روشنفکرانی که از این مسائل رنج می برند... با هر وسیله ممکن... مسلمانان را هشدار دهند... و آنان را برای یک نهضت عمومی اسلامی مهیا کنند...». (پیام امام به مناسبت عید قربان 7/6/63)
آثار و منافع وحدت وحدت بین مسلمین آن قدر دارای آثار خیر و منافع پر برکت است و آن چنان تضمین کننده سعادت مسلمین و اعتلاء اسلام است که اگر گفته شده است «اسلام دین وحدت و آئین اتحاد و یگانگی است» سخنی به جا و کلامی متقن است. اولین اثر مبارک وحدت، از میان رفته همه زیان ها و خساراتی است که از ناحیه تنازع و اختلاف بر امت اسلامی وارد می شود، زیان سست شدن ارکان قدرت جامعه اسلامی و زیان از بین رفتن شکوه و عظمت مسلمین که اگر جز همین اثر، آثار دیگری نبود برای اثبات ضرورت ایجاد اتحاد و حرمت اجتناب از اختلاف کافی بود ولیکن برکات این حبلُالله المتین، آن قدر فراوان است که در این مجال فرصت احصاء و بیان آن نیست و ما با استمداد از کلام امام به برخی از آنها اشاره می کنیم: وحدت برای: 1ـ آزادی فلسطین (از پیام سال 49). 2ـ غلبه بر مشکلات. 3ـ بیرون آمدن از تحت اسارت قدرتهای شیطانی اجانب و استعمارگران و استثمارگران (از پیام سال 58). 4ـ احتیاج نداشتن به کشورهای غیر اسلامی (از بیانات امام در سال 58). 5ـ بیرون کردن این جرثومه فساد (آمریکا) از تاریخ و لااقل از ممالک اسلامی (از بیانات امام در سال 58). 6ـ رها شدن از چنگال پلید ابرقدرتها (از پیام سال 59). 7ـ دفاع از اسلام و مقدّرات خود. 8ـ نهراسیدن از هیاهوی قدرتمندان (از پیام سال 60). 9ـ کوتاه کردن دست جنایتکاران از سلطه بر مستضعفان جهان. 10ـ عرضه نمودن مکتب از ارزشمند و مترقی الهی بر جهان (از پیام امام سال 60). 11ـ بازیافتن عزّتی که خداوند برای مؤمنین قرار داده است. 12ـ قطع دست مستکبران و عمّال آنان از کشورهای اسلامی. 13ـ باز گردانیدن مجد و عظمت اسلامی (از پیام سال 60). 14ـ کندن کلک این دوتا قدرت بزرگ (آمریکا و شوروی) و دیگر قدرتها که در این مناطق مشغول فساد هستند (از بیانات امام در سال 62). 15ـ شکستن بتها. 16ـ قطع ریشه گرفتاریها. 17ـ سوزندان فساد از بن. (از پیام سال 62). 18ـ بریدن طمع جهانخواران از مسلمین. 19ـ رسیدن به زندگانی شرافتمندانه و ارزشهای انسانی (از پیام سال 61). 20ـ نجات اسلام از دست خونخواران (از بیانات سال 63). 21ـ یک نهضت عمومی اسلامی (از پیام سال 63). 22ـ تشکیل ارتش مشترک دفاعی دهها میلیونی زیر پرچم و یک صد میلیونی ذخیره (از پیام سال 62). اینها تنها آثاری است که ما از برخی پیامها و بیانات حضرت امام استفصاء نموده ایم و چنان چه تمامی مواردی که این پرچمدار اتحاد مسلمین در
عصر توصیه هائی در ارتباط با وحدت کرده اند، بررسی شود، بسیار بیش از این به آثار و منافع این واجب الهی پی خواهیم برد و نیز روشن خواهد شد که چرا این پدر دلسوخته و مهربان امت اسلامی، فرزندان خود را بیش از هر چیزی به وحدت سفارش و وصیّت می نماید خصوصا هر گاه که از حج و از این کنگره عظیم عبادی ــ سیاسی و مجمع جهانی اسلام مطلبی ایراد می کند بدون استثناء از وحدت نیز سخنی می گوید و بدان تاکید دارد و از اختلاف و تفرقه انداز می دهد به امید روزی که چنین شود. در اینجا مناسب است برخی مسائل یادآوری شود که حجاج محترم باید آنها را رعایت کنند و تاثیر فراوانی در ایجاد روح اتحاد دارد و کمترین نفعش نمایش وحدت است و لااقل اینکه از بیشتر شدن شکاف بین صفوف مسلمین جلوگیری می کند: 1ـ «لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرّق صفوف مسلمین است احتراز کنند». (از پیام امام 29/6/1358) اصولا منشا اختلاف و تفرق جهل و بی خبری از واقعیّات و از حقائق است و اتحاد و هماهنگی زائیده علم و آگاهی است بنابراین اعمال جاهلانه همواره به اختلاف دامن می زند و چنان چه هر حرکت و عملی براساس علم و درک صحیح از واقعیّات باشد اثر وحدت بخش به همراه خود دارد پس اگر حجاج محترم خود را موظف بدانند که هر عملی و هر عبادتی را ابتدا از علماء آگاه به زمان و شرائط زمان بیاموزند و آنگاه انجام دهند تا عمل آنان آگاهانه باشد و نه جاهلانه موجب وحدت است و باز دارنده از تفرق صفوف مسلمین. 