
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,339 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,551 |
معاد روحانی و جسمانی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 78، خرداد 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«معاد» معاد روحانی و جسمانی پس از اینکه با دلائل عقلی و نقلی- بشرحی که ذکر گردید «اصل معاد» به ثبوت رسید و برای ما روشن شد که انسانها پس از تحقق مرگ و انتقال به «جهان برزخ» و گذراندن مراحل آن، در روز قیامت برای حضور در صحنهای که «عرصه محشر» نامیده میشود برانگیخته و محشور میشوند و برای انجام مراحل آن صحنه بزرگ و محاسبه اعمال خود آماده میگردند تا سرانجام به نتایج اعمال یعنی برداشت محصولی که در مزرعه دنیا آنرا کاشتهاند، برسند و به سرای جاوید بهشت یا جهنم انتقال یابند، اکنون این بحث مهم پیش میآید که آیا معاد از انسانها در روز قیامت فقط روحانی است یا فقط جسمانی است یا اینکه هم جسمانی و هم روحانی است. توضیح مختصر این نظریات و گفتارها این است که: صاحبان نظریه اول میگویند: بدن انسان که پس از مرگ میپوسد و متلاشی میشود در روز قیامت محشور نمی شود و تنها روح که قوام شخصیت انسان بآن بستگی دارد در صحنه قیامت حضور مییابد و سرانجام به بهشت یا جهنم منتقل میگردد. بنابراین عذاب و ثواب و لذت و الام انجهمان و بهشت و جهنم فقط برای روح است. صاحبان نظریه دوم چون به استقلال و تجرد روح قائل نیستند و روح را دارای حیات مستقل نمیدانند لذا میگویند: خداوند جسم انسان را پس از مرگ، در روز قیامت زنده میکند و بآن حیات میبخشد تا به تناسب اعمال خود به بهشت یا جهنم منتقل شود (باید توجه داشت که این نوع تفکر و عقیده با آنچه که قبلا بحث شد و تجرد و استقلال روح و همچنین جریان عالم برزخ را با دلائل قاطع به اثبات رسانید مخالف است). صاحبان نظریه سوم میگویند: معاد هم جسمانی و هم روحانی و بعبارت روشنتر «انسانی» است به این معنا چنانکه «انسان» در دنیا دارای روح و بدن است در آن صحنه نیز با همین روح و بدن حاضر میگردد و پس از گذراندن مراحل قیامت به بهشت یا جهنم انتقال مییابد. باید دانست عقیده نوع مسلمانان چنانکه محدث بزرگوار شیخ صدوق در رساله اعتقادیه خود و علامه مجلسی نیز در رساله خود نوشته و همچنین اعتقاد محققین از متکلمین و همه حکمای الهی چنانکه محقق لاهیجی در کتاب ارزنده خود«گوهر مراد» بآن تصریح کرده است[1] و همچنین در کتاب کفایة الموحدین[2] نیز ذکر شده است همان نظریه سوم است و اینکه معاد روز قیامت هم روحانی و هم جسمانی است. محدث عالیمقام شیخ صدوق در رساله اعتقادات میگوید: «اعتقادات ما درباره ارواح این است که آنها هنگامی که از بدن (با فرا رسیدن مرگ) مفارقت میکنند. باقی میمانند و گروهی از آنها در پرتو نعمتهای الهی و طایفهای از آنان در سایه عذاب بسر میبرند تا اینکه خداوند بر اساس قدرت خود آنها را در روز قیامت دوباره بهمان بدنهائی که در دنیا داشتهاند برمیگرداند».