تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,186 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,109 |
مصاحبه اختصاصی با: حجة الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 76، فروردین 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مصاحبه اختصاصی با: حجة الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی نماینده امام در شورای عالی دفاع *ترسیمی از اوضاع فعلی جنگ تحمیلی *کاربرد موشکها *انتخابات *حج و آینده آن *انقلاب اسلامی فلسطین - با تشکر از جناب حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی نماینده امام در شورای عالی دفاع، در اولین سؤال، تقاضا می شود ترسیمی از اوضاع فعلی جنگ تحمیلی و شرایط کنونی منطقه و مسائلی که در این رابطه مطرح است، برای امت پاسدار اسلام بیان فرمائید. مخالف استکبار با پدیده انقلاب اسلامی *بسم الله الرحمن الرحیم. بطور کلی از ماه های اول انقلاب تا کنون، یک جریان ثابت دیده می شود که پرده های گوناگون آن بصور مختلف تا بحال ظهور کرده و می کند، و در کنار این جریان ثابت محور اصلی، حوادث و اتفاقاتی هم پیش می آید که در هر مقطعی معنای خاصی دارد. اصل اوّل این است که پدیده ای به نام «انقلاب اسلامی» که در عواطف، عقاید و ایمان انسانها ریشه دارد برای جریانهای مادی حاکم جهان قابل قبول و پذیرفته نیست و اصولاً جریانهای حاکم چنین چیزی را که پایگاه مردمی و عقیدتی صالح و سالم داشته باشد، نمی توانند بپذیرند چون می فهمند این در جهت تضاد با منافع نامشروع آنها پیش می رود. انقلاب اسلامی در شرایط کنونی، یکی از همان جریانهایی است که منافع نامشروع را در هرجا که با آن مواجه شود، طرد می کند. این منافع نامشروع می تواند مربوط به سرمایه داری غربی باشد یا متعلق به مادیگرائی شرقی و ممکن است هم مربوط به ارتجاع باشد که به طور کلی در هر منطقه ای عمدتاً زمینه نفوذ سرمایه داری غربی است و همچنین برای حکومتهای محلی که نامشروع هستند- چه دیکتاتور باشند و چه فریبکار- همه اینها جلوه های از قدرت نامشروع و مادی است که با مصالح مردم در تضاد است و از این رو، یک انقلاب اصیل معمولاً با این جریانات درگیر است. در هرصورت این وضع جاری ما است، پس در هر جائی از جنگ تحمیلی که بوی پیروزی ما می آید، برای شکستن ما پرده جدیدی را پیش می آورند.و این اواخر که تحقیقاً مطمئن شدند اگر وضع را به صورت عادی بگذارند، در جریان طبیعی، صدام شکست می خورد لذا دائما یک پرده غیر طبیعی در جهت تقویت صدام و تضعیف ما به وجود می آورند. این سیاست جاری یکی دو سال اخیر است که الآن به صورت یکنواخت درآمده و شما عمده جلوه هایش را در خلیج فارس مشاهده می کنید. دشمنان به او امکاناتی دادند که در آنجا به ما ضربه هائی بزند و شریان حیاتی اقتصادی ما را قطع کند، ولی دیدند با این وضع دیگران هم آسیب می بینند، خودشان حضور پیدا کردند، باز هم دیدند مشکلاتی برایشان پیش می آید، به فکر توطئه جدیدی افتادند. و آن دادن امکانات موشکی دوربرد به عراق است. البته امکانات موشکی را قبلاً نیز به عراق داده بودند ولی بردش در حدود دویست الی سیصد کیلومتر بیشتر نبود که ما در مقابل توانستیم قدرتی بار بدست بیاوریم که پاسخ موشکی عراق را روی بغداد بدهیم یعنی نتیجه معکوس گرفتند زیرا بغداد تهدید شد ولی تهران از تعرض موشکی آنها مصون بود. تضادّ موجود اینک به فکر افتادند که آن برتری ما را از دستمان بگیرند و مسئله را به نفع عراق حل کنند. مشکل اساسی که استکبرا در این رابطه دارد تضادی است که در ابعاد مختلف وجود دارد و دست آنها را بسته است و گرنه اینها لحظه ای هم تردید نمی کردند