تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,438 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,380 |
از تقوی جدا نشوید | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 80، مرداد 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
درسهائی از نهج البلاغه از تقوی جدا نشوید آیة الله العظمی منتظری أیقظوا بها نومکم، و اقطعوا بها یومکم، وأشعروها قلوبکم، وارحضوابها ذنوبکم، وداووا بها الأسقام، و بادروا بها الحمام، واعتبروا بمن اضاعها، و لایعتبرن بکم من أطاعها. بحث پیرامون خطبه 233 نهج البلاعه با ترجمه فیض الاسلام یا خطبه 191 یا شرح محمد عبده بود. در قسمتهایی که گذشت، پیرامون تقوی و اینکه آن سرمایه ای است برای انسانها هم در دنیا و هم در آخرت، مطالبی را عرضه داشتیم و اینک مطالبی را در ادامه توصیف حضرت از تقوی بیان می کنیم: «ایقضوا بها نومکم و اقطعوا بها یومکم» بوسیله تقوی خوابتان را به بیداری مبدل کنید و با تقوی روزتان را به شب برسانید. بوسیله تقوی روزها را بگذرانید همواره انسان باید در حال تقوی باشد و تقوی تنها عاملی است که می تواند پردههای غفلت و فراموشی را از جلو دیدگان ما بردارد و ما را بیدار و هشیار کند. در اینجا که حضرت میفرماید: بوسیله تقوی از خواب بیدار شوید، این جمله دو احتمال در آن میرود، یک احتمال این است که: اشخاصی که دارای تقوی نیستند، خوابند گرچه به صورت ظاهر بیدار هستند اما بیگمان کسی که از عاقبت کار غفلت دارد و آینده تاریک خود را نمیبیند و با خوشگذرانی و فساد در دنیا از مرگ و عالم برزخ و روز رستاخیز و بهشت و جهنم غافل است، این انسان بیدار نیست و اینجا حضرت شاید بخواهد به چنین افرادی بفرماید که از خواب غفلت بیدار شوید، و این خطاب متوجه تمام اهل دنیا است که گرفتار دنیا هستند و ماهم گرفتارش هستیم، و باید از این خواب غفلت بیدار شویم و قدری به آخرت و روز جزا بیندیشیم. احتمال دیگر این است که مراد از خواب، همان خواب حقیقی یعنی خواب شب باشد، شاید حضرت میخواهد بفرماید: شب را تاصبح یکسره نخوابید بلکه نیمههای شب یا آخرهای شب از خواب راحت بیدار شوید و خدای خود راز و نیاز کنید و اهل عبادت و نماز شب و تهجد و مناجات باشید. در قرآن راجع به پرهیزکاران میفرماید: «وبالأسحارهم یستغفرون» بندگان خدا در دلهای شب استغفار و طلب آمرزش میکنند و در آیه 16 از سوره سجده میفرماید: «تتجافی جنوبهم عن المضاجع» مؤمنان با تقوی پهلوهایشان از بسترهای خواب دوری می جوید؛ کنایه از اینکه نیمههای شب برای نماز شب و مناجات با پروردگار خویش، در شیرینترین لحظات خواب و اسایش، از خواب برمیخیزند و به دعا و نیایش و نماز میپردازند. تقوی در محیط کار در هر صورت حضرت میخواهند بفرماید: باید همیشه بیاد خدا بود و همیشه لباس تقوی را دربرداشت، روزها را با تقوی بگذرانید و قطع کنید یعنی صبح تا شب تقوی داشته باشید. شاید برخی از افراد خیال کنند تقوی به این است که برویم در گوشه مسجدی بخزیم و نماز بخوانیم و ذکر و ورد بگوئیم و وقتی به بازار، اداره و کارخانه آمدیم، دیگر هر کاری را می خواهیم انجام بدهیم، چون شب را مثلا به عبادت گذراندهایم، دیگر در بازار هر گرانفروشی بکنیم. یا در محیط اداره، هر اجحافی را در حق مراجعه کنندگان روا داریم یا در کارخانه هر بلایی را بر سر کارگر بیچاره بیاوریم. مورد بازخواست قرار نمیگیریم!! این پنداشت باطل و غلطی است، انسان باید در تمام احوال خدا را مد نظر قرا دهد و او را ناظر و حاضر بداند و تقوی را لحظه ای از یاد نبرد. جامعه اسلامی نیاز دارد به اینکه اداراتش منظم باشد، کارهای مردم به خوبی انجام پذیرد، من که کارمند دولت و حقوق بر جامعه هستم بایستی در حد توانم خدمت به جامع کنم و نیازهای جامعه را برطرف نمایم. بسی دیده شده