تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,318 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,269 |
اصول اعتقادی اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 79، تیر 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اصول اعتقادی اسلام «معاد» قسمت نوزدهم معاد جسمانی آیت الله حسین نوری همانطور که در مقاله قبل گفتیم: یکی از بحث های مهم «معاد» این است که آیا معد روحانی است یا جسمانی است؟ یعنی: آیا در روز قیامت فقط ارواح انسانها محشور می شود و در آن صحنه برای دریافت پاداش و کیفر اعمال خود حضور می یابد؟ و یا اجسام آنها نیز پس از اینکه پوسیده و متلاشی گردیده است مجدداً تشکیل می شود و ارواح به آنها تعلق می یابد و همان انسان که در دنیا با روح و بدن خود انسان بود در همان صحنه نیز با همان بدن و همان روح که داشت پا بعرصه محشر می گذارد و به تناسب اعمال خود به بهشت یا جهنم نائل می گردد؟. چنانکه قبلا گفتنه شد نظریه صحیح همان نظبریه دوم است که با آیات قرآنی واحادیث معتبر اسلامی تطبیق می کند. عالم عالیمقام اسلامی علامه حلی در کتاب «نهج الحق» می گوید: «المسأله السادسه فی المعاد هذا اصل عظیم من ارکان الدین و جاحده کافر بالاجماع و من لا یثبت المعاد البدنی فانه کافر اجماعا و لا خلاف بین اهل الملل فی امکانه لانه تعالی قادر علی کل مقدور و لا شک ان ایجاد الجسم بعد عدمه ممکن. یعنی مسأله ششم (در رابطه با اصول اعتقادی اسلام) اصل معاد است و این اصل بزرگی از پایه های دین است و کسیکه آنرا انکار کند براساس اجماع و اتفاقی که در میان مسلمانان بوقوع پیوسته است کافر است و کسیکه به معاد بدنی (معد جسمانی) اعتقاد نداشته باشد محکوم به کفر است و میان تمام ملت ها این مطلب مورد اتفاق است که بازگشت بدن انسان پس از مرگ امکان پذیر است و از طرفی نیز تردیدی نیست که خداوند متعال بر هر چیزی که امکان پذیر است قدرت دارد. [1] هنگامی که این موضوع را از دیدگاه آیات قرآن کریم مورد مطالعه قرار می دهیم می بینیم این آیات بطور کلی 2 دسته است: 1-آیاتی که وضع سیما و چهر های انسانها را در روز قیامت بازگو می کند و همچنین آیاتی که از لذتهای جسمانی بهشتیان و آلام جسمانی جهنمیان و از لباسهای فاخری که بهشتیان بر تن دارند و جامه های آتشینی که بجهنمیان پوشانده می شود سخن می گوید و بالاخره آیاتی که دلالت بر گواهی دادن اعضای بدن مانند دست و پا و چشم و گوش و زبان و حتی پوست بدن در باره اعمل انسن در روز قیامت دارندم. اینها همه بطور صریح و روشن این مطلب را اثبات می کنند که معاد روز قیامت تنها روحانی نیست و محشور شوندگان دارای جسم نیز می باشند و در مقاله گذشته به شرح قسمتی از آنها پرداختیم. 2-آیاتی که می گویند این بدنها با این اعضا و اندام از ذرات بدن دنیوی ساخته شده است و بعبارت دیگر این پیکرها که در صحنه قیامت حضور یافته است عینا همان پیکرهائی است که در دنیا وجود داشت. و هم اکنون آن بدنهای دنیوی پس از پوسیدن و متلاشی شدن مجددا ساخته شده و برای بدست آوردن نتائج اعمالی که در دنیا انجام داده است به این صحنه آورده شده است. در این مورد برای نمونه تعدادی از دسته دوم را اینجا می آوریم: الف- «و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مره و هو بکل خلق علیم».[2] یعنی برای ما مثلی – در حالی که خلقت خود را فراموش کرده بود. زد و از روی استبعاد گفت این استخوانهای پوسیده را که زنده می کند؟ بگو آن خدائی که به آنها از آغاز حیات بخشیده آنها را مجدداً زنده می کند و او بهر خلقت دانا است. یعنی: امکان و تحقق این موضوع به قدرت و علم خداوند بستگی دارد: ذرات بدن و تکه های استخوانهای پوسیده بدن انسانها در هر جا که باشد و هر اندازه که زیر پوشش زمانهای طولانی قرار گرفته باشد در علم خداوند محفوظ است و از طرفی آن خداوندی که با قدرت خود در آغاز به آن حیات بخشیده است و آنرا در مسیر نطفه و علقه و مضغه و دوران جنین بودن پیش آورده است قدرت آن را دارد که مجددا آنرا زنده کند. بنابراین این استبعاد، بیجا و بی اساس است. ب- «ایحسب الانسان الن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوی بنانه»[3]. آیا انسان چنین گمان می کند که ما در روز قیامت استخوانهای او را جمع نمی کنیم؟ بلی ما قدرت داریم که سر انگشتان او را هم- مانند اول- درست کنیم. در اینجا باید دانست که مسأله خطوط سر انگشتان مسأله جالبی است. اگر دقت کنید در داخل سر انگشتان دستها خطوط بسیار ریز را با شکلهای منظم و جالب می بینید شکل و خصوصیات این خطوط با وسائل دقیق علمی که امروز معمول گردیده است بهتر روشن می شود. براساس تجارب دانشمندانی که در این قسمت مطالعه کرده و تجارت فراوانی بدست آورده اند یکی از مظاهر امتیاز اشخاص نسبت بهم همین خطوط است که مورد انگشت نگاری نیز قرار می گیرد با اینکه همه افراد در سر انگشتهای دستهای خود این خطوط را اساسا دارند ولی در شکلو خصوصیات همه با هم فرق دارند بطوریکه دو نفر را نمی توان در سطح کره زمین پیدا کرد که از لحاظ خطوط سر انگشتان با هم مساویی و مشابه باشند. ممکن است دو نفر انسان در قد و قامت و سیما و صدا با هم مشابه باشند ولی در خطوط سر انگشتان هرگز با هم مشابه نیستند. می دانیم امروز یکی از راههای شناخت اشخاص با همین موضوع انگشت نگاری ارتباط پیدا می کند که با وسائل علمی تصویری از این خطوط را بر می دارند و آنرا بایگانی می کنند و تاکنون دو نفر پیدا نشده است که از این جهت با هم مشابه باشند. حتی برخی از انسانها که مرتکب جرمی گردیده اند پوست داخلی سر انگشتان دست خود را سوزانده اند تا خطوطی که پس از التیام زخمهای انگشتهای آنها بوجود می آید با خطوط اول فرق داشته باشد ولی شگفت آنکه آن خطوط پس از التیام عینا با خطوط اول مساوی بوده است و هیچ تفاوتی حاصل نشده است[4] . ج- «و قالوا ائذا کنّا عظاماً و رفاتاً أئنا لمبعوثون خلقا جدیدا قل کونوا حجاره او حدیداً امو خلقا مما یکبر فی صدورکم فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم اوّل مرّه فسینغضون الیک رؤسهم و یقولون متی هو قل عسی ان یکون قریباً»[5]. در آن عصر که پیامبر بزرگ اسلام «ص» با نزول آیاتی از قرآن مجید با تأکید فراوان از معاد و زنده شدن مردم پس از مرگ سخن می گفت گروهی این موضوع را استبعاد می کردند و با تعجب می گفتند ما پس از اینکه استخوان پوسیده شدیم چگونه مجددا زنده و برانگیخته می شویم؟ در پاسخ ای رسول ما بگو: «شما سنگ باشید یا آهن و یا خلقتی سخت از سنگ و آهن باز بامر خداوند زنده می شوید پس اگر دوباره بپرسند که ما را زنده می کند؟ بگو همان خدائی که اول بار شما را آفرید، آنگاه آنها با این دیل قاطع سر بزیر افکنده خواهند پرسید: این وعده کی تحقق خواهد یافت؟ تو در پاسخ بگو این جریان شاید نزدیک باشد. و بالأخره آیاتی از قرآن مجید که بطور روشن دلالت بر جسمانی بودن معاد دارد فراوان است و هم اکنون به ذکر این چند آیه اکتفا گردید. پس از قرآن در مدارک و منابع دیگر اسلامی نیز شواهد بسیاری برای این موضوع وجود دارد. مثلا در نهج البلاغه در مواردی از جریان برانگیخته شدن انسانها از دل خاک سخن بمیان آمده است که یکی از آنها را که در «خطبه غرّاء» یعنی برجسته و نورانی و دانشمند بزرگوار سید رضی در آغاز آن می گوید: و هی من الخطب العجیبه این خطبه از خطبه هی شگفت آور است وجود دارد و در اینجا ذکر می کنیم: «حتّی اذا تصرّمت الامور و تقضّت الدهور و ازف النشور، اخرجهم