تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,075 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
امر به معروف و نهی از منکر | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 72، آذر 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت چهادهم اخلاق و تربیت اسلامی امربه معروف و نهی ازمنکر حجة الاسلام محمد حسن رحیمیان خود سازی نافذ ترین دعون در مقام عمل به فریضه امر به معروف و نهی ازمنکر و تحقق بخشیدن به مصلحت آنقبل از هرچیز روی کردا رورفتار شخصی انسان مؤمن به عنوان یک الگو و اسوه حساب شده است و در حقیقت همین تحقق و تجتسم عین یفضائل و کارهای معروف و شایسته در یک فرد یا یک جامعه است که نافذترین تاثیر را در دیگران میتواند داشته باشد و آنگاه که یک انسان یا جامعه ای که خو مجسمه تقوی و نیکیها است بازبان نیز امربه معروف و نهی از منکرمیکند وبا موعظه مینماید کاملترین اثر را در پی خواهد داشت و برعکس کسی که خود به معروف آراسته نیست و الوده به منکراست با بهترین زبان و شیرین ترین بیان هم که امربه معروف و نهی کند نتیجه آن صفر است و چه بسا اثر معکوس نیز دارد. در مورد اول ازامام صاد قعلیه السلام چنین نقل شده است: (کونوا دُعاه للنّاس بغیر السنکُم لیروا منکُم الورع و الاجتهادوالصّلوة ولخیران ذالک داعیة) (کافی ج 2/78) مردم ار دعوم به حق کنید لکن با غیر زبانهایتان تا ورع،کوشش،نماز و خوبی را ازشما ببینند.همانااین است دعوت و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چنین فرموده است: (وانهوا غیرکم عنالمنکر وتناهو ا عنه فانّماامرتم بالنّهی بعد التّناهی)(ازخطبه/104 نهج البلاغه) دیگران را ازمنکر نهی کنید و خود مرتکب آن نشوید زیراشما مامور شده اید به نهی بعد ازآنکه خود منکرا به جا نیاورید. و در مورد گروه دوم از آنحضرت چنین منقول است: (لعن الله الأمرین بالمعروف النّارکین له و النّاهین عن المنکر العاملین به) (خطبه 129ـ نهج البلاغه) خداوند لعنت فرموده است امرکنندگان به معروف ر اکه خود تارک امر به معروف هستند ونهی کندگام منکرر اکه خود عملکنند ه به منکر می باشند.صاحب جواهرالکلام که ازبزرگترین فقهای اسلام است در این رابطه چنین گفته است:ازبزرگترین!و بالاترین!ومحکمترین و موثرترین !مصادیق امربه معروف ونهی از منکر به ویژه در موردرهبران دینی ـ که مورد نظر مردم هستندـ آن است که انسان خود،جامۀ نیکی را پوشیده و در کارهای خیره چه واجب وچه مستجب پیش قدم بوده وجامۀ زشتکاری را از اندام خویش برکنده و نفس خدرابه کرامت وارزشهای متعالی اخلاق کمال بخشد و آنرا ازخصلتهای ناپسند منزه نماید و بدینگونه است که انگیزه و سبب موثروکالملی برای عملبه معروف و دورشدن ازمنکر در مردم به وجود میآید. جامعه الگو قرآنمجید در بارۀ ویژگیهای (امت) اسلام در یک جامیفرماید:(کنتم خیر(أمة) أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتهون عن المنکر) (آل عمران /110)شما بهترین (امّت ) ی هستید که برمردم نمودار شدید ـ چراکه ـ شما امر به معروف ونهی ازمنکرمیمائید. و در آیه ای دیگراینگونه میفرماید: (و کذلک جعلناکم (امّة)وسطا لتکونوا شُهداء علیالنّاس و یکون الرّسول علیکم شهیدا)(بقره /143) و بدینگونه شما را (امّت)ی معتدل قرار دادیم که بر مردم گواه باشید و پیغمبربرشما گواه.