تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,264 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,174 |
سوء خلق | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 81، شهریور 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مدیریت اسلامی «شرح صدر» قسمت هشتم حجة الاسلام و المسلمین ری شهری سوء خلق در قسمت گذشته از این بحث توضیح داده شد که مدیر باید برای افراد تحت مسئولیت خود جاذبه داشته باشد تا بتواند آنها را خوب بکار گیرد و جاذبه داشتن مدیر بستگی تام به حسن خلق به معنای خوش برخورد بودن او دارد، اینک ادامه بحث: زیانهای سوء خلق در مدیریت کج خلقی جاذبه را از مدیر سلب می کند واو را در نظر افراد تحت مسئولیت خود فاقد ارزش و اعتبار می نماید و مدیریت تحمیلی، طبیعی است که تداوم نداشته باشد. در روایات اسلامی زیانهای سوء خلق در زندگی فردی و اجتماعی انسان بطور مبسوط مورد توجه قرار گرتفه است، فرازهای کوتاهی از این روایات که به بحث مدیریت اجتماعی مربوط می شود را ما در اینجا می آوریم: امام علی(ع) درباره زیانهای سوء خلق می فرماید: «سوء الخلق یوحش القریب و ینفر البعید».[1] بداخلاقی نزدیک را به وحشت می اندازد و برای دور نفرت می آورد. کج خلقی سبب می شود که نزدیکان و همکاران و همراهان از انسان وحشت کنند، و آنها که از او دورند با شنیدن اوصاف زشت فرد بدخو از او احساس نفرت نمایند. «سوء الخلق یوحش النفس و یرفع الأنس». بدخلقی موجب وحشت انسان و ذلیل شدن انس و دوستی می گردد. در این روایت امام بر این نکته تأکید می کند که نه تنها سوء خلق موجب وحشت و نفرت دیگران می گردد بلکه برای شخص بد اخلاق وحشت آفرین است، و شخص کج خلق به آنجا می رسد که از خود وحشت می کند و نفرت می نماید، بنابراین بگفته امام: «لا وحشة اوحش من سوء الخلق».[2] هیچ وحشتی هراسناکتر از بد خلقی نیست. شخص بد اخلاق نه تنها نمی تواند مدیریت اجتماعی داشته باشد بلکه برای خانواده خود نیز نمی تواند مدیر خوبی باشد و بگفته امام: «من ساء خلقه مله اهله».[3] کسی که اخلاقش بد باشد برای خانواده اش ملالت آفرین و رنج آور است. علاوه بر سوء خلق به معنای بدبرخورد بودن با دیگران صفات رذیله دیگری نیز هست که برای مدیریت اجتماعی زیانبار است، این صفات در برخی از روایات اسلامی در کنار سوء خلق و در برخی بطور مستقل مطرح شده و تأکید گردیده برای اینکه انسان برای همکاران و همراهان و نزدیکان خود جاذبه داشته باشد باید از این صفات اجتناب کند. این صفات عبارت از: اضطراب و بیقراری، کم صبری و بی حوصله گی و کسالت، خودبینی، بدگمانی و تجسس و تفحص از عیوب دیگران. امام صادق(ع) نقل می فرماید که لقمان به پسرش نصیحت می کرد که: «ایاک و الضجر، و سوء الخلق، و قلة الصبر فلا یستقیم علی هذه الخصال صاحب». پسرم از اضطراب و بیقراری، بدخلقی و کم صبری بپرهیز که با این صفات دوستی و مصاحبت هیچکس با تو تداوم نخواهد یافت. و از سفارشهای امام علی(ع) به فرزندش محمدبن حنفیه این بود که: «ایاک و العجب و سوء الخلق و قلة الصبر فإنه لایستقیم لک علی هذه الخصلا الثلاث صاحب و لا یزال لک علیها من الناس مجانب». از خودپسندی و بد خلقی و کم صبری اجتناب کن که با این اوصاف مصاحبت کسی با تو تداوم نخواهد یافت، و همیشه مردم از همکاری و همراهی تو اجتناب خواهند نمود. در روایت دیگری امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «و لا یغلبن علیک سوء الظن فإنه لا یدع بینک و بین خلیل صلحاً»[4] و نباید بدگمانی بر تو غلبه کند زیرا در اینصورت هیچگونه صلح و سازشی میان تو و دوستی باقی نخواهد ماند. و در روایاتی امام علی(ع) تأکید می نماید که برای تداوم دوستی و همکاری صمیمانه با دوستان، انسان باید از استقصاء و تحقیق و تدقیق در معایب و ضعفهای آنان اجتناب کند، متن کلام امام اینست: «الاستقصاء فرقة».[5] استقصاء، در معایب دیگران، جدائی از آنها است. «من استقصی علی صدیق انقطعت مودته»[6] کسی که در ضعفهای دوست خود پیوسته دقیق شود، پیوند دوستی او بریده می گردد. «من ناقش الاخوان قل صدیقه»[7] کسی که از برادران دینی خود سخت حساب کشی نماید دوستان او اندک خواهند بود. همانطور که ملاحظه می فرمائید این روایات موانع دوست یابی و نفوذ در دیگران را نشان می دهند و از آنجا که تداوم مدیریت در گرو جاذبه داشتن مدیر برای افراد تحت مسئولیت خویش است اجتناب از این موانع برای مدیریت اجتماعی یک ضرورت قطعی است. در پایان این قسمت از بحث به دو سؤال در این ارتباط باید پاسخ داد: سئوال اول اینست که خشونت و تندی از لوازم مدیریت است که زیرا اگر مدیر در مواردی که افراد تحت مدیریت او، درست کارهای محول شده به آنها را انجام ندهند با خشونت و تندی برخورد نکند نمی تواند مدیریت نماید،در اینصورت آیا حسن خلق با خشونت منافات ندارد؟ سئوال دوم اینست که مدیرهائی هستند بسیار بداخلاق و در عین حال موفق، بنابراین چگونه می گوئید شرط موفق بودن مدیر در مدیریت حسن خلق است؟ پاسخ سئوال اول اینست که تند برخورد کردن و خشونت بخرج دادن در برخورد یا تخلفات، به معنای بد برخورد کردن و کج خلقی نیست، ممکن است کسی تند برخورد کند ولی بد برخورد نکند، تندی و خشونت در برخورد با تخلفات قاطعیت است، و بد برخورد کردن با دیگران سوء خلق و اهانت است. قاطعیت اینست که وقتی مدیر تخلفی از افراد تحت مسئولیت خود می بیند به مقتضای تخلف او با او برخورد می کند و از توبیخ گرفته تا مجازاتهای بالاتر متخلف را کیفر می دهد، در مدیریت اسلامی قاطعیت مدیر توأم با اهانت و بدرفتاری نیست بلکه بعکس توأ با خوش روئی و اخلاق اسلامی است. نکته ای که در این رابطه قابل توجه است اینست که خشونت و تندی در برخورد با تخلفات اگر بخواهد ثمربخش باشد باید با قدری نرمش و انعطاف پذیری همراه گردد به عبارت دیگر همانطور که انعطاف پذیری مطلق برای مدیریت مضر است، خشونت مطلق نیز هر چند در مورد تخلفات باشد برای مدیریت خطرناک است، به عبارت دیگر نرمش مطلق و خشونت مطلق بصورت جداگانه سمی خطرناک برای مدیریت می باشند ولی اگر این دو سم با هم مخلوط گردند داروئی مفید و ارزنده برای اعمال مدیریت می گردند، اینست که امام علی(ع) به مالک اشتر توصیه می کند. «واخلط الشدة بضغث من اللین». یعنی اگر می خواهی قوی مدیریت کنی لازم است مقداری از شدت و قاطعیت را با قدری انعطاف پذیری و نرمش مخلوط کنی تا موفق باشی، بقول معروف «یکی به نعل و یکی به میخ» نه یکسره تندی و خشونت و نه یکپارچه نرمش و انعطاف، بلکه معجونی از هر دو. و اما پاسخ سئوال دوم که چرا افرادی در عین بدخلقی در مدیریت موفقند، باید گفت: همانطور که قبلاً توضیح داده شد حسن خلق در ارتباط با شرح صدر اسلامی و از لوازم مدیریت اسلامی است. بنابراین شرطیت حسن خلق در موفقیت مدیریت اسلامی با عدم شرطیت آن در مدیریت غیر اسلامی که با شرح صدر کفری همراه است منافات ندارد، بلکه در اینگونه مدیریتها حتی سوء خلق و استبداد احیاناً می تواند عامل موفقیت باشد هر چند بر این اساس مدیریت تداوم نخواهد یافت. و اما مسأله چهارم از مسائلی که در این بخش از بحث باید مورد بررسی قرار گیرد یعنی رابطه شرح صدر و حسن خلق، نیاز به توضیح زیادی ندارد زیرا صفات زشتی که مانع مدیریت اند عموماً محصول کم ظرفیتی و ضیق صدر هستند، افراد کم ظرفیت بی حوصله و کم صبرند، خود پسند هستند و زود عصبانی می شوند، آنها در مشکلات نمی توانند روحیه خود را حفظ کنند و خوشرو و خوش برخورد باشند، بعکس افراد با ظرفیت که پر حوصله، صبور و مقاوم، فروتن و متواضع اند و با خوشرویی از مشکلات استقبال می کنند. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 257 |