تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,763 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
اسرار عالم افرینش | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 72، آذر 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن تفسیرسوره رعد اسرار عالم افرینش قسمت چهارم آیت الله جوادی آملی چنانچه گفته شد: قرآن کریم در مسأله آفرینش آسمان و زمین ،نظام داخلی و فاعلی و غائی را تبیین فرموده است و تبیین نظام داخلی آن به عهده علم است،چه اینکه علم در باره پدیده های داخلی بحث مینماید،بدین تربیب که پدیده های عالم قبلا چه بوده و هم اکنون چیست و بعد چه خواهد شد؟و بطور کلّی بحث از سیر افقی آنها در وظیفه و محدوده علم است ولی بحث از سرعمودی این پدیده ها،به عهده علم نیست و علوم انسانی و تجربی در باره انیکه سیرعمودی آنها بدست چه کسی است و چه کسی خالق آنها است و بری چه هدفی ساخته شده اند،بحث نیم نماید بلکه این مسأله بوسیله عقل و وحی مورد توجه قرار مییگیرد.قرآن کریم در ضمن تبیین نظام داخلی، به نظام فاعلی و غائی اهمیّت فراوان دادهاست و در این رابطه در دوّمین آیه ازسوره(رعد) میفرماید: (الله الذی رفع السّموات بغیرعمد ترونها ثُمّ استوی علی العرش وسخّر الشمس والقمرکلّ یجری لإجل مسمّی یُدببر ُ الامریُفصّلَ الآیات لعلّکم بلقاء ربّکم نوقنون ) [1] خدا همان کسی است که آسمان را بدون ستونی که قابل رؤیت باشد آفرید ،سپس برعرش استیلا یافت و خورشید و ماه را مسخّر ساخت که هرکدام تا رمان معیّنی حرکت دارند کارها را او تدبیر میکند ؛آیات را تشریح مینماید تا به لقای پروردگارتان یقین پیدا کنید. در این آیه کریمه هم نظام فاعلی را مورد توجه قرار داده و فرموده آن مبدئی که آسمانها را نگه میدارد خدا است و همنظام غائی را که عبارت از هدف خلقت است،تبیین مینماید و در آخرآیه میفرماید :این آفرینش برای این است که شما به لقاء الله ،وبه معاد یقین حاصل نمائید. در این زمینه ،قرآن کریم ، مراتب و در جاتی را بیان مینماید که با هم یکسان نمی باشند مثلا در بعضی از آیات میفرماید:این نظام لهو ولعب نیست و در بعضی ازآیات میفرماید: این نظام به حق آفریده شده است یا این نظام جز حق نیست،این دسته ازآیات ،روشن ترین و صریحترین آیاتی است که در زمینه حقّانیت نظام خلقت آمده است ه در قسمت چهارم ازآیات خلقت قرار دارد. نخستین قسمت ،آیاتی بود که دلالت داشت برنفی بطلان ،در سوره آل عمران هنگامی که ( اولو الألباب) را می ستاید میفرماید : اینها کسانی هستند که در خلقت آسمانهاوزمین می اندیشند.به آیه توجّه کنید که میفرماید :(انّ فی خلق السّموات والارض و احتلاف اللّیل والنّهارلأیات لاولی الألباب الذّین یدکرون الله قیاما و قعودا وعلی جُنُوبهم و یتفکّرون فی خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النّار )[2] محقّقا در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز دلائلی است برای خردمندان،آنانکه خدا را یادکنند در حالت ایستاده و نشسته وخفتن برپهلوشان ودر باره آفرینش آسمانها وزمین به تفکّر میپردازند،و میگرویند: پروردگارااین دستگاه آفرینش را به یاوه و باطل نیافریدی،پاک و منزّهی ،ما را از عذاب دوزخ نگهدار. تمام نظام آفرینش یک واقعیت هم آهنک و نشأت گرفته ازیک مبدأ است و لذا با (هذا) که برای اشاره به یک چیزاست نه به چند چیز به آن اشاره شده است،و اینکه میفرماید خلقت اینهاباطل نیست،یعنی دارای هدفی میباشد،وقیامت وحسابی در کاراست.