[3] علامه مجلسی نیز در رسالهای که در اعتقادات نگاشته است میگوید: «لازم است معتقد بود که خداوند انسانها را در روز قیامت محشور میکند و ارواح آنها را به اجساد اصلیه آنان بر میگرداند و انکار این موضوع یا تأویل ظواهری که در شریعت اسلامی در رابطه با این موضوع وارد گردیده است موجب کر و الحاد است».[4] مفسر بزرگ قرآن کریم استاد بزرگوار علامه طباطبایی میگوید: «کلیه آیات قرآنی که درباره قیامت و بازگشت انسان به صحنه آخرت و سؤال و جواب و حساب و کیفر و پاداش اعمال او دلالت دارد بطور روشن این حقیقت را میرساند که انسان مبعوث در روز قیامت عینا همان انسانی است که در دنیا میزیسته است»[5]. در این مورد برای روشن شدن مطلب- همانطور که استاد بزرگوار رضوان الله نیز فرمودند- بر ما لازم است که به قرآن مجید و احادیث معتبر پیشوایان معصوم اسلامی مراجعه کنیم و حقیقت امر را از این دو منبع بزرگ دینی بدست بیاوریم زیرا هرچند اصل معاد را دلائل عقلی نیز- چنانکه قبلا بحث شد- به اثبات میرساند ولی خصوصیات معاد را نه تنها مرحله به مرحله بلکه گام به گام- از آنجا که این راهرا ما هنوز نپیمودهایم و بآنچه که در پیش داریم و برای ما پیش خواهد آم واقف و مطلع نیستیم- باید از قرآن کریم و احادیث معتبر اسلامی بدست بیاوریم وگرنه دچار اشتباهات نابخشودنی خواهیم شد. منشأ اشتباهات افرادی که با نظریه سوم هماهنگ نیستند نیز چیزی جز این نیست. چندین چراغ دارد و بیراهه میرود بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش توضیح مطلب: مراجعه به قرآن کریم در رابطه با آیات «معاد» این مطلب را بر ما روشن میکند که حشر انسانها در روز قیامت «حشر انسانی» است یعنی همانطور که در دنیا انسانها با بدن و روح خود انسان میباشند و دارای لذات و آلام روحی و جسمی میباشند در روز قیامت نیز افراد محشور، «انسان» هستند و با روح و بدن خود محشور گردیدهاند و دارای چهرههای مختلف و وضع جسمانی متفاوت – که با اعمال دنیوی آنها ارتباط دارد- میباشند و اهل بهشت نیز به لذات روحی و جسمی و اهل جهنم به آلام روحی و جسمی نائل میگرداند. و بطور خلاصه آیاتی که در این رابطه مورد استفاده و استناد ما قرار میگیرد چند دسته است: الف آیاتی که وضع سیما و چهرههای آنها را در حال حشر بازگو میکند: از قبیل: 1- «یوم تبیض وجوه و نسود وجوه فاما الذین استودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذات بما کنتم تکفرون و اما الذین ابیضت وجوههم ففی رحمة الله هم فیها خالدون».