تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,212 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,133 |
هجرت مسلمانان به حبشه (2) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 78، خرداد 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هجرت مسلمانان به حبشه (2) حجة الاسلام والمسلمین رسولی محلاتی بخش سوم قسمت دوازدهم دستور هجرت به جبشه به چه منظوری بود؟ دومین مطلبی که در این حدیث جلب توجه می کند انتخاب حبشه از طرف رسول خدا (ص) برای هجرت مسلمانان بود که با اندکی تحقیق و دقت علت این انتخاب بخوبی روشن می شود و معلوم می گردد که رهبر بزرگوار اسلام روی همان درایت و حسن سیاست و تدبیری که داشت بهترین و سالمترین و بلکه نزدیکترین جای را انتخاب فرمود که به قسمتی از آنها ذیلا اشاره می شود: اول- وجود پادشاهی چون «اصحمة بن ابحر» که به لقب سلاطین حبشه به «نجاشی» معروف گردیده و همانگونه که رسول خدا (ص) فرموده بود و جریانات بعدی هم نشان داد پادشاهی بود که حاضر نبود درمحدوده سلطنت او بکسی ظلم شود، و این خود بزرگترین علت این انتخاب بود، و رسول خدا 0ص) می خواست تا مسلمانان را بجائی راهنمایی کند که با رفتن بدانجا و تحمل دشواری های زندگی در غربت و دوری از وطن و خانه و کاشانه و خویشان، از شکنجه و ظلم مشرکان آسوده شوند و دچار ظلم و ستم دیگری نشوند که بقول آن شاعر «از چنگال گرگی در روند و دچار گرگ دیگری شوند ...». دوم- جاهائی که مسلمانان می توانستند بدانجاها هجرت کنند عبارت بود از: الف- استان های دیگر جزیرة العرب که قبائل بدوی و اعراب در آنجاها سکونت داشتند و با سابقه ای که از آنها داریم و در جریانات سالهای بعد از هجرت و سرایای بئرمعونه و رجیع و جاهای دیگر نشان دادند نسبت به اسلام و پذیرفتن آئین آن حضرت و مؤمنان سخت ترین مردمان بودند، و هیچگاه حاضر نبودند مسلمانان مهاجر را در کنار خود بپذیرند و روی روابط و علاقه های تجاری و اقتصادی که با قریش داشتند هیچ بعید نبود که اگر مهاجرین بنزد آنها می رفتند در داد و ستدهای سیاسی و توطئه های دیگر آنها را دست بسته تحویل مشرکان قریش دهند .... چنانچه نمونه هائی ازاینگونه کارها و توطئه ها پس از هجرت رسول خدا (ص) بوضوح دیده می شود. و شاید بخاطر همین خوی سخت و سنگدلی آنها بوده که قرآن کریم درباره شان فرموده: «الاعراب اشد کفرا و نفاقا واجدر الا یعلموا حدود ما انزل الله ... »[1] عربها در کفر و نفاق سخت تر هستند، و شایستگی بیشتری برای آن دارند که حدود و مرزهای آنچه را خدا فرود آورده ندانند ... و در جای دیگر فرموده: «قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم ....»[2] عربها گفتند ایمان آوردیم بآنها بگو ایمان نیاورده اید ولی بگوئید اسلام آورده ایم ولی ایمان در دلهای شما درنیامده .... ب- جای دیگری که ممکن بود رسول خدا (ص) آنها را به رفتن آنجا راهنمائی و تشویق کند کشور ایران بود، که آن هم جای امنی برای مسلمانان نبود گذشته از دوری راه آن که برای مسلمانان مستضعف و محروم آن روز- که بیشترین مهاجران از همین طبقه بودند- طی چنین راه دور و دراز و گذشتن از ان کویرها و بیابانهای خطرناک و بی سروته حجاز