است، مردم بیچاره پشت دربهای اطاق آقای رئیس یا آقای معاون یا اقای مدیر کل ساعتها میایستند و منتظر یک امضا هستند ولی بیتوجه به مشکلات مردم، سکرتر یا منشی مخصوص با یک کلمه «فردا بیائید!!» امیدهایشان را ناامید کرده و از خود میرانند، اینها اگر تقوای الهی داشته باشند باید ملاحظه کنند یک بیچاره ای که کارش را کنار گذاشته با هزار امید از صبح تا شب به این اداره و آن اداره، این بخش و آن بخش مراجعه کرده، خسته و کوفته به درب اتاق مدیر کل آمده است و با یک امضا، حاجتش روا میشود، اگر جواب نفی به او داده شود، تقوا را کنار گذاشتهاند و دوری از تقوا، دوری از رحمت الهی میآورد وای بسا در روز جزا به او جواب نفی داده شود. گواینکه چه لطمههای جبران ناپذیری بر آن فرد وارد میشود و این لطمهها در دراز مدت، جامعه را به بدبختی و یا خدای نخواسته سقوط میکشاند. و این بزرگترین خیانت به جامعه است. بوروکراسی بدور از تقوی است من توصیه میکنم به برادران و خواهرانی که در ادارات هستند که برای رضای خدا خودشان را همگام انقلاب کنند، و همپای انقلاب اسلامی پیش بروند و حال که به همت ملت بزرگ ایران، یک انقلاب اساسی از نظر سیاسی در ایران برپا شده است، به همت خود کارکنان دولت، یک انقلاب اداری هم برپا شود و این بوروکراسی و کاغذبازی و سرگردان کردن مردم خاتمه پذیرد. این کاغذ بازی که متأسفانه به صورت یک کابوس وحشتناک برای مردم درآمده و در تمام ادارات دولتی و حتی نهادهای انقلابی به نحو گستردهای نفوذ کرده است، یکی از بدترین و مبتذلترین میراثهای زمان طاغوت استکه باید هر چه زودتر و بیمعطلی، به دور ریخته شود و ساحت مقدس انقلاب ما از این آلودگی پاک گردد. بیائید برای رضای خدا به این مردم پابرهنه مستضعف خدمت کنید که این یکی از درجات والای عبادت است. عبادت فقط به این نیست که در سجد نماز بخوانید و شبها به مناجات بپردازید بلکه اگر پشت میز اداره، برای رضای خدا در کار مردم تسریع بکنید، عبادت کردهاید و اجر بسیاری برای شما خواهد بود. درباره دادگاهها و قضاوت که باید خیلی سادهتر و زودتر مسائل حل شود، نه اینکه پس از 22 سال نزاع زن و شوهر برای دادن شیر به نوزاد، تازه حکم صادر شود که این زن- مثلا- میتواند بچهاش را شیر بدهد! در زمان حضرت امیر علیهالسلام مگر این دستگاههای عظیم و ساختمانهای متعدد دادگستری بوده است؟! چرا نگاهی به زندگی پرمحتوای امیرالمؤمنین علیه السلام نمیکنیم که در مسجد کوفه، در یک اتاقکی که آن را دکة القضاء مینامیدند و هنوز هم اثرش باقی است، مینشستند و افراد میآمدند و شکایتها را مطرح میکردند و همانجا دو شاهد اگر بودند شهادت میدادند و اگر نبودند، قسم میدادند و قضایا را بزودی فیصله مینمودند و مشکلات مردم را حل و رفع میکردند؟! من باز هم از مسئولین عزیز تقاضا میکنم، اگر هم یکدفعه نمیتوانند، به تدریج این تشریفات اداری و کاغذ بازیها را کم کنند و به جای اضافه کردن میزهای ادارات، به کار مردم برسند، گروهها را بگشایند و مردم را از انقلاب- خدای نخواسته- ناراضی نکنند که عواقب بسیار وخیمی خواهد داشت. و در کوتاه سخن، تقوی فقط به این نیست که در مسجد بنشینی و دعا بخوانی و وقتی به اداره یا بازار رفتی، همه چیز را فراموش کنی. یک شخصی که یک عمر در اداره جنایت میکند، یا در بازار گرانفروشی و احتکار میکند، آن وقت شب بیست و سوم ماه رمضان بنا میکند «بک یا الله» گفتن و نماز خواندن، و خیال میکند همین «بک یا الله» او را روانه بهشت میسازد!!