
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,454 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,561 |
مدیریت اسلامی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 69، شهریور 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مدیریت اسلامی قسمت دوم حجةالاسلام و المسلمین محمدی ری شهری در قسمت او از این بحث پس از تعریف مدیریت و تبیین شیوه های مدیریت و مدیریت اسلامی توضیح دادیم که اصول مدیریت اسلامی در پنج اصل خلاصه می شود، این اصول عبارتند از: شرح صدر، آسان شدن کار، قابل فهم بودن سخن، همکار شایسته، و الهی بودن هدف. و اینک تشریح اصول مدیریت اسلامی: الف: شرح صدر نخستین و مهمترین اصل از اصول مدیریت شرح صدر است. برای تبیین این اصل لازم است ابتدا شرح صدر را معنا کنیم، و پس از آن مواردی که این واژه در قرآن کریم بکار رفته را مورد بررسی قرار دهیم، سپس رابطه شرح صدر و مدیریت را توضیح دهیم، بحث اول و دوم مقدمه بحث سوم یعنی رابطه شرح صدر و مدیریت است، از این سه مبحث که بگذریم به بحثی اساسی تر می رسیم و آن عوامل شرح صدر و موانع آن اس، بنابراین در ارتباط با تبیین نخستین اصل از اصول مدیریت اسلامی پنج مسأله باید مورد بحث و بررسی واقع شود این مسائل عبارتند از: 1- تفسیر شرح صدر 2- شرح صدر در قرآن 3- رابطه شرح صدر و مدیریت 4- عوامل شرح صدر 5- موانع شرح صدر تفسیر شرح صدر شرح صدر مرکب از دو کلمه است: یکی کلمه «شرح» و دیگری کلمه «صدر» ابتدا هر یک از دو کلمه را جداجدا معنی می کنیم و سپس مقصود از ترکیب آنها را توضیح می دهیم: کلمه «شرح» در لغت به معنای بسط و گسترش و باز کردن است. راغب در کتاب مفردات القرآن در تفسیر کلمه «شرح» می نویسد: اصل الشرح بسط اللحم و نحوه ریشه لغا «شرح» بازکردن گوشت و مانند آنست. وقتی که قصاب قسمتهای مختلف بدن گوسفند را از هم باز می کند، یا در آزمایشگاه قسمتهای مختلف بدن انسان از هم باز و جدا می گردد، به این عمل «شرح» و «تشریح» گفته می شود. و بهمی مناسبت وقتی که کسی یک مسأله علمی پیچیده که برای دیگران بسته و نامفهوم است را باز می کند می گویند مسأله را شرح کرد.[1] همانطور که عمل شکافتن و بازکردن اعضاء بدن که قسمتهای درونی آنرا قابل رؤیت حسی می سازد شرح و تشریح بدن است، عمل شکافتن مسائل علمی و باز کردن پیچیدگیهای آن، باطن آن مسائل را قابلیت رؤیت عقلی می دهد و لذا به این عمل نیز شرح و تشریح گفته می شود. اما کلمه «صدر»: صدر دو معنا دارد، یکی حقیقی و دیگری مجازی، معنای حقیقی صدر، قفسه سینه و معنای مجازی آن عبارت است از جایگاه ادراکات و شناختهای انسان با محلی که مرکز ادراکات عقلی و قلبی انسان در آن قرار دارد.[2] بنابراین شرح صدر به معنای باز کردن و گسترش سینه دو گونه می توان تفسیر کرد: 1- باز کردن و گسترش قفسه سینه بدین معنی که جراح چاقوی تشریح را بدست گیرد گوشتهای روی سینه را کنار بزند و استخوانها را باز کندو آنچه درون آنست را ظاهر نماید که این شرح صدر مادی حقیقی است. 2- باز کردن و گسترش جایگاه ادراکات و شناختهای انسان، تو این شرح صدر معنوی و مجازی است. استعمال شرح صدر در معنای دوم اصطلاحاً استعاره تخیلیه و یا استعاره بالکنایة گفته می شود و مقصود از شرح صدری که بعنوان نخستین اصل از اصول مدیریت مطرح شد معنای دوم (یعنی معنای مجازی شرح صدر) است. سینه انسان در این تفسیر از شرح صدر به ظرفی تشبیه شده که مظروف آن ادراکات و شناختهای گوناگون است. در اینجا این سؤال می آید که چرا قفسه سینه به ظرف شناختها و احساسات انسان تشبیه شده است، بعبارت دیگر چه رابطه و علاقهای میان قفسه سینه و جایگاه احساسات و ادراکات انسان وجود دارد که مجازاً سینه در ظرف مدرکات گفته می شود که جایگاه قلب انسان است و قلب محل بایگانی اداراکات است و «ظرف الظرف ظرف» بنابراین سینه باعتبار اینکه ظرف قلب است، ظرف مدرکات است نه به اعتبار اینکه خود مستقلاً جایگاه ادارکات است. در اینجا سؤال دیگری مطرح می شود که مگر قلب صنوبری که در داخل قفسه سینه است ظرف ادارکات انسان است تا به مناسبت اینکه صدر جایگاه قلب است مجازاً در مرکز بایگانی ادراکات بکار رود؟ پاسخ اینست که خیر، قلب صنوبری ظرف ادراکات نیست، ظرف ادارکات روح است، ولی شدت ارتباط روح با قلب صنوری موجب شده است که به روح مجازاً قلب اطلاق شود.[3] بنابراین وقتی که ما صدر را در مرکز اداراکات بکار می بریم مرتکب دو مجاز شده ایم: یکی اینکه مجازاً «صدر» را در «قلب» بکار برده ایم و مجاز دوم اینکه قلب را مجازاً در روح استعمال نموده ایم. با عنایت به آنچه عرض شد تفسیر شرح صدر در یک جمله عبارت است از ظرفیت فکری و روحی و بعبارت دیگر گنجایش انسان برای ادراکات و احساساتی که بر او وارد می گردد، در مقابل ضیق صدر که به معنای کم ظرفیتی و عدم گنجایش لازم نیست به واردات فکری و روحی است. کسی که سینه اش گنجایش لازم را برای آنچه بر آنو وارد می گردد از علم، قدرت، خوشی، ناخوشی، راحتی و ناراحتی، احساس تنگی نمی کند دارای شرح صدر است و کسی که احساس تنگی می کند مبتلا به ضیق صدر می باشد و هر چه ظرفیت فکری و روحی انسان بیشتر باشد دارای شرح صدر بیشتر، و هر چه ظرفیت انسان کمتر باشد دچار ضیق صدر بیشتر است. شرح صدر در قرآن در قرآن کریم شرح صدر در پنج مرود مطرح شده است، دوبار بصورت مطلق، و دو بار مقید به اسلام، و یکبار مقید به کفر. در سوره طه آیه 35 و سوره انشراح آیه 1 شرح صدر بصورت مطلق آمده است: «قال رب اشرح لی صدری» (طه 35) (گفت پروردگارا سینه ام را برایم باز کن) موسی(ع) وقتی که از جانب خداوند متعال مأموریت رهبری بنی اسرائیل و درگیری با فرعونیان را دریافت می کند نخستین چیزی که بعنوان ابزار انجام این مأموریت از خدا می خواهد، شرح صدر است و نیز خداوند وقتی که می خواهد نعمتهای خود را برای پیامبر اسلام بیان کند، شرح صدر را بعنوان نخستین نعمت مطرح می نماید و میگوید: «ألم نشرح لک صدرک» (انشراح 1) (آیا ما برای تو سینه ات را نگستردیم؟) در این مورد همانطور که ملاحظه می فرمائید «شرح صدر» مطلق مطرح شده است ولی در دو مورد مقید به «اسلام» آمده یکی در سوره انعام آیه 125: «فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للإسلام» (کسی که خداوند بخواهد او را هدایت کند سینه اش را برای پذیرش اسلام باز می کند.) و دیگری در سوره زمر آیه 22: «أفمن شرح الله صدره للإسلام فهو علی نور من ربه» آیا کسی که خداوند سینه او را برای پذیرش اسلام باز نموده و او در نتیجه این شرح صدر در پرتو نوری از پروردگار خود حرکت می کند«قابل مقایسه با دیگری»؟. و در سوره نحل آیه 106 شرح صدر مقید به کفر آمده: «...من شرح بالکفر صدراً فعلیهم غضب من الله و لهم عذاب الیم.» (کسی که به کفر شرح صدر یافته اند مورد خشم الهی هستند و برای آنها است عذابی دردناک.) بنابراین در قرآن کریم سه نوع شرح صدر مطرح شده است: 1- شرح صدر مطلق. 2- شرح صدر اسلامی. 3- شرح صدر کفری. باید دید که در هر یک از این موارد مقصود از شرح صدر چیست؟
شرح صدر مطلق مقصود از شرح صدر مطلق همانست که قبلاً در تفسیر شرح صدر ذکر شد یعنی ظرفیت فکری و روحی و آمادگی قلب برای پذیرش علم، قدرت، خوشی، ناخوشی، و حق، و بطور کلی همه ادراکات و احساساتی که بر آن وارد می گردد. امیرالمؤمنین امام علی(ع) سخنان ارزنده ای درباره مردم کم ظرفیت معاصر خود دارد که بصورت درد دل برای یکی از یارانش بنام کمیل مطرح نموده این سخنان با این جمله آغاز می شود. «یا کمیل إن هذه القلوب اوعیة فخیرها او عاها» (ای کمیل این دلها ظرفهائی هستند و بهترین آنها دلی است که ظرفیت و گنجایش آن بیشتر باشد). از نظر علی(ع) ارزش دل انسان که حقیقت انسان چیزی جز آن نیست مساوی است با شرح صدر و ظرفیت آن، هر چه ظرفیت دل بیشتر باشد قیمت آن بیشتر است. احساس علم و دانائی، احساس قدرت و توانائی، احساس ریاست و حکومت، احساس خوشی و راحتی و احساس ناخوشی و سختی، اموری است که ظرف دل انسان دائماً در معرض ریزش آنست. بعضی از دلها آنقدر تنگ و کوچک است که با احساس کمترین علم و دانش پر می شوند، و گاهی حیث مقدسات علم، و بلکه خیال علم، دلهای کم ظرفیت را پر می کند مانند طلبه ای که شرح امثله شروع کرده بود و وقتی صیغه ها را یاد گرفت سینه خود را وجب می کرد و از قدرت خدا اظهار شگفتی می نمود که چگونه اینهمه علم را در این دو وجب سینه جا داده است! میگویند در اوائل طلبگی انسان خیال می کند که پیغمبر است، مقداری که تحصیل کرد تصور می کند امام است، بتدریج می پندارد مجتهد است و پس از اینکه عالم شد می فهمد که طلبه ای بیش نیست! این ویژگی همه کسانی است که مبتلا به ضیق صدرند، ولی دلهائی نیز هست که بقدری گسترده اند که اگر اقیانوسهای علم در آن سرازیر گردد احساس عطش علم در آنها خاموش نمی شود، بلکه اگر همه معلومات جهان را در خود جا دهند احساس جهل و نادانی می کنند. بگفته متفکر بزرگ شرق ابن سینا: دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت یک سوی ندانست ولی موی شکافت بعضی از دلها آنقدر کم ظرفیتند که هیچ رازی را نمی توانند در خود نگهدارند و برخی قلبها از شرح صدری برخوردارند که بزرگترین رازها در صدف سینه دارند و لب نمی گشایند. بعضی از دلها بقدری کوچکند که احساس کمترین قدرت آنها را پر می کند و با لبریز شدن ظرف دل تعادل آنها بهم می خورد، و خود را گم می کنند، و گم کردن خود در سخن گفتن، خوردن، خنده، نشست و برخاست آنها مشهود است. و برخی آنقدر با ظرفیت اند که احساس قدرت حکومت بر همه جهان هم آنرا پر نمی کند و اگر حکومت دنیا را به آنها بدهند کوچکترین تغییری در زندگی خصوصی و برخوردهای عمومی آنها پدید نمی آید. نمونه اعلا و روشن اینگونه دلها، قلب مقدس پیامبر اسلام است که قدرت و حکومت کوچکترین تغییری در زندگی او ایجاد نکرد. روایت است که زنی آوازه نبوت و قدرت حکومت پیامبر را شنیده بود آمد از نزدیک ببیند که پیامبر چگونه آدمی است، اتفاقاً وقتی خدمت حضرت رسید که روی زمین نشسته و مشغول غذا خوردن بود، وقتی ملاحظه کرد مردی که آوازه قدرتش جهان عرب را فرا گرفته مانند برده های آنروز خیلی ساده و فاقد هرگونه تشریفات روی زمین نشسته و غذا می خورد بی اختیار فریاد زد: «یامحمد إنک لتأکل أکل العبد، و تجلس جلوسه» (ای محمدبخدا سوگند تو ماننده برده غذا می خوری و مانند او می نشینی!) گویا تو مردی که قدرتش زبانزد خاص و عام است نیستی، گویا تو ریاست و حکومت نداری که مانند برده زندگی می کند و هیچیک از نشانه حاکمان قدرتمند در رفتار تو مشاهده نمی گردد؟! پیامبر اسلام در پاسخ فرمود: «و یحک ای عبد أعبد منی!» (وای بر تو چه می گوئی! کدام بنده از من بنده تر است[4]) کسی که قدرت و ریاست، تعادل روانی او را بهم می زند و خود را گم می کند او بنده خدا نیست، بنده خدا از ظرفیت فکری و روحی ویژه ای برخوردار است که هیچ احساسی او را لبریز نمی کند و تعادل او را بهم نمی زند. و کوتاه سخن اینکه هر چه ظرفیت قلب بیشتر و شرح صدر انسان افزونتر باشد ارزش او بیشتر است و «خیرها اوعاها». و در سخنی دیگر امام علی(ع) می فرماید: «اعلموا ان الله سبحانه لم یمدح من القلوب إلا اوعاها للحکمة و من الناس الا اسرعهم الی الحق اجابة» (بدانید که خداوند سبحان در میان دلهای جز دلی که ظرفیت او برای حکمت بیشتر است و از مردم جز کسی که زودتر از دیگران حق را می پذیرد ستایش نکرده است[5]) در قسمت آینده درباره شرح صدر اسلامی و شرح صدر کفری بحث خواهیم کرد. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 197 |