برای آنها غیرمقدور بود. تازه وقتی به ایران می رسیدند با یک محیط پر از فساد اشرافیت و زندگی طبقاتی دوران ساسانیان و خفقان شدید و بیدادگری سایر انحرافات فکری و اجتماعی مواجه می شدند که بقول معروف از چاله ای درآمده و در چاهی می افتادند .... مگر همین «کسری» پادشاه ایران نبود که وقتی نامه رسول خدا (ص) بدست او رسید که او را به پذیرش اسلام دعوت کرده بود نامه آنحضرت را پاره کرد و با کمال غرورو نخوت گفت: «یکتب الی بهذا و هو عبدی»! کسی که خود بنده من است به من اینگونه نامه می نویسد ...! و سپس به «باذان» که استاندار او در یمن بود نوشت: دو نفر سرباز بسوی این مردی که در حجاز است گسیل دار تا او را بنزد من آرند .... و او نیز دو نفر را بمدینه فرستاد ... تا آخر داستان که انشاء الله در جای خود مذکور خواهد گردید .... د- از جاهای دیگری که آنها می توانستند بدانجا هجرت کنند سرزمین (حیرة) بود که آنجا نیز صرفنظر از راه دوری که داشت و همان مشکل گذشتن از وادیهای دور و دراز و کویرهای زیاد را بدنبال داشت، آنجا نیز تحت سیطره و استعمار ایران اداره می شد بشرحی که در تواریخ مذکور است ... هـ - و از آنجمله کشور شام بود که آنجا نیز گذشته از دوری و بعد مسافت و مشکل گذشتن از همان وادیهای بی سرو ته حجاز محل رفت و آمد کاروانهای قریش در فصول مختلف و بازاری بود برای فروش اجناس تجارتی مردم مکه، و روشن بود که در چنین محلی نیز اطمینان و آسایشی برای مهاجرین وجود نداشت و ممکن بود مشرکین قریش بکمک حاکمان شام و تاجران سودجو و پرنفوذ آنجا بتوانند آنها را به مکه بازگردانند ... که در این جهت کشور حیرة و یمن نیز با آنجا مشترک بودند، و آنجاها نیز محل رفت و آمد کاروانهای قریش و داد و ستد و معاملات تجارتی آنها بود. و- و بدین ترتیب معلوم می شود جائی نزدیکتر و مطمئن تر از حبشه نبود و بخصوص که پادشاه آنجا «اصمحة» مردی عدالت پیشه و اصلاح طلب بود، و از مسیحیان باایمان و دانشمند به شمار می رفت، و چنانچه برخی از اهل تاریخ گفته اند: امدادهای غیبی هم کمک کرد و هنگامی که نخستین گروه از مهاجرین برای سفر به حبشه به کنار دریای احمر رسیدند یک کشتی به گل نشسته بود و هنگامی که آنها رسیدند از گل بیرون آمد و هر کدامیک از آنها توانستند با پرداخت نصف دینار کرایه خود را با آن کشتی به حبشه برسانند. اهداف دیگر این هجرت و دستور در بخش اول از این قسمت قدری درباره هدف رسول خدا (ص) و اصل موضوع هجرت در قرآن کریم بث شد و خلاصه آن شد که هدف اصلی رسول خدا تأیید این سنت خدائی و امضاء این قانون الهی یعنی سنت هجرت بود که در میان پیامبران دیگری چون ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام و پیروانشان نیز سابقه داشت واین راه به روی آنها بازشده بود تا کسانی که نمی توانند آئین الهی خود را در میان دشمنان دین یادگرفته و انجام دهند مجبور نباشند زیر شکنجه های جانکاه و تحمل فشارهائی که غالبا طاقت آن را هم نداشتند صبر کنند و راه گریز و نجاتی هم نداشته باشند، بلکه برای آنها و همه انسانهای مؤمن تاریخ این راه بعنوان یک قانون الهی و دستور دینی باز و بلکه گاهی بصورت الزامی واجب است کهدین و آئین خود را برداشته و بجای