تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,081 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,026 |
عالم برزخ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1366، شماره 73، دی 1366 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
معاد عالم برزخ قسمت چهاردهم آیت الله حسین نوری * تجسم اعمال * پرونده ها هنوز باز است * بهشت و جهنم برزخی * مردگان و زیارت بازماندگان * مردگان با زندگان انس می گیرند * قیافه برزخی «عبدالله بن عباس» می گوید: روزی علی بن ابی طالب(ع) با سیمای غم آلود و چشمان اشکبار در حالی که کلمه «انا لله و انا الیه راجعون» را بر زبان داشت به محضر حضرت رسول اکرم (ص) وارد گردید. حضرتش پرسید یا علی! چه جریانی رخ داده است؟ یا رسول الله مادرم فاطمه بنت اسد (بانوی با شخصیت و جلالتی که دارای فضایل بسیاری در تاریخ اسلام است و یکی از آنها این است که او جزء سبقت جویان در گرایش به اسلام است و دهمین نفری است که دعوت پیغمبر اسلام(ص) را پذیرفت و از همان تاریخ فداکاری و کوشش در راه پیشرفت اسلام را آغاز کرد و دیگر اینکه هنگام وضع حمل او، دیوار خانه کعبه به احترام او شکافته شد و وی داخل گردید و فرزند بزرگوارش حضرت امیرمؤمنان(ع) را در داخل آن خانه مقدس بدنیا آورد) از دنیا در گذشت. حضرت پیغمبر(ص) تا این موضوع را شنید اشک از چشمانش سرازیر گردید و فرمود: «یا علی اگر او مادر تو بود مرا نیز مادر بود و اکنون این عمامه من و این هم دو قطعه از لباسهای مرا برگیر و اینها را کفن او قرار بده و به تعدادی از زنهای مدینه بگو تا پیکر او را با نیکوئی و مراقبت لازم و کامل غسل بدهند، از آن پس آنرا از جا حرکت ندهید تا من بیایم که انجام مراسم او بعهده من است. پس از اینکه کار غسل و تکفین او انجام یافت حضرتش تشریف آوردند و دستور حرکت جنازه فاطمه را صادر فرمودند و با تجلیل و احترام خاصی به تشییع آن پرداختند تا اینکه آنرا برای اداء نماز بر آن،در جایگاه مخصوصی قرار دادند حضرتش با کیفیت خاصی بر آن جنازه نماز خواندند که در ضمن چهل تکبیر گفتند و تا آن تاریخ بر هیچکس با این کیفیت نماز نخوانده بودند. بعد از اینکه جنازه را به نزدیکی قبر رساندند آن حضرت داخل قبر گردید و چند لحظه ای درآن، برای اینکه خاک قبر با بدن مبارکش تماس حاصل کند دراز کشیدند پس از آن فرمودند: «یا علی تو هم در قبر داخل شو و به حضرت مجتبی(ع) نیز فرمودند تا داخل قبر گردد و با هم جنازه مقدس فاطمه را داخل قبر نمودند بعد از آن بآنها فرمود که از قبر خارج شوند ولی خود در بالای سر جنازه قرار گرفت (و بمنظور تلقین و کمک به پاسخهائی که باید فاطمه به سئوال قبر می داد) فرمود: «ای فاطمه! من «محمد» سرور فرزندان آدم هستم- و فخر نمی کنم- هنگامی که نکیر و منکر (دو فرشته ای که از جانب خداوند برای سئوال قبر می آیند) آمدند و از تو پرسش بعمل آوردند در پاسخ بگو «خداوند پروردگار من و محمد(ص) پیغمبر من و اسلام دین من و قرآن کتاب من و فرزند من (حضرت علی(ع)) امام من و ولی من است». از آن پس درباره فاطمه دعا کرد و گفت: پروردگارا فاطمه را ثابت و استوار بدار» و از قبر خارج گردید و با دست مبارکش مقدرای خاک در قبر فرو ریخت و سپس دست راست را بر دست چپ زد و دستها را تکان داد تا خاکهائی که دستهای مبارکش با آن آلوده شده بود فرور بریزد و فرمود:«سوگند به خدائی که جان من در قبضه قدرت اواست اکنون فاطمه صدای حرکت دستهای مرا شنید». در این حال صحابی بزرگوار «عمار بن یاسر» بمنظور استفسار و روشن شدن بیشتر هدف و فلسفه کارهائی که حضرت پیغمبر(ص) در رابطه با جریان در گذشت فاطمه بنت اسد انجام داده بود از جا برخاست و گفت:«یا رسول الله پدر و مادرم بقربان تو باد چرا بر جنازه فاطمه با کیفیتی نماز خواندید که تا کنون بر هیچ جنازه های با این ترتیب نماز نخوانده بودید؟ حضرتش فرمودند ای ابا الیقظان (ابوالیقظان کنیه عمار بود) او شایسته این چنین نماز بود و شرحی در فضیلت و سوابق فاطمه سخن گفتند و در ضمن فرمودند: «ابوطالب فرزندان بسیاری داشت ولی نسبت بمن (چون پیغمبر بزرگ اسلام(ص) پس از درگذشت عبدالمطلب که در سن 8 سالگی پیغمبر(ص) رخ داد به خانه ابوطالب منتقل و در تحت کفالت او درآمد) محبت و مراقبت مخصوصی داشت و آنقدر در تهیه غذا برای من کوشا بود که در برابر آن به گرسنه ماندن فرزندانش اهمیت نمی داد و سعی می کرد غذای مرا مرتب کند و نیز به وضع لباس فرزندانش اهمیت نمی داد ولی سعی می کرد وضع لباس من مرتب باشد و بطور خلاصه در راه تأمین آسایش من حداکثر کوشش را بجا می آورد. سپس سئوال کرد یا رسول الله(ص) چرا در نماز او 40 تکبیر گفتید؟ فرمودند: «نگاه کردم 40 صف از فرشتگان الهی را دیدم که بمنظور تجلیل از مقام وی برای نماز خواندن بر جنازه او صف کشیده اند و لذا بتعداد هر یک از آن صفوف یک تکبیر گفتم.» و نیز پرسید چرا در داخل قبر او دراز کشیدید؟ فرمودند: «برای تحقق تبرک و تیمن در میان قبر او خوابیدم و برای او دعا کردم». سوگند به آن پروردگاری که روح محمد در قبضه قدرت او است از قبر او بیرون نیامدم تا اینکه 2 چراغ نورانی در بالای سر و 2 چراغ در پیشرو و 2 چراغ در پائین پای او و 2 فرشته رحمت در برابر او دیدم[1]». *** از این قبیل نمونه ها در تاریخ و احادیث اسلامی رد رابطه با عالم برزخ و معاد فراوان است و یکی از برنامه های تربیتی اولیای بزرگ اسلام این بود که سعی می کردند در هر فرصتی و مناسبتی مردم را به یاد جهان پس از مرگ بیندازند و پرده هیا غفلت را که در نتیجه سرگرمی زندگی دنیا معمولاً بوجود می آید به کنار بزنند تا انسانها موقعیت و مسیر خود را فراموش نکنند و در تهیه و تأمین آنچه که در زندگی جاویدان خود لازم دارند کوشا باشند. و بالأخره در بحث «عالم برزخ» که با توفیق خداوند در ضمن چند مقاله به شرح آن پرداختیم ذکر این چند مطلب نیز لازم بنظر می رسد.
ما بتوفیق الهی درباره «تجسم اعمال» در روز قیامت بحث خواهیم کرد ولی باید توجه داشته باشیم که این موضوع مخصوص قیامت نیست و در عالم برزخ نیز «اعمال نیک» بصورت نیکو و زیبا «و اعمال بد» به صورت زشت و نازیبا مجسم خواهد شد و در آن عالم قرین انسان خواهد بو. ابو بصیر(یحیی بن قاسم اسدی که یکی از محدثین بزرگ است) می گوید: حضرت باقر(ع) و یا حضرت صادق(ع) یکی از این دو امام بزرگوار (راویان احادیث، بیاناتی را که از ائمه معصومین(ع) می شنیدند و ثبت می کردند ولی گاهی پس از مدتی مخصوصاً نسبت به حضرت باقر و صادق(ع) اشتباه رخ می داده است که از کدام یک از این حدیث را شنیده اند) فرمودند: هنگامی که مؤمن از دنیا رفت و او را در آغوش قبر گذاشتند 6 صورت زیبا و نورانی با او وارد قبر می گردند که یکی از آنها از بقیه نورانی تر و زیباتر و پاکیزه تر است. سپس یکی از آنها در طرف راست و یکی در طرف چپ و سومی در پیشروی او و چهارمی در پشت سر و پنجمی در پائین پا قرار می گیرند و آن صورتی که از همه زیباتر و نورانی تر و پاکیزه تر بود در بالای سر او می ایستد و از آنها می پرسد که شما که هستید؟ در پاسخ او آنکه در طرف راست ایستاده است می گوید: «من نماز هستم» و آنکه در جانب چپ است می گوید:«من زکاة هستم» و آنکه در پیشرو است می گوید: «من روزه هستم» و آنکه در پشت سر قرار گرفته است می گوید «من حج و عمره می باشم» و آنکه در پائین پا ایستاده است می گوید: «من نیکی و احسانهائی هستم که این شخص درباره برادران مؤمن خود انجام داده است». بعد از آن، آنها از آنکه بالای سر ایستاده بود می پرسند تو که هستی که از همه ما زیباتر و نورانی تر و پاکیزه تر می باشی؟ او در پاسخ می گیود: «من ولایت اهل بیت پیغمبر می باشم»[2] البته احادیث بسیاری در رابطه با تجسم اعمال در عالم برزخ وجود دارد که اکنون برای نمونه بهمین یک حدیث اکتفا گردید. 2- پرونده انسان در عالم برزخ باز است. یکی از موضوعاتی که در رابطه با عالم برزخ نیز باید به آن متوجه بود این است که پس از مرگ پرونده انسان مختوم نمی شود و تا هنگامی که او در عالم برزخ است آثار و عواقب اعمالی که در زندگی دنیا انجام داده است- چه نیک و چه بد- باو می رسد و در پرونده اش ثبت می گردد. در این مورد در قرآن کریم می خوانیم: «و تکتب ما قدموا و آثارهم و کلشیء احصیناه فی امام مبین[3]». یعنی اعمالی را که در زندگی دنیا انسانها انجام داده اند می نویسیم و همچنین آثاری را که پس از مرگ باقی گذاشته اند ثبت می کنیم (چه آثار نیک از قبیل تعلیم و تربیت صحیح و مفید، تألیف کتابها و نوشتن مقاله های سودمند، تأسیس مساجد، مدارس، بیمارستانها، دانشگاهها و مراکز مفید، وقف زمینها و مزارع و صدقات جاریه درراه خدا، ایجاد چاهها و چشمه ها و بالأخره تأسیس سنت حسنه و چه آثار بد از قبیل تأسیس مراکز فساد و فحشاء و تعلیم مطالب و معلومات زیانبخش، ایجاد بدعت در دین و تأسیس سنت های بد و منحرف کننده[4]) و همه چیز و همه حوادث این جهان را در کتابی استوار به شماره آورده ایم. در این زمینه نیز احادیث فراوانی از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) وارد گردیده است که به نقل 2 روایت از آنها می پردازیم. الف- محدث عالیمقام صدوق رضوان الله علیه در کتاب خصال و امالی از حضرت صادق(ع) نقل می کند که فرمودند: «شش چیز است که پس از مرگ برای افراد مؤمن نتیجه بخش است: 1- فرزند شایسته ای که برای او از خداوند طلب مغفرت می کند. 2- قرآنی که از روی باقی مانده و تلاوت می شود. 3- چاهی که ایجاد کرده است. 4- درختی که آنرا نشانده است. 5- آبی که آنرا بجریان انداخته است. 6- سنت حسنه و طریقه نیکی که پس از او مورد عمل قرار گرفته است[5]». ب- حضرت باقر(ع) فرمودند: هر یک از بندگان خدا که سنت هدایت و نیکی را تأسیس کند خداوند به او اجر و پاداشی معادل اجر و پاداش کلیه کسانی که به آن سنت عمل می کنند خواهد داد بدون آنکه از اجر آنها چیزی کاسته شود. و هر یک از بندگان خدا که سنت ضلالت و انحرافی تأسیس نماید خداوند بر او گناهی معادل کلیه گناهانی که برای عمل کنندگان به آن سنت می نویسد خواهد نوشت بدون آنکه از گناهان آنها چیزی کاسته شود.[6] همانطور که گفته شد این ها نمونه است و بطور کلی کلیه اعمال خیر یا شر که با آن میت ارتباط پیدا می کند باو می رسد و در پرونده اش ثبت می شود. 1- بهشت و جهنم برزخی ابراهیم فرزند اسحاق از حضرت صادق(ع) تقاضا کرد که درباره ارواح مؤمنین که پس از مرگ به کجا منتقل می شوند و در چه وضعی هستند توضیحاتی بدهند. حضرتش در پاسخ فرمودند: ارواح مؤمنین در غرفه های بهشتی قرار می گیرند و از غذاهای بهشتی استفاده می کنند و از آشامیدنی های بهشتی می نوشند و بملاقات یکدیگر می روند و دعا می کنند که پروردگارا قیامت را بر پا بدار و وعده هائی را که بما داده ای عملی ساز. و ارواح کفار در حجره های آتش بسر می برند و از غذاهای جهنم می خورند و از آشامیدنیهای جهنم می نوشند و بملاقات یکدیگر نیز می روند و از خداوند تقاضا می کنند که قیامت را بر پا نکند و آن وعده هائی را که بکفار داده است محقق نگرداند.