[6] روزی که چهرههائی سفید و درخشان و چهرههائی سیاه خواهد بود و به سیهرویان گفته میشود که چرا پس از ایمان بخداوند که مقتضای فطرت شما بود به وادی کفر برگشتید؟ پس اکنون عذاب رابه کیفر کفر و عصیان خود بچشید و اما سفیدرویان در رحمت خداوند جاوید خواهند بود. 2- «وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشره و وجوه یومئذ علیها غبرة ترهقها فترة».[7] آنروز چهره طایفهای فروزان، خندان و شادمان است و بر چهره گروهی گرد و غبار غم و اندوه فرو نشسته و ذلت و خواری آنرا فرا گرفته است. «ونحشرهم یوم القیامة علی وجوههم عمیا و بکما و صما مدویهم جهنم کلما خبت زدناهم سعیرا»[8] گمراهان را در روز قیامت در وضعی که به روی خود درافتادهاند و کور و گنگ و کر میباشند محشور میکنیم و جایگاه آنان جهنم است که هر وقت آتش آن خاموش شود باز با شدت بیشتر آنر فروزان خواهیم ساخت. «والذین کسبوا السیئات جزاء سیئة بمثلها وترهقهم ذلة ما لهم من الله من عاصم کانما اغشیت وجوههم قطعا من الیل مظلما اولئک اصحاب النارهم فیها خالدون».[9] کسانی که مرتکب اعمال بد شدند باندازه اعمال خد مجازات میشوند و ذلت و خواری آنان را فرا خواهد گرفت و نگهبانان و یاوری که آنها را از عذاب خداوند حفظ کند پیدا نمیکنند و چهره آنها باندازهای تاریک و سیاه است که گوئی قطعهای از شب ظلمانی است و آنان اهل آتش و همیشه در آن معذب خواهند بود. ب- آیاتی که از وضع جسمی و چهرههای مخصوص آنها که در رابطه با نعمتها و رفاهها و یا با عذاب الهی که در بهشت یا جهنم بوجود خواهد آمد. سخن میگوید. از قبیل: * $pkr'¯»t tûïÏ%©!$# (#þqãZtB#uä ¨bÎ) #ZÏW2 ÆÏiB Í$t6ômF{$# Èb$t7÷d9$#ur tbqè=ä.ù'us9 tAºuqøBr& Ĩ$¨Y9$# È@ÏÜ»t6ø9$$Î/ crÝÁtur `tã È@Î6y «!$# 3 úïÏ%©!$#ur crãÉ\õ3t |=yd©%!$# spÒÏÿø9$#ur wur $pktXqà)ÏÿZã Îû È@Î6y «!$# Nèd÷Åe³t7sù A>#xyèÎ/ 5OÏ9r& tPöqt 4yJøtä $ygøn=tæ Îû Í$tR zO¨Zygy_ 2uqõ3çGsù $pkÍ5 öNßgèd$t6Å_ öNåkæ5qãZã_ur öNèdâqßgàßur ( #x»yd $tB öNè?÷t\2 ö/ä3Å¡àÿRL{ (#qè%räsù $tB ÷LäêZä. crâÏYõ3s? .[10] کسانی که طلا و نقره (پولهای خود) را گنجینه و ذخیره میکنند و راکد نگاه میدارند و در راه خدا (در جریانهائی که بنفع جامعه است) بکار نمیاندازند آنها ر بعذاب دردناک بشارت بده روزیکه آن طلا و نقره در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلوی آنها را با آن داغ کنند و بآنها گفته میشود. «این است نتیجه آنچه که ذخیره کردید هم اکنون آنچه را که ذخیره نمودید بچشید». «¨bÎ) tûüÏBÌôfßJø9$# Îû 9@»n=|Ê 9ãèßur tPöqt tbqç7ysó¡ç Îû Í$¨Z9$# 4n?tã öNÎgÏdqã_ãr (#qè%rè ¡§tB ts)y.