و در سوره(ص) میفرماید: وما خلقنا السّماء و الارض و ما بینهُما باطلا)[3] و ما آسمان و زمین و آنچه رابین آنها است به باطل نیافریدیم. اگر خشت مال ،خشتی را قالب زد و بعد آنرا به صورت گل در آورد و مجدّدا قالب گیری نمود و هم چنان بارها این کاررا تکرار نمود،این کار،کار باطلی خواهد بود ویا کسی که نخی را پس از رشته کردن به پنیه تبدیل نماید کار باطلی انجام داده است. منکرین مبدأ و معاد میگوین انسان ازخاک بر میخیزد وسپس به خاک میرود ،وبعد خبری نیست ،اگر چنین باشد کاری باطل است ،قرآن در این رابطه میفرماید: ( ذلک ظنّ الّذین کفروا فویل ُ للّذین کفروا من النّار)[4]این گمان آنانی است که کافرند پس وای به کافران ازعذاب آتش. چگونه میشود که عالم بی مقصد افریده شده باشد؟(ام نجعل ألّذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل ألمتّقین کالفجار)[5] آیا آنان را که به خدا ایمان آورده و به اعمال نیکو پرداخته اند مانند مفسدین در زمین قرار می دهیم؟ یا متقین رامانندفاجران قرار میدهیم ؟ این هردو دسته می میرند،اگرمؤمن به پاداش حسناتش و مفسد به کیفر تبهکاریهایش نرسد و خوب و بد،سرنوشتی یکسان داشته باشد، خلقت عالمم باطل خواهد بود، ولی خداوندحقّ محض است و ازحق هرگز باطل سرنمیزند،بنابراین نظام بی هدف خلق نمی نماید. افرینش لهو و لعب نیست طائفه دیگر،آیاتی است که لهو و لعب و عبت بودن را از کارخدای متعالی سلب مینماید،و در سوره انبیاء در این باره میفرماید: ( و ما خلقنا السّماء و الارض وما بینهما لاعنبین)[6] و ماآسمان و زمین و آنچه بین آنها است به بازیچه نیافریدیم. (لعب) کارمنظّمی است که ازروی هدف انجام میگیرد ولی آن هدف خیالی است نه عقلی. و اصولاکاری ممکن نیست بدون هدف باشد،منتهی هدف یا عقلی است و یا وهمی و خیالی وقتی کودکی با همسالانش سرگرم بازی است ،آن بازی را روی هدفی انجام میدهد مثلا هذفش این است که بازی را ببرد و پیروز شود،چون ازپیروزی لذّت میبرد.پس همانطور که ممکن نیست کار بدون فاعل انجام گیرد،کاربدون هدف هم محال و ناممکن است و لهو کاری است که انسان را از هدف اصلی باز دارد (ألهیکُم التّکاثُر) ـ تکاثر انسان را ازهدف اصیل به خود مشغول می سازد و ازآخرت باز می دارد.و سپس در ادامۀ آیه قبل میفرماید(لواردناان نتّخذ لهوا لاتخذناهُ من لدُنّا ان کنّا فاعلین ) اگر میخواستیم جهان را به بازیچه بگیریم، چرا باخلق کردن نظام آفرینش این کاررا میکردیم؟یعنی این خلقت که جدای ازذات مااست،مااگر ابزار سرگرمی میخواستیم،ازدر ون ذات خودمان ابزارسرگرمی فراهم میکردیم چون بی نیاز محض هستیم ،نه بیرون ازذات.(لو) در اینجا امتناعیّه است .یعنی محال و ممتنع است که اتّخاذ لهو از خداوندصورت گیرد؛وبرفرض محال اگر چنین کاری میخواست انجام دهد به همان در ون و مقام ذات اکتفا میکرد، چون به بیرون نیازی ندارد. دنیاچیست؟ اینجا این سئوال مطرح می شود که :خداوند دنیارا لهو و لعب نامیده ؛ اگر اوکاری از روی لهو ولعب انجام نمی دهد،پس چگونه دنیائی را که خود چنین توصیف کرده افریده است؟