تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,810 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,977 |
اهوال روز قیامت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 72، آذر 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
درسهائی ازنهج البلاغه آیت الله العظمی منتظری اهوال روز قیامت (2) وکأنّها قد اشرفت زلارِلها،وأنا خت بکلاکلها،وانصرمت الدّنیا بأهلها ،واخرجهم مّن حضنها ، فکانت کنوم مضی ، أو شهر انقضی، و صارجدید هارثا،و سمینها غثّا، فی موقف ضک المقام، وأمور مشتبهه عظام،وّ نار شدید کلبها ،عال لّجبُها، ساطع لهبُها ، متغیّظ زفیرُها، متأجج سعیرها ،بعبد خُموُدها،ذاک وقودُها ، مخُوف و عیدُها ، غمّ قرارُها، مظلمة أفطارُها، حامیة قدورها، فظیعة أمورُها بحث پیرامون خطبه 232نهح البلاغه فیض الاسلام و 190عبده بود،در قسمت گدشته به اینجا رسیدیم که حضرت هشدار می دهند بندگان خدارا که پیش ازفرارسیدن مرگ،مایۀ طیّ صراط را در آخرت تهیه کنند و به آنها اطمینان می دهد که خواه ناخواه، ساعت قیامت خواهدرسید ومردم با قیامت به ریسمانی بسته اند.آنگاه میفرماید: گویا هم اکنون پرچمها و نشانه های قیامت آشکار گردیده وشما را برای حساب و کتاب نگهداشته اند. سپس می فرماید:(وکأنّها قدأشرفت بزلازلها و أناخت بکلاکلها) وگویا قیامت بازلزله هایش برشما روی میآورد و بار سنگین خودرا برزمین مینهد. نشانه های قیامت هان!ای بندگان خدا،آنقدر علائم و نشانه های قیامت،روشن و هویدا است که گوئی بازلزله ها و زمین لرزه هایش برشما احاطه کرده و روی اورده ومتوجهتان شده است.آری! همان ساعت که دنیا میخواهد به آخرت مبدّل گردد،زمین به لرزه می آید و زیر و رو می شود،کوهها ازهم می پاشندو مانندپودر در فضا پراکنده میشوند.چه زلزله مهیب و شدیدی در انتظارتان است،پس خودرا برای رهایی از عوارض دشوار آن زلزله آماده سازید: (یا ایها النّاس اتّقُوا ربّکم انّ زلزلة الساعة شی ءُ عظیمُ)[1] ای مردم!حریم خدا را نگهدارید که به تحقیق زلزلۀ روز رستاخیز چیزی عظیم وهول انگیز است. در آن روز زمین تغیرمی کند و آسمانها در هم می پیچند و آنچه در جوف زمین ،نهان شده است بیرون ریخته میشود: (یوم تُبدّل الأرض غیر الأرض و السّمواتُ و برزُو الله الواحد القهّار *وتری المُجرمین یومئذ مُقرّبین فی الأصفاد*سرابیلهم من قطران وتغشی وُجوههُم النّار *لیجزی الله کُلّ نفس ما کسبت انّ الله سریعُ الحساب)[2] روزی که زمین به زمینی دیگرمبدل شود و همچنین آسمانها و تمام مردم در پیشگاه خدای واحد قهّار حضور یابند،آن روز است که مجرمین و گنهکاران را بسته در غل و زنجیر خواهی دید و پیراهنشان را بینی که از قطران برایشان بهیه شده وچهره هایشان را اخگرهای آتش پوشانده است ؛ تا اینکه خداوند در ان روز سزای هرکس را در هرچه کرده است بدهد و همانا حسابرسی خداوند،سریع وشتابان است. انا خت بکلاکلها: حضرت ، روز قیامت را به شتری تنومند تشبیه کرده است که چگونه با سینه اش خودر ا برموجودی ضعیف می افکند واو رادر زیرسینۀ سختش له میکند ،اناخه به معنای خوابیدن وکلاکل جمع کلکل به معنای سینه است.