خطر اصلی درچیست؟

خطر اصلی درچیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

هرچه احساس‌ ترس و آسیب‌پذیری استکبار جهانی، از انقلاب و جمهوری اسلامی بیشتر می‌شود، واکنش و تهاجم آنان خشن‌تر و وحشیانه‌تر می‌گردد و بهمین جهت، امروز. بیش از هرزمان دیگر به طور فراگیر و از هرسو، انقلاب اسلامی را مورد حمله قرار داده‌اند و در چنین شرائط سرنوشت‌سازی، مقاومت و هشیاری بیشتری را همراه با برنامه‌ریزی دقیق می‌طلبید ودر حالیکه جنگ تحمیلی، لبه تیز و کانون اصلی این ستیز بی‌امان به شمار می‌رود و باید بیشترین اهتمام روی آن متمرکز باشد. و باید همه چیز و از جمله دیپلماسی در خدمت جنگ قرار گیرد نه جنگ در خدمت دیپلماسی- نباید از جبهه‌های دیگر نیز غفلت شود و همانطور که تمرکز در منطقه‌ای از جبهه جنگ نظامی، مناطق و خطوط تماس، فاجعه‌آفرین است، تجهیز و سازماندهی در جبهه جنگ نظامی، بدون توجه به پشت جبهه‌ها نیز ممکن است، تجهیز و سازماندهی در جبهه جنگ نظامی، بدون توجه به پشت جبهه‌ها نیز ممکن است پایگاه و پشتوانه‌های جنگ را متزلزل کند. پشت جبهه و صحنه داخلی در طول و عرض خود جبهه‌‌های متعدد و بسیار مهمی را در بر دارد که دشمن سعی داشته و دارد که با رخنه و ایجاد اختلال در آنها نه فقط جبهه جنگ را که اصل انقلاب را به شکست بکشاند و برای این مقصد پلید از تشکیل انواع رنگارنگ گروهکها و از آتش زدن خرمنها گرفته، تا استفاده از نقاط ضعف و سادگی خودیها و نفوذ دادن عناصر مسلمان‌نما و وابسته- ولو با چند واسطه- زیرچتر چهره‌ها و نهادهای مقدس دست یازیده‌اند و به موازات اتخاذ شیوه‌های نظامی و قطع امید از بازدهی روشهای آشکا و رودرو، بیشتر به شیوه اخیر روی آورده‌اند، تا به گمان خامشان، انقلاب را از درون پوک کنند و قشر عظیم مستضعف را که پایه‌های نظام اسلای بردوش آنان استوار گردیده است از انقلاب بگیرند و جنگ را و همه چیز را به نفع خودشان تمام کنند!

بدیهی است که در چهارچوب جنگ رویاروی، شکست یا پیروزی ظاهری برای جبهه حق تفاوتی نداشته و مهم انجام وظیفه است و در هر صورت حق پیروز است و به فرموده امام:

«... به یاری خدا باقیمانده راه پرنشیب‌و فراز را با اتکاء به خدا تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خود عمل خواهیم کرد. یا دست یکدیگر را درشادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی می‌فشاریم و با همه به حیات ابدی و شهادت رو می آوریم و از مرگ شرافتمندانه استقبال می‌کنیم. ولی در هر دو حال پیروزی و موفقیت با ما است.» (منشور انقلاب)

ما در بعد جنگ نظامی تا آنجا که وظیفه ایجاب کند و ولایت امر دستور دهد و تا آخرین نفر و آخرین قطره خون و آخرین خانه پیش می‌رویم و نتیجه را «احدی الحسینین» می‌دانیم و در آخر کار اگر هم شکست خوردیم کربلائی دیگر تکرار شده که نتیجه آن پیروزی حق بود و با چنین بینشی است که اگر ما اسلامیت و حقانیت خویش را حفظ کنیم به فرض آنکه خدای ناکرده شکست بخوریم باز هم پیروزیم و در غیر این صورت اگر هم در جنگ پیروز شویم بازهم شکست خورده‌ایم.

پس ما باید خطر اصلی را در داخل و در درون خودمان جستجو کنیم و ضمن تلاش بیشتر در جهت تهذیب نفس و کشتن هوسها و هواهای نفسانی به ویژه در رده‌های مسئولین و الگوهای جامعه، باید از عوامل آگاه و ناآگاهو بی‌واسطه و مع‌الواسطه سازمانهای جاسوسی و شیطنت مرموزانه وابستگان به شیطان بزرگ لحظه‌ای غافل نباشیم که از جفت شدن اینان با ساده‌نگری و غفلت در برخی و یا شیطان نفس در عده‌ای دیگر آنهم زیرنقاب دینداری مفرط- به شیوه دایه‌گان دلسوزتر از مادر- و زیر ردای چهره‌ها و نهادهای مقدس، مولود نامشروعی پا به صحنه خواهد گذاشت به نام اسلام آمریکائی.