2ـ «لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوید». (از پیام امام 29/6/1358) برخی حجاج محتر به علت غفلت و گاهی تلقینات علماء جاهل!!! در نماز جماعت و گاهی بسیار پرشکوه مسلمانان در ایام حج و در حرمین شریفین شرکت نمی کنند یا به جهت آن که نماز آنان را باطل می دانند و یا بدین عذر که در جماعات اهل سنت امکان انجام برخی از شرائط و واجبات نماز ممکن نیست مثلا رعایت اتصال صفوف نمازگزاران به یکدیگر و یا سجده بر چیزهائی که سجده بر آنها صحیح است و امثال این امور که همه اینها ناشی از جهل به مسائل شرعی است و طبق فتوای فقهاء بزرگ نه تنها نماز جماعت برادران اهل سنت صحیح است بلکه ثواب و اجر آن حتی در برخی شرائط از ثواب نماز جماعت با امام جماعت شیعی بیشتر است و حتی در هنگامی که همه مردم از اطراف به محل اقامه نماز جماعت هجوم می برند و نماز در حال شروع است خارج شدن از مسجد و از نماز جماعت فرار کردن که موجب وهن شیعه می شود حرام
است. برادران و خواهران خوب است کمی به تاریخ مراجعه کنند که شرکت امیرالمؤمنین علیه السلام در نماز جماعت با امامت کسانی که خود با آنان در مسئله بسیار مهم و بلکه مهمترین مسئله اسلامی اختلاف داشت نه به خاطر ترس از آنان بود و نه انتخاب عملی که ثواب کمتری دارد بلکه آن حضرت در کمال اختیار در نماز جماعت شرکت می فرمود هرگز شنیده نشده است که پس از مراجعت به منزل نماز خود را اعاده می فرمود و روایت شده است که ثواب نماز با جماعت آنان ثواب نماز در پشت سر رسول خدا را دارد و اگر گذاشتند مهر و حتی تربت مقدس کربلا موجب اختلاف شود باید از آن پرهیز نمود. 3ـ «از انعقاد و تشکیل نماز جماعت در منازل و .... اجتناب نمایند». (از پیام امام 29/6/1358) چه چیزی برای دامن زدن به اختلاف بدتر از این که دهها هزار و گاهی صدها هزار مسلمان در مسجد الحرام و با شکوهی ملکوتی مشغول نماز و عبادت باشند و در همان حال گروههای پنجاه نفره و حداکثر صد نفره در داخل ساختمان ها و جدای از اقیانوس انسان های نمازگزار جماعات کوچک تشکیل دهند و از مجمع عظیم مسلمانان غایب بمانند و حضور خود را اعلام نکنند و این عبادت پرشکوه نماز جماعت را شکوهمندتر نسازند. 4ـ «در وقوفین متابعت از حکم قضات اهل سنت لازم و مُجری است اگر چه قطع به خلاف داشته باشد». (از پیام امام 29/6/1358) اولا باید این تصور و یا تفکر را از ذهن خود دور کنیم که برادران اهل سنت تعمّد دارند در این که مثلا در اعلام اوّل ماه ذی الحجّه و قهراً اعلام روز نهم که واجب است وقوف با شرائط خاصی در عرفات و یا شب دهم که واجب است وقوف در مشعر تعمّد دارند که خلاف واقع حکم کنند و عمدا در پی آنند که عبادات خود را باطل نمایند نه بلکه آنها هم مانند ما با تحمل مشقات و سختیهای فراوان برای انجام مناسک حج به آنجا آمده اند و تصمیم دارند حج صحیح انجام دهند و ثانیا از کجا معلوم است که قضات آنان در اعلام روز نهم و روز دهم اشتباه کرده باشند و شهادت دهندگان در نزد آنان شهادت به دروغ داده اند و ثالثا بر فرض این که حکم آنان اشتباه باشد آیا صحیح است که عبادت حج را هر کسی بنا به تشخیص خود انجام دهد مثلا در دو روز مراسم وقوف در عرفات انجام شود و یا هم چنین وقوف در مشعر و اعمال روز