گویا این شترسینه ها ی زیادی دارد و یکباره باسینه های سترگش ،خودر ا برانسانها میافکندوآنان را له می کند، و این کنایه ،هشداری است به ما مردم که خیلی مواظب باشیم و خودرا برای آن روز هول انگیز آماده سازیم. (وانصرمت الدنیا بأهلها وأخرجتهم من حضنها) و گوئی دنیا ،اهل خودرا فانی میسازد و آنان را از آغوش گرم خویش بیرون میافکند. پشت کردن دنیا دنیا سرنشینانش را یکی پس از دیگری ازخود دورمیسازد وازآنان دست می کشد وازآغوش و دامان خویش ، به بیرون پرت میکند.این دنیای پرزرقو برق که اینقدر مردم را در آغوش گرم و نرم خویش پرورانده بود و به آنان لبخند میزد، امروز که روز رستاخیز است،چنان به آنها پشت کرده واخمهایش را در هم کشیده که آنان را ازخود میراند و از آغوش گرم خویش برون می اندازد.(ب) در کلمۀ (بأهلها) ممکن است (ب) معیّت باشد یعنی دنیا خودش با اهلش می گذرد و فانی میشود وممکن است (ب) تعدیه باشد یعنی دنیا اهلش را می برد و فانی میسازد مثل:(ذهبت بزید)که ممکن است معنایش این باشد که همراه بازیدرفتنم یا اینکه زیدرا بُردم.پس هرجه انسان در این دنیا ،برای خودش باغ و کاخ و ماشین و پست ومقام تهیه کند،در آخرین روز زندگی نه تنها هیچ فایده ای برایش ندارد که همه بایدرها کند و برود،واز آن گذشته ،آنچه را که با مال حلال بدست آورده باید حساب پس بدهد و آنچه را که با مال حرام بدست آورده بایدمجازات شود.همانگونه که قبلاتذکردادیم ،حضرت،تمام این افعال زا (ماضی) آورده است که مفید تحقّق می باشد یعنی می خواهد بفرماید:این مسائل محقّق الوقوع است و هیچ شک وتردیدی درآن راه ندارد. (فکانت کیوم مضی ،أو شهر انقضی ) پس دنیا مانندروزی بود که گذشت یا ماهی بود که سپری شد. دنیازود گذر است بقدر ی دنیا بی ارزش و زودگذراست هنگام فرارسیدن مرگ،انسان خیال میکند ؛همۀ آن خوشگذرانیها ولذّتهای دنیوی ،در یک شبانه روز بسررسیدیا خیلی که برای آن وقت و زمانی قائل شویم،مانند یک ماه بیشتر نیست ،یعنی گویا آن همه لذّتها ونعمتهای دنیا در طول یک ماه تمام شد و از بین رفت. (وصار جدیدها رثّا و سمینها غثّا)تازه دنیا کهنه شدو فربه آن لاغر شد. رث: به معنای کهنه است و غث:به معنای لاغر هرچه در دنیا تازه است بزودی کهنه میشود و هرچاق وفربهی لاغر میگردد؛ انسان که به جوانی و شادابی تنومندی خود مینازد با گذشت چندسال،ناگهان در مییابد که کمر خم شده ،چشم کم سو شده ،گوش شنوایی زیادی ندارد،حافظه ازدست رفته وخلاصه تمام اعضا و جوارح ازکارافتاده است و بجای آن همه زوروتوان و نیرو،ضعف و ناتوانی و لاغری آمده است. (فی موقف ضنک المقام وأمور مشتبهة عظام )در جایگاهی بس تنگ و برخورد با رویدادهایی بس بزرگ و ناهموار. عالم وحشتناک ماهمه در جایگاهی وارد میشویم که بسیارتنگ است ،چه قبرباشد و چه قیامت که برای گنهکاران و مجرمان،تنگ است ودشوار وتوقفگاهی پراز امورناهموار وحوادث عظیم و بزرگ که انسان با انها روبرو میود و هیج را ه فراری هم ندارد. خلاصه آن جهان،برای آنان که آمادگی ندارند