مسلم است که سازمانهای جاسوسی و شیاطین غرب و شرق بیشترین برنامه‌ریزی و تلاش خود را درجهت این هدف پلید به کار گرفته‌اند و با شیوه‌های افراط یا تفریط، کاستن یا افزودن والتقاط چپ یا راست می‌خواهند اسلام را که فصل ممیز انقلاب و همه چیز این جامعه است از بین ببرند و یکپارچگی مردم را که حول محور ایمان به غیب و مقام ولایت است متلاشی کنند تا خود را از خطر اسلام رها سازند. آنان با کارشناس دقیق نزدیکترین و مؤثرترین راه را انتخاب می‌کنند و همچون میکروب از مواضع خراش برداشته در پیکره جامعه نفوذ می‌کنند و بیشتر از آن که با چغندر و سیب‌زمینی و .... کار داشته باشند سراغ گوشت راسته که در معرض قرار گرفته می‌روند و خیلی زود آن را آلوده و متعفن می‌سازند و از حیّز انتفاع ساقط می‌کنند و بدینگونه عناصر مزدور و جاسوس سعی می‌کنند که:

در سازمانها و احزاب نفوذ کنند و استفاده از این شیوه را با مروری گذرا بر سرگذشت احزاب و سازمانها چه در سطح بین‌المللی و خارجی و چه در داخل قبل از انقلاب همچون انجمن حجّتیه و سازمان منافقین بخوبی می‌توان دریافت و در بعد از انقلاب نیز با بررسی دلائل مسأله آفرینی، انشعاب و سرانجام انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی و شناسائی مهره‌هائی که از انجمن حجتیّه نشأت گرفته و به ترتیب به سازمان و حزب مذکور وارد شده و آنها را از اهداف مقدس‌شان باز داشتند واکنون نیز وکیل مدافع بخشی از روحانیت گردیده، می‌توان به نتایج مهمی دست یافت.

نفوذ در محورهای قانونگذاری و تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی که در این زمینه شاهد بودیم که حضرت امام مدظله به مناسبت انتخاب چگونه با صراحت و قاطعانه از این توطئه پرده برداشتند و بدنبال آنچه در منشور انقلاب و بعد از آن بیان کرده بودند مردم را به طرد و معرفی طرفداران اسلام امریکائی فرمان دادند و در همان پیام پیش‌بینی کردند که دشمنان درصدد خدشه‌دار جلوه‌دادن انتخاب خواهند بود و بعد از انتخابات نیز علیرغم تمام جوسازیها و هیاهوها بر حسن جریان آن صحه گذاشته و در روز عیدفطر از ناکامی دشمنان در ایجاد اختلاف در مردم و روحانیت سخن گفتند.

پس آنچه مسلم است این است که باید:

«مصلحت زجرکشیده‌ها و جبهه رفته‌ها و شهید و اسیر و مفقود داده‌ها و در یک کلام مصلحت پابرهنه‌ها و گودنشینها و مستضعفین برمصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوی و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از را رسیده‌ها و دین به دنیافروشان چهره‌ کفرزدائی و فقر ستیزی روشن انقلاب ما را خدشه‌دار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بی‌خبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند».

و خطرنفوذ و موفقیت این ز راه رسیده‌ها و دین به دنیافروشان تا آنجا است که:

«ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمان دور و نزدیک زیر سؤال برد و اسلام آمریکائی مستکبران و متکبرین را با پشتوانه‌های میلیارد دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند». (فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام)

و نیز مسلم است که دامن پاک روحانیت راستین و تمام چهره‌هائی که روشنی ایمان به خدا و رنج سالهای طولانی دفاع از اسلام و انقلاب و امام را در چهره دارند از هر چه جز اسلام ناب محمدی است مبرا و منزه است ولی با توجه به حساسیت زمان و شیطنت و تزویر عناصر وابسته و مشکوک و به تعبیر حضرت امام مدظله خطر نان که بیش از حد دم از توضیح‌المسائل و نهج‌البلاغه می‌زنند، باید هشیارانه آنها را شناسائی و بیش و پیش از مردم آنان را از خود و از جامعه طرد و از جامعه طرد و با حفظ وحدت حول محور امامت و اطاعت از او دست تمام شیاطین درون و برون را به غل و زنجیر کشیم و همگی دست به دست هم با تمام توان راه را برای تحقق اسلام محمدی هموار سازیم انشاء‌الله. والسلام. رحیمیان