تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,186 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,109 |
گفته ها و نوشته ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 81، شهریور 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گفته ها و نوشته ها برای رضای خدا، جام زهر نوشیدن امام خمینی: «...قبول این مسئله (قوبل قطعنامه) برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم». با یاد تو جام زهر چون نوش کشند از کوی تو عاشقان بیهوش کشند بنمای بزاهدان، جمال رخ خویش تا غاشیه مهر تو بر دوش کشند «سنائی» آداب غسل! ابو منصور سجستانی را پرسیدند که: چون در صحرائی بر سر چشمه رسیم و خواهیم که غسلی بر آریم، روی به کدام سمت کنیم؟ گفت: به سمت جامه های خود، تا دزد نبرد! به صلحدوستی دشمن فریفته نشوید بطلمیوس را گفتند که امرای شام با وفور عداوت و کمال بغض، در غایت بیچارگی و مسکنت به اظهار خشوع و صلح دوستی، مضطر شده اند، چه نظر می دهی؟ بطلمیوس نوشت: بطلمیوس به فریب دشمن خرسندی نیابد، و تعویل بر غرور او روا ندارد؛ چه دشمنی درضمیر دشمن، آنچنان پنهان است که آتش در خاکستر؛ مردم چو خاکستر را بینند و از حقیقت آتش معلوم نکنند، گستاخ دست به خاکستر دراز کنند، ناگاه سوخته گردد. و به تملق دشمن فریفته نشاید شد. مخلوط آب و خاک مردی نزدیکی از قاضیان آمد، گفت: ای امام مسلمانان، اگر خرما خورم، دین مرا هیچ زیان دارد؟ گفت: نی گفت: اگر قدری سیاه دانه با آن بخورم، چه باشد؟ گفت: باکی نباشد. گفت: اگر آب خورم چه باشد؟ گفت: روا باشد. آن مرد گفت: پس شراف خرما جز آمیخته این سه چیز نیست، چرا آن را حرام می دانید؟ قاضی گفت: ای شیخ، اگر مشتی آب بر تو ریزم، هیچ ترا درد کند؟ گفت نی. گفت: اگر قدری خاک بر تو اندازم، تو را هیچ زیانی رسد؟ گفت: نی. گفت: اگر این آب و خاک با هم بیامیزم و از آن خشتی کنم و بر سرت زنم چون باشد؟ گفت: سرم بشکند. گفت: «همچنان که اینجا سرت بشکند، آنجا عهد دینت هم بشکند» مرد هیچ جواب نیافت، خجل شد و بازگشت. در جواب مسئله، دقت باید کرد مرد روستائی از فقیهی مسئله ای بپرسید. هفته ای تأمل همی کرد، روستائی را صبر نبود. گفت: اگر می دانی بگو و اگر نمی دانی تا بپرسم از کسی دیگر. گفت: می دانی من کجا نشسته ام؟ گفت: بر زمین نشسته ای بر سر سجاده! گفت: غلط تو از اینجا افتاده است که مرا بر زمین می بینی، من به کرانه دوزخم و خیمه بر صراط زده ام. قلم یا کلنگ قلمی از قلمدان قاضی ئی افتاد. شخصی که حضور داشت گفت: جناب قاضی! کلنگ خودرا بردارید. قاضی گفت: مردک! این قلم است نه کلنگ، تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسی؟ گفت: هر چه هست، تو خانه مرا با آن ویران کردی!! نسب وحسب روزی سقراط حکیم با یکی از اعیان زادگان روبرو گشت. اعیان زاده نام پدران خود را بر سقراط شمرد و به آنان افتخار کرد و سقراط را تحقیر نمود و به او گفت: تو از خاندان پست و بیقدری هستی! سقراط گفت: پدران تو همه اشخاص بزرگ و عالیقدر بوده اند ولی تو خود نتوانستی پایه و مقامی برای خود احراز کنی. و اما من، نسبم از خودم شروع می شود و من در رأس خانواده ای هستن که از من آغاز شده است ولی خانواده تو به تو ختم می شود! پس تو ننگ خاندان خویش هستی و من شرف و افتخار خاندان خود می باشم. اعتدال در دوستی و دشمنی امیرالمؤمنین(ع): «احبب حبیبک هوناً ما عسی ان یکون بغیضک یوماً ما و أبغض عدوک هوناً ما عسی أن یکون حبیبک یوما ما». دوستی آنچنان نمی باید که نگنجد در آن میان موئی دشمنی هم بدان صفت خویش نیست که زیارش نباشدش بوئی هر دو جانب نگاه خواهد داشت هر کرا هست معتدل جوئی شرط تجارت پیامبر اسلام(ص) فرمود: هر که می خواهد خرید و فروش کند(تجارت نماید) باید از پنج چیز اجتناب ورزد و اگر نمی تواند حتماً دست از تجارت بردارد: 1- از ربا اجتناب ورزد. 2- در خرید و فروش، سوگند نخورد. 