که عراق را آنقدر نیرومند کنند که از سوی ما تهدید نشود. آن تضاد این است که بهرحال توده مردم عراق عرب و مسلمان هستند و اگر عراق را مسلح کنند تا حدی که بتواند مطمئناً جلوی ما ایستادگی کند، با منافعی که در اسرائیل دارند تضاد پیدا می کنند چه ممکن است برخی از کشورهای عربی یا اسرائیل در آینده با عراق درگیر شوند... بنابراین، با اینکه خیلی علاقمند هستند عراق را در حدّ بالایی تقویت بکنند، نگرانند که اگر این قدرت بدست دیگری غیر از صدام افتاد، منافع آنها را تهدید خواهد کردو در هر صورت اینها هیچ تضمینی ندارند که حزب بعث برای همیشه در عراق بماند؛ همانطور که در ایران اتفاق افتاد در حالی که جائی مطمئن تر از ایران نداشتند با آن شرایطی که به وجود آورده بودند و سازمانهای زیادی خانواده پهلوی را نگهداری می کردند و سیا و سایر سازمانهای جاسوسی دنیا او را حفاظت می نمودند و تمام نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی که در ایران بودند، همه پاسدار منافع خاندان پهلوی و عملا پاسدار منافع آمریکا انگلیس و سایر غربیها بودند، تجربه تلخی برای مستکبران بود که دیند تمام آن امکانات بدست ملتی افتاد که می خواهد با استکبار بجنگد پس هیچ دلیلی ندارد که مطمئن باشند که فردا در عراق چنین اتفاقی نیفتد. بنابراین، حضور خودشان در منطقه را به این دلیل باید توجیه بکین که اینها مجبور شدند این رسوائی را پذیرفتند که با بیش از صد کشتی جنگی وارد خلیج فارس شوند و این همه لشکر کشی بکنند و امکانات ناتو را برای یک جریان محدودی در منطقه قرار بدهند برای اینکه اولاً- می دیدند ظرفیت عراق آنقدر نیست که بتوانند آن را تقویت بکند و ثانیا- همین تضادی که نقل کردیم آنها را به چنین کاری واداشت. البته تضاد دیگری هم وجود دارد که قوی تر از آن است و آن وضع خود عراق است. امروز عراق مانند برده ای است که دو مالک و ارباب در او شریکند، عراق بین شرق و غرب درتحرک است یعنی گاهی به این طرف کشیده می شود و گاهی به آن طرف. ما می دانیم امکانات نظامی عراق عمدتاً از روسها است و هنوز هم قسمت اعظم پدافندش، توپهای میدانش، تانکهایش، هواپیماهایش، مهّماتش و حتّی تعلیمات نظایم و شیوه جنگیدنش روسی است؛ از طرفی دیگر منبع تغذیه اش از لحاظ مالی و امکانات مادی کاملاً غربی است، ارتجاع عرب از قبیل عربستان و کویت منبع مالی قوی عراق هستند و به طور جدی در اختیار آمریکا قرار دارند، بعلاوه خودشان هم در جنایات عراق شریکند. این مثلث ارتجاع، امپریالیسم و مارکسیسم که حامی بغداد هستند، یک پای قضیه هستند و از انقلاب اسلامی تهدید می شوند بنابراین اینها ذاتاً شریکند. این بعلاوه کمکهای دیگری که از غرب می گیرد مانند کمکهای اطلاعاتی، جاسوسی، تبلیغاتی و حضور در خلیج فارس و امثال اینها. و بدینسان عراق، به تعبیر قرآن مانند برده ای می ماند که چند مالک دارد و سر آن به جنگ و مخاصمه پرداخته اند: «ضرب الله مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشاکسون و رجلاً سلماً لرجل هل یستویان مثلاً» (زمر- آیه29)- خداوند مثل می زند مردی را که چند شریک با هم سر او دعوا دارند و مردی که با مردی دیگر با مسالمت رفتار می کند، آیا این دو با هم برابرند؟ و همچنین تجسم آیه دیگری است که می فرماید: «و ضرب الله مثلاً رجلین أحدهما أبکم لا یقدر علی شیءو هو کل علی مولاه اینما یوجهه لایأت بخیر، هل یستوی هو و من یأمر بالعدل و هو علی صراط مستقیم». (نحل- آیه76)- و خداوند مثل می زند دو نفر را که یکی گنگ است و بر هیچ کاری توانایی ندارد و کل بر مولا و اربابش می باشد که هرجا او را می فرستد، خیری از او نمی بیند؛ آیا این شخص برابر است با آن کسی که به عدالت دستور می دهد و بر صراط مستقیم حرکت می کند؟ و این مثل قرآنی چقدر جالب است و چقدر بر این رژیم بعثی منطبق است که از خودش هیچ توانایی ندارد و هرچه هم اربابان می خواهند از او استفاده بکنند، بجز رسوائی برای آنان چیز دیگری ندارد، و راستی چنین شخصی ممکن است برابر باشد با جمهوری اسلامی که می خواهد به عدالت رفتار کند و بر صراط مستقیم الهی گام بگذارد؟ پس این تضاد وجود دارد که شوروی بخاطر نفوذ غرب که در بغداد می بیند، دستش چندان باز نیست و اطمینان ندارد که در آنجا زیاد سرمایه گذاری کند، چه نمی داندسرانجام این سرمایه گذاری چه خواهد بود؟ غرب هم همین نگرانی را دارد، زیرا امکان دارد اگر سرمایه گذاری زیادی بکند، در آینده از دستش خارج شود و هیچ اطمینانی ندارد که در آینده بتواند از آن استفاده نماید. و از طرفی دیگر هر دو هم نمی توانند عرق را کنار بگذارند چرا که این می ترسد اگر او را ترک کند به دست دیگری بیفتد و آن یکی هم همین ترس را دارد. لذا مجموعه این تضادهایی که وجود دارد کار را به اینجا رسانده که نه بتوانند خیلی سرمایه گذاری کنند و نه بتوانند آن را تنها بگذارند، نتیجه این می شود که عراق را در حدّی که یکدفعه فرو نریزد، باید حفظش بکنند. موشکهای دور برد عراق این یکی از پرده های توطئه است که اکنون ما داریم آن را تجربه می کنیم و آن اینکه آمدند کمک کردند بر پایه موشکهائی که روسیه یا اقمار روس در اختیار عراق گذاشته اند یعنی اسکادبی هایش را تقویت کردند، و اینطور که متخصصین ما می گویند: از آن موشکی که سالم بدست ما افتاده چنین معلوم شد که، برای اینکه بُرد موشکها را دو برابر کنند (که تا ششصد کیلومتر برود) باید سوخت بیشتری تزریق بشود و برای این کار باید محفظه های سوخت را بزرگتر کند. و لذا حدود دومتر طول این موشک را بیشتر کردند یعنی منبع سوخت را قوی تر کردند بدین معنی که از سه موشک می تواند دو موشک درست کنند؛ قسمتی از باک را می بُرند و به بدنه باک دیگر وصل می کنند، وسط آن را هم می برند و جوش می دهند و سوخت بیشتری تزریق می کنند. آنگاه بخاطر اینکه موشک قدرت کندن جسم به این بزرگی را که برود بالا و در بالای جو حرکت کند، ندارد، ناچار شدند وزن سرجنگی آن را کم کنند و از 700 یا 800 کیلوگرم به 160 کیلوگرم تقلیل بدهند، آن وقت جای آن قسمتی از سرجنگی که خالی شده، مقداری از مواد منفجره روی دیواره اش هنوز چسبیده است و نتوانستند آن را خوب پاک کنند لذا آمدند آن قسمت را از تأسیسات پائین موشک را که هوا تزریق می کرده، از پائین برداشتند و بجای آن مواد خالی شده در سرجنگی گذاشتند و برای اینکه تعادل وزن دو طرف مرکز ثقل را هم حفظ بکنند، کار زیادی روی این موشک انجام داده اند که تحقیقاً عراقیها نمی توانند این کارها را انجام دهند و بدون شک کارشناسان خارجی کمک کرده اند، همانها که خودشان صنعت موشکی دارند، حال ممکن است آمریکائی باشند یا فرانسوی یا از برخی کشورهای دیگر که الآن موشکسازی دارند و ممکن است عوامل روسها هم باشند ولی طبق اطلاعاتی که ازمنابع اطلاعاتیمان بدست آوردیم، یک مشاجره ای بین سران روسیه و عراقیها بوده است که روسها اعتراض شدید به عراق می کردند که شما دست کارشناسان خارجی را روی موشک ما باز کردید و اسرار نظامی ما را بدست رقبای ما می دهید و عراقیها اطمینان می دادند که ما بگونه ای استفاده می کنیم که آنها به اسرار شما دسترسی پیدا نکنند! معلوم می شود در یک مرحله ای برخورد شدیدی میان آنها بوده و ظاهراً همان موقعی است که کارشناسان غربی موشکهای روسی را در عراق اصلاح می کردند برای اینکه به تهران برسد. در هر صورت این بحث بین عراق و روسیه بوده، حال چگونه حل شده است، می نمی دانم؟ آیا خود روسها جای آن کارشناسها را گرفتند یا شیوه ای به کار گرفتند که بدون اینکه اسرار روسها بدست غربیها بیفتد، مسئله حل شود؟ در هر صورت ما اطلاعاتی در این زمینه نیز داریم که فکر می کنم هنوز موقع گفتنش نرسیده است. بهرحال تا اینجا که پیش رفته اند، موشک عیوبی پیدا کرده که برای عراق بسیار گران تمام شده است یعنی برای زدن دو موشک، سه موشک مصرف می کنند و همینطور که می بینید قسمت بسیار زیادی از این موشکها عملاً بی ثمر شده است. عراق با همین مقدار از موشکها که تابحال به تهران و قم و اصفهان پرتاب کرده در همین چند روز، با مخارج جنبی که دارد شاید بیش از صدو پنجاه میلیون دلار خرجش شده است، و چندان هم برای عراق رضایت بخش نبوده است و می توان گفت فایده ای که برای آنها داشته این بوده است که بیشتر شباهت به یک مانور برای جنگ روانی که روحیه عراقیها را بالا ببرد و روحیه مردم ما را- به خیال خودشان- تضعیف کنند. البته این حرکتشان هم مانند حرکت قبلی شکست خورد و به افتضاح کشیده خواهد شد برای اینکه حربه ای بود که بیش از یک سال تا بحال مطرح می کردند و عراق همیشه فریاد می زد که تهران را با خاک یکسان می کنیم! و نتیجه این شد که داریم می بینیم. و اگر واقعاً به عراق موشکهای اساسی دوربرد بدهند معنایش این است که باید بپذیرند اگر روزی ملت عراق آزاد شد، از داخل خاک عراق، اسرائیل یا جاهائی دیگر مورد تهدید جدی قرار بگیرد. پس چه اطمینانی دارند که چنین اتفاقی نیفتد؟ و لذا از اینکه ابرقدرتها بتوانند بی نهایت تا جلوگیری کامل از پیروزی ما پیش بروند، خوشبختانه یک نوع مصونیّتی داریم ولی این مزاحمت ها را نیز داریم. سیاست جنگی ایران سیاست جنگی ما این است که با همان شیوه ای که خودمان داریم و تا آنجا که امور اقتصادیمان سالها بتواند تحمل بکند و از پا درنیاید، جنگ را ادامه می دهیم و تصمیم گیریهایمان را با شرایط مختلفی که داریم مرتبط می سازیم و در هر مقطعی از زمان، اقدامات لازم را انجام می دهیم. باید همیشه هم مواظب اطراف خود باشیم و از این حوادثی که اتفاق می افتد هم بهره برداری کنیم و هم جلوی ضربه پذیری خودمان را بگیریم. در خلیج فارس هم ملاحظه کردید که چگونه برخورد کردیم که الحمدلله درسطح جهانی به نفع ما شد و کل دنیا فهمیدکه قدرت ضد استکباری و مستقل که مورد بغض جریانهای شوم ضد انسانی، استکباری و ارتجاعی است، ایران است و موقعیت جمهنوری اسلامی در افکار آزادیخواهان دنیا تثبیت شد، به نحوی که الآن هرجا جریانی باشد که علیه آمریکا مبارزه می کند، به ما مراجعه می کند و می خواهد از تجربه انقلابی ما استفاده کند. در هر صورت، جریان خلیج فارس در مجموع، خیلی به نفع جمهوری اسلامی و اعتبار جمهوری اسلامی شد و از داخل هم زنگ خطری بود برای ملت ما و این هشیاری که مردم ما بعد از آمدن آمریکا به خلیج فارس پیدا کردند، خیلی بیشتر از هشیاری گذشته است و آمادگی که برای دفاع پیدا کردند قوی تر و جدّی تر است و تصمیم به مقاومتشان بیشتر شد چون لمس کردند که قدرتهای استکباری، طرف ما هستند. تا خالا ممکن بود گاهی تبلیغات عوامفریبانه ای که می شود، مسئله را بخواهند در حدّ «عربی» یا «شیعه و سنی» یا «همسایه» یا «مسائل مرزی» یا «لجاجتهای بین دو دولت» تفسیر بکنند ولی شرایط نشان داد که مسائل از این حرفها خیلی بالاتر است. قضیه موشک هم با انکه از نظر ما چیز زود گذری است، می تواند برای خود ما مفید باشد. به این معنی مفید باشد که توجه بیشتری به صنعت موشکیمان بکنیم. ما براحتی می توانیم تولید انبوه موشک صد و سی کیلومتری در کشورمان داشته باشیم و این مقدار بُرد را برای موشکهای کاملاً دست ساز خودمان آزمایش کرده ایم یعنی اگر تمام مرزهایمان را هم ببندند، ما می توانیم این موشک را به اندازه روزی ده الی بیست موشک تولید کینم و در آن حال پایتخت عراق روزی دهع الی بیستموشک ساخت ایران، می تواند بخورد! بهرحال تقریباً اماکن حسّاس عراق در بُرد موشکی ما میتواند قرار بگیرد (همان موشکهای خودمان نه موشکهای اسکادبی و امثال آن) زیرا بعد از عملیات بیت المقدس در صد کیلومتری کرکوک قرار گرفته ایم و سلیمانیه در بُرد توپخانه ما است. موصل از حضور ما در ارتفاعات شمال عراق، می تواند در بُرد موشکیمان قرار بگیرد، بصره هم که وضعش معلوم است. پس عملاً عراق جای امنی ندارد و ما اگر توجه بیشتری به صنعت موشکیمان بنمائیم، می توانیم مسئله موشکی عراق را بطور کلی، تحت الشعاع قرار دهیم. گرچه ما چنین شیوه ای را در جنگ بهیچ وجه نمی پسندیم و آن را فقط برای مقابله به مثل و بازداشتن دشمن از شرارتهای غیر قانونیش می خواهیم. و لذا باید همیشه به فکر باشیم که ممکن است با پرده های جدید توطئه باز هم مواجه شویم و بر ملت ما است که راه مستقیم خویش را که خلاصه می شود در مقاومت، ادامه جنگ و تحمل مشکلات جنبی جنگ ادامه دهد و بر رزمندگان عزیز ما است که در جبهه ها پیش بروند و سرانجام آنان که بر باطلند و همواره می خواهند با باطل پیش بروند، به جائی خواهند رسید که متوقف شوند و واقعیت موجود را بپذیرند. -به برخی از آثار مثبت جنگ موشکی اشاره فرمودید، اگر ممکن است نسبت به جنبه های دیگر مسئله نیز توضیح بفرمائید. تهران، مرکز الهام *یکی از جنبه های مثبت دیگر قضیه این است که مردم تهران آزمایش خوبی در این حوادث نشان دادند. دو سال پیش هم که مسئله بمباران تهران بود و منجر شد به راهپیمائی روز قدس، خیلی تجربه مفید و سودمندی برای دنیا بود. آنها که هنوز نتوانسته اند ملت ایران را بشناسند، برداشتشان این بود که مردم تهران، مردم رفاه طلب و آسایش خواهی هستند و تحمل بمباران و جنگ موشکی ندارند. همین نماز جمعه گذشته نشان داد که چطور مردم در زیر باران بیشتر از جمعه های دیگر حضور پیدا کرده بودند و اگر یک بیگانه ای وارد تهران شود و بخواهد منصفانه با قضایا برخورد کند، می بیند که گویا در تهران هیچ اتفاقی نیفتاده، و مردم زندگی طبیعی خود را ادامه می دهند. و در تهران از طرف حکومت، هیچگونه تضییق و تحمیلی بر مردم نیست، چه بخواهند در تهران باشند و چه از تهران خارج شوند. این تجربه خوبی است برای پایتخت یک کشور جنگ زده. ما قبلاً هم این را داشتیم، این دفعه هم تجربه بسیار خوبی بود. البته تهران همیشه مرکز الهام برای دنیا بوده است و گرچه عده ای رفاه طلب همیشه در تهران وجود دارند، با این حال، توده مردم نقش خوبی برای مرکزیت دادن به حرکتها دارند. مسئله دیگری که می تواند از دست آوردهای مثبت این جریان باشد، این است که ملت ما و رزمندگان ما توجه کنند که ممکن است فرصت زیادی برای پیروزی نباشد، می بینید دشمن تا کجا پیش رفته و اگر به صدام مهلت دهیم، حامیان صدام تا کجا جلو می آیند! و تحقیقاً این مطلب روی اراده رزمنده ها اثر می گذارد که با پشتکار و جدیت بیشتری در جبهه ها بجنگد و قطعاً این اثر را روی مسئولین هم گذاشته که نیروی بیشتری را در جبهه ها به کار ببرند و فرصت اینگونه شرارتها و توطئه ها را از دشمن بگیرند. بهرحال این مطلب آثار بدی هم دارد؛ واقعاً مایه تاسف است که انسان ببیند در یک آن چندین نفر از هموطنان بیگناهش خصوصاً زنان و کودکان به شهادت برسند یا مجروح شوند، اینها تلخ است ولی بهرحال اینها عوارض جنگ است. -بوقهای استکباری سعی کردند کاربرد موشکهای ما را در بغداد مخفی نگهدارند و تبلیغ می کنند که اکثراً به جاهای حساس نخورده و وضعیت بغداد عادی است در این رابطه نظر خودتان را بیان فرمائید. آشفتگی اوضاع بغداد *اتفاقاً عکس این است. ما خودمان در بغداد حضور داریم و نیروهای عرب و کرد مسلمانی که داخل عراق با ما همکاری می کنند، و اطلاعاتی که از داخل بغداد به ما می دهند، نشان دهنده این است که وضع بغداد خیلی آشفته است. این موشکهائی که ما پرتاب کرده ایم، تمامش بدون استثنا در نقاط مؤثر افتاده و ضربه های حسابی وارد آورده است. در همین نشریات غربی آمده بود که یک تاجر ترک گفته است: تصادفا هم موقعی که موشک به بغداد می خورده و هم موقعی که به تهران می خورده، در این دو پایتخت بوده ام. در تهران دیدم موشک در فضا منفجر شد و مردم از پائین نگاه می کنند و قطعات موشک را تماشا می کنند که به کجا می افتد! در بغداد وقتی که موشک به زمین خورد، همه شهر لرزید و مردم آنچنان وحشتی کرده بودند که قابل تصور نبود. و اصلاً همه می دانند که ساختمان های بلندی که در شش هفت کیلومتری موشک پرتاب شده قرار دارند، تمام شیشه هایشان شکسته می شود. چنین وضعی نمی تواند برای بغداد عادی و آرام باشد. -با توجه به بسیج و اعزام بزرگی که در ماههای گذشته انجام گرفت انتظار می رفت عملیات بزرگی انجام گیرد آیا علت تأخیر آن تا کنون چه بوده است؟ سرّ تأخیر عملیات *عملیات ما همینطوری نیست که فقط بخواهیم عملیات انجام دهیم! یعنی انگیزه ما تنها این نیست که چند قدم پیشرفت کنیم و یا چند تیپ لشکر عراق را از پای درآوریم و یا چند نفر را اسیر کنیم! عملیات هم توان زیادی را از ما می گیرد و هم خرج زیادی برای کشور دارد و هم در هر صورت مقداری نیرو از دست می دهیم؛ پس باید عملیات خیلی حساب شده انجام بگیرد. در هر عملیاتی، هم شرایط سیاسی را در نظر می گیریم و هم شرایط میدان را. برنامه های جنگی که داریم گاهی اقتضا می کند در جائی عمل نکنیم برای اینکه باید مقدماتی در آنجا پیش بیاید؛ و این دلیل خاصّ خودش را دارد. پس ما اگر تصمیم به عملیاتی بگیریم چه کوچک باشد و چه بزرگ، باید برای آن برنامه ریزی بکنیم و شرایط سیاسی دنیا را هم در نظر بگیریم. و در مجموع ما کاملاً آمادگی داریم و زمان را با شرایط و مقتضیات انتخاب می کنیم و عمل می نمائیم. -در رابطه با انتخاب آینده مجلس شورای اسلامی که قطعاً برای ملت ما سرنوشت ساز است، اگر نکاتی به نظرتان می آید، لطفاً بیان بفرمائید. انتخاب مجلس شورای اسلامی *راه ما در انتخابات باید همان راهی باشد که از آغاز انقلاب داشتیم و آن اتّکا بر توده مردم و پذیرش وجدان جمعی ملتمان است ما واقعاً به تشخیص جمعی مردممان ایمان داریم و لذا فکر می کنیم بهترین راه این است که دست مردم باز باشد در اینکه آنچه را می فهمند در آرائشان نشان بدهند و بر مردم چیزی تحمیل نشود. وزارت کشور، شورای نگهبان و دیگران باید تمام همتشان این باشد که انتخابات سالم انجام شود و مردم مجال پیدا کنند که وکلای خود را بشناسند و با شناخت به آنها رأی بدهند. البته برای مردم هم در این سالهای پس از انقلاب، چهره ها و افراد نامدار شناخته شده اند و خیلی بعید است یک نفر گمنام پیدا شود که بخواهد مردم را فریب دهد. و در انتخابات هم به اندازه کافی، انسانهایی که امتحان خودشان را در هر منطقه ای داده اند، مطرح می شوند. انتظار، از مسئولان این است که انتخابات را سالم برگزار کنند، انتظار ما از مردم هم این است که به افرادی رأی بدهند که در این مدت، صلاحیت خود را به اثبات رسانده اند، دلسوز هستند، روحیه اسلامی و روحیه حمایت از محرومان دارند، جاه پرست و خود خواه نمی باشند و برای منافع خودشان همه چیز را بهم نمی ریزند، و بنظر من چنین انسانهایی شناخته شده