تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,037 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
انفاق و صدقه | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 68، مرداد 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اخلاق و تربیت اسلامی انفاق و زکات (2) حجة الاسلام محمد حسن رحیمیان انفاق و صدقه: همان گونه که اشاره کردیم اسلام ضمن تاکید فراوان بر کار و تلاش برای کسب مال حلال که یکی از نتایج آن تمشیت امور اقتصادی و تامید نیازهای مادی فرد و جامعه است، برای آن که انسان در غرقاب تکاثر و ثروت اندوزی، دلبستگی به مال، حرص، طمع و بخل و ... هلاک نشود و برای آن که «مال» را از یک عامل هلاکت و خسران به عاملی در خدمت تکامل معنوی انسان تبدیل کند، گذشته از: 1ــ محدود کردن کسب مال به راههای حلال و بستن راههای نامشروع و حرام. 2ــ نکوهش و نهی شدید از رذائل فوق الذکر و ترغیب و تاکید بسیار بر صفات پسندیده ای چون زهد، سخاوت، قناعت و ... که به اختصار و اجمال به آنها اشاره کردیم. 3ــ سرانجام هماهنگ و هم سوی با همه این امور... برای علاج قطعی آن بیماریها و رذائل نفسانی و ایجاد این کمالات و فضائل روحی و بالاخره قرار دادن «مال» در خدمت تکامل معنوی و مصالح جاودانی انسان، انگشت روی موثرترین عامل یعنی «انفاق» گذاشته و در مرتبه عمل بر آن تاکید نموده است. زیرا عمل و فعل در کنار ایمان بیشترین تاثیر را در ایجاد و یا نفی صفات دارد و انفاق نیز به عنوان یک عمل گذشته از جنبه عبادی و اثر شگرف آن از این جهت، خود به خود نقش نافذی در ریشه کن ساختن آن رذائل و ایجاد این فضائل ایفا می کند. تنها در قرآن مجید علاوه بر موارد فراوانی تحت عناوینی مانند «صدقه» در بیش از پنجاه مورد امر و تاکید بر «انفاق» فرموده و ضمن ستودن آن و ترغیب بسیار نسبت به آن، نکات مهم مربوط به آن را بیان فرموده است، که در اینجا چند نمونه از آن آیات و نکاتی که در هر یک روی آن تکیه شده متذکر می شویم:
انفاق در کنار ایمان به غیب و نماز! «الَّذین یومنون بالغیب و یقیمونَ الصلوة و مما رزقْناهم ینفقون». (بقره/3) ... کسانی که به غیب باور داشته و نماز را بر پا و از آن چه روزیشان کرده ایم «انفاق» کنند. آن چه را انسان انفاق کرده دوباره به او می رسد! «... و ما تنفقوا من خیر یُوَف الیکم و انتم لا تظلمونَ». (بقره/272) ... و هر چیزی را انفاق کنید به شما می رسد و هرگز ستم نمی بینید. چرا انفاق نمی کنید؟! «و ما لکم ان لا تنفقوا فی سبیل الله...». (حدید/10) شما را چه شده است که در راه خدا انفاق نمی کنید؟! از آن چه که دوست می دارید انفاق کنید! «لَن تنالوا البِرَّ حتی تُنفِقوا ممّا تُحِبّون...». (آل عمران/92) هرگز به نیکی (مقام نیکوکاران) نخواهید رسید مگر از آن چه دوست دارید انفاق کنید. ــ روغن ریخته را وقف مسجد کردن چه سود!ــ از بهترین اندوخته های انفاق کنید! «یا ایُّها الذینَ آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم». (بقره/267) ای اهل ایمان از خوب های آن چه به دست آورده اید، انفاق کنید!