پس این امت، امتی است که پیغمبر خدابرآنها گواه استو آنهابرمردم گواهند و نمودار شده اند برمردم که امر به معروفو نهی ازمنکرکنند.یعنی جامعه اسلامی با کردار و رفتار ومجموعه آثارو نمودارهای زندگی اش باید الگو باشدبرای دیگران همانگونه که پیغمبراکرم الگو سرمشق جامعه اسلامی است:(لقد کان لکن فیرسول الله اسوة حسنه )(احزاب /21) همنا پیغمبر خدابرای شما،مقتدا و الگوئی نیکواست. اخلاق پیغمبر ،موثرترین عامل دعوت و پیغمبر اکرم (ص)به عنوان بزرگترین پیغمبرخدا و کاملترین انسان و پایه گذار امر به معروف ونهی از منکر و اولین مجری این فریضه بزرگ الهی و عظیم ترین مربی و معلم بشریت،خود تجسم راستین ونمونه کامل فضائل اخلاقی و عمل به خوبیها بوده و بزرگترین مشخصه و اعتباری که ازآن حضرت در قرآن ذکرشده است اخلاق او است:(و انّک لعلیخلق عظیم)(فلم/4) همانا تو دارای خلقی عظیم هستی .چرا که پیغمبر اکرم برای تزکیه و تهذیب و تربیت مردم مبعوث شده و خود باید در بالاترین حدکمال و تزکیه و تربیت الهی قرارداشته باشد و شاید به همین جهت باشد که می بینیم با آنکه پیغمبر (ص) بی گمام در تمام جهات معنوی سرآمد تمام ممکنات است و همه ویژگیهایش در اوج کمال است،انگشت روی اخلاق پیغمبرگذاشته شده ودر میان تمام برجستگیهای خضرتش قرآناین ویژگی را به بزرگی و عظمت یاد فرموده است در حقیقت قبلاز آن که گفتار مربی در دیگران تاثیری داشته باشد این اخلاق و رفتا راوست که دارای نافذترین نقش سازنده بوده و به عنوان سرمشق والگوی واقعی موجب تنبه ،تأثر و تربین دیگران میشود. مروری در سیره و تاریخ زندگی پیغمبر،به خوبی روشنگر آن است که اخلاق و مکارم اخلاقی آنحضرت مهمترین نقش را در منقلب کردن دیگران وجذب آنان به اسلام و راه خدا داشته است و قرآن نیز این نکته را بدینگونه بیان فرموده است:(فیما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلل لا نفضّوا من حولک ...) (آل عمران /159) در پرتورحمت خدا است که با آنها نرم خو و مهربان شدی و اگر تندخوو سخت دل بودی به یقین مردم از گرد تو می پاشیدند. پس نرمخوئی وحسن اخلاق ضمن آن که نموداری ازرحمت خدا است عامل عمده موفقیت در هدایت مردم وگرایش آنان به سو ی حق واجتماع حول محور اسلام است وتند خوئی و سخت دلی علت پراکندگی وشکست! باتوجه به همین واقعیت است که برای تربیت اخلاقی و تحقق بخشیدن به فضائل یعنی امور معروف و محو نمودن رذائل یعنی منکرات است مربی وراهنمائی که خود تربیت یافته و پیشتاز باشد دارای نقش اصلی است. قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خط رگمراهی و شاید یکی از دلائل مهم برای قلّت و کمبودکتابه و تألیفات در زمینه علم اخلاق ،نسبت به اهمیت فوق العاده آن،در همین نکته نهفته است ه به تنهائی خواندن مطالب وکتابهای اخلاقی وحتی فهمیدن آن عموما کارساز و اخلاقی است و باکردار و رفتا رحکیمانه و اکنده از فضیلت و تقوای خویش و نه فقط با سخن و کلام انسانها را تربیت و از بدیها بازگردانده و به سوی خوبیها سوق میدهد . بنابراین مهمترین رکن امربه معروف و نهی ازمنکر آن است که انسان در اولین گام خودرا به تمام فضائل و کارهای خیر آراسته و از همه رذائل و کارهای ناشایسته منزه دارد.