تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,316 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,267 |
حسن ظن به خدایتعالی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 79، تیر 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«تجلی عرفان از مناجات ماه شعبان» قسمت دوازدهم آیت الله محمدی گیلانی حسن ظن به خدایتعالی فراز چشمگیر حسن ظن بالله تعالی. باب «حسن ظن بالله عزوجل» در اصول کافی و نقل بعضی از روایات آن. هر آفریده ای بمقتضای نفع یا ضرری که در آن است، در معرض دعوای ربوبیت از برای خویش است، و نیازمندان اکثرا با دیده استقلال در آن می نگرند، و بر این اساس، کثیریاز اشیاء مانند ملائکه و کواکب و احجار و اشجار و جن و انس مورد پرستش واقع شده اند. نهی قرآن از مطلق شرک در عبادت، و امر بعبادت مستخلص گردیده از ایادی ربوبیت اکوان، عبّاد اموال و عبّاد رجال، و عبد خویشتن، بهترین شرکاء خداوند متعال است! دشواری در تحصیل اخلاص، اعتماد بر عمل را متزلزل می سازد، بلکه تحصیل اخلاص هم منشأ حقی بر خدای تعالی نمی شود. یگانه تکیه گاه وثیق حسن ظنّ یعنی اعتقاد خیر به خداوند منّان است. حدیث: «انا عند ظنّ عبدی المؤمن بی ان خیراً فخیراً و ان شراً فشرّاً» حسن ظن بالله پایه اساسی بسیاری از مقامات معرفت است، حسن ظنّ به خدای تعالی احیاناً منشأ الهام غیبی و امداد الهی می شود. قصه مادر موسی (ع)، گذاشتن موسی را در تابوت و بدست امواج دریا سپردن، در آینه این عمل، سواد عین توکل و نقطه دائره تفویض و سویداء قلب تسلیم و اشرات ابروان رضا و قامت استوار طمأنینه نمایان است. قوله: «الهی ان کان صغر فی جنب طاعتک عملی فقد کبر فی جنب رجائک املی، الهی کیف انقلب من عندک بالخیبه محروماً و قد کان حسن ظنّی بجودک ان تقلبنی بالنّجاه مرحوماً، الهی و قد افنیت عمری فی شرّه السّهو عنک و ابلیت شبابی فی سکره التّباعد منک؛ الهی فلم استیقظ ایّام اغتراری بک و رکونی الی سبیل سخطک، الهی و انا عبدک و ابن عبدک قائم بین یدیک متوسّل بکرمک الیک، الهی انا عبد اتنصّل الیک ممّا کنت اوجهک به من قلّه استحیائی من نظرک و اطلب العفو منک اذا العفو نعت لکرمک». الهی اگر در کنار طاعتت، عملم ناچیز است؛ در کنار امیدواری بکرمت، آرزویم بزرگ است. الهی چگونه از آستان جودت، تهی دست و محروم برمی گردم در صورتی که حسن ظن من به جودت این بوده که برمن خواهی رحمت آورد، و مقرون به نجاتم بر می گردانی؟ الهی در حالی که عمرم را در تیره روزی غفلت از تو تباه نمودم، و دوران جوانیم را درمستی دوری از تو فرسوده ساختم، در ایامی که مغرور پرده پوشی تو بودم و در راه غضب تو گام بر می داشتم بیدار نگشتم، ای خدا هم اکنون من آن عبد فرزند عبد توام که در پیشگاه تو ایستاده، و کرم عمیمت را وسیله بازیافتن درحوزه بخشایشت قرار داده ام، الهی من عبدی هستم که بآستانت جهت عذرخواهی از کردارهای زشتی که ناشی از کم حیائیم در محضرت بود، آمده ام، و از درگاهت خواستار عفوم، چه عفو و گذشت از اوصاف کرم تو است. حسن ظن بالله تعالی حسن ظن بجود و رحمت باریتعالی چنانکه می بینید مورد استناد نجات و رهائی از خواری تهیدستی و حرمان واقع شده است و دعا کننده عارف، حرمان و نومیدی را با وجود حسن ظن به خدایتعالی، در تعبیری بظاهر استفهام انکاری، تا عدم آباد امتناع رانده است. امام المحدثین شیخ کلینی «قدس سره» بابی دراصول کافی شریف به عنوان «حسن الظن بالله عزوجل» افتتاح و روایاتی از عترت رسول الله صلوات الله علیه و علیهم در آن آورده اند که بعضی از آنها را ذکر می کنم، سپس در تبیین آن وارد می شویم: جناب کلینی از امام باقر علیه السلام نقل میس کند که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند که خداوند متعال می فرماید: «لا یتّکل العاملون علی أعمالهم التی یعملونها لثوابی، فانهم لواجتهدوا و أتعبوا أنفسهم –اعمارهم- فی عبادتی کانوا مقصرین غیر بالغین فی عبادتهم کنه عبادتی فیما یطلبون عندی من کرامتی و النعیم فی جناتی و رفیع الدرجات العلی فی جواری ولکن برحمتی فلیثقوا و فضلی فلیرجوا والی حسن الظّن بی فلیطمئنوا فانّ رحمتی عند ذلک تدرکهم، و منی یبلغهم رضوانی، و مغفرتی تلبسهم عفوی، فانی انا الله الرحمن الرحیم و بذلک تسمّیت»[1]«عابدان و پارسیان بر اعمالشان که به انگیزه پاداشم انجام می دهند، تکیه نکنند، زیرا اگر همه کوششها و رنجها و عمرهایشان را در پای عبادتم بریزند، در عبادتشان مقصرند، و به کنه عبادتم در آنچه که از کرامتم و نعمتهای بهشتم و درجات رفیعه و عالیه در جوارم می طلبندت، نمی رسند، ولی برحمتم اعتماد کنند، و به فضل و احسانم امیدوار شوند و به حسن ظنّ بمن بیارامند؛ در این هنگام است که رحمتم آنان را در می یابد، و بخشایشم رضاء مرا به آنان می رساند، و مغفرتم، جامه عفوم را در انداشان می پوشاند، زیرا فقط من ارحم الرّراحمینم و به این وصف نامگزاری شده ام». و از امام رضا علیه السلام روایت می کند که فرمودند: «أحسن الظّنّ بالله فان الله عزوجل یقول: انا عند ظن عبدی المؤمن بی، ان خیراً فخیراً و ان شراً فشراً».[2] «گمان نیک به خداوند متعال داشته باش زیرا خدای عزوجل می فرماید: من در کنار گمانی که بنده مؤمنم به من دارد می باشم؛ اگر گمان وی به من، نیک و خیر است، نیکی و خیر می بیند، و اگر گمان وی به من، شر و بدی است، شر و بدی خواهد دید». و از سفیان بن عیینه نقل می کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمودند: «حسن ظن به خدای متعال این است که امیدوار نباشی مگر به خدای تعالی، و همی نداشته باشی مگر از گناه خود»[3] تبیین حسن ظن بالله و اما تبیین «حسن ظن بالله» و چگونگی نجات از مذلت تهیدستی و حرمان در بازار بحقیقت بوسیله این سکه صاحب عیار: «حسن ظن وثقه بالله تعالی» با درک این مقدمه است. هر آفریده ای را درج هان طبیعت می نگرید، در معرض دعوای ربوبیت از برای خویش است، زیرا هیچ مخلوقی در سرای طبیعت نیست مگر آنکه دوری، نفعی یا ضرری بودیعت نهاده شد است و بنحوی مظهر اسم شریف «نافع» یا «ضار» است و بهمین مقداری که در آن، از این صفت بودیعت نهاده شده، و چند صباحی عاریت دار این نعمت الهی گردیده، و کرنش و تذلل اکثر خلق را به خود جلب می نماید و حتی انسان که اشرف مخلوقات است می بینید چگونه محتاج به آشامیدن داروئی