تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,811 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,978 |
حقوق فرزندان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 68، مرداد 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حقوق فرزندان قسمت دوم بسم الله الرحمن الرحیم یکی دیگر از حقوق فرزندان احترام به شخصیت آنها است، چه در سنین کودکی و چه در جوانی، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفر لکم» فرزندان خود را گرامی بدارید و احترام کنید و آداب و رفتار نیکو بیاموزید تا خداوند شما را بیامرزد و شاید معنای جمله دوم این باشد که در تادیب و تربیت آنان، روشهای نیکو به کار برید.
نتیجه تحقیر کودکان کودکی که در خانواده، مورد تحقیر و سرزنش قرار گیرد چه به خاطر نقص های جسمانی باشد و چه به خاطر کارهای نامناسب او بی گمان احساس حقارت در خود می کند و خود را پست و زبون می بیند و با تکرار این مطلب، گرفتار عقده حقارت می شود که دیگر معالجه آن بسیار مشکل است و غالبا جنایت کارانی که امنیت جامعه را به خطر می اندازند، این گونه افرادند که در کودکی مورد تحقیر قرار گرفته اند و در بسیاری از موارد جنایت های وحشتناکی بدون کمترین سودی که عایدشان شود انجام می دهند. روان شناسان می گویند: غالبا این افراد برای خودنمائی و جبران عقده حقارت، دست به چنین کارهای هولناکی می زنند. مناسب است در اینجا تذکر دهیم که دامن زدن به این گونه اخبار در روزنامه ها و مجلات و تشریح و توضیحات جنایات که معمولا در نشریات فراوان است، خطر بزرگی در به وجود آمدن جوّ جنایت دارد. نشر و اشاعه این گونه مطالب، از سویی از قبح و زشتی آن می کاهد و از سوی دگیر شهر طلبی که انگیزه جنایت او است را تحریک می کند. در واقع او به خاطر همین که عکس او را در زندان بگیرند و به عنوان یک جنایتکار حرفه ای و خطرناکی معرفی کنند تا از این راه جبران آن تحقیرها نماید، دست به آن کارهای وحشتناک می زند و روی این حساب، پخش عکس و گزارش از او و مصاحبه با او همان نتیجه ای است که او متوقع است و اگر این کار به کلی ممنوع شود، انگیزه جنایتکار تضعیف می شود. متاسفانه بعضی از مقامات قضائی نیز در نشر این گونه تحقیقات و مقالات سهیم اند البته نیت آنها ارشاد خانواده ها و راهنمائی آنان در لزوم جلوگیری از کارهای مشکوک نوجوانان و جوانان خویش از یک سو و هشدار به مردم بیچاره ای که هر لحظه ممکن است مورد تجاوز این گونه افراد قرار گیرند، از سوی دیگر است ولی باید توجه داشت که این گونه خطرها نیز در نشر این گونه مطالب وجود دارد بلکه تاثیر آن در این جهت حتمی است حتی اگر بدون ذکر نام افراد درج شود باز هم در آنها موثر است هم از لحاظ کوچک شمردن جنایت و هم از لحاظ اشباع روح آزرده آنها که خواهان جبران تحقیرها است زیرا گر چه او معرفی نشده است ولی همین اندازه خوشحال می شود که توانسته است اضطرابی در جامعه ای ایجاد کند! او که چنان تحقیر می شد که گوئی موجودی مهمل و بی اثر است، اکنون چنان قدرتی دارد که در جامعه جنجال و هیاهو به پا ساخته و او از همین نتیجه راضی و خشنود است: شک نیست که مجلات و روزنامه های خارجی با توجه به این گونه زیان های اجتماعی اقدام به نشر این اخبار و دامن زدن به آنها می کنند بلکه اگر جنایت هولناکی نیابند خود آن را به صورتی هولناک جلوه می دهند زیرا هدف آنان بازاریابی است و جوانان به طور عموم شیفته این گونه داستان ها هستند ولی مجلات و نشریات ما که حتما هدفی به جز نشر فرهنگ و تعلیم و تربیت نسل جوان را ندارند غافل از این گونه خطرها به نیت خیر اقدام می کنند. امیدواریم کسانی که مسئولیتی در این زمینه احساس می کنند، مساله را دقیقا مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهند. باید به این نکته نیز توجه داشت که این تحقیرها و سرزنشها چنین نیست که حتما کودک را مبتلا به این بیماری خطرناک کند. نباید افرادی که دچار این سوء تربیت هستند خود را در ورطه ای بینند که به ناچار باید به این گونه بیماری مبتلا باشند و نباید احساس کنند که هیچ گناهی متوجه آنها نیست و آنان مجبورند گناه و جنایت کنند!! چنین نیست بلکه این گونه مسائل در روحیه انسان یک عامل موثر و مقتضی است، هزاران عامل دیگر روح او را تحت تاثیر قرار می دهد. محیط جامعه و خانواده و مدرسه و دوستان و همسایگان و عوامل ارثی و تربیتی و غرائز و تمایلات و و... در او موثرند و در آخر باز هم او خود راه را می بیند و با کمال توجه و اختیار به کار خوب یا بد اقدام می کند. هرگز عوامل موثر درونی و برونی، انسان را مجبور به خوبی یا بدی نمی سازد، چه بسا افرادی که در خانواده های بی دین و حتی مشرک، نشو و نما یافته اند ولی خود، با ادراک صحیح، راه راست را اختیار کرده اند و چه بسا افرادی که در بهترین خانواده ها تربیت شده اند و حتی در دامان پیامبران خدا رشد نموده اند ولی منحرف گشته اند. نامه های بسیاری به دفتر مجله در این باره می رسد و اکثرا در مورد روایتی می پرسند که به صور مختلف نقل شده که اگر کسی در کودکی پدر و مادر را در وضع نامناسبی ببیند هرگز رستگار نخواهد شد و این روایت برای آنها موجب شک و وسوسه گشته که آیا آنان دیگر هرگز رستگار نخواهند شد؟! و آیا مجبورند گناهکار باشند؟! ما به طور خصوصی مکرر توضیح داده ایم، در اینجا نیز تذکر می دهیم که معنای آن روایت ــ همان گونه که اشاره شدــ این است که این منظره یک عامل سوء برای به انحراف کشیده شدن کودک است ولی هرگز او را مجبور نمی سازد. و منظور از این روایت هشدار به پدران و مادران است که جو خانواده را آلوده نسازند و با بی بند و باری و لاقیدی خود عامل گناه فرزندان خویش را به وجود نیاورند.
نامهای تحقیر آمیز همین دستور نیز در مورد تحقیر فرزندان آمده است که نباید مقتضی انحراف کودکان خود را به وجود بیاورند «اکرموا اولادکم» فرزندان خود را احترام کنید و برای شخصیت آنان ارزش قائل شوید. روح کودک حساس است و مسائل کوچکی که به نظر بزرگسالان اهمیتی ندارد در روح کوچک و پر توقع او اثر عمیقی می گذارد. در هر سن و سال توقع خاصی دارد به طور عموم باید برای او ارزش یک انسان کامل قائل شد. مثلا نام او را باید با احترام بر زبان آورد. معمولا در میان خانواده ها نام کودکان به طور تحقیر آمیزی بر زبان می آورند «محمّد» را «ممد» و فاطمه را «فاطی»! می خوانند با این که در خصوص این دو اسم حداقل باید رعایت احترام شود؛ بلکه در هر اسمی به خاطر احترام شخصیت کودک نباید نام او را کوچک کردک. جوانی را می شناختم که نامش کاظم بود ولی او را عماد می خواندند، از او پرسیدم چرا دو اسم برای تو قرار داده اند؟ گفت: فامیل ما متعقدند نباید اسم بزرگان و یا پیامبران و ائمه علیهم السلام را بر کودکی که معلوم نیست چه آینده ای دارد و طبعا در کودکی کارهای نامناسب انجام می دهد اطلاق کرد!!! این است که یک نام مستعار در دوران کودکی برای او انتخاب می کنند که او را به آن نام صدا کنند. و این تفکر، درست مخالف دستور اسلام است.