[7] ضمناً باید توجه داشت که این بهشت و جهنم غیر از بهشت و جهنمی است که پس از قیام قیامت، وعده گاه انسانها است. 2- مردگان برای زیارت بازماندگان خود می آیند در احادیث متعددی بر این مطلب تأکید شده است که مردگان هرگز از اوضاع و احوال بازماندگان خود بی اطلاع نیستند و برای ملاقات آنها می آیند و از احوال آنها اطلاع پیدا می کنند. حضرت صادق(ع) فرمودند: «هیچ مؤمن و کافری نیست مگر اینکه هنگام ظهر برای دیدار بازماندگان خودمی آید و مؤمن در وقت ملاقات هنگامی که می بیند بازماندگانش کارهای نیک انجام می دهند خشنود می گردد و حمد و ستایش خداوند را بجا می آورد و کافر هنگامی که ببیند بازماندگانش کار نیک انجام می دهند حسرت می خورد که چرا او از این قبیل کارها را در زندگی انجام نداده است».[8] اسحاق فرزند عمار از حضرت موسی بن جعفر(ع) پرسید آیا مردگان برای دیدار بازماندگان خود می آیند؟ حضرتش فرمودند: «بلی». پرسید: «در فاصله چه مدتی برای دیدار می آیند»؟ فرمودند: «در هر روز در 2 روز و در 3 روز و در هر یک هفته و در هر یکماه و در هر یکسال و این تفاوت مدت با اعمال آن مردگان بستگی دارد تا قدر و منزلت آنان پیش خداوند چه اندازه باشد»؟ و آنها در وقت ملاقات چون ببینند که آنها کارهای خیر و شایسته انجام می دهند خشنود می گردند و چون ببینند که آنان در شر و فساد بسر می برند غمناک می شوند.[9] 3- مردگان با کسانی که بزیارت قبور آنها می روند انس می گیرند و خشنود می شوند. احادیث بسیاری مردم را تشویق می کند که بزیارت قبور مردگان بروید و این موضوع را فراموش نکنید: حضرت امیرمؤمنان (ع) فرمودند: بزیارت قبور مردگان بروید که آنها از این موضوع خشنود می شوند و سپس اضافه کردند: هر یک از شما حاجت خود را در کنار قبر پدر و کنار قبر مادر خود پس از آنکه برای آنان دعا کرد از خداوند بخواهد.[10] اسحاق بن عمار از حضرت موسی بن جعفر(ع) پرسید: آیا مؤمن کسانی را که بزیارت قبر او می روند می شناسد؟ حضرتش فرمودند: بلی و با او تا هنگامی که در کنار قبر است انس می گیرد و هنگامی که از جا بر می خیزد و می خواهد برگردد احساس ناراحتی می کند.[11] بطور خلاصه زیارت قبور علاوه بر اینکه وسیله عبرت گرفتن و تنبه و بیدار شدن است و لذا اولیاء خدا همیشه بر آن مراقبت داشتند، وسیله ارتباط با مردگان نیز می باشد. 4- قیافه برزخی و چون این راه راهی است که ما هنوز نرفته ایم و از آنچه در این مسیر واقع خواهد شد اطلاع نداریم لازم است کلیه جریانها و خصوصیات این مسیر را از مکتب وحی و از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) فرا بگیریم. و بطور مسلم کسانی که علم و اعتقاد خود را از این مکتب و از این بیت فرا نگرفته اند در اشتباه خواهند افتاد و آخرین مطلبی که در این مقاله بذکر آن می پردازیم در رابطه با قیافه برزخی است. حضرت صادق(ع) فرمودند خداوند هنگامی که ارواح مؤمنان را قبض می کند آنرا در قیافه و قالبی مانند قیافه و قالبی که در دنیا داشتند قرار می دهد و تا بر پا شدن قیامت از نعمت های الهی متنعم می گردند و از غذاهای برزخی می خورند و از آشامیدنیهای آن جهان می آشامند و بطوری قیافه آنها با قیافه ای که در دنیا داشتند شباهت دارد که یکنفر که از دنیا می رود و روحش به آنجهان وارد می گردد آنها را کاملاً تشخیص می دهد و می شناسد.[12] ادامه دارد
[1] - امالی صدوق ص 280. [2] - بحار الانوار ج 6 ص 234. [3]- سوره یس آیه 13. [4]- مجمع البیان ج 8 ص 418 و تفسیر المیزان ج 17 ص 68. [5] - خصال ص 323 و امالی ص 102. [6] - بحار الانوار ج 68 ص 258. [7] - اصول کافی ج 3 ص 244 و بحار الانوار ج 6 ص 234. [8] - اصول کافی ج 3 ص 230. [9] - اصول کافی ج 3 ص 230. [10] - اصول کافی ج 3 ص 228. [11] - اصول کافی ج 3 ص 228. [12] - بحارالانوار ج 6 ص 229. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 111 |