تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,133 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,051 |
تجلی عرفان از مناجات ماه شعبان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 69، شهریور 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تجلی عرفان از مناجات ماه شعبان قسمت دوم آیت الله محمدی گیلانی قوله: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»: حقیقت مناجات و دعاء، همانا جلب عنایت خداوند متعال به مناجات کننده و داعی است. همه موجودات و از آنجمله عبد نیازمند نیایشگر مملوک حقیقی خداوند متعالند، و هیچ یک هیچگونه استقلالی در نفس خویش و اوصاف و افعال و دیگر متعلقات خود نداشته و اصل وجود و صفات و افعال و متعلقات آنها، مواهبی است که تکویناً به آنها اعطاء فرموده است و بالطبع بهر موجودی اقرب از دیگران است و مقتضای این مالکیت حقیقی علی الاطلاق، جواز تصرف مطلق در شئون عبد مملوک است و بهر کیفیتی که می خواهد تصرف می کند و از جمله تصرفات در شئون عبد، اجابت دعاء او است که بهر کیفیتی که اراده فرماید، مانع و دافعی ندارد و همین است مدلول آیه شریفه: « #sÎ)ur y7s9r'y Ï$t6Ïã ÓÍh_tã ÎoTÎ*sù ë=Ìs% ( Ü=Å_é& nouqôãy Æí#¤$!$# #sÎ) Èb$tãy ( (#qç6ÉftGó¡uù=sù Í< (#qãZÏB÷sãø9ur Î1 öNßg¯=yès9 crßä©öt »(بقره- آیه 186). اجابت در آیه شریفه مطلق است و بدیهی است که اطلاق اجابت مستلزم اطلاق دعاء می باشد یعنی هر دعاء از هر دعا کننده ای در حوزه اجابت حضرت مجیب الدعوات است. اجابت دعا اما دو نکته دقیق در آیه شریفه است که قوام دعاء و مناجات و اجابت را تشکیل میدهد که دانستن آنها حتمی و ضروری است: نکته اول: آنکه متعلق اجابت، دعاء حقیقی است یعنی خواستنی که از فطرت و ضمیر، برخاسته و بر زبان جاری گشته باشد و در عرض حاجت بقاضی الحاجات، زبان و قلب و ضمیر متوافق باشند، و گرنه آنچه بر زبان جاری می گردد و ضمیر و دل از آن امتناع دارند، آن دعاء نیست و الزاماً متعلق اجابت هم نیست زیرا چنانکه گفتیم: متعلق اجابت در آیه شریفه «دعوة الداع» دعاء حقیقی است، و خواندن چنانی که دل از آن اباء دارد، بازیگری و مسخرگی در محضر خداوند متعال است، و در این باره سید ابن طاووس قدس الله تعالی روحه در کتاب اقبال کلام لطیفی دارد که مقام مقتضی نقل آن است، در قسمت اعمال ماه رمضان چنین می فرماید: [ و ربما یطلب فی هذا الشهر فی الدعوات ما کان الداعون قبله یطلبونه و هو لا یطلب حقیقة ما کانوا یطلبونه و یریدونه مثل قوله: «وادخلنی فی کل خیر أدخلت فیه محمداًو آل محمد»، و قد کان من جملة الخیر الذی ادخلهم الله جل جلاله فیه، الامتحان بالقتل و الحبوس و الاصطام و سبی الحرم و قتل الاولاد واحتمال اذی کثیر من الانام و انت ایها الداعی لا ترید ان تبتلی منه بشیء اصلاً- الی ان قال:- فلیکن قصدک فی امثال هذه الدعوات موافقاً لما یقتضیه حالک من صواب الارادات احذران تکون لاعباً و مستهزئاً و غافلاً فی الدعوات]. (اقبال- ص 89) «بسیای می شود که در ماه رمضان در دعاهای خویش مطلوبی را خواستار می شود که اسلاف صالح امت آن را از خداوند متعال خواستار بودند، ولی این دعا کننده حقیقتاً خواستار آن نیست مثل آنکه در دعاء خویش بگوید: خداوندا، داخل کن مرا در هر خیری که محمد و آل محمد را در آن داخل کردی، و حال آنکه از جمله خیری که خداوند جل جلاله محمد و آلش را در آن داخل فرمودند، ابتلاء بقتل و زندانها و استیصال و اسارت حرم و کشته شدن فرزندان و تحمل آزار بسیار از مردم بوده و تو ای دعاکننده، هیچگاه میل نداری بچیزی از این امور مبتلا شوی- تا آنجاکه می فرماید- پس باید قصدت در اینگونه دعاها با مقتضای حالت موافق باشد به این معنی که در امثال این دعاها قصد کنی که خداوند اراده و نیت درست و صواب بشما موهبت فرماید، و بر حذر باش از اینکه در دعاء خویش بازیگر و مسخره و غافل باشی.» حاصل آنکه دعاء حقیقی یعنی دعائی که زبان مقال و لسان ضمیر و فطرت با هم متطابق باشند، متعلق اجابت است،و اما تلفظ بالفاظی که معانی آنها مورد امتناع جان و دل است، و عقل از خواننده در شگفت و نفرین نثار وی می کند که وه چه بی شرمی که استهزاء را در محضر ولی النعم به عنوان دعاء انجام می دهد! هیچگاه متعلق اجابت نیست و همین است مدلول: «اجیب دعوة الداع». نکته دوم: آنکه مسئلت فقط از خداوند متعال باشد و فقط ذات اقدس را بخواند نه آنکه لسان قال خدا را بخواند ولی لسان حال و ضمیر به اسباب عادی تعلق گرفته و اسباب عادی را در واقع قاضی الحاجات و کافی المهمات می داند و یا آنها را – العیاذبالله- شریک الله می پندارد که با اشتراک با خدا، قضاء حاجات و کفایت مهمات می کنند، بدیهی که این نه فقط دعاء نیست که در نظر کاملین از اهل توحید، اشراک بالله تعالی است که از اعظم کبائر موبقه است و چنان دعا کننده در نظر اهل کمال مرتکب کبیره مهلکه گردیده و باید از این شرک دعاء نام، توبه و استغفار نماید و اگر عنایت «یعفو عن کثیر» نمی بوده بی تردید، مستحق اصابت سجیل است، نه اجابت از رب جلیل و جمله شریفه: «اذادعان» گویای لزوم استصحاب همین اخلاص در دعا و مناجات است. این دو نکته اساسی وارد در کتاب شریف، مقوم حقیقت دعاء و اجابت می باشند، مضافاً بر این دو جزء جوهری، آدابی برای مناجات و دعاء است که در سنت خصوصاً آثار آل البیت (ع) آمده است، و ادب عبارت از هیئت نکوئی است که فاعل، بفعل یا قول خود می دهد و گفتار یا کردارش را با آن هیئت مرغوب اداء می کند مثلاً وقتی که کسی در مقابل دیگری بر دو زانوی خود نشست می گویند: فلانی با ادب نشست، یا در مقام دستور جلوس دادن بجای بنشین، گفت: بفرمائید: می گویند: فلانی با ادب سخن گفت و نظیر اینها، و مراد از اینگونه تعبیر، همان اداء فعل یا قول در شکل مرغوب و هیئت نکو است که بر حسب عرف اقوام و ملل و درجات معرفتشان، آداب نیز متفاوت الدرجات است. ابتداء دعا به صلوات از جمله آداب مناجاب و دعاء ابتداء نمودن به صلوات و درود بر پیمبر است که در روایات بسیاری بر آن تأکید گردیده است و در کثیری از ادعیه و مناجاتها ابتداء به آن شده بلکه بگونه ترجیع بند در بعضی از ادعیه آمده است مانند دعاء مکارم الاخلاق و دعاء بوالدین در صحیفه سجادیه. چنانکه در همین مناجات شعبانیه در بدء و ختام آن – این ادب- مراعات شده است، و بنابراین، تعدادی از روایات مربوطه به این مناسبت نقل می شود، تا راز آن معلوم گردد: هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمودند: «لا یزال الدعاء محجوباً حتی یصلی علی محمد و آل محمد» (اصول کافی ج 2 ص 491.) «همواره دعاء از عرج بمرتبه اجابت، ممنوع است تا آنکه دورد و صلوات بر پیمبر و آلش، فرستاده شود». و سکونی از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمودند: «من دعا ولم یذکر النبی (ص)، رفرف الدعاء علی رأسه فاذا ذکر النبی (ص) رفع الدعاء» (اصول کافی ج 2 ص 491). «اگر کسی دعا کند و نام مبارک رسول الله را با درود یاد نکند، آن دعاء بر بالای سرش پرپر می زند و توان عروج ندارد و چون نام مبارک رسول الله (ص) را با درود یادآوری کند دعایش بمرتبه اجابت عروج می نماید». و در روایت دیگری از امام صادق(ع) است که فرمودند: «من کانت له الی الله عزوجل حاجة فلیبدء بالصلاة علی محمد و آله ثم یسأل حاجته، صم یختم بالصلاة علی محمد و آل محمد، فان الله عزوجل اکرم من ان یقبل الطرفین و یدع الوسط اذ کانت الصلاة علی محمد و آل محمد لا یحجب عنه» (اصول کافی ج 2 ص 494): «اگر کسی خواست بخداوند عزوجل، عرض حاجت کند، باید نخست درود و صلوات بر پیمبر و آلش فرستد سپس حاجت خویش را مسئلت نماید، آنگاه خاتمه دعایش را نیز صلوات و درود بر پیمبر و آل قرار دهد، زیرا خداوند عزوجل کریم تر از این است که طرفین مسئلت و حاجت که درود و صلوات بر پیمبر و آل است بپذیرد و وسط حاجت دعا کننده است رد فرماید چه، درود و صلوات بر پیمبر و آل از اجابت حقتعالی محجوب و ممنوع نیست». نظیر این اخبار در آثار اهل سنت آمده است، می توانید بقسم «اسرارالاذکار و الدعوات» از کتاب «احیاء العلوم» غزالی مراجعه کنید، النهایه ایشان روایت سومی که از امام صادق(ع) نقل کردم به ابوسلیمان دارانی اسناد میدهد و آل محمد نیز در آن ذکر نگردیده است. اصل فرستادن صلوات و تسلیم بر رسول الله(ص) مورد امر خداوند متعال در قرآن عظیم است که می فرماید: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیماً» (سوره احزاب- آیه 56). استحباب صلوات بر آنحضرت در هنگام ذکر نام آن بزرگوار یا استماع نام مبارکش از شخص دیگر مورد اتفاق است و سید الفقهاء العظام آیة الله حکیم قدس سره رد «مستمسک» وجوب آن را از صدوق الطائفه و فاضل مقداد و حدائق و شیخ بهائی و محدث کاشانی و ملا صالح مازندرانی و شیخ عبدالله بحرانی رضوان الله علیهم از «مفتاح الفلاح» نقل می کند، و فرموده که صاحب مدارک(ره) وجوب آن را بعید ندانسته، و ادله بر وجوب را نیز ذکر فرموده اند. و بخاطر فتوای این جماعت بوجوب صلوات و درود بر آنحضرت، مرحوم آیة الله العظمی صاحب العروة الوثقی(ره) بعد از فتوای باستحباب اگر چه در اثناء نماز هم باشد، فرموده اند که احوط عدم ترک صلوات و درود بر آنحضرت است چه خود نام آنحضرت را ببرد یا از دیگری بشنود، و فرقی در این حکم بین نام علمی حضرتش مانند محمد و احمد، یا کنیه و لقب مانند ابوالقاسم و مصطفی و رسول و نبی نیست، بلکه ذکر آن بزرگوار اگر چه بضمیر هم باشد، حکمش همین است که گفته شد و نظر مبارک حضرت امام است نیز همین است، و جناب زرارة بن اعین که یکی از اوتاد چهارگانه بناء فقه آل بیت(ع) است در خبری صحیح از امام باقر(ع) نقل می کند که فرمودند: «صل علی النبی کلما ذکرتة او ذکره ذاکر عندک فی اذان او غیره» (وسائل- خبر اول از باب 42 از ابواب اذان و اقامه): « درود و صلوات بر پیمبر میفرستی در هر وقت که ذکرش نمودی یا دیگری در نزد تو آنحضرت را یاد کرد در اذان باشد یا غیر اذان». و درباره سائر پیمبران (ص) نیز فتوی باستحباب صلوات هنگام ذکر اسماء شریفشان داده شده، النهایه در صلوات بر آنها اول صلوات بر پیمبر اعظم اسلام و آل او فرستاده میشود سپس بر انبیاء، مگر در ذکر نام حضرت ابراهیم(ع) چنانکه در روایت آمده که پیمبر اکرم(ص) شبی در مسجد نشسته با اصحاب، حدیث می گفتند، فرمودند: «یا قوم اذا ذکرتم الانبیاء الاولین فصلوا علی ثم صلوا علیهم و اذا ذکرتم ابی ابراهیم فصلوا علیه ثم صلوا علی»: «وقتی پیمبران را ذکر نمودید نخست صلوات و درود بر من فرستید سپس بر آنان و چون پدرم ابراهیم را ذکر نمودید اول بر او سپس بر من درود فرستید». صلوات بر پیامبر و اهل بیتش موضوع این حکم یعنی استحباب یا وجوب صلوات و درود، هنگام ذکر نام مقدس رسول الله(ص)، آن حضرت و آل او هستند که شیعه بر آن اتفاق دارد و از فریقین، نصوص کثیره ای در این باره آمده است که سیوطی در در منثور ذیل آیه مذکور از سوره احزاب، کثیری از آن نصوص را ذکر نموده یعنی قریب به بیست روایت از اصحاب سنن و جوامع نقل کرده که دلالت دارند بر تشریک آل نبی با آن حضرت در صلوات ودرود مورد بحث که از آنجمله است روایت کعب بن عجرة که ابن قدامه موفق الدین در کتاب «المغنی» و شمس الدین ابن قدامه در «شرح کبیر» در کتاب صلوات در مبحث تشهد نقل کرده اند و آن روایت چنین است که کعب می گوید: پیمبر اکرم بر ما وارد شد، عرض کردم یا رسول الله! کیفیت تسلیم بر شما را می دانیم، اما کیفیت صلوات ما بر شما را بیان فرمائید؟ فرمودند: «قولوا اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلبت علی ابراهیم انک حمید مجید...» (کتاب المغنی و الشرح الکبیر- ص 580- ج 1). در وسائل الشیعه از عبدالله بن سنان بسند صحیح از امام صادق(ع) روایت کرده که رسول الله فرمودند: «اذا صلی علی و لم یتبع بالصلاة علی اهل بیتی کان بینها و بین السماوات سبعون حجاباً و یقول الله تبارک و تعالی: لا لبیک و لا سعدیک یا ملائکتی لا تصعدوا دعاء ان لم یلحق بالنبی عترته فلا یزال محجوباً حتی یلحق بی اهل بیتی» (حدیث 10- باب 42 از ابواب ذکر): «هنگامی که درود و صلوات بر من فرستد و صلوات بر اهل بیتم را بدنبال نیارد، بین این صلواتش و آسمانها هفتاد حجاب و مانع خواهد بود و درودش بمقام قبول نمی رسد و خداوند متعال بچنین درود فرستنده ای می فرماید: اجابت و خوش آمدی برای تو نیست، ای فرشتگانم، دعاء وی را بالا مبرید اگر عترت رسول الله را به آن حضرت در درود ملحق نکنند. پس همواره دعاء او ممنوع و محجوب از عروج بمنصه قبول است مگر اهل بیتم را در درود بمن ملحق نماید». الغرض ابتداء به درود و صلوات برآل البیت (ع) که از آداب دعاء و مناجات و راز و نیاز با حضرت قاضی الحاجات است چنانکه مورد بحث ابتداء و اختتام بآن گردیده است، به این جهت است که آن بزرگواران صلوات الله علیهم صراط اقوم الی الله تعالی هستند که هر کس اراده «الله» دارد باید از این صراط مستقیم طی طریق کند: «من اراد الله بدءکم» حتی فرائض خمس بدون تشریک آنان در صلوات و درود بر رسول الله (ص) در تشهد مورد قبول نیست، و هم اکنون دیوان محمد بن ادریس شافعی امام شافعیه رو برویم هست که می گوید: «یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله» «یکفیکم من عظیم الفخر انکم من لم یصل علیکم لا صلاة له» (ص 72) حب مفروض در کلام شافعی اشاره است بآیه کریمه: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی» (سوره شوری) که د رآیه :«قل ما اسألکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا» از سوره فرقان، تفسیر به سبیل الی الله گردیده است. باری راز ابتداء بصلوات و درود بر پیمبر و آل اطهرش(ص) همین است که اجمالاً اشاره نمودم که راه عروج دعاء و مناجات است و ذینفع، دعا کننده و راز و نیازگر است: «و جعل صلواتنا علیکم و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهارة لا نفسنا و تزکیة لنا و کفارة لذنوبنا» (زیارت جامعه کبیره) وگرنه بیان تفصیلی مقامات آن اولیاء الله صلوات الله علیهم، مجال اوسعی را اقتضاء دارد که اگر حجاب کثیف و ضیق و ضعف صدور نمی بوده: در مدیحشان داد معنا دادمی غیر این منطق لبی بگشاد دمی ادامه دارد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 98 |