تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,081 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,026 |
یاران امامان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 72، آذر 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
یاران امام حمران بن اعین سید محمد جواد مُهری من نیافتم کسی را که سخنم را خوب پذیرا باشد و دستورم را اطاعت کند وگام در گام یاران پدر انم نهد جز دو نفرکه خدایشان بیامرزد: عبدالله بن ابی یعفور و حمران بن اعین .هان! این دو مرد ،مؤمنان خالص و پاک اند و ازشیعیان ما می باشند که نام آنها نزد ما در کتاب(اصحاب یمین) که خداوند به محمّد (صلی الله علیه و آله) عطا فرموده نوشته شده است.) این سخن بزرگ راامام صادق علیه السّلام در باره دو رادمرد ازیاران با وفا و مخلصشان فرموده اندکه اکنون به افتخار یکی ازآنان ،سخنی هرچند ناقص و نه در خور مقامش به میان خواهیم آورد تا گامی کواه در شناساندن چهره های تابناک عالم تشیّع برداریم که براستی این بزرگمردان نه تنهامایۀ افتخارو نباهات ما در طول تاریخ هستند بلکه اینها بودند که باایثار و فداکاری تام ،سخنان امامان و دشوارترین شرایط نگهداری کرده و به ما رساندند و بزرگترین خدمت را به مکتب و مذهب نمودند.قبلا سخنی کوتاه در بارۀ زرارة بن اعین،برادر حمران،این شخصیت بزرگ و جاودانۀ تاریخمان در همین بخش داشتیم، و اکنون سزاوار است در بارۀ (حمران )بزرگترین فرزندان خانوادۀ أعین نیز سخنی اشته باشیم: حمران کیست؟ حمران از مشایخ بزرگ شیعه و از اصحاب با فضیلت و فقیه امام باقرو امام صادق علیهما السّلام است و ازمعدود کسانی است که مورد اعتماد و اطمینان آن دو بزرگوار بوده و در علوم مختلف مانند قرآن، حدیث، لغت و نحو تسلّط داشته و ازحمله قرآن بوده ودر علّومقام و منزلتش ،هیچ یک ازقدما و متاخرین شک ندارند .او نه تنها ازاصحاب امامان که ازوکلای ایشان وبه قول امام کاظم عله السلام ازحواری امام باقر و اما م صادق علیهما السلام بوده است[1] و درموارد متعدّدی ،ازاو به نیکی یاد کرده اند و اعلام رضایت ازآنیار صدیق نموده اند.حمران با شناخت عمیقش از مذهب و خدمات ارزنده اش به مکتب و یا اینکه هرگز شک و تردید به دل خودراه نداده و ردیروی ازخط مستقیم معصومین علیهم السلام ،استقامت ورزیده وهیچوقت منحرف نشده بود،بازگویا هراس داشت ازاینکه جرء شیعیان امامان حساب نشودلا خود گوید:از امام باقر علیه السلام پرسیدم : من با خدای خودپیمان بسته ام که از مدینه خارج نشوم مگر اینکه ازآنچه می پرسم ،خبرم دهی ومرا پاسخ گویی. حضرت فرمود: بپرس .حمران عرض کرد:آیامن از شیعیانتان هستم؟ امام فرمود :آری!در دنیاو آخرت (انت لنا شیعة فی الدنیا و الأخرة ). و در روایت دیگری،چنین نقل شده که حضرت پس ازآن فرمودند:وهرگز از شیعیان ما کسی نیست مگر اینکه نام او ونامدر ش نزدما ثبت شده باشدبه جزانهای که ازما دست بردارند حمران گوید:عرض کردم،مگر ازشیعیان شما کسی هست که پس ازشناخت،از شما بیزاری جوید؟ حضرت فرمود:آری!ولی تو آنان را در ک نخواهی کرد.[2]از این روایت چنین برمی آید که شیعه بودن ،تنها با ادّعا و در زبان نیست،بلکه باید در عمل ،مو به مو دستورات امامان را اطاعت کرد وپیروی نمود چرا که شیعه بودن به معنای پیرو بودن است و پیروی به این است که از خطّ پیشوایان معصوم تبعیّت کنیم و بیقید و شرط گوش به فرمان آنان باشیم و نه تنها در برخی ازاعمال که در همۀ اعمال و کردار و رفتار و اخلاق خود ازآنان پیروی نمائیم .