3- عیب جنس را پوشیده نگه ندارد. 4- هنگام فروش کالا، از آن ستایش و مدح نکند. 5- هنگام خرید جنس، آن را بدگوئی ننماید. سزای خیانت یکی از معاریف بصره را گوسفندانی بود،و هر روز و شب، شیر آن را می دوشید و آب بسیار در آن می آمیخت. شبان او را گفت: ای خواجه! خیانت مکن که عاقبت آن وخیم است. خواجه بدان التفات نکرد. روزی گوسفندان در دامن کوهی بودند، ناگاه باران و سیلی عظیم آمد و جمله گوسفندان را ببرد. شبان بی گوسفندان به نزد خواجه آمد. گفت: چرا گوسفند نیاوردی؟ گفت: ای خواجه، آن آبها که با شیر می آمیختی، جمله جمع شد و سیلی گشت و گوسفندان تو را ببرد. خراب کردن خانه خدا خواجه محمود شهاب وزیر امیر تیمور بود. پس از وفات امیر تیمور خواست که مسجد محله را که از هم ریخته بود و خراب شده بود عمارت کند. مزدوری چند آورده بود و دیوارهای کهنه شکسته را خراب می کرد، ظریفی از آن محله می گذشت گرد و غبار بسیار دید، پرسید که این چیست؟ گفتند: خواجه محمود بویران کردن دیوار مسجد مشغول است. آن شخص گفت: تا امیر زنده بود خانه مسلمانان را ویران می کرد و اکنون که امیر بمرد، خانه خدا را ویران می کند! لعنت بر حاکم بغداد! وقتی صائب تبریزی از بغداد می گذشت، شنید که حاکم بغداد حکم کرده است که چون یزید از مردم مکه بوده، تا من هستم و حکومت می کنم، کسی حق ندارد او را لعن کند. صائب گفت: حاکم بغداد حکمی کرده می باید شنید تا که او باشد، نباید کرد لعنت بریزید از حکم تو سلطان قضا یافته امضا از غره ماه از اثر صنع تو غرا وی طره صبح از دم زلف تو مطرا نوک قلم صنع تو در مبدأ فطرت انگیخته بر صفحه کن، صورت اشیا از پیه بصر،صنع تو پر کرده دو صد شمع در خلوت این مردمک هندی لالا از ذات تو منشور بقا یافته توقیع وز حکم توسلطان قضا یافته امضا توحید توخواند بسحر، مرغ سحر خوان تسبیح تو گوید بچمن، بلبل شیدا بر قله کهسار زنی، بیرق خورشید بر پیکر زنگار کشی، پیکر جوزا جز ما شطه صنع تو، کس حلقه نسازد بر جبهه مه جعد سیاه شب یلدا «خواجوی کرمانی» فواید خرما پیامبر اکرم(ص) در روایتی، فواید خرما را سه چیز بیان می فرماید: 1- خستگی را از بین می برد. 2- سردی بدن را مبدل به حرارت می کند. 3- انسان گرسنه را سیر می سازد. و بدینسان حضرت به عمل انرژی زا و نیروبخشی خرما، کاملاً اشاره می فرماید. حال ببینیم در هر صد گرم خرما، حد متوسط موادی که موجود است چقدر می باشد؟ آب 37 گرم. فسفر 58 میلی گرم. مواد قندی 53 گرم. املاح گوگرد 45 میلی گرم. مواد سفیده ای 1 گرم. املاح کلر 270 میلی گرم. چربی 4/1 گرم. ویتامین «آ» 75 واحد بین المللی. پتاسیم 65 میلی گرم. ویتامین «ب 1» 3/0 میلی گرم. سدیم 26 میلی گرم. ویتامین «ب 2» 2/0 میلی گرم. کلسیم 63 میلی گرم. ویتامین (نیاسین) «پ. پ» 5/1 میلی گرم. منیزیم 51 میلی گرم. ویتامین «ث» 6 میلی گرم. آهن 5/3 میلی گرم. مس 20/0 میلی گرم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 108 |