وخودرا برای رهایی ازجهنّم نساخته اند،عالمی است وحشتناک ،و همگان باید ازروی جهنم عبورکنند؛این سخن قرآن است و شک وتردیدی در آن راه ندارد ( ان منکم الّا واردها کان علی ربّک حتما مقضیّا) تا ازپل عبور نکنی و برجهنم نگذری به بهشت نخواهی رسید، تازه اگر اهل بهشت باشی و گرنه همانجا ازروی پل تو را سرازیر جهنم میکنند،و آنان که آلودگی هایی دارند،باید قبلا با آتش،آلودگیهایشان پاک وزدوده شودتا آنگاه لیاقت رفتن به بهشت پیدا کنند وای بسا برخی از اشخاص دهها هزار سال در جهنم بسوزند تا گناهشان پاک شود.راستی اگر ما اندکی تامل میکردیم و به این اهوال روزقیامت می اندیشیدیم و آنگاه بدن ناتوان خودرا در برابرآتش کم حرارت دنیا که هرگز قابل قیاس با دوزخ نیست ،قرار میدادیم ،شاید فکرگناه کردن هم به ذهن خودراه نمی دادیم ولی چه باید کردکه با این همه آیات و روایات و خطبه ها ی علی علیه السلام که ما را از عذاب جهنم برحذرمیدارند وهشیار میدهند ،هنوز به خوابیم و بیدار نشده ایم وعبرت نگرفته ایم. پس ای بندگان خدا! بیائید باهم چاره ای برای آن روز سخت و وحشتناک بیاندیشیم که مرگ هرگز خبر نمی کند وفردا برای اندیشیدن دیراست. (و نا ر شدید کلبها،عال لجبُها ) و آتشی که یورشش شدیدونعره اش بلنداست. اوصاف آتش جهنم همه برفراز آتشی برآشفته و پرخروش وارد میشوید.آتشی که مانند سگ هاریورش می برد و حمله میکند ؛آتشی که فریادش بلند است وصدای نعره هایش ازدور شنیده میشود.کلب:معنایش حمله و یورش برای بلعیدن و پاره کردن است .اگرآتش سوزی بزرگی را ببینید،ملاحظه می کنید گاهی بوسیله وزش باد ،یکدفعه شعله آتش بیش از بیست متر فراتر میرود و به طرف شما می آید ؛این حمله ناگهانی وشدید آتش را حضرت امیرعلیه السلام ،به واژۀ کلب تشبیه کرده است که کنایه از در ندگی و حمله است و بهمین لحاظ،سگ را (کلب) می نامند. لجب: به معنای صدای بلندو نعره است.آتش هرچه شدیدترباشد،صدایش بلندتر است و این صدای بلند در اثر سوختن اشیاء تولید می گردد. ساطع لهبها، متغیّظ زفیرُها) شعله اش بلند و صدایش خشمناک سطوع :به معنای ارتفاع است ولهب:به معنای شعله استیعنی شعله های آتش دوزخ خیلی بلنداست متغیّظ : غیظ به معنای خشم و غضب است و متغیّظ :یعنی خشمناک و غضب آلود زفیر: به معنای صدای شعله های آتش است . صدای مهیب آتش چنان خشمناک است که گویا در اوّلین فرصت میخواهدرباخواران و مفسدان و آنها که اموال یتیم رابه حرام خورده اندو فتنه انگیزان با ببلعد و در کام خود فرو برد.شدّت آتش که شعله هایش بسیار اوج گرفته وارتفاع دارد از یک طرف و صدای وحشتناک و خشم آلودش از طرف دیگر،تجسّمی استاز آتش هولناک جهنّم که مفسدان و ظالمان و فتنه افروزان و مسرفان و فاسقان و کافران را در برخواهد گرفت. (مُتأجّج سعیرُها،بعید خُمودُها) اخگرش فروزان و سوزان است و هرگز به خاموشی نمی گراید.شعلۀ آتش چنان نیست که بالابرودو صدائی هولناک داشته باشدو تمام شود بلکه پیوسته در حال اشتعال و برافروختن است و به این زودیها خاموش نمی شود ؛پس انسانی که آلوده است،باید تا وقتی که پاک شود و قابلیت رفتن به بهشت پیدا کند،در آتش جهنّم بسوزد.