[11] گناهکاران در گمراهی و آتش دوزخ بسر میبرند و روزی آنها را به رو در آتش جهنم میکشند و بآنها گفته میشود «اینک الم جهنم را بچشد». «#sÎ*sù yÏÿçR Îû ÍqÁ9$# Ixsù z>$|¡Sr& óOßgoY÷t/ 7ͳtBöqt wur cqä9uä!$|¡tFt `yJsù ôMn=à)rO ¼çmãZκuqtB y7Í´¯»s9'ré'sù ãNèd cqßsÎ=øÿßJø9$# ïÆtBur ôM¤ÿyz ¼çmãZκuqtB Í´¯»s9'ré'sù tûïÏ%©!$# (#ÿrçÅ£yz öNßg|¡àÿRr& Îû zN¨Yygy_ tbrà$Î#»yz ßxxÿù=s? ãNßgydqã_ãr â$¨Y9$# öNèdur $pkÏù cqßsÎ=»x. [12] کسانی که میزان اعمالشان سنگینتر است رستگارانند و کسانی که اعمالشان سبک و وزن است افرادی هستند که نفس خویش را در زیان افکنده در آتش جهنم مخلد خواهند بود و آتش دوزخ صورتهای آنهای را میسوزاند و با قیافههای درهم کشیده و زشت خواهند بود. «¨bÎ) tûïÏ%©!$# (#rãxÿx. $uZÏG»t$t«Î/ t$ôqy öNÍkÎ=óÁçR #Y$tR $yJ¯=ä. ôMpg¾ÖmW Nèdßqè=ã_ öNßg»uZø9£t/ #·qè=ã_ $yduöxî (#qè%räuÏ9 z>#xyèø9$# 3 cÎ) ©!$# tb%x. #¹Ítã $VJÅ3ym [13] آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند بزودی در آتش دوزخ میافکنیم و هرچه پوست بدن آنها بسوزد، بجای آن پوست دیگری در بدن آنها بوجود میآوریم تا سختی عذاب را بچشند که خداوند مقتدر و کارش از روی حکمت است. «tûïÏ%©#Ïj9 (#qãZ|¡ômr& 4Óo_ó¡çtø:$# ×oy$tÎur ( wur ß,ydöt öNßgydqã_ãr ×tIs% wur î'©!Ï 4 y7Í´¯»s9'ré& Ü=»ptõ¾r& Ïp¨Ypgø:$# ( öNèd $pkÏù tbrà$Î#»yz [14]» کسانی که نیکی و احسان کردند به منزلت و مقام نیکو و افزایش لطف الهی نائل میشوند و هرگز بر رخسارشان غبارغم و گرفتگی و ذلت فرو نخواهد نشست و آنان اهل بهشت هستند و برای همیشه در آنجا متنعم خواهند بود. «¨bÎ) u#tö/F{$# Å"s9 AOÏètR n?tã Å7Í!#uF{$# tbrãÝàZt ß$Í÷ès? Îû óOÎgÏdqã_ãr nouôØtR ÉOÏè¨Z9$# [15] نیکوکاران در بهشت جاوید، متنعم میباشند و در آنجا بر تختهای عزت تکیه میزنند و نعمتهای خدا را مینگرند و در چهرهههای آنها نشاط و طراوات شادمانی نعمتهای بهشتی موج میزند. ج- آیاتی لباسهای فاخری که بر اندام بهشتیان پوشانده میشود یا لباسهای آتشینی که بر تن جهنمیان پوشانده میشود را بیان میکنند: از قبیل: «ts?ur tûüÏBÌôfßJø9$# 7ͳtBöqt tûüÏR§s)B Îû Ï$xÿô¹F{$# Oßgè=Î/#ty `ÏiB 5b#tÏÜs% 4Óy´øós?ur ãNßgydqã_ãr â$¨Y9$# [16] در آنروز بدکاران را زیر زنجیر قهر الهی در حالی ک پیراهنهائی از مس گداخته بر تن دارند و شعلههای آتش چهرههای آنها را فرا گرفته است مشاهده خواهی کرد.» «ان المتقین فی مقام امین فی جنات و عیون یلبسون من سندس و استبرق متقابلین».