علی علیه السلام میفرماید: (من نصب نفسهُ للنّاس اماما فلبیدء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکُن تأدیبُه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه ...)(نهج البلاغه ـ کلمات قصار) کسی که میخواهد مردم را رهبری کرده و به راهی دعوت نماید باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خویش بپردارد و پیش از آنکه مردم را بازبان خود تربیت کند باید با کردار و رفتار شایسته خود آنهارا تربیت نماید.و بدین ترتیب با یک تیر دو نشانه رفته است هم خویشتن را تربیت وهم بهترین روش را برای جامعه به کارگرفته و مردم را با عمل خویش ره خوبیها دعوت و ازبدیهانهی کرده است و مناسب ترین زمینه را نیز برای تأثیر و نفوذ کلام و امر ونهی زبانی خویش فراهم کرده است. حکومت مهمتری وسیله بدیهی است باتوجه به نقش حیاتی وابعاد گسترده وعمیق امر به معروف و نهی از منکرکه به گوشه ای از آن اشاره رفت اقدام فردی فقط بخشی از آن اهداف را جامۀ عمل پوشاند و تحقق بخشیدن به صد در صد مصلحت این فریضه بزرگ بدون عمل اجتماعی و تشکیل حکومت اسلامی میسور نیست در این مرحله نیز در ام اول یک جامعه ونظام اسلامی که عناصر و اجزاء آن همان فرد فرد مسلمانان هستند و همگی چشم و گوش و عوامل اجراء آن نظام می باشند به اصلاح بنیادی جامعه خود میپردازند چراکه بسیار ی از مفاسد و منکران هست که جز در چهار چوب یک نظام و اجرای همه جانبه دستورالعملهای آن اماکن پدیرنیست و این نظام وحکومت اسلامی که قوانین اجتماعی ،سیاسی ،اقتصادی و... را براساس مسائل اعتقادی و فرهنگی صحیح به اجراء گذارده ودر پرتو آن ریشه فسادهای مخفی و آشکار رامیسوزاند مثلا برای جلوگیری و نهی از منکرات و و فحشاههای جنسی و هرزه گیهای مربوط به آن تنها نه نصیخت و پند کارساز است نه شلاق و زنان بلکه اگر برخوردریشه ای با آنها نشود چه بسا نتیجه معکوس داشته باشد و فسادرازیرزمینی وخطر ان را افزون تر کند لذا این نظام اسلامی است که باسیاست فرهنگی و اقتصادی حساب شده و خودبرنامه ازدواج راکه از مهمتری مسائلی است که اسلام روی آن تکیه کرده است در اولین سنین مناسب برای جوانان امکان پذیر میکند ومشکلات وموانع گوناگونی که سداین راه است در چارچوب برنامه های فرهنیگ،اقتصادی شغلی،تأمین مسکن و... برطرف مینماید تا همراه با تقویت نیروی ایمان و معنویت ودر کنار اشتغال به کار و تولید و تفریحات سالم دیگر جائی برای فسادها ی جنسی و لوازم اسف بار آن نماندو... لذاست که اسلام تشکیل حکومت و برقراری یک سیستم همه جانبه حکومتی به عنوان مهمترین وسیله و ابزار برای تحقق بخشیدن به اهداف والای معنوی خودکه همانا ریشه کن ساختن رذائل و گناهان و صلاح وتکامل اخلاقی ومعنویانسانهادر پرتو پرستش و عبودیت حق است ،ضروری و واجب دانسته است که بررسی دلائل و شواهد فراوان در متون اسلامی و تاریخ قیامها و مبارزات بی امان پیغمبر اکرم و ائمه اطهار در رابطه با تشکیل حکومت اسلامی و اهداف آن از این مقال خارج است و