کودکان را احترام کنید کودک را باید احترام کرد تا او برای شخصیت خود ارزش قائل شود و دامن خویش را از کارهای زشت پاک نگه دارد. وقتی یک کودک یا نوجوان در جمعی که بزرگسالان حاضرند، وارد می شود بسیار دیده شده که پاسخ سلام او را آهسته و به لحنی غیر از لحن معموول در پاسخ سلام دیگران می گویند! برای او جایی مانند دیگران باز نمی کنند! کسی از او احوال نمی پرسد و گویی انسانی وارد مجلس نشده است! این برخورد بدون شک در روح پر توقع او تاثیر سوء دارد و بر عکس، اگر از او احترام شود و او خود را مانند دیگران دارای شخصیت ارزنده ای ببیند راه کمالات را پیش خواهد گرفت. در واقع کودک ــ در فرض اول ــ از جامعه و محیطی که به او اهانت کرده انتقام می گیرد و کودک ــ در فرض دوم ــ از جامعه و محیطی که برای او احترام قائل شده، تشکر و سپاسگزاری می کند. [توجه پدران و مادرانی را که به این مطالب به حالت شک و تردید نگاه می کنند به نامه ای از میان انبوه نامه های جوانان و نوجوانان جلب می کنیم که البته این نامه فعلا در دست است و گرنه از این حساس تر نیز به دفتر مجله مکررا رسیده است]: «امیدوارم که با خواندن این نامه ناراحت نشده و مرا مایوس نکنید چون زندگی دنیا و آخرت من بستگی به این نامه دارد... من در خانواده ای روحانی به دنیا آمدم. خوب یادم است که مرا بسیار کتک می زدند، کوچکترین مساله ای پیش می آمد، کوچکترین شیطانی می کردم، مرا می زدند! برای من هیچ شخصیتی قائل نبودند! همیشه موقعی که کارنامه یا ورقه امتحانی به دست پدرم می دادم به جای تشویق و نصیحت، مرا کتک می زد!!! پیش هر کس و ناکس مرا می زد! و چون پدرم برایم شخصیتی باقی نگذاشته، تمام وجودم ذلت بود و هم اکنون هست... یک روز یادم هست که در کودکی تعجب می کردم و می گفتم عجب امروز کتک نخوردم . (در این جا گناهان زشتی را از خود نوشته است) من دارم می میرم. نمی دانید من در چه دنیایی به سر می برم من می خواهم خودکشی کنم. من زندگی را دوست دارم ولی نه زندگی با ذلت. چطور به خودم امید داشته باشم؟ کمکم کنید...».
بچه ها را کتک نزنید هرگز کتک زندن موجب تنبیه کودک نیست و تنها در موارد خاصی که کار بسیار زشتی از کودک سر بزند آن هم به مقداری که موجب دیه نشود و او را متوجه زشتی کارش بکند مجاز است. اگر موضعی از بدن کودک یا هر انسان دیگر در اثر زدن قرمز یا کبود شود دیه دارد و دیه آن سنگین است پدران و مادران و سایر بزرگترها باید به این مساله شرعی توجه داشته باشند و به خصوص معلمان که گاهی به طور فاجعه آمیزی شاگردان راکتک می زنند. در روایت آمده است که: شخصی می گوید من از دست فرزندم به امام موسی بن جعفر علیه السلام شکایت کردم، حضرت فرمود: «لا تضربه و اهجر، و لا تطل» او را کتک نزن بلکه با او قهر کن و این حالت را نیز طولانی مکن. کودک و نوجوان پدر را تنها پناهگاه خویش می داند و همین اندازه تنبیه برای او کافی است که پدر از او روی بگرداند و این را نیز نباید ادامه داد تا او ناامید نشود و پناهگاه دیگری برای خود نباید که این خود نیز یکی از خطرهایی است که نوجوانان را تهدید می کند. روی بر تافتن از خانه و امید بستن به افراد دیگر. کتک زدن از بدترین روشهای تنبیه است که متاسفانه در جامعه ما بسیار شایع است و پدران و مادران می پندارند این حقی است که خداوند به آنها واگذار فرموده و حتی در دوران جوانی مادامی که فرزند آنها در خانه و به اصطلاح نان خور آنها است برای خود این حق را قائلند که اگر کاری برخلاف میل آنها انجام داد او را کتک بزنند!! متاسفانه در این زمینه نیز نامه های عجیبی به دفتر مجله می رسد. در یکی از نامه ها، جوانی که بیش از بیست سال عمر دارد چون بدون مشورت با پدر و مادر از خانواده ای خواستگاری کرده مورد خشم پدر قرار گرفته که به شدت او را کتک زده است!!!. و حال آن که فرزند پس از بلوغ، خود سر پرست خویش است. پدر و مادر تنها با نصیحت باید او را به کارهای خوب وادارند و از اعمال زشت باز دارند. حتی سرزنش و ملامت نیز نباید به حد افراط برسد.