[17] افراد با تقوا در منزل و مقام امن الهی جا گرفته و در باغهای بهشتی و چشمهها و نهرها آرمیده و بر تن لباسهائی از سندس و استبرق حریر بهشتی نازک و ضخیم پوشیده و روبروی هم برتختهای بهشتی تکیه زدهاند. «cöq¯=ptä $ygÏù ô`ÏB uÍr$yr& `ÏB 5=yds #Zsä9÷sä9ur ( öNßgß$t7Ï9ur $ygÏù ÖÌym [18] بهشتیان با زر و گوهرهائی که از آن بوجود میآید بدنهای خود را میآرایند و جامههائی از حریر بهشتی برتن دارند. «tûüÏ«Å3GãB 4n?tã ¤\ãèù $pkß]Í!$sÜt/ ô`ÏB 5-uö9tGóÎ) 4 Óo_y_ur Èû÷ütF¨Zyfø9$# 5b#y [19] بهشتیان بر بسترهائی که حریر و استبرق در داخل آنها قرار دارد تکیه زدهاند و میوههای درختانش دراختیار آنها است. د- آیاتی که از لذتهای جسمانی از قبیل خوردن و نوشیدن سخن میگوید: از قبیل: «È@ôgßJø9$%x. Í?øót Îû ÈbqäÜç7ø9$# Çø?tóx. ÉOÏJysø9$# [20] «درخت «زقوم» قوت و غذای بدکاران است و آن غذا در شکمهایشا مانند مسی که در آتش گداخته شود مثل آب جوشان میجوشد». «È@è%ur ,ysø9$# `ÏB óOä3În/§ ( `yJsù uä!$x© `ÏB÷sãù=sù ÆtBur uä!$x© öàÿõ3uù=sù 4 !$¯RÎ) $tRôtGôãr& tûüÏJÎ=»©à=Ï9 #·$tR xÞ%tnr& öNÍkÍ5 $ygè%Ï#uß 4 bÎ)ur (#qèVÉótGó¡o (#qèO$tóã &ä!$yJÎ/ È@ôgßJø9$%x. Èqô±o onqã_âqø9$# 4 [ø©Î/ Ü>#u¤³9$# ôNuä!$yur $¸)xÿs?öãB [21] ما برای ستمکاران آتشی را مهیا کردهایم که شعلههای فراگیر آن مانند خیمههای بزرگ اطراف آنها را احاطه کند و اگر از شدت عطش شربت آبی درخواست کنند آبی مانند مس گداخته سوزان بآنها میدهند که صورتهای آنها را میسوزاند و آن آب بسیار بد و آن دوزخ نیز آسایشگاه بسیار بدی است. «ã@sW¨B Ïp¨Ypgø:$# ÓÉL©9$# yÏããr tbqà)GßJø9$# ( !$pkÏù Ö»pk÷Xr& `ÏiB >ä!$¨B Îöxî 9`Å#uä Ö»pk÷Xr&ur `ÏiB &ûtù©9 óO©9 ÷¨tótGt ¼çmßJ÷èsÛ Ö»pk÷Xr&ur ô`ÏiB 9÷Hs~ ;o©%©! tûüÎ/Ì»¤±=Ïj9 Ö»pk÷Xr&ur ô`ÏiB 9@|¡tã y"|ÁB ( öNçlm;ur $pkÏù `ÏB Èe@ä. ÏNºtyJ¨V9$# ×otÏÿøótBur `ÏiB öNÍkÍh5§ ( ô`yJx. uqèd Ó$Î#»yz Îû Í$¨Z9$# (#qà)ßur ¹ä!$tB $VJÏHxq yì©Üs)sù óOèduä!$yèøBr& [22] کسانی که در عذاب آتش مخلد میباشند آب جوشان مینوشند و اندرونشان را پاره پاره میگرداند. «tböqs)ó¡ç `ÏB 9,Ïm§ BQqçG÷¨B ¼çmßJ»tFÅz Ô7ó¡ÏB 4 Îûur y7Ï9ºs ħsù$uZoKuù=sù tbqÝ¡Ïÿ»oYtGßJø9$# ¼çmã_#zÉDur `ÏB AOÏ^ó¡n@ $YZøtã Ü>uô³o $pkÍ5 cqç/§s)ßJø9$# [23] نیکوکاران از شراب ناب سربمهر، سیراب میگردند که آنرا با مشک مهر کردهاند خردمندان برای این نعمت و منزلت ابدی با شوق و رغبت بکوشند، ترکیب و ساختمان آن شراب ناب از عالم بالا اس سرچشمهای که مقربان درگاه حضرت حق از آن مینوشند. öä.ø$#ur @Ïè»yJóÎ) yì|¡uø9$#ur #sur È@øÿÅ3ø9$# ( @@ä.ur z`ÏiB Í$u÷zF{$# #x»yd Öø.