می شود که طبعاً از آن نفرت دارد و اکثراً آن را در سودمندی و شفاء با دیده استقلال می نگرند. و هر آفریده ای در این نشأه جسمانی با این نعت ربوبی، برخی از نیازمندیهای نیازمندان را برآورده و نیایشهای فطری آنها را اجابت می نماید و بر این اساس است که بسیاری از موجودات امکانی (مانند فرشتگان و ستارگان و افلاک و احجار و اشجار و برخی از حیوانهای بی زبان و جن و انس) مورد پرستش واقع شده اند، و هر یک معبود طائفه ای از نوع آدمی گردیده اند، و مآلا از صراط مستقیم سعادت حقیقی که «لقائ الله تعالی» است گم گشته اند و برای ابد از لقاء الله محروم گردیده و در جهنم بعد گرفتار شده اند. و چون پروردگار متعال که این نعت ربوبی «نفع و ضرر» را در مخلوقات به امانت سپرده، می دانست، نیازمندی را که در نفوس مردم سرشته اند، آنها را به بهره گیری از این ودایع سوق می دهد، هشدار داده اند: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احداً»[4]. هرکس که طالب سعادت حقیق و امیدوار به لقاء پروردگارش هست،باید عمل صالح انجام دهد، عملی که در آن شایبه ای از فساد نباشد، و در عبادت پروردگارش، احدی را شریک نگرداند». لفظ «أحد» که به دنبال نفی واقع می شود، مفید استغراق است، یعنی همه چیز (از دوی العقول و غیر آنها) را در برگفته و مشمول حکم نفی می نماید و در آیه فوق این معنا به خوبی روشن است یعنی: هیچ یک از اشیاء (اعم از عاقل و غیرعاقل) را شریک عبادت پروردگار ننماید، و همین معنا مضمون آیه: «و ما امروا الا لیعبدوالله مخلصین له الدین»[5] و آیه: «ألا لله الدین الخالص»[6] یعنی: دین مستخلص گردیده و از ایادی ربوبیت اکوان و آفریدگان، مطلوب خداوند متعال است و حاجتمند در جلب منافع و دفع مضار باید فقط به سوی حضرتش التجاء آورد بدون آنکه سببی را تعیین کند، زیرا همه اسباب را محدود آفریده است و در حیطه قدرت نامتناهی او است که این اسباب معروفه را نابود کند و اسباب نوینی پدید آورد و او تبارک و تعالی قاهر و غالب مطلق است و در قضائ حاجات محتاجین، مغلوب سبب مخصوصی نیست و «ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدراً»[7]. و همین است معنای اخلاص عملو دین خالص که انحراف از آن، ضلال و سقوط در هاویه شرک است، و همانطور که گفتیم: واقع شدن اشیائ و اکوان در معرض ربوبیت فرقی در بین آنها نیست زیرا می شود که «اصناف مختلف» اموال در معرض ربوبیت قرار گیرند چنانکه از صیحج بخاری از روسل الله صلی الله عیه و آله روایت شده که فرمودند: «تعس عبدالدینار، تعس عبدالدرهم،نعس عبدالقطیفه، تعس عبدالخمیصه،تعسوانتکس و اذاشیک فلا انتغش»: «هلاک باد بنده دینار درهم، هلاک باد بنده حوله، هلاک باد بنده جامه، هلاک و سرنگون باد و چون خار به پایش رود هرگز خارجش نسازد». و از آن سرور است که فرمودند: «الشرک فی هذه الأمه أخفی من دبیب النمل». چنانکه ممکن است «اصناف مختلف» رجال در معرض ربوبیت قرار گیرند. و جناب کلینی قدس سره از ابی بصیر نقل می کند که گفت: «سألت أباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل: [اتّخذوا احبارهم و رهباتهم اربابا من دون الله] فقال: اما والله ما