اند. من اطمینانم به مجلس سوم کمتر ازدو مجلس گذشته نیست بلکه بیشتر است. یعنی خوشبختانه روحیه انقلابی ملت خودمان هنوز محفوظ است و مسئولان هم عمدتاً این روحیه را دارند. نباید نگران باشیم که هرچه از انقلاب و از تاریخ پیروزی دور می شویم، شرایط انقلابی در مردم ضعیف می گردد. باز هم من امیدوارم که آن حالت مردمی و اسلامی محفوظ خواهد ماند. ضمنا آن رهنمودهایی که حضرت امام در این یکی دو سال اخیر فرموده اند، برای مردم راهنمائیهای خوبی است و اگر مردم به همان سخنان امام توجه کنند و آنها را محور تصمیماتشان قرار بدهند، امام راهشان را در انتخابات مشخص فرموده اند و ما هم بیش از حرفهای امام، حرفی نداریم. -درمورد اظهارات اخیری که رژیم حجاز در رابطه با حج و راهپیمائی برائت گفته است، نظر جنابعالی چیست؟ مقاومت لجوجانه عربستان *ما تحقیقاً باید پافشاری کنیم که حج، آن جنبه سیاسی اسلامیش را از دست ندهد، و تبدیل نشود و به یک جریان خشک گذشته ای که بوده است؛ این باید برای ما یک اصل باشد. بنابراین، ما به هیچ قیمتی نباید تسلیم بشویم که حجی انجام شود که در آنجا جلوی راهپیمائی ها را بگیرند یا تظاهرات اسلامی و ضد صهیونیستی و ضد آمریکائی و ضد استکباری انجام نشود؛ ما نباید زیر بارشان برویم. البته عربستان سعودی نشان داده که تابحال تحقیقاً در این جریان دستور از آمریکا می گیرد و برای آن خیلی اهمیت دارد که راهپیمایی برائت انجام نپذیرد و حج به یک پایگاه صدور اسلام واقعی تبدیل نشود. آنها می خواهند این خاصیت را از مکه بگیرند که گرفته بودند. بنابراین، نقطه برخورد، باعربستان همین نقطه است؛ تا بحال ما فهمیدیم که حجازی ها سوء نیت دارند و حسن نیت ندارند و مطمئناً آنها تا آنجا که بتوانند مقاومت می کنند و با حرف و نصیحت و میانجیگری بعید است که تسلیم شوند. ما باید بهای بیشتری برای این مسئله بپردازیم. این مسئله برای ما مثل مبارزه داخل کشورمان است چه آن روز که با شاه می جنگیدیم و چه امروز که با صدام به عنوان پایگاه استکبار در منطقه مبارزه می کنیم، منتهی با شکل دیگری. الآن برای ما یک نقطه درگیری است برای اهدافی که داریم، برای دشمن و ارتجاع و استکبار هم یک نقطه مقاومت لجوجانه ای است برای اینکه این پایگاه مهم بدست نیروهای متخصص اسلامی نیفتد. من فکر می کنم اگر عربستان روی لجاجتش بایستد، یک درگیری طولانی به دنبال خواهد داشت و سرانجام روزی تسلیم می شود. البته گاهی دیده می شود که نوعی دور اندیشی هست ولی آمریکا نمی گذارد که اینها سر عقل بیایند این سر عقل آمدن، مزاحمتی هم برای عربستان ندارد چرا که اگر از لجاجتش دست بردارد ما هرگز منافع او را تهدید نمی کنیم، ما در آنجا علیه صهیونیست ها و امپریالیسم مبارزه می کنیم و این چیزی است که بصورت ظاهر می توانند خودشان را منطبق با آن کنند. -بنظر می رسدنوعی ناهمگونی درسیاست خارجی ما وجود داشته باشدو درحالیکه ما بخاطر یک فرد مثلاً کار را به قطع روابط با برخی از کشورها می رسانیم و به اصطلاح جنگ سفارتخانه ها با چنین سوژه هائی شکل می گیرد و از سوی دیگر می بینیم که بزرگترین فاجعه تاریخ ادیان و بزرگ جنایت در سرزمین حرم امن الهی انجام می گیرد و صدها نفر به شهادت می رسند و امام آن مواضع قاطع را اعلام می کند که ما اگر ازصدام و اسرائیل هم بگذریم از رژیم حجاز نمی توانیم بگذریم و آنها را ملحد اعلام می کند و... با این حال در سطح سیاست خارجی ما تحرک چشمگیر و هماهنگی با عظمت این فاجعه انجام نگرفت و بجای آن رژیم حجاز خود را طلبکار جلوه می دهد آیا چه توجیهی برای این ماجرا دارید؟ روابط با عربستان *باطن قضیه در عربستان هرچه باشد بهرحال، ظاهرش با انگلیس و فرانسه برای ما فرق می کند. اینها همسایه ما هستند و تمایل ما این است که با آنها روابط حسنه داشته باشیم و با هم همکاری کنیم گرچه اختلاف نظر هم در بعضی از مسائل داریم. ما پایه سیاستمان در منطقه این است که با عربستان هم مانند ترکیه و پاکستان سعی کنیم که صمیمی باشیم و باحفظ مواضعمان، همکاریهایی داشته باشیم. لذا نباید عجله کنیم ولی در عین حال جدی هم باید باشیم یعنی از مواضع خود عقب نشینی نمی کنیم. اینها شاید بیش از آنچه که باید باشد، ترسیده اند و خیال می کنند ما می خواهیم منطقه را شلوغ کنیم و همه چیز را بهم بریزیم ولی اگر بفهمند و سرعقل بیایند، در حجاز می توانند با ما با مسالمت زندگی کنندو ما هم در حوی آرام به برنامه سیاسی عبادی خود برسیم ولی اگر روزی مأیوس شویم که جنین جیزی بشود، آن چیزی که الآن در ذهن شم است ممکن است اتفاق بیفتد، و ما باز هم سعی می کنیم که در ایجاد حوادث تلخ جلو نیفتیم و عجله نکنیم. -انقلاب اسلامی فلسطین که این روزها شاهد آن هستیم، یکی از آرزوهای دیرینه امام و امت مسلمان بوده و همانگونه که مشاهده می فرمائید، مسلمانان محروم فلسطینی که طبعاً متاثر از انقلاب اسلامی هستند، با جدیت و تلاش فراوان، گامهای بسیار مثبتیکه در پیشبرد انقلاب اسلامی برداشته اند و مبارزه شان روزانه جدی تر و گرمتر می شود؛ بی گمان امید آنها در تمام دنیا به جمهوری اسلامی است، آیا نظام جمهوری اسلامی چه فعالیت عملی و حرکت فعّالی در این زمینه داشته و باید داشته باشد؟ انقلاب اسلامی فلسطین *آنچه که الآن در فلسطین اتفاق افتاده و چند ماه است مسلمانان در بند فلسطینی مقاومت کرده اند، خلاف انتظار و برعکس پیش داوریها و تحلیلهای دنیا بوده؛ آنها خیال می کردند مردم فلسطین تن به ذلّت و اسارت داده اند و دیگر از درون خالی شده اند. البته برای ما خلاف انتظار نبوده و چنین امیدی داشتیم زیرا ارتباطاتی با فلسطینیان داشته ایم ولی بازهم اینقدر نمی دانستیم به این خوبی مقاومت کنند. ما نباید بگذاریم این حرکت اسلامی خاموش شود و ما آمادگی داریم- در عین حال که درگیر جنگ هستیم- هرقدر که توان داریم، چه از نظر مالی و چه از نظر تسلیحاتی یا سایر امکاناتی که مورد نیاز آن عزیزان است، در اختیارشان بگذاریم، ما حاضریم از خودمان کم کنیم و به آنها بدهیم. ما حرکت فلسطینی را مانند حرکت خودمان می دانیم. البته مقداری فاصله مکانی با آنها داریم ولی تا آنجا که در لبنان یاجای دیگر حضور داشته باشیم کمک می کنیم. در هر حال بنظر ما هنوز کمکهایی که بتوانیم به آنها بکنیم در حدّ ایده آل نیست و کافی نیست، بلکه باید به فکر باشیم که کمک بیشتری بنمائیم و دنبالش را هم بگیریم تا به ثمر برسد ان شاء الله. نه تنها فلسطین که ما در هر جای حسّاسی که با آمریکا مبارزه می کنند، آمادگی همکاری داریم. در پاناما کاری را که مردم آن کشور شروع کرده اند، حاضریم به آنها کمک کنیم. به افغانستان هم نشان دادیم که ما با همه گرفتاریهایی که داریم، حاضریم از حق و اسلام و مردم دفاع کنیم، منتهی فلسطین همیشه یکی از محورهای مبارزه ما بوده که در آنجا سهیم باشیم و از مبارزه های اسلامی خودمان جدا ندانیم. -با تشکر فراوان از جنابعالی که لطف فرمودید و وقت گرانبهای خود را در اختیار ماهنامه پاسدار اسلام و امت پاسدار اسلام قرار دادید و از عنایتی که نسبت به بیان مواضع بحق جمهوری اسلامی فرمودید نیز تشکر کرده و از خداوند متعال موفقیت هرچه بیشتر شما را در خدمت به اسلام و مسلمین و پیروزی سریع رزمندگان عزیزمان خواستاریم. *خداوند شما را هم توفیق دهد که مروج خوبی برای اسلام هستید...
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 59 |