اجمالا اگرهیج دلیل دیگری برای وجوب تشکیل حکومت اسلامی جزتحقق بخشیدن به مصلحت وهدف امر به معروف و نهی ازمنکر وجود نداشت این خود برای اثبات این مطلب کافی بود و با شکل گرفتن یک جامعه ونظام حکام اسلامی است که راه برای گامهای بلندتر در جهت اجرای امر به معروف و نهی ازمنکر در سطح گسترده تر ودیگر مجامع بشری باز میشود و این جامعه گذشته از این که به عنوان یک الگوی برجسته وموفق مورد توجه دیگر جوامع تشنۀ عدالت وفضیلت وسرخورده از نظامهای استکباری ومکاتب پوچ و ورشکته قرار می گیرد خطاب الهی :(و کذالک جعلناکم امّة وسطا لتکونوا شُهداء علی الناس ) را جامه عمل پوشانده و مصداق (خیرامة) ی میشود که رسالت بزرگ (اخرجت للنّاس تامُرون بالمعروف وتنهون عن المنکر) را در سطح جهانی به انجام میرساند .و بدینسان اجمالا معلوم گردید که امر به معروف و نهی ازمنکر به عنوان یک عبادت بزرگ الهی : 1ـ ازمهمترین طاعات و وظایف الهی است که خداوند برعهدۀ بندگان خویش قرار داده و باید برای رضای او وتعرب به حضرتش انجام گیرد(وظیفه انسان نسبت به خدا). 2ـ ازموثّرترین عوامل خودسازی و تربیت معنوی و اخلاقی است که انسان را نسبت به خوبیها و فضائل گرایش داده و ازبدیها و منکرات بیزار کرده و بهترین زمینه را برای آراستن خودبه معروفها و فضائل و زدودن رذائل و منکرات خویش فراهم میسازد و به فرموده حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام :(و امر بالمعروف تکُن اهله) دیگران را به معروف امرکن تا خود نیز اهل معروف شوی . و بدینوسیله انسان وظیفه بزرگی که نسبت به تربیت و تکامل معنوی خویش دارد انجام میدهد(وظیفه انسان نسبت به خود) 4ـمهمترین پشتوانه و وسیله هدایت مردم و گسترش و برقراری معروف و خیر در جامعه و برچیده شدن فساد تباهی ازآن بود ئ عامل مهمی است بری پیوند مثبت و سازندۀ فرد با جامعه و اهتمام برامور انسانها (وظیفه انسان نسبت هب مردم) لازم به تذکر است که ابعاد فوق الذکر بیانی است از حقیقت و واقعیتی یگانه یعنی همان عبادت خالصانه حق که در صورت تحقق مطلوب و کامل آن،نتائج مذکور برآن مترتب می شود و ردعین حال تمام ابعاد آن در تربیت اخلاقی و رشد معنوی انسان دارای نقش سازنده ای می باشد.چراکه نفس جنبه عبادی آن ـ همانگونه که در فصول دیگر به آن اشاره گردید.چون موجب تقرب انسان به خداست و میزان تقرب به او با خدائی شدن انسان و تجلی فضائل اخلاقی در او هماهنگ است،این خود مهمترین و اصیل ترین عامل برای تربیت اخلاقی است. و همچنین در مورد بعد سوم،از آنجا که انسان برای خدا و در طول ایمان به او خودرا نسبت به جامعه مسئول میبیند و از کانال این عبادت به جامعه پیوند میخورد ،خود به خود ازتنگنای خودپرستی و خود خواهی که خوی حیوانی است به فضای ملکوتی و رسالت الهی مردم خواهی و هدایت جامعه صعود کرده وخودرادر زمره(پیروان ) رسول خدا می باید با رسالتی پیغمبر گونه : (قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی) (یوسف /108) بگو ای پیامبر: راه من این است ـ مردم را ـ ازروی بصیرت و آگاهی به سوی خدا می خوانم من و هرکه مرا پیروی کرده است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 95 |