پاسخ این است که :دنیا غیرازآسمان و زمین وموجودات آنها است ،اینهاهمه آیات الهی اند،نه دنیا، رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:(جُعلت لی الارض مسجدا و طهورا ) و قرآن کریم میفرماید:(و فی السّماء رزقکم و ما توعدون) بنابراین امیر مؤمنان علیه السلام که می فرماید:من دنیا را سه طلاقه کرده ام ، منظور آن حضرت آیات الهی نیست، بلکه عناوین اعتباریّة دنیا که عبارت از مال و جاه و مقام وغیره است منظورنظر حضرت می باشد وهمین عناوین اعتباریّه نامش دنیا است که مخلوق بالأصاله خداوند نمیباشندبلکه مخلوق بالتّبع اند. خداوند متعال این عناوین اعتباریه ر ادر اختیار انسانها قرار می دهد تا در خلال سرگرمی با آنها به عبادت پروردگارشان بپردازند ( وما خلقت ألجنّ و الانس الّا لیعبدون )[7] من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم نمایند(وازاین راه به تکامل نائل آیند) به عنوان مثال زنگ تفریحی که در فاصله میان برنامه های در سی در مدارس گذاشته میشود،اصل بازی هدف نیست بلکه روی این حکمت برنامه ریزی شده که ازاین طریق آمادگی مجدّد برای در س بعدی پیدا نمایند، مسئولان این برنامه ریزی هم خود بازیگرنیستند؛ در مورد دنیانیز،خداوند بشررا به این لذائذ و عناوین اعتباریه سرگرم نموده که تا حدودی ازآنهابهره گیرند ولی قسمت عمده عمر خودرا در راه آن هدف اصلی و اساسی که عبادت است سپری سازند؛چراکه جز برای اوحدی ّازاولیای الهی ،میسورنیست که به این عناوی سرگرم ودلخوش نشوند،صفوان از امام صادق علیه السلام سؤال نمود: امام بعدازشما کیست؟ حضرت فرمود:( صاحب هذا الأمر لایلهو ولایلعب )[8]صاحب امر کسی است که اهل لهو و لعب نمی باشد،در این حال موسی بن جعفر (ع)که کودکی خردسال بود وارد شد و با اوبرّ ه ای همراه بود و به آن حیوان میگفت:برای پروردگارت سجده کن!امام او را در آغوش کشیدو فرمود :پدر و مادر م فدای آنکه به لهو و لعب سرگرم نمی شود. خلقت ،عبث نیست در سوره (مؤمنون ) می فرماید:(افحسبتم انّما خلقناکم عبثا وانّکُم الینا لا ترجعون)[9]آیا گمان نمودید که شما رابدون هدف و عبث آفریدیم و به سوی ما باز نخواهید گشت؟،به عقیده و ثنیّین انسان از خاک برخاسته و مجددا به خاک برگشته و خاک میشود واین کارهم کاری بی هدف وعبث است،مثالی که قرآن برای کارعبث میزند این است که زنی پنبه ها را رشته و بعد تبدیل به نخ می نماید و دوباره نخ ها را پنبه میکند، اگر انسان هم زندگیش با تولّد آغازو با مرگ پایان گیردو بعد ازآن خبری نباشدو بلکه تبدیل به همان توده ای خاک گردد که قبلا بوده، کاری عبث است و قرآن کریم چنین پنداری را در باره خلقت عالم نفی مینماید.در این گونه آیات دو نوع استدلال عقلی و جود دارد،یکی حد وسطش (حق و باطل )است ودیگری (حکمت و عبث) : (عالم بی هدف باطل است و باطل از حق صادر نمی گردد پس عالم بی هدف ازحق صادر نمیشود ).ویا (خدا حق است وحق کار باطل میکند پس خداوند؛عالم را باطل و بی هدف نیافریده است). این یک استدلال عقلی که برمحور حق و باطل است. استدلال دیگر که برمحور حکمت و عبث است این است که : (خداوند حکیم اس تو حکیم کارعبث نمی کند،پس خدا عالم را عبث خلق نفرموده است).