دهم و مسلمانان که در منی اجتماع کرده اند هر دسته ای و گروهی روزی را عید بگیرند و آیا هدف شارع مقدس اسلام این بوده است که حتی اختلاف و دو دستگی و چند دستگی در برگزاری عید اسلامی را به نمایش بگذارد. خواهران و برادران با سایر مسلمانان هماهنگ وقوفین را انجام دهند و هیچ گونه تردید و نگرانی به خود راه ندهند که نه تنها عبادت و حج آنان صحیح است بلکه ثواب آن بسیار بیشتر از عباداتی است که مایه اختلاف و بهانه به دست دشمن دادن است. 5ـ از جمله اعمال جاهلانه که موجب وهن ایرانیان است این که گاهی برخی از حجاج هر چند که بسیار نادر چنین اتفاقی رخ داده است گوسفند قربانی را به دلیل رعایت احتیاط و این که در منی انجام شود در داخل چادر ذبح می کنند که بسیار خطرناک است زیرا معلوم است با توجه به فشردگی جمعیت خصوصا با توجه به هوای بسیار گرم چه آلودگی خطرناکی ممکن است برای محیط ایجاد شود. 6ـ «نیابت از حی برای نماز طواف صحیح نیست باید هر کس خودش به هر نحو می تواند نماز بخواند و مجزی است از گرفتن نائب و از مزاحمت با نمازگزاران اجتناب نمایند». (از پیام امام 29/6/1358) سه مطلب در این بند یادآوری و بدان سفارش گردیده است اول اینکه برای نماز طواف بعضی از حجاج محترم از فردی خصوصا روحانی مورد اعتماد خود تقاضا می کنند که به نیابت از طرف آنان نماز طواف بخوانند و توجه نمی کنند که نماز طواف هم مانند سایر نمازهای واجب است که وظیفه خود مکلف است انجام دهد و انسانی که زنده است برای انجام نمازهای واجب خود نمی تواند نایب بگیرد مثلا نایب بگیرد که به جای او نماز صبح و یا ظهر و عصر و یا مغرب و عشاء بخواند و اگر به این دلیل نایب می گیرند که مثلا قرائت نماز را نمی تواند صحیح انجام دهد و یا سایر شرایط و واجبات را نمی تواند مراعات کند باید توجه کند که اولا واجب است قبل از رسیدن وقت نماز تمام مسائل لازم را فرا بگیرد و شرائط را فراهم کند و واجبات آن را مراعات نماید و چنان چه وقت نماز فرا رسید و تا آخر وقت نیز نتوانست خود را کاملا آماده کند به همان ترتیبی که قادر است نماز را بخواند و کافی است و نمی تواند نایب بگیرد که به جای او تکلیف را انجام دهد و نماز طواف نیز چنین است پس مطلب دوم این است که خودش نماز طواف را بخواند و سوم اینکه در اطراف کعبه مقدسه و در حجر اسماعیل و خصوصا در پشت مقام ابراهیم از ایجاد مزاحمت برای دیگران به جهت انجام عبادت خود جدا اجتناب کند، گاهی بعضی از حجاج به منظور صحیح و سریع انجام دادن طواف از هیچ گونه مزاحمت برای دیگران مضایقه نمی کنند از وارد کردن فشار به جمعیت و هل دادن سایرین به جلو و یا سایر اطراف و حتی گاهی به کمترین غفلتی از ناحیه سر طواف کنندگان از فحاشی به آنان و حتی گاهی دیده شده است که از دست به گریبان یکدیگر انداخت و زد و خورد هم خودداری نمی کنند آیا هیچ توجه نمی کنند کجا هستند و در محضر چه کسی و در چه حالتی و با چه کسانی اینطور رفتار می کنند لازم است خواهران و برادران از قبل خود را آماده کنند و حدیث نفس نمایند و به خود توصیه کنند که صبور و بردبار باشند و مهیا شوند که هر گونه ناملایماتی را از طرف هر که باشد با آغوش باز استقبال کنند و به هیچ وجه در حرم و در سعی و در هر یک از مواقف کریمه با کسی به منازعه و خصومت نپردازند خصوصا با غیر ایرانیان در کمال رافت و عطوفت رفتار نمایند و نیز به هنگام طواف موجبات آزار و مزاحمت برای سایرین را خصوصا به خاطر نماز مستحبی فراهم نکنند و از خوابیدن در حرم خصوصا خواهران اکیدا خودداری نمایند و به هنگام رفت و آمد در حرم اگر دیگران نشسته و مشغول عبادتند و یا اگر خوابیده اند (هر چند کار بدی است) هیچ گونه آزاری را برای آنان فراهم