طلای ناب تا آن هنگام که آلودگیها و کثافتهایش برطرف نشده است،ارزش ندارد،لذا آن را در آتش برافروخته سوزان قرار می دهندتا اینکه پس از مدّتی ،آلودگیهایش برطرف گردد و پاک و تمیز شود؛و چنین است انسان .وقتی آتش جهنم آلودگیهایش را برطرف کرد،آنگاه جهنم برای او خاموش میشود وبه بهشت روانه میگردد،تازه این در صورتی است که مؤمن باشد و گنهکار و گرنه حساب کفّار دشواراست. (ذاک وقودُها،مخوف وعیدُها) هیزومش پرسوز و گداز و تهدیدش ترسناک در اینجا وقود با به معنای هیمه و هیزمی است که با آن آتش در ست میشود و یا انکه وقود مصدر است به معنی اشتعال ،پس چه مقصود اشتعال باشد و چه ادوات و ابزار اشتعال ، حضرت می خواهد بفرماید که این آتش مایه دار است و بی وقفه در حال مشتعل شدن میباشد. وعید: به معنای تهدید است و (مخوف وعیدها) یعنی ترساندن آن حقیقی است و واقعا وحشت انگیز و ترسناک است ؛نه اینکه صرف مبالغه و گزاف باشد. (غمّ قرارُها ،مظلمة أفطارُها) ته آن پوشیده و اطرافش تاریک وظلمانی غم:به معنای پوشش است .غمّه : آن را پوشید .وغم وغصه هم به این اعتباراطلاق میشود که خوشیها ولذّتهای انسان را میپوشاند.قرار:ته شیء است،یعنی ته جهنم پوشیده و پنهان و تاریک است. فُطر:به معنای خطی است که آن طرف دایره را به این طرفش وصل میکند و اقطار:جمع قطر به معنای اطراف است یعنی خلاصه این آتش تنگ و تاریک است و هیچ روزنه ای هم به بهشت ندارد.(حامیة قدورها،فظیعة أمورها) دیگهایش سوزان و امورش ناملایم و نا مناسب است دیگهای این آتش خیلی گرم و سوزان است و نمی شود آن را با آتش دنیا مقایسه کرد. در روایتی هست که اگرذرّه ای از این آتش سوزان و داغ جهنم را بردنیا بریزند،تمام دنیا آتش میگیرد و فانی می شود.ولی در آنجا هرچند پوست انسان بسوزد،فورا پوست دیگری به جای پوست قبلی بربدن میروید تاهمواره عذاب در دناک را بچشد. در قرآن میخوانیم: (کلّما نضجت جُلودهم بدّلناهم جلودا غیرها لیذُوقوا العذاب )[3] در آخرین وصف از اوصاف هولناک جهنم،حضرت میفرماید:امورناملایم و ناسازگاری در جهنم است که هرگز با طبع انسان نمی سازد، فشارها ،تنگیها،تاریکی ها،وحشتها ،ترسها و ناملایمات بسیاری که در دوزخ یقۀ انسان را می گیرد، خیلی دشوارو سخت است. و در هرصورت اگرما بخواهیم از این اتش در دناک رهایی یابیم ،باید در همین دنیا ،وسایل نجات خودرا فراهم سازیم .باید آن خطی را که خداوند برای ما مقرّر فرموده و دستورداده است که از آن تبعیت نمائیم،آن را پیدا نمائیم و دنباله رو آن خط باشیم که مجسّمه آن خط الهی ،علی و اولاد علی علیهم السلام است .لذا میفرماید :صراط در دنیا امام مفترض الطاعه و واجب الاطاعه است که اگر کسی از آن صراط به خوبی گدشت،به آسانی و راحتی از صراط قیامت نیز میگذرد و روانۀ بهشت میشود. فرصت زود گذراست *امیرالمومنین0ع) : (الفُرصة سریعة الفوت و بطیئة العودِ ). (غرر الحکم ،ص89) فرصت خیلی زود میگذرد و دیر برمی گردد | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 595 |