مگر نه محمدبن سلم ،این یار جلیل القدر امامان و فقیه بزرگ در جواب کسیکه او را به دوستانش نشان داد و گفت :این از شیعیان جعفربن محمد است،باوحشت و اضطراب بانک برآورد و گفت:به من شیعه نگوئید ،بلکه محبّ بگوئید چر اکه شیعه رامقامی والا است و من می ترسم که به این مقام دست نیافته باشم! حمران،مؤمن خالص در هرصورت،حمران با اعتراف امام باقر علیه السّلام از شیعیان ومقرّبین امامان است.زراره گوید: در محضرامام باقر علیه السّلام نشسته بودیم، سخن ازحمرانبه میان آمد،حضرت فرمود( اوبه خدا قسم هرگز از ما برنمی گردد.) آنگاه لحظه ای تامّل فرموده سپس تکرار کردند: (اجل لایرتدّ و اللّه ابدا) آری!بهخدا قسم او هرگز مرتد نیمشود و برنمیگردد.[3] هشام بن حکم گوید: امام صاد ق علیه السلام را شنیدم که فرمود:(حمران مؤمن لایرتدّ ابدا)ـ حمران مؤمنی است که هرگز مرتد نمی شود .آنگاه ادامه داد:(نعم الشّغیع انا و آبائی لحمران بن اعین یوم القیامة ، نأخُذ بیده و لانُزالهُ حتّی ندخُل الجنّة جمیعا)ـ بهترین شفیع برای حمران بن اعین در روز قیامت،من و پدرانم هستیم که دستش را می گیریم و ازاو جدا نمی شویم تا اینکه با هم وارد بهشت گردیم. حُمران ،اهل بهشت است بُکیر بن اعین،یکی دیگر ازبرادر ان حمران و از اصحاب امامان گوید: در اولین سالی که به حج رفته بودر م،درمنی از چادر امام صادق علیه السلام سئوال کردم.چادر را یافتم،برحضرتوارد شدم،در چادر جماعتی را دیدم که خدمت حضرت بودند ،به چهره شان نگاه کردم،آنان را نشناختم،در گوشه ای ازخیمه،اما م علیه السلام را مشاهد کردم که مشغول حجامت بودند،حضرت فرمود:نزد من آی!آنگاه پرسید: ـ ای جوان!تواز فرزندان(اعین)هستی ؟ ـ آری جانم به قربانت. حمران کجا است؟ ـ قربانت گردم ! حمران با اینکه زیاد مشتاق دیدار شما بود،با این حال نتوانست امسال به حج مشرّف شود،و او برشما درود و سلام میفرستد. ـ برتو و او سالم و در ود خداوند،حمران مؤمن است و از اهل بهشت می باشد و او هرگزشک نمی کند وازراه خودمنحرف نمیشود.نه! به خدا قسم،نه!به خدا قسم . دانشمنداحکام شناس ونه تنها امام صادق علیه السّلام ایمان و خلوص حمران را تایید می فرماید که برعلم و دانش او نیز صحّه می گذارد و او رابه عنوان یک دانشمند احکام شناس می پذایرد.هشام بن سالم گوید:یک نفرازاهل شام به خدمت حضرت رسید و سئوالهایی را داشت.حصرت به حمران فرمود:این مردراپاسخ گوی.آن مرد شامی گفت:من شما را می خواهم(یعنی ازشما میخواهم بپرسم)نه حمران.حضرت فرمود:(اگر بر حمران چیره شوی مرا نیز مغلوب خواهی ساخت!)آن مردرو به سوی حمرن کردده و هرچه از اوپرسید،حمران وی را پاسخ گفت.آنگاه حضرت صادق علیه السّلام به آن مرد شمایم فرمود:ای شامی !حمرن را چگونه یافتی ؟عرض کرد:او را مردی حاذق و دانا یافتم؛هرچه از اوپرسیدم،مرا فورا پاسخ گفت:پس از آن ،حضرت رو به حمرن کرده فرمود:اکنون تو ازشامی بپرس .شامی بیچاره در برابر سئوالهای حمران به زانو نشست ونتوانست درست =جواب بدهد؛تا آن جا که رو به حضسرت کرده و عرض کرد:گویا میخواستی به من بفهمانی که در شیعیانت مانند چنین مردان زبردستو دانشمندی دیده میشوند؟حضرت فرمود:آری!چنین است.[4] نام حمران اعین در 81روایت دیده میشود که یا خود از امام نقل کرده و با اصحاب ازاو نقل کرده اند.