نکنند و نیز از مقابل کسی که نماز می خواند عبور نکنند چون بعضی برادران اهل سنت این عمل را حرام می دانند و ملاحظه می شود که حتی گاهی نسبت به کسی که از مقابل نماز آنان حرکت کند با عصبانیت وی را از مقابل خود دور می کنند. 7ـ «طواف را به نحو متعارف که همه حجاج به جا می آورند به جا آورند و از کارهائی که اشخاص جاهل می کنند احتراز شود و مطلقا از کارهائی که موجب وهن مذهب است باید احتراز شود». (از پیام امام 29/6/1358) حجاج چون شنیده اند که به هنگام طواف باید شانه چپ محاذی بیت باشد از این رو به جهت رعایت این حکم شرعی در حین طواف حالتی به خود می گیرند که هر بیننده ای را به تعجب وا می دارد و با خود می گوید که این اشخاص چرا و به چه منظور این حرکات مضحک را خصوصا به هنگام عبور از مقابل حجر اسماعیل انجام می دهند و چرا مانند سایر مسلمین به طور عادی و متعارف راه نمی روند این خواهران و برادران باید توجه کنند که مقصود از اینکه شانه چپ به سمت کعبه باشد این است که مثلا از مقابل حجرالاسود که طواف را آغاز می کند به سمت حجر اسماعیل حرکت کند نه به عکس یعنی به سمت مستجار که قهرا شانه راست به سمت کعبه خواهد شد و نیز به نحوی طواف را انجام ندهد که صورت و جلوی اندامش مقابل کعبه باشد و پشت به اطراف پس به همان ترتیبی که همه حجاج حرکت می کنند حرکت کند و به طور متعارف راه برود و مقصود این نیست که محاذات هندسی با دقت خط کشی یک مهندس نقشه کش را رعایت کند که هر کس به چنین راه رفتنی نگاه کند. بخندد و بی اختیار تمسخر کند. عجیب است که برخی این چنین افراط می کنند و بعضی چنان بی توجه به عملی که انجام می دهند که در حین طواف گاهی بر می گردند به عقب و گاهی پشت می کنند به کعبه و گاهی در حال راه رفتن رو به کعبه می روند که همه این حالات موجب اشکال در طواف می شود و باید به آن مقدار از طواف که با شرائطش رعایت نشده است مجددا اعاده شود و طواف را تکمیل کند. 8ـ «توجه داشته باشید که سفر حج سفر کسب نیست سفر تحصیل دنیا نیست سفر الی الله است... آقایان اهل علم و کاروان ها و رؤسای کاروانها و سایر حجاج مبادا این سفر را سفر تجارت قرار بدهید و امور تجاری در این سفر مطرح باشد، سفر، سفر الی الله است نه سفر به سوی دنیا، آلوده به دنیا نکنید». (از بیانات امام 8/7/1358) سنت سوغات در سفر خصوصا سفر حج نه تنها زشت نیست که پسندیده است و مورد توصیه بزرگان دین ولیکن کسب و تجارت در سفر حج یعنی این سفر روحانی و الهی را به منظور کسب و تجارت انجام دادن مذموم است و این دو موضوع یعنی سنت سوغات و سفر برای کسب و تجارت کاملا از هم جداست سنت سوغات برای هدیه دادن به همسر و فرزند و پدر و مادر و سایر خویشان و بستگان که روزهائی را چشم به راه مسافر خود بوده اند که مسافرشان سالم از سفر برگردد هدیه ای به جا و لازم است و خود عبادتی دیگر است و اما کسب و تجارت با این که خود عملی پسندیده است خصوصا اگر برای تامین زندگی افراد تحت تکلف خود باشد لیکن نه در سفر حج که سفر الی الله است خصوصا که ممکن است انسان در کسب و تجارت گاهی دستخوش وسوسه های شیطانی قرار بگیرد و رعایت احکام تجارت را نکند و با کسب حرام سفر حج و عبادت خود را نیز بی ارزش نماید البته بسیار بجا و لازم است که در وقت خرید سوغات عزت اسلامی و خصوصا آبروی یک ایرانی انقلاب رعایت شود در گفتگو با فروشندگان و مغازه داران عزت و وقار خود را خصوصا خواهران حفظ کنند در حمل و نقل سوغاتی های خریداری شده رعایت کنند که حرمت یک زائر خانه خدا حفظ شود و در اوقات نماز به خرید نپردازند و بازارها را رها کنند و به طرف نماز جماعت روانه شود.
| |||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 70 |