انفاق: یک در برابر 700! «مَثَل الَّذینَ یُنفقونَ اَمّوالَهِمْ فی سَبیل الله کَمَثَلِ حبَّةٍ اَنبتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِائةُ حَبَّةٍ» (بقره/261) مثَل کسانی که اموال خویش را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه ای است که هفت خوشه رویانده که در هر خوشه صد دانه است! انفاق بدون منت و آزار «الذینَ ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثمّ لا یتبعون ما انفقوا منّا و لا اذی لهم اجرهم عند ربّهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون». (بقره/262) کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق کرده و آن چه را انفاق کرده اند با منت و آزاری همراه نمی کنند پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند. انفاق در شب و روز، پنهان و آشکار! «الَّذینَ یُنْفِقُون اَموالَهُمْ باللَّیْلِ و النَّهارِ سِرَّاً و عَلانِیةً فلهم اَجْرُهُم عند ربَّهم و لا خوفٌ عَلَیْهِم و لا هُم یَحزَنُون». (بقره/274) کسانی که اموالشان را به هنگام شب و روز پنهان و آشکار انفاق می کنند پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه بیمی دارند و نه غمگین می شوند. انفاق در حال وسعت و تنگدستی: «... الذین ینفقون فی السّراء و الضرّاء...» (آل عمران/134) ... کسانی که در حال گشادگی و وسعت و تنگدستی و سختی انفاق می کنند. مرحوم علامه طباطبائی در ذیل آیات انفاق اواخر سوره بقره در جلد 2 تفسیر المیزان چنین آورده است: «انفاق از بزرگترین اموری است که اسلام در رابطه با یکی از دو رکن اساسی خود که همانا «حق الناس» است اهمیت والائی برای آن قائل شده است و ... راههای گوناگونی را چه به صورت واجب یا مستحب ــ از قبیل زکات، خمس، کفارات مالی و سایر اقسام فدیه و انفاقات واجب و صدقات مستحب و هم چنین وقف، سکنی، عمری، وصیت و هبه و غیر آنها وسیله آن قرار داده است. و خواسته است که از این طریق سطح زندگی طبقات پائین جامعه که نمی توانند نیازهای زندگی خویش را بدون کمک دیگران تامین کنند بالا آید تا افق زندگی آنان را با افق زندگی ثروتمندان نزدیک سازد و در همان حال اقشار مرفه را از تظاهر به تجملات و زیورها بیش از حدی که طبقه متوسط به آن دسترسی دارند تحت عنوان اسراف و تبذیر نهی فرموده است». و منظور از این همه این است که در جامعه یک نوع زندگی متوسطی که اجزاء آن شبیه و نزدیک به یکدیگر باشد به وجود آورده و ناموس وحدت و همکاری را زنده و ریشه خواسته های متضاد و بد دلیها و کینه توزیها را از بیخ و بن برکند. نظر قرآن این است که دین حق باید تمام شئون و امور زندگی را به گونه ای تنظیم کند که ضامن سعادت دنیا و آخرت بوده و انسان در پرتو آن با معارف حقه و اخلاق فاضله، به زندگی سعادتمندانه ای دست یابد و از نعمت هائی که خداوند در این دنیا بر او ارزانی فرموده، بهره مند و ناخوشیها و مصائب و نواقص مادیت را از خویش دور سازد و این هدف جز در سایه یک زندگی خوشی که تمام افراد جامعه را در برگرفته باشد امکان پذیر نیست و چنین زندگی جز با اصلاح حال همگان و رفع نیازهای ضروری ایشان میسر نخواهد بود و این نیز بدون اقتصاد و مال تحقق نمی یابد و راه آن انفاق است. انفاق افراد از آن چه با رنج و زحمت به دست آورده اند برای دیگران. چرا که مومنان برادرانند و زمین از آن خداست و مال نیز. روشی که پیغمبر اکرم (ص) در زمان حیات و دوران حکومت خویش داست این حقیقت را ثابت کرد و بر درستی و پایداری و نتایج پر بار آن صحه گذاشت، و امیرالمومنین (ع) از انحراف مردم نسبت به آن