Ï 4 ¨bÎ)ur tûüÉ)FßJù=Ï9 z`ó¡ßss9 5>$t«tB ÏM»¨Yy_ 5bôtã ZpysGxÿB ãNçl°; Ü>ºuqö/F{$# tûüÏ«Å3GãB $pkÏù tbqããôt $pkÏù 7pygÅ3»xÿÎ/ ;ouÏW25>#u°ur برای افراد باتقوا منزلگاه نیکو در باغهای بهشت جاویدان که درهایش بروی آنان باز است مقرر شده است و آنها در آنجا بر تختها تکیه زده و نوشیدنیها و میوههای بسیار میطلبند. «tbqããôt $ygÏù Èe@ä3Î/ >pygÅ3»sù úüÏZÏB#uä [25] در بهش برای متقیان از هر نوع میوه که بخواهند حاضر و از هر درد و رنج آسوده و ایمن میباشند. هـ- آیاتی که دلالت بر گواهی دادن اعضای بدن مانند دست و پا چشم و گوش و زبان درباره اعمال انسانها دارند. از قبیل: «tPöqt ßpkô¶s? öNÍkön=tã öNßgçFt^Å¡ø9r& öNÍkÏ÷r&ur Nßgè=ã_ör&ur $yJÎ/ (#qçR%x. tbqè=yJ÷èt »[26] روزیکه زبانها و دستها و پاها براعمال آنها گواهی خواهد داد. «tPöquø9$# ÞOÏFøwU #n?tã öNÎgÏdºuqøùr& !$uZßJÏk=s3è?ur öNÍkÉ÷r& ßpkô¶s?ur Nßgè=ã_ör& $yJÎ/ (#qçR%x. tbqç6Å¡õ3t» [27] امروز بر دهان کافران مهر خاموشی میزنیم و دستهای آنها با ما حرف میزند و پاهای آنها به آنچه که انجام دادهاند گواهی میدهد. «و یوم یحشر اعداء الله الی النار فهم یوزعون حتی اذا ما جاؤها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالوا انطقنا الله الذی کل شی». [28] روزیکه دشمنان خدا بسوی آتش دوزخ کشیده میشوند و جلو آنها را در یک نقطه برای اینکه همه یکجا جمع شوند میگیرند تا هنگامی که به جهنم شوند میگیرند تا هنگامی که به جهنم میرسند گوشها و چشمها و پوست بدنهای آنها به آنچه که عمل کردهاند گواهی میدهد در این حال آنها به پوست بدنهای خود میگویند: شما چرا علیه ما شهادت دادید؟ آنها در پاسخ میگویند: ما را آن خدائی که همه چیز را به نطق آورده است گوی کرده و به نطق درآورده است. این است نمونهای از آیات قرآن مجید در رابطه با مسأله مورد بحث، چنانکه ملاحظه میکنید مفاد این آیات جز با جنبه «جسمانی بودن معاد» قابل تصور و تحقق نیست. ادامه دارد
[1] - گوهر مراد ص 450 [2] - کفایة الموحدین ج 3 ص 71 [3] - رساله اعتقادات صدوق ص 45 [4] - رساله اعتقادات مجلسی ص 82 [5] - تفسیر المیزان ج 13 ص 225 [6] - سوره آل عمران آیه 106- 107 [7] - سوره عبس آیه 37- 41 [8] - سوره اسراء آیه 97 [9] - سوره یونس آیه 27 [10] - سوره توبه آیه 34- 35 [11] - سوره قمر آیه 47- 48 [12] - سوره مؤمنون آیه 101 - 104 [13] - سوره نساء آیه 56 [14] - سوره یونس آیه 26 [15] - سوره مطففین آیه 22- 24 [16] - سوره نساء آیه 56 [17] - سوره یونس آیه 26 [18] - سوره مطففین آیه 22- 24 [19] - سوره ابراهیم آیه 49- 50 [20] - سوره دخان آیه 45- 46 [21] - سوره کهف آیه 29 [22] - سوره محمد آیه 15 [23] - سوره مطففین آیه 25-28 [24] - سوره ص آیه 48-51 [25] - سوره دخان آیه 55 [26] - سوره نور آیه 24 [27] - سوره یس آیه 65 [28] - سوره سجده آیه 19-21 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 92 |