دعوهم الی عباده انفسهم ولو دعوهم الی عباده انفسه لما اجابوهم، ولکن احلوا لهم حراما و حرموا علیهم حلالاً فعبدوهم من حیث لا یشعرون»:[8]. «از امام صادق علیهالسلام از کلام الهی [اهل کتاب، علماء و پارسایانشان را پروردگارهایی خیر خدای تعالی اتخاذ نمودند] پرسیدم، امام علیه السلام در پاسخم فرمودند: هان! بخدا سوگند که علماء و زهاد، آنان را به عبادت خودشان دعوت نکردند. و بر فرض که دعوت می کردند، آنان اجابت نمی نمودند، بلکه مقصود از ربوبیت آنان، این است که اموری را حلال و اموری را بهوای خویش برآنان حرام می کردند و آنان نیز کورکورانه اطاعت می نمودند و بطور ناخودآگاه، آنان را می پرستیدند». و همین مضمون از طریق اهل سنت از عدی بن حاتم طایی نقل شده در هنگامی که برای تشرف به اسلام خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید می گوید که آن حضرت جهت تعریض به من،آیه را تلاوت می فرمود: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم...» من عرض کردم که ما آنان را پرستش نمی کردیم، فرمودند: «الیس یحرمون ما احل الله فتحرمونه و یحلّون ما حرم الله فتحلّونه؟ قلت: بلی، قال قتلک عبادتهم». و حتی ممکن است نفس خود را در معرض ربوبیت قرار دهد و آن را در کمالات و مکارم اخلاق و عبادات خویش مستقل پندارد، و العیاذ بالله بدینوسیله بر خدای تعالی منت گذارد و بهمین خودپرستی، قرآن مجید اشارت می فرماید: «یمنون علیک أن أسلموا قل لا تمنّوا علیّ اسلامکم بل الله بمن علیکم ان هداکم للإیمان ان کنتم صادقین»[9] - بر تو منت می گذارند که اسلام آورده اند، بگو اسلامتان را بر من منت منهید، بلکه خداوند متعال بر شما منت می گذارد که شما را به سوی ایمان هدایت فرموده، اگر راستگو باشید. و بسا که مخلصین در عبادات که اعمالشان از ربوبیت اکوان مستخلص گردیده، ناخودآگاه در اخلاصشان به خودپرستی مبتلا می شوند و خویشتن را در نعمت اخلاص مستقل می بینند و معاذالله بر خدای تعالی به این پندار منت می گذارند، و رؤیت اخلاص به این کیفیت، شرک است. و با این محاسبه، مخلص چنانی همانند عباد اموال و رجال از قذارت شرک مبرا نیست و بدیهی است که عمل شرک آلود بهر کیفیتی که باشد منشأ قرب الی اله تعالی نیست چنانکه در ذیل آیه «و لا یشرک بعباده ربه احدا» توضیح دادیم. و در حدیث قدسی که هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل می کند همین واقعیت با بیای لطیف نمودار است: «یقول الله عزوجل: انا خیر شریک فمن عمل لی و لغیری فهو لمن عمل له غیری»[10] خدای عزوجل می فرماید: من بهترنی شریکم، پس هرکس عملی را برای من و غیر من انجام دهد، آن عمل تماماً از آن غیر من است که برایش انجام گرفته. پس با این همه دشواری که در تحصیل اخلاص است، چگونه می توان بر عمل اعتماد نمود؟! و بر فرض تحصیل اخلاص و رهایی از معبودیت اکوان و ربوبیت نفس، عامل اخلاصمند چه حقی بر خدای تعالی دارد؟ و چطور می تواند عبادات خالص خویش را ثمن معامله کرامه الله تعالی و درجات عالیه در جوارش قرار دهد؟ مگر نه این است که عامل و عمل و اخلاص و همه مبادی عاداتش، ملک خدای منان است؟ پس تکیه بر اعمال، نوعی خود فریبی است، بلی تکیه گاه وثیق فقط، حسن ظن یعنی اعقتاد خیر بخداوند عزوجل و اینکه فقط حضرتش جواد مطلق و ارحم الراحمین است، و این گونه حسن ظن بالله تعالی که با جان مؤمن، متحد شود، تردیدی نیست که نفس وی، قابل تام برای رحمت و فضل الهی می گردد، و خدای تعالی که فاعل تام است، رحمت و فضل خویش را بی دریغ به او افاضه می فرماید و بقدر تقاضایش، جود و انعامش را به وی عرضه نموده و سرشار از مواهب خویش می گرداند، و اگر – العیاذ بالله- سوء ظن به خداوند متعال دارد، قابلیت وی ناقص است و طبعا از پذیرش عنایات الهی اباء خواهد داشت و حدیثی که از امام رضا علیه السلام نقل نمودیم، گویای همین واقعیت است: «ان الله عزوجل یقول: انا عند ظن عبدی المؤمن بی ان خیراً فخیراً و ان شرّاً فشرّاً». حسن ظن به خداوند عزوجل و اعتقاد خیر به حضرتش پایه اساسی بسیاری از مقامات معرفت است و اهل تدبر می دانند که زیربانی اصلی مقامات توکل و تسلیم و تفویض و طمأنینه و نظائر اینها، همانا حسن اعتقاد به خداوند تبارک و تعالی است، و حسن ظن بالله تعالی که ملازم با وثق برحمت و عنایت او است، احیاناً منشأ الهام غیبی و تأیید و امداد الهی می شود، و راه خروج از مهالک را ارائه می دهد، و قصه مادر موسای کلیم علی نبینا و آله و علیه السلام شاهدی روشن و صادق بر این دعوی است: «اذ اوحینا الی أمک ما یوحی، أن اقذ فیه فی التابوت فاقذ فیه فی الیمّ فلیقه الیمّ بالسّاحل یأخذه عدوّ لی و عدو له»[11]. حسن ظن به خداوند متعال، پایه اساسی جهت الهام در قلب سلیم و شریف این بانوی مکرمه بوده که چگونه خود و نوزاد و خاندان خویش را از مهلکه طغیان فرعون رهایی بخشد و با وثوق تام منبعث از اعتقاد نیک به خدای منان، نوزداش را در تابوت بگذارد و به پیروی از الهام الهی به کام امواج دریا بسپارد، و لعمرک ایها القاری، در آینه این عمل که رشحه ای از چشمه زلال اعتقاد نیک به پروردگار منان است، سواد عین توکل و نقطه دائره تفویض و سویداء قلب تسلیم و اشارات ابروان رضا و قامت استوار طمأنینه را می توان مشاهده کرد اما «لمن کان له قلب اوالقی السمع و هو شهید» و نتیجه بحث آنکه صاحبان حسن ظن به خدای عزوجل او اعتقاد خیر به حضرتش، در کمال انبساط می توانند با ندبه و لابه عرض کنند: «الهی کیف انقلب من عندک بالخیبه محروما و قد کان حسن ظنی بجودک ان تقلبین بالنجاه مرحوماً»! ادامه دارد بلاهای جدید امام رضا«ع»: «کلما احدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعملون احدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون». (کافی – ج2- ص275) هر وقت مردم گناهان تازه ای را مرتکب گردند، خداوند آنان را به بلاهای تازه ای دچار می نماید.
[1] - کافی – ج2- ص71. [2] - کافی – ج2- ص72 [3] - کافی – ج2- ص72. [4] - سوره کهف – آیه110. [5] - سوره بینه – آیه 5. [6] - سوره زمر- آیه 3. [7] - سوره طلاق – آیه 3. [8] - اصول کافی – ج2 ص398. [9] - سوره حجرات، آیه 71. [10] - خبر هشتم از باب 12 از ابواب مقدمات عبادات از کتاب وسائل الشیعه. [11] - سوره طه- آیه 38و 39. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 240 |