اظهار تاسف و شکایت می فرمود آنجا که خطاب به مردم زمان خود می فرماید: در زمانی قرار گرفته اید که همواره خوبیها عقب گرد و بدیها به جلو می روند و طمع شیطان در هلاک مردم فزونی یافته است و این هنگامی است که ساز و برگش نیرو گرفته و نیرنگش همگانی شده است و بر شکار خویش دست یافته است. چشم خود را به هر سوی که می خواهی بیفکن آیا جز مستمندی که گریبان گیر فقر خویش است یا توانگری که نعمت خدا را به کفران مبدل ساخته یا بخیلی که بخل ورزیدن به حقوق الهی را مایه ثروتمندی قرار داده یا عصیانگری که گوش او را از شنیدن اندرز سنگین شده، می بینی؟! گذشت زمان و روزگار درستی این نظریه قرآن را که باید طبقات جامعه را ــ با کمک انفاق به مردم بینوا و منع اقشار مرفه از زیاده روی و تظاهر در تجملات ــ به همدیگر نزدیک کرد، مکشوف و آشکار نمود: زیرا مردم بعد از ظهور تمدن غرب در عیاشی و شهوت رانی و پیروی از خواسته های حیوانی و هواهای نفسانی سقوط کردند و تا آنجا که توانستند در این راه کوشیدند و بدین سان ثروت و وسائل عیش و نوش در درگاه صاحبان قدرت و مال جای گرفت و برای طبقات زیردست چیزی جز محرومیت باقی نماند و از زیر دستان نیز آنان که نیرومندتر بودند دیگران را بلعیدند و بالاخره گروهی معدود به سعادت زندگی مادی دست یافتند و حق زندگی را از اکثریت و توده مردم سلب کردند که نتیجه آن شیوع فساد اخلاق در هر دو صورت گردید و هر یک از طرفین با انگیزه خاص خود به مقابله با طرف مقابل برخاست. زد و خورد و نزاع در میان ثروتمند و فقیر، توانگر و ناتوان برانگیخته شد و جنگ های جهانی بزرگ به راه افتاد و مرام کمونیسم به ظهور پیوست و حقیقت و فضلیت رخت بربست و آرامش و اطمینان خاطر و خوشی از جامعه بشری کوچ کرد و این است آن چه اکنون در دنیای بشریت شاهد هستیم و آن چه در آینده انسان ها را تهدید می کند بسی بزرگتر و ناهنجارتر است... . (تفسیر المیزان ج 2/ ص 283 و 284) زکات زکات یکی از واجبات و عبادات بسیار مهم است که آیات و روایات بی شماری در بیان اهمیت و تاکید آن و مذمت تارک و مدح انجام دهنده آن وارد شده است فقط قرآن مجید در حدود سی مورد با تعبیر «زکات» بر آن تاکید فرموده است که بیست و هفت مورد آن بلافاصله بعد از «صلوة» ذکر شده است! و این به علاوه آیاتی است که با تعبیر «صدقه» یا «انفاق» از آن یاد شده است. قرآن ترک زکات را که همراه با کنز و ثروت اندوزی است به شدت مورد نکوهش قرار داده و تارک آن را به عذاب دردناک وعده داده است: «وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ و الفِضَّةَ و لا یُنفِقُونَها فی سَبیلِ الله فَبَشّرهُمْ بِعَذاب الیم». (توبه/35) و کسانی که زر و سیم را گنج می کنند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند پس آنان را به عذابی دردناک نوید ده! مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل این آیه چنین می گوید: «راغب در مفردات می گوید: کلمه کنز به معنی روی هم انباشتن مال و نگهداری آن است... ... پس در همه موارد استعمال این کلمه، مفهوم ذخیره و نگهداری مال و دور نگاهداشتن آن از گردونه چرخ اقتصاد جامعه وجود منظور شده است و این یعنی ممانعت از انتفاع جامعه از مال و این که یکی از دادن و یکی از گرفتن و دیگری از کار کردن روی آن بهره مند شوند... . و به طوری که از کلام