حمران از امام باقر و امام صادق علیهما السلام و از برادر ش زراره روایت نقل کرده و آنان که از او روایت نقل کرده اند بسیارند،ازجمله :ابواسامه ،ابو ایوب، ابو جمیله ،ابن اذینه،ابن بکیر، ثعلبه بن میمون،عبدالرحمن بن ابی عبدالله،عبد الرحمن بن سنان، عمربن حنظله ، فضیل،محمد بن جمهور، محمد بن مسلم، نضربن سوید و محمد بن ابی حمزه . در هرصورت،حمران شخصیّت ممتازی است که مورد ستایش امامان و بزرگان ما بوده و از خاندانی جلیل القدر است که همۀ آنها ازشخصیتهای ارزنده علمی و فقهی تشیع به شمار می روند.مرحوم بحرالعلوم(ره)در (الفوائد الرجالیه)خودمینویسد: [(آل اعین) بزرگترین خانواده های شیعۀ کوفه بوده است که ازنظر مقام و منزلت والاترین مقام را داراست و از نظر شخصیتهای برجسته در طولانی ترین مدت ، بیشترین افرادرابه خوداختصاص داده است .این مردان بزرگ،ازاصحاب امام سجاد علهی السلام آغاز می شوند و آخرین آنها تا اوئل غیبت کبرای ولی عصر(عج)باقی بودند که برعلوم گوناگون تسلّط داشته اند و می توان بسیاری از دانشمندان،فقیهان ،ادیبان ،قاریان قرآن و روات حدیث را در بین آنها یافت.افراد نامی ازآل اعین که آوازه بیشتری داشته اند می توان: حمران،زُراره ،عبدالملک ،بُکیر فرزندان اعین و حمزه بن حمران ،عُبیده بن زراره،ضریس بن عبدالملک،عبدالله بن بکیر، سلیمان بن حسن،ابوطاهر محمدبن سلیمان و ابوغالب احمد بن محمد بن سلیمان را نامبرد ]. ابوغالب زراری در رساله ای که به فرزندش نوشت آمده است:حمران از بزرگترین مشایخ و شخصیّتهای ارزنده شیعه بوده است که هرگز در او شک و تردیدی راه ندارد او از حملۀ قرآن بوده و به نحو و لغت تسلّط کامل داشته است. مرحوم سید حسن صدر در کتاب (تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام ) در دو جای کتاب خود به بزرگی و عظمت ازحمران یاد می کند ،یکی آنجا که پایه گذاران تفسیر قرآن را یادمیکند و دیگر آنجا که ازپیشوایان علم نحو و لغت نام میبرد.او در کتاب خود یادآور شده است که حمران روایت را از امام سجاد علیه السلام نیز نقل کرده است و ازاصحاب آن حضرت نیز بوده[5] و علم نحو وقراءت قرآن را ازابوالاسود دارد. در معجم رجال الحدیث) آمده است :صفوانگوید: حمرن همواره با دوستان و یاران خود می نشست و در تمام نشستها و گفتگوهایش سخن ازآل محمدصلوات الله علیهم به میان میآورد و اگر در میان گفتگوهایشان،بحث ازآل محمّد (ص) به دیگری منتقل می شد،تلش می کرد که آنان را به سخن اصلی بازگرداند و تا سه بار انی تلاش رامیکرد،اگر فایده ای نمی بخشید آنان را ترک میکر د و ازمجلسشان خارج می شد.حسن بن علی یقطین گوید:مشایخ و بزران ما گفته اند که هماناحمران،زراره عبدالملک ،بُکیر وعبدالرحمن فرزندان اعین مؤمن و خالص بودند و در ایمان خود استقامت ورزیدند که چهار نفرآنها در زمان امام صادق علیه السّلام ، از دنیا رفتند و زراره تازمان امام کاظم علیه السّلام،حیات داشت و در زندگی رنجهای زیادی از دشمنان اهل بیت تحمّل کرد.ربیعه الرای گوید:به امام صادق علیه السّلام عرض کردم:این برادر ان که از عراق به دیدارت می آیند و در بین یاران اصحابت ازآنان بهترو با فضیلت تر نیافته اند،چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: هماناآنان اصحاببا وفای پدر م می باشند،و مقصود آن حضرت فرزندان اعین بود. مدارک: رجال کشی ـ رجال شیخ ـ فهرست ابن الندیم ـ معجم رجال الحدیث ـ وسائل الشیعه ـ اختصاص ـ تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام ـ الفوائد الرجالیه .