نه، چنین نیست، تقوی در همه حال باید قرین انسان باشد. آن کس که در پست نخستوزیری است یا در رأس یک وزارت است، آن کس که استاندار یا فرماندار است، آن کس که امام جمعه یا امام جماعت است، ان کس که در بازار مغازه دارد، آن کس که صاحب یک کارخانه است و آن کس که در اداره مشغول به کار است، همه باید تقوی را پیشه خود قرار دهند و در کارهایشان خدا و اسلام را مدنظر داشته باشند و خلاصه باید تمام اعمال و حرکات و سکنات و حتی سخن گفتنمان هم بر اساس حق و حقیقت و راستی و پرهیز از گناه باشد. پس تقوی یک کلمه است اما در آن تمام خوبیها و خیرها و اصلاحها و انجام واجبات و ترک محرمات و ادای حق خدا و ادای حق مردم نهفته است. «وأشعروا بها قلوبکم» صمیم دلتان را با تقوی آمیخته کنید. خلوص در کار، تقوی است در لغت عرب، شعار آن لباسی را گویند که زیرپوشیده میشود، چون لباس زیر با «مو» سر و کار دارد آن لذا آن را «شعار» میگویند، از باب اینکه شعار از شعر گرفته شده و شعر به معنای مو است و کلمه مقابل آن «دثار» است یعنی لباسی را که از رو میپوشند و لذا در قرآن میفرماید: «یا ایها المدثر» یعنی ای کسی که پتو یا عبا را بر خود پوشانیدهای. و اینجا که حضرت میفرمایند: «اشعروا بها قلوبکم» یعنی تقوی را تهدلتان ببرید و کنایه از این است که اگر کار خیری انجام میدهی در دلت هم قصدت برای خدا باشد و کاملا خلوص داشته باشی، نکند خدای نکرده کاری را از روی ریا انجام دهی که در آن حال بیارزش خواهد بود. «وارحضوا بها ذنوبکم» و گنانتان را با تقوی بشوئید گناهان گذشته را با تقوی و یاد خدا بشوئید. رحض به معنای شستن است و اینکه در زبان عربی به دستشویی، مرحاض میگویند، یعنی مکان شستشو پس «ارحضوا بها ذنوبکم» یعنی بوسیله تقوی گناهان خود را شستشو دهید و بزدائید. «وداووا بها الأسقام». و بیماریها را با آن مداوا کنید. درمان بیماریها با تقوی دردهای باطنتان را بوسیله تقوی مداوا و معالجه نمائید. اگر اهل کینهتوزی هستی، اگر خودخواه و خودپسندی، اگر هوای نفس داری، اگر تکبر و غرور و عجب در تو پیدا شده و اگر هر مرض درونی داری، تنها دارویت تقوی است، هر چه زودتر خود را تقوی مداوا کن و نگذار عجب و خودخواهی بیش از این یقهات را بچسبد. آیا میدانی که شیطان، برای خدا صدها سال عبادت میکرد و نماز میخواند و آن چیزی که او را از درگاه الهی راند و مطرود و منفور و ملعون درگاه قدس ربوبیت قرار داد، همین خودخواهی و عجب بود. این خودخواهی بود که حاضر نشد در برابر آدم سرتسلیم فرود آورد و در مقابل خدا ایستاد و گفت: تو مرا از آتش آفریدی و او را از خاک ومن چگونه برای او سجده کنم و زیر بار او بروم؟! و همین خودخواهی باعث شد که شیطان ملعون ابدی گردد و برای همیشه درهای رحمت الهی بر رویش بسته شد. پس هر چه زودتر بیائیم این دردهای خطرناک را با تقوی معالجه کنیم. با تقوی بر مرگ پیشی بگیرید هرگز به جوانیت مغرور مباش و خودت را گول نزن که بگویی امروز چون جوانم، بگذار مدتی گناه کنم، لذت از زندگی ببرم و فردا که پیر شدم و ناتوان، آنگاه توبه خواهم کرد!! مگر تو سند از عزرائیل گرفتهای که هشتاد یا نود سال عمر میکنی؟! اگر میخواهی توبه کنی، اگر میخواهی اهل تقوی و پرهیزکاری باشی، هر چه زودتر توبه کن، و پیش از فرا رسیدن مرگ، با تقوی بر آن سبقت و پیشی بگیر. مرگ هر لحظه ممکن است فرا رسد و هیچ تضمینی نداری که به ا ندازه یک بهم زدن پلکهای چشم، بیشتر زنده باشی، پس نگذار مرگ بر تو سبقت گیرد و تو از قافله بهشتیان عقب افتی، خود زودتر دست به کار شور و توبه را پیشه کن، تقوی را در بر گیرد و بر مرگ پیشی بگیر. در امالی صدوق، روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمود: هنگامی که آیه توبه نازل شد «والذین اذا فعلوا فاحشة اوظلموا انفسهم ذکراالله فاستغفروا لذنوبهم» ابلیس بر فراز کوهی در مکه که آن را «ثویر» مینامند بالا رفت و با صدای بلند فرزندان خود را فراخواند، فورا عفریتها و بچه شیطانها جمع شدند و گفتند: ای سرور ما! چه شده است که ما را صدا میزنی و اینقدر مضطربی؟! ابلیس گفت: این آیه نازل شده است، کیست که در برابرش قد علم کند؟ (یعنی این آیه کار ما را زار میکند چرا که خداوند به گنهکاران اطمینان داده است که اگر پس از ارتکاب هر گناه و معصیتی، توبه کنند و پشیمان شوند، آنها را خواهد آمرزید و قلم عفو بر گناهانشان خواهد کشید). یکی از نوچههای ابلیس بلند شد و گفت: من میتوانم! پاسخ داد: تو قدرتش را نداری، دیگری بلند شد، باز هم او را سرجایش نشاند و گفت تو نمی توانی. در این حال وسواس خناس- که نام یکی از فرزندان ابلیس است. بلند شد و گفت: وکالت را به من بده و اینکار مه را به من واگذار. ابلیس گفت: چه کار میتوانی بکنی؟ خناس گفت: به آنها وعده میدهم و آرزویشان را طولانی می کنم تا اینکه دست به گناه بزنند و هر وقت مرتکب گناه شدند، استغفار کردن را از یادشان میبرم. ابلیس خوشحال شد و گفت: حقا که تو خوب به داد من میرسی و این وکالت را تا قیام قیامت به او سپرد. و اصلا خناس یعنی تأخیرانداز، و این خناس فعلا مشغول کار است که هر وقت ما گناهی بکنیم، به ما وعده بدهد که ای بابا! هنوز دیر نشده است، تو جوانی، سالهای دیگری باید زنده باشی و عیش و نوشت برقرار باشد، ان شاء الله سه سال دیگر یا چهار سال دیگر به مکه میروی و آنجا کنار خانه خدا، توبه میکنی؟! الآن عجله نکن و از این لذتها نگذر که فردا وقتی پا به سن پیری گذاشتی برای این کارها توان نداری و آن وقت میتوانی به مسجد بروی، به حرم بروی و خلاصه توبه کنی و طلب آمرزش!! ولی ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد، آن وقت دیگر کار از کار گذشته و توبه و پشیمانی هیچ سودی ندارد. مگر ما تضمینی داریم که چند سال یا حتی چند لحظه دیگر زنده بمانیم؟ مگر این مرگ نیست که روزانه گریبانگیر پیرها و جوانها و سالمها و بیمارها است؟ مگر این گرگ اجل نیست که یکایک از این گله میبرد، پس چرا این گله به آسودگی میچرد و به فکر نیست؟ پس عزیزان من، برادران و خواهران من، بیائید به فکر خود باشیم و از همین الآن تصمیم بگیریم که این چند روزه دنیا را به گناه سپری نکنیم و با توبه و تقوی به پیشواز مرگ و عالم برزخ برویم و بر آن سبقت بگیریم که یک وقت اگر رسید، پشیمان نباشیم و سیهروی به ملاقات خداوند نرویم. «واعتبروا بمن أضاعها و لا یعتبرن بکم من اطاعها». و از کاسنیکه تقوی را ضایع کردند عبرت بگیرید و مبادا آیندگانی که به آن روی آوردهاند، از گذشته شما عبرت بگیرند. از گذشته دیگران عبرت بگیرید افراد زیادی از گذشتگان میتوانستند از این تقوی و سرمایه جاودانی استفاده کنند، از اموالشان به نفع اسلام بهره ببرند، از ریاست و منصبشان به نفع اسلام و قرآن بهره بگیرند، از قدرت و نفوذشان به نفع مسلمین استفاده کنند، از زبان و قلمشان بهره ببرند ولی اینکار را نکردند و تقوی را ضایع کردند تا مرگ به سراغشان آمد و دستشان از دنیا کوتاه شد، الآن شما از زندگی آنان عبرت بگیرید یعنی کوشش کن تو مانند گذشتگان که تقوی را ضایع کردند نباشی، نکند خدای نخواسته بیتوبه و تقوی از دنیا بروی تا آیندگان و آنان که تقوی را پیشه خود خواهند کرد و از آن پیروی خواهند نمود، از زندگی ننگین تو عبرت بگیرند. تو از گذشتگان عبرت بگیر، ببین که چسان هزاران دوست و فامیل داشتی و همه از دنیا رفتند و بسیاری از آنان متأسفانه با اینکه ثروت داشتند، قدرت و توان داشتند مال و منال و منصب و جاه داشتند، با این حال خدمتی به اسلام و مسلمین نکردند و تقوی را ضایع کردند و تو آنها را میشناسی یا درباره آنها مطالبی را در تاریخ خواندهای، پس تو مانند آنان نباش و نگذار پس از تو، آنها که میآیند و با تقوی سروکار دارند، از زندگی تو عبرت بگیرند، تو از گذشتگان عبرت بگیر و به یاد خدا همواره صبحها را به شب و شب را به صبح برسان و نگذار زندگیت برای دیگران عبرت باشد. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 106 |