خداوند استفاده می شود انفاق در راه خدا در اینجا عبارت است از انفاقی که به پاداشتن دین خدا متوقف بر آن باشد به گونه ای که اگر انفاق انجام نگیرد بر اساس دین لطمه وارد می شود مانند انفاق در جهاد و تمام مصالح دینی که حفظ آنها واجب است. و هم چنین شئون و اموری از جامعه اسلامی که از هم گسستن آنها موجب پاشیدگی و از هم گسستن جامعه اسلامی می شود. و همین طور حقوق مالی واجبی که به خاطر تحکیم بخشیدن به اساس اجتماع مسلمین تشریع شده است. پس اگر کسی با وجود نیاز جامعه، سرمایه و نقدینه اش را احتکار و حبس نماید او نیز از کسانی است که از انفاق در راه خدا خودداری کرده و باید منتظر عذابی دردناک باشد. چون او خود را برای خدای خویش مقدم داشه و نیاز احتمالی خود و فرزندانش را بر احتیاج قطعی و ضروری جامعه برتری داده است. و این معنی به خوبی از آیه ای که بعد از این آیه ذکر شده است، استفاده شده آنجا که می فرماید: «هذا ما کَنَزْتَمْ لِأنْفُسِکُمْ» ــ این عذاب همان چیزی است که خود برای خود گنجینه کردید!... . این تعبیر دلالت بر آن دارد که: توجه عقاب و عتاب بر آنان به این جهت است که آنان خود را در نیازهائی که از آن بیمناک بودند بر خدا و راه او که همان حیات جامعه انسانی در دنیا و آخرت است مقدم داشتند و به خدا و رسول خدا نیز خیانت کرده اند. زیرا که مال را از دید ولی امر مسلمین پنهان داشته و در نتیجه در حالی که در گوشه ای مال فراوانی دفن شده در چهار گوشه جامعه احتیاج مبرم به پول حیات جامعهرا تهدید می کند». از مطالب فوق معلوم گردید که اگر منظور از «لا ینفقونها» در آیه مبارکه منحصراً زکات نباشد همان گونه که برخی مفسرین به آن قائل شده اند لااقل زکات به عنوان یکی از مصادیق بارز آن به شمار می آید. به هر حال زکات به عنوان یکی از مهمترین و بارزترین مصادیق انفاق واجب، تمام ویژگیها و فوائدی را که برای انفاق بیان شده است، دارا می باشد. زکات به عنوان عبادت خدا که باید به قصد تقرب به او انجام گیرد انسان را به غایت کمال و مقام عبودیت حق، ارتقاء می دهد و این خود مهمترین عامل در تخلق انسان به اخلاق الهی می باشد. زکات که نمونه بارز انفاق فی سبیل الله است، دل بستگی انسان را به مال دنیا که از مظاهر عالم ماده است و با محبت خداوند متضاد است، تضعیف و زائل می کند و سرزمین دل را برای تابش نور ایمان و محبت به خدا آماده می سازد. منزل دل نیست جای صحبت اغیار دیو که بیرون رود فرشته در آید و در حقیقت زکات وسیله ای است برای تطهیر نفس و تزکیه آن و خداوند متعال در قرآن کریم چنین می فرماید: «خُذْ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم و تُزَکّیهِم بِها»، (توبه/103). بگیر زکات را از اموالشان تا بدین وسیله ایشان را پاکیزه و تزکیه نمائی. کلمه «تطهیر» به معنای برطرف کردن چرک و کثافت از چیزی است تا پاک و مصفا شود و آماده رشد و کمال گردد و آثار و برکات آن شکوفا شود و کلمه «تزکیه» به معنای رشد دادن به همان چیز است که پی آمد آن بروز خیرات و برکات از آن چیز است. همانند درخت که با هرس کردن شاخه های زائد، رشد و نموش بهتر و میوه اش مرغوب تر می شود. همان گونه که قبلا اشاره کردیم و آیات و روایات به صراحت بیان داشته بخل به عنوان یکی از رذایل اخلاقی از عوامل مهم هلاکت و شقاوت انسان است و در مقابل آن صفت سخاوت است که از بهترین فضائل اخلاقی محسوب می شود. امام صادق علیه السلام در پاسخ یکی از اصحاب که از حدّ و تعریف سخاوت سوال نمود فرمود: «تخرج من مالِک الحق الذی اوجبه الله علیک فتضعه فی موضعه»، (کافی، ج 4/ 39) سخاوت آن است که حقوق مالی که خداوند بر تو واجب فرموده است از مال خویش خارج سازی و آن را در جایگاه خود قرار دهی. معلوم است که فعل و عمل در ایجاد صفات نقش مهمی دارد و همین که انسان حداقل، انفاق های واجب و از جمله زکات را انجام دهد دل بستگی به مال و بخل را تدریجا از صفحه روح انسان زائل می نماید و به جای آن صفت سخاوت را جایگزین می کند و به عکس آن نیز در روایتی از امام موسی بن جعفر (ع) مورد اشاره قرار گرفته است. «البخیل من بخل بما افترض الله علیه»، (کافی، ج 4/ 45). بخیل کسی است که به آن چه خداوند بر او واجب فرموده است. بخل ورزد. و به همین ترتیب زکات و عموم انفاقات نقش مؤثری را در تطهیر قلب انسانی از رذائلی مانند حرص، طمع حب دنیا و جایگزین کردن صفات حسنه ای مانند زهد، قناعت و عزت نفس ایفاء می نماید. و بالاخره زکات حس مسئولیت انسان را نسبت به جامعه بر می انگیزد و انسان را از قفس تنگ خود پرستی و خودخواهی به عالم ملکوت خدا پرستی پرواز داده و در امتداد دوستی حق و اطاعت از او با بندگانش پیوند زده و خود را به عنوان جزئی از جامعه اسلامی در امور و شئون و نیازهای آنان شریک و سهیم می داند. معلوم است که با ترکیب افرادی که با هم زندگی می کنند مولود جدیدی به نام اجتماع پدید می آید که مانند خود افراد دارای حیات و ممات وجود و عدم و ضعف قدرتی متناسب با آن می باشد و اسلام همان گونه که برای افراد، حقوقی مقرر فرموده است برای اجتماع نیز حقوقی را تعیین نموده و سهمی از منافع اموال و عایدات افراد را به عنوان صدقات واجبه و خمس و امثال آنها به اجتماع اختصاص داده است و انسانی که به پرداخت آنها همت گمارد با توجه به موارد مصرف و کیفیت پرداخت و خصوصیات دیگر که در کتب فقهی به طور مبسوط بیان شده است بدین وسیله بزرگترین گام را در کمک به حیات جامعه و تحکیم مبانی وحدت، دوستی، صمیمت، تعاوت و همدلی بین افراد جامعه برداشته است. از مطالب گذشته به طور اختصار معلوم گردید که زکات و به طور کلی انواع انفاق فی سبیل الله به عنوان یکی از کامل ترین تکالیف اسلامی دارای ابعاد گوناگون و جوانب متعددی است از یک سو به وسیله آن یکی از اوامر الهی انجام می شود و انسان وظیفه ای که در مورد مال در قبال خداوند به عهده دارد انجام و بدین وسیله نعمت هائی که خداوند به صورت مال به انسان ارزانی فرموده است شکر می گذارد. از سوی دیگر زکات نقش مهمی در خودسازی داشته و به وسیله آن انسان می تواند بخش مهمی از تکالیف و وظایف مربوط به تربیت و تهذیب خویش را تحقق بخشد. و در همین حال زکات وسیله مهمی در پیوند فرد با جامعه بود و بخش مهمی از دین انسان به جامعه و وظایفی که در قبال اجتماع بر عهده خویش دارد با پرداخت زکات اداء می گردد. برای بررسی و تحقیق بیشتر درباره بخش فوق به کتابهای: کافی ج 2 و ج 4 و محجه البیضاء و ربع العبادات ج 2 و جامع السعادات ج 2 و تفسیر المیزان ج 2 / کلام الانفاق و هم چنین ج 9 کلام فی الکنز و کلام فی الزکاة و الصدقه مراجعه شود. ادامه دارد | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 732 |