[1] ـ اسباط بن سالم در روایتی ازامام موسی کاظم علیه السلام نقل میکند کهحضرت فرمود:همانا حمران بن اعین ازحواری محمد بن علی و جعفر بن محمد علیهما السلام میباشد.روایت چنانکه در رجال کشی (ره) آمده است،چنین است :(اسباط بن سالم ،قال :قال ابوالحسن موسی بن جعفر علیهما السلام :اذا کان یوم القیامة نادیمناد: ... ثم ینادی المنادی : این حواری محمّد بن محمد علیهما السلام فیقوم عبدالله بن شریک العامری وزارة بن اعین... وحمران بن اعین ثم ینادی این سایرالشیعه مع سایر الائمه علیهم السلام یوم القیامة فهولاء المتحورة او ل السابقین و اول المقربین و اوّل المنحورین من التابعین). [2] ـ حمزه زیا ت،راوی این حدیث گوید: مدتها در این حدیث با دوستان بحث میکردیم که مقصود حضرت از آن شیعیانی که باشناخت دست ازامامان برمیدارند کیست تا اینکه نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتیم و سئوال کردیم : اینان که استثنا شده اند چه کسانی می باشند؟ حضرت پاسخ نوشتنند: اینها (واقفه )هستند یعنی آنان که امام کاظم علیه السلام را قبول دارند و سپس توقف کردند و ازسایرامامان؛پس از امام کاظم علیه السلام پیروی نمی کنند. [3] ـ روایتهای بسیاری در اینباره از امام باقر و امام صادق علیه السلام در مورد ایمان و خلوص حمرانو اهل بهشت بودن آن بزرگوار نقلکشدهاست از جمله در روایتی حریزبن عبدالله گوید:در محضرامام صادق علیه السلام نشسته بودبم کهحمران بن اعین و جویریه بن اسماء وارد شدند.هنگامی کهازمجلس بیرون رفتند حضرت فرمودند:(امّا حمران که مؤمن است و اما جویریة زندیق ملحدی است که هرگز رستگار نمی شود). [4] ـ در روایت جالب دیگری که حمزه ومحمد فرزندان حمران نقل کرده اند آمده است: در محضر امام صادق علیه السلام و گروهی ازبهترین شیعیان و یاران آن حضرت نشسته بودیم و حمران بن اعین نیز دربین ما بود.شخصی آمد و شروع کرد با امام بحث کردن. امام صاد ق علیه السلام به حمران فرمود:ای حمران! چرا سخن نمی گویی ؟حمران عرض کرد: مولای من!من برخود عهدکرده ام در مجلسی که شما تشریف دارید هرگز حرف نزنم.اما م صادق علیه السلام فرمود: همانا من به تواجازه دادم که حرف بزنی.آنگاه حمرن سخن را آغاز کرده و چنین گفت: (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، لم یتخذ صاحبة ولا ولدا،خارج من الحدّین:حدّ التعطیل وحدّ التشبیه و ان الحق :ألقول بین القولین ،لا جبر و لا تفویض و ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون...) [5] ـ شیخ مفید در کتاب (اختصاص ) خود صفحۀ 297روایتی رااز حمرن نقل می کند کهبدون واسطه از امام سجادعلیه السلام نقل کرده است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 106 |