این استدلال اخیردر آیه فوق و ایات مشابه به کار رفته است واستدلال روی حکمت پروردگار است،مرحوم امین الاسلام طبرسی در ذیل یکی ازآیات ،این مطلب را به عنوان یک قیاس عقلی بیان مینماید ونشانۀ این است که استدلال و تفکّر در این امور راه دارد. در سوره (قیامه )در این رابطه میفرماید:(ایحسب الانسان ان یترک سدی )[10] آیا انسان گمان مینماید که مهمل ویاوه رها شده است؟درسیره امیرمؤمنان علیه السلام امده است که حضرت هنگامی که در مزرعه با بیل سرگرم کار بود،این آیه شریفه رازیر لب زمزمه مینمود. در تفسیر این ایه وآیات بعد ازآن راوی از امام صادق علیه السلام میپرسد:چرا خداوندموجودات راآفرید؟امام در پاسخ میفرماید: خداوند خلق را عبث نیافریده وآنان را به خود واگذار ننموده ،بلکه به منظوراظها رقدر ت خویش آنهارا آفریده و به اطاعت خودمکلّفشان ساخته تا ازاینراه مستوجب انعام ورضوان اوگردند،ودر آفرینش آنهاجلب منفعت ویا دفع مضرّتی برای خود در نظرنداشته ،بلکه برای این بوده که به آنان منفقت رسانده و به نعمت های خود بهره مندشان سازد. آخرت همان مبدأ است مسعدةبن زیاد به اما م باقرعلیه السلام عرض می کند:آفرینش ماء مایه شگفتی است .امام ـ جای شگفتی نیست،چه شگفتی در کاراست؟ مسعده ـ ما برای فنا ونابودی آفریده شده ایم. امام ـ چنین نیست،ما برای بقا وهستی خلق شده ایم (وکیف تفنیجنّة لا تبید ونا رلا تحمدولکن قل انّما نتحوّل من دارائی دار)بهشت جاویدان وآتش خاموش ناپذیر دوزخ چگونه ازبین خواهدرفت؟ولی چنین بگو: ما ازمنزلی به منزل دیگر منتقل میشویم [11] از امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه نقل شده است که فرمود : (فلیکن من ابناء آلآخرة فانّه منها قدم والیها ینقلب)[12] باید ازفرزندان آخرت باشیدچراکه ازآنجا آمده و به آنجا باز میگردید .شاید تاکنون چنین اندیشیده باشید که ما ازمبدأ آمده و به آنجا باز می گردید. شاید تاکنون چنین اندیشیده باشید که ما ازمبدأ آمده و به معاد باز میگردیم ولی وقتی فهمیدیم که (هو الأول و الآخر)متوجه میشویم آخرت همان مبدأ است ،لذا امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: (فانّه منها قدم) یعنی من عندالله آمده اید و عندالله برمیگردید و لذا در آیه شریفه آمده است: (انّا لله وانّا الیه راجعون). در روایت است هنگامی که آیه شریفۀ (الیس ذلک بقادرعلی ان یحیی الموتی )بررسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد،بدر گاه الهی عرضه داشت :(سبحانک اللّهم و بلی )[13] خداوندا!پاک و منزهی وآری(توقادر ی که مردان رازنده نمائی ). بنابراین از این دسته ازآیات شریفه،نتیجه میگیریم که در خلقت جهان و آسمانها و زمین لهو و لعب و عبثی درکارنیست،بلکه به حق آفریده شده وهدفی مشخّص و معلوم ازخلقت آنها در کار بوده است.
[1] ـ سوره رعدـ آیه 2 [2] ـ سوره آل عمران ـ آیات 191ـ 190. [3] ـ سوره ص ـ آیه 28. [4] ـ سوره ص ـ آیه 28. [5] ـ سوره ص ـ آیه 28. [6] ـ سوره انبیاء ـ آیه 16. [7] ـ سوره الذاریات ـ آیه 56. [8] ـارشاد ـ صفحه 309. [9] ـ سوره مؤمنون ـ آیه 115. [10] سوره قیامه ـ آیه 36. [11] ـ تفسیر نور الثقلین جلد 5ـ ص 466. [12] ـ نهج البلاغه ـ خطبه 153. [13] ـ تفسیر نورالثفلین ـ جلد5ـ ص 467. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 263 |