نتیجه افراط در سرزنش امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «الافراط فی الملامة یشبّ نار اللجاج» ــ زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را بر می افروزد. لجاجت یکی از صفات زشت و ناپسند است که در بعضی از افراد به صورت تعجب آوری وجود دارد. از این جمله امیرالمومنین علیه السلام روشن می شود که یکی از عوامل به وجود آمدن این حالت در انسان افراط در سرزنش است. و در جای دیگر آن حضرت می فرماید: «ایاک ان تکررّ العتب فان ذلک یغری بالذنب و یهوّن العتب» ــ مبادا سرزنش و ملامت را تکرار کنی که این عمل موجب برانگیختن انسان به سوی گناه می شود و ارزش و تاخیر سرزنش را کم می کند. تکرار ملامت، گناه را در نظر گنهکار کوچک می کند و او را به لجاجت وا می دارد و تدریجا او نسبت به ملامت و نصیحت یک حالت مصونیتی پیدا می کند. درست مانند میکربی که یک ماده کشنده را به طور نامرتب و نامنظم به آن برسانند که تدریجا در مقابل آن مصونیت می یابد و دیگر آن ماده، تاثیری در از بین بردن آن میکرب ندار. ملامت و سرزنش اگر یک بار باشد به عنوان یک عامل بازدارنده در روح انسان موثر است. انسان را که نباید اجبارا از گناه باز داشت تربیت به این معنی نیست که انسان را به حالتی در آورند که نتواند گناه کند و اجبارا به کارهای خوب اقدام نماید، بلکه تربیت به این معنی است که در او انگیزه تقوی و صلاح و درستکاری را به وجود بیاورند تا خود به سوی نیکی ها قدم بردارد و از بدیها اجتناب کند. ملامت اگر یک بار شد اثر مثبت دارد ولی اگر افراط شود، ارزش خود را از دست می دهد و در روح او تاثیری نمی گذارد و در واقع، او یک حالت مصونیت پیدا می کند.
سرزنش در میان جمع و از این بدتر، ملامت در میان جمع است. بعضی به این پندار که باید احساسات کودک و نوجوان را تحریک کنند تا با احساس شرمساری دست از گناه بردارد و یا مثلا در درس خواندن جدیت کند و لذا او را در میان جمع ملامت می کنند. این کار شخصیت او را تحقیر می کند و او در برابر این تحقیر واکنش نشان خواهد داد و تاثیر معکوس دارد! حتی اگر به زبان نصیحت و خیر خواهی باشد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «النصح بین الملأ تقریع» ــ نصیحت در میان جمع، توبیخ و سرزنش است. پس نصیحت نیز باید مخفیانه و به طور خصوصی انجام بگیرد تا چه رسد به سرزنش و ملامت. در بسیاری از مواقع لازم است پدر و مادر و هر کس که مسئولیت تربیت کودک را به عهده دارد اشتباه او را نادیده بگیرد و اگر او سعی بر پوشاندن گناه خود داشت، مربی نباید سعی در افشای راز او داشته باشد و اگر مطلع شد و در او آثار پشیمانی دید، او را ببخشد به خصوص اگر مربوط به شخص خودش باشد. در روایت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است «رحم الله من اعان ولده علی برّه و هو أن یعفو عن سیئته و یدعو له فیما بینه و بین الله» ــ خداوند رحمت کند کسی را که فرزند خویش را بر احسان و نیکی به خود وا می دارد و او را در این وظیفه کمک می کند و راه آن این است که گناه او را عفو کند و برای او دعا کند و از خداوند هدایت و توفیقش را بخواهد. و در جای دیگر فرمودند: «لعن الله و الدین حملا ولدهما علی عقوبتها» ــ خداوند لعنت کند پدر و مادری که فرزند خویش را بر نافرمانی و عدم رعایت حقوق والدین وادار می سازند. طبیعی است عدم رعایت حقوق فرزند و عدم احترام به شخصیت او موجب واکنش نامطلوب او است که تدریجا منجر به نافرمانی و توهین به پدر و مادر می شود. در پایان این مقاله بار دیگر یادآور می شویم که پدران و مادران و دیگر بزرگترها باید سعی کنند در موارد مختلف و در مراحل مختلف زندگی کودک و نوجوان و به تناسب توقعات او برای شخصیت او احترام و ارزش قائل شوند که این خود انگیزه ای بسیار موثر در پیمودن راه کمالات و دوری جستن از اخلاق زشت و رفتار ناپسند است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 71 |