سالمتر و مطمئن تری که بتوانند آن را نگهداری کرده و از شر دشمنان آسوده باشند بروند و آزادانه و با اطمینان به انجام اعمال دینی و مراسم مذهبی خود بپردازندو نگران زندگی و روزی و وشع حال خود هم نباشند که سرزمین خدا فراخ و نعمتهای الهی همه جا است و به گفته آن شاعر پارسی زبان: نتوان مرد بسختی که در اینجا زادم که بر و بحرفراخ است و آدمی بسیار اما هدف این هجرت تنها با این مطلب بسنده نمی شد و مورد نظر بوده که از گستردگی آن و چهره های سرشناسی که در میان مهاجرین دیده می شود این اهداف بدست می آید ... زیرا بگونه ای که در شرح ماجرا در صفحات آینده خواهیم خواند در میان مهاجرین افراد مستضعف و محروم و شکنجه شده ای چون عبدالله بن مسعود که از وابستگان قبائل بود و جزء آنها نبود کمتر به چشم می خورد. و بیشتر آنها از قبائل معروف و پرجمعیتی بودند که مورد حمایت سران قبیله و افراد خود بودند و کسی نمی توانست به آنها صدمه و آزاری برساند، مانند جعفر بن ابیطالب از بنی هاشم و عثمان بن عفان از بنی امیه، و عبدالله بن جحش و زبیر بن عوام از بنی اسد، و عبدالرحمن بن عوف از بنی زهره و دیگران که هر کدام از قبائل معروف و سرشناس قریش مانند قبائل تیم و عدیم و بنی عبدالدار و بنی مخزوم و غیره بودند و بلکه گاهی خود آنها نیز از شخصیتهای مورد احترام قبیله خود و یا قبائل دیگر بودند .... و ازاین گذشته اگر تنها این موضوع مورد هدف بوده خوب بود هنگامیکه ترس آنها برطرف می شد و جای امنی در کنار رسول خدا(ص) در غیر شهر مکه پیدا می کردند بازگشته و به زندگی در کنار رهبر اسلام و خویشان و نزدیکان خود ادامه می دادند، در صورتیکه همانگونه که میدانیم و در بخشهای آینده خواهیم خواند جمع زیادی از آنها مانند جعفربن ابیطالب حدود پانزده سال در حبشه ماندند و پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه و آماده شدن محیط آزاد و اسلامی برای تعلیم و تربیت و انجام مراسم دینی بازهم به توقف خود رد ا« سرزمین ادامه داده و تا سال هفتم هجرت در حبشه ماندند .... هدف عالی دیگری هم که می تواند مورد نظر قرار گرفته باشد همان صدور اسلام و انقلاب اسلامی بکشورهای همجوار و به خصوص کشور دست نخورده و آماده ای چون حبشه و به فرمایش رسول خدا(ص) «سرزمین صدق» که معلوم می شود از آلودگیها و آمیزشهای منحرف و کج به دور بوده و مرد خوش قلب و با صفا و پرقدرتی همچون نجاشی پادشاه حبشه برآن حکومت می کرده ... و این هم خود دستور و قانونی است که همه پیمبران الهی و پیروان آنها داشته و دارند که پیام حق را به هر وسیله که می شود بگوش جهانیان برسانند و تبلیغ کنند، و بهترین وسیله برای این کار در آن روزها همین مسافرتها و هجرت ها بوده و همانگونه که میدانیم این هجرت از این نظر هم بسیار موفقت آمیز بود و چنانچه می خوانیم اینان توانستند مهمترین مرکز قدرت و تصمیم گیری حبشه یعنی قلب شخص شاه حبشه را تسخیر نموده واو را مسلمان کنند ... و برای قرنها اسلام را در سرزمین حبشه و کشورهای همجوار آن پابرجا نمایند که هنوز هم مسلمانان زیادی در آنجا وجود دارند. بشرحی که پس از این خواهد آمد. ادامه دارد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 143 |