من ضرائح القبور و اوکار الطّیور و اوجره السّباع و مطارح المهالک سراعاً الی امره مهطعین الی معاده»[6]. یعنی: هنگامی که رشته کارهای این جهان بپایان رسید و روزگار- دنیا سپری شد و برانگیخته شدن مردم نزدیک گردید خداوند مردگان را از میان قبرها و آشیانه پرندگان و لانه درندگن و میدانهای جنگ بیرون می آورد و آنها در حالی که آماده انجام فرمان حق تعالی درباره خود هستند بسرعت بسوی بازگشتگاهی که خداوند برای آنها قرار داده است می روند. و همچنین در مواردی حضرت امیرمؤمنان علیه السلام در مقام نصیحت یا یکدنیا رأفت و دلسوزی این نکته را خاطرنشان می کند که این بدنهای شما طاقت آتش سوزان جهنم را ندارد بنابراین بر خودتان رحم کنید و بوسیله ارتکاب گناهان خود را شایسته آن آتش نگردانید: «و اعلموا انّه لیس لهذا الجلد الرفیق صبر علی النار فارحمو نفوسکم فانّکم قد جرّبتموها فی مصائب الدنیا افرایتم جزع احدکم من الشوکه تصیبه و العثره تدمیه و الرمضاء تحرفه فکیف اذا کان بین طابقین من نار... ایّها الیفن الکبیر الذی قد لهزه القتیر کیف انت اذا التحمت اطواق النار بعظام الاعناق، و نشبت الجوامع حتّی اکلت لحوم السّواعد فالله الله، معشر العباد، و انتم سالمون فی الصّحه قبل السّقم، و فی الفسحه قبل الضیق، فاسعوا فی فکاک رقابکم من قبل ان تغلق رهائنها، اسهروا عیونکم، و اضمروا بطونکم، و استعملوا اقدامکم، و انفقوا اموالکم، و خذوا من اجسادکم فجودا بها علی انفسکم و لا تبخلوا بها عنها، فقد قال الله سبحانه: «ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و قال تعالی: «من ذاالّذی یقرض الله قرضا حسنا فیضا عفه له و له اجر کریم»[7]. یعنی: بدانید که برای این پوست نازک بدن شما صبر و شکیبائی بر آتش نیست بنابراین به خودتان رحم کنید و شما خودتان را در دنیا بوسیله مصیبتها و سختیها آزموده اید. ایا دیده اید که یکی از شما چگونه از خاری که ببدن او فرو می رود چگونه ناله و اظهار درد می کند؟ و از یک لغزیدن کوچکی که چند قطره خون از بدن او می آید و از ریگ گرم بیابان که بدن او را می سوزاند چگونه بیتاب می شود؟ پس چه حالتی خواهد داشت آن وقتی که میان دو طبقه از آتش جهنم باشد؟... ای پیر سالخورده که ناتوانی و ضعف دوران پیری او را فراگرفته است! چگونه خواهی بود هنگامی که طوقهای آتشین به استخوانهای گردنت فرونشسته و غل و زنجیزهای آتشین بر بازوها فرورفته حتی گوشتهای آنرا خورده باشد. ای بندگان خدا، از خدا بترسید از خدا بترسید در حال تندرستی پیش از آنکه مریض شوید در وسعت و رفاه پیش از آنکه در سختی و تنگی قرار بگیرید در آزاد کردن خودتان از آتش دورخ پیش از آنکه در گرو آن قرار بگیرد بکوشید چشمهای خود را بیدار نگاه بدارید و با گرفتن روزه بدنهای خود را به زحمت بیاندازید و گامهای خود را در راه نیکی و صلاح استوار بدارید و اموال خود را در راه خدا انفاق کنید و بدنهای خود را فدای جانهای خود نمائید (درراه تهذیب نفس و تزکیه روح به بدنهای خود رنج و زحمت بدهید) و در این کار هرگز: بخل نورزید که خداوند متعال فرموده است: «ان تنصرو الله ینصرکم و یثبّت اقدامکم»[8] یعنی اگر خدا را یاری کنید خدا نیز شما را یاری خواهد کرد و گامهای شما را استوار خواهد کرد و نیز فرموده است. «من ذاالّذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له و له اجر کریم»[9]. کیست که بخداوند وام بدهد، وام نیکوئی که خداوند چندین برابر آن باو عنایت می کند و برای او پاداش بزرگی مقرر داشته است. و بالأخره در این کتاب بزرگ نیز از این قبیل نمونه ها بسیار است و اکنون باین اندازه اکتفا می گردد. تا با توفیق خداوند متعال این بحث تکمیل شود. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 76 |