تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,328 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,288 |
امام مجبتی و امام عسکری(ع) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 82، مهر 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بمناسبت 28 صفر و 8 ربیع الاول امام مجبتی و امام عسکری(ع) بی شک مردان بزرگ و نوابغ عالم تنها آنهائی نیستند که شهرت جهانی یافته و نامشان در سطح افکار عمومی دنیامطرح است، چه بسا استعدادهای عالی و نبوغهای فوق العادهای که بواسطه شرائط خاص محیط زندگی و سیاستهای ضد انسانی حاکم، فرصت درخشیدن در افق زندگی را نیافته و جهان بشریت از پرتو فکر و نبوغشان محروم مانده است، و اگر چنان فرصتی نیز نصیب آنان میشد، بی شک فرهنگ و تمدن انسانی در سطحی بالاتر از سطح موجود قرار داشت. امام که از هر نظر، انسانی است مافوق همه انسانها، و بهمین دلیل از سوی خداوند برای انجام رسالت سنگین امامت برگزیده شده است. در شرائطی میتواند چنانچه که فرصتهای کوتاه و محدودی که برای بعضی از ائمه معصومین(ع) پیش آمده، میتواند گواهی روشن بر این مدعا باشد. حکومت عدل امیرمؤمنان(ع) و علوم مختلفی که توسط امام باقر و امام صادق(ع) با همه مشکلات و محدودیتها، به عالم اسلام ارائه شد، و در نتیجه الگوئی صحیح از سیاست و حکومت اسلامی و منبعی غنی و سرشار از فرهنگ و علوم اهل بیت به فرهنگ بشری افزوده شد، گوه این حقیقت است که به دیگر ائمه(ع) نیز چون آنان فرصتی هر چند کوتاه داده میشد، هر یک از آنان چون امیرمؤمنان و امام باقر و امام صادق(ع) در زمینه سیاست و فرهنگ اسلامی منشأ خدمتی بزرگ برای جهان بشریت به شمار میآمدند. امام حسن مجتبی و امام تحسن عسکری(ع) نیز از جمله امامان معصومی هستند که حاکمیت ستمکارانه اموی و عباسی، جهان اسلام و بلکه همه انسانها را از فیض وجودشان آن چنان که بود، باز داشت و با تحمیل صلح بر امام مجتبی، خلیفه بر حق رسولخدا(ص) مسلمین را از حکومت و سیاست صحیحی که میتوانست تکرار همان حکومت عادلانه علی(ع) و دومین الگوی سیاست اسلامی باشد، برای همیشه، محروم ساخت. نگرشی در سیره امام مجتبی(ع) به همان اندازه اندکی که به ما رسیده است، ما را بر این حقیقت بزرگ واقف میسازد که تمام افراد این خانواده عظیم، شخصیتهای برجسته ای بودند که در تمام امور بر دیگران امتیاز داشتند و همه «نورواحد» بودند و چقدر شبیه است سخنان امام مجتبی(ع) به سخنان پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین(ع) زیرا هر دو از یک منبع سیراب شدهاند و آن منبع لایزال الهی است که هرگز نفاد و زوال ندارد «ان هذا لرزقنا ماله من نفاد». یک نفر از امام مجتبی(ع) میپرسد، سیاست چیست؟ حضرت میفرماید: سیاست این است که حقوق خدا و حقوق زندگان و حقوق مردگان را رعایت کنی.اما حقوق خداوند این است که هرچه از تو خواسته است، انجام دهی و از هرچه نهی کرده است، اجتناب ورزی. و اما حقوق زندهها این است که وظیفه خود را در قبال برادران دینیات بدانی وخوب انجام دهی و از خدمت به امت و جامعهات دمی فروگذار نباشی و تا ولی امرت نسبت به امتش اخلاص دارد، تو نیز نسبت به او اخلاص و وفا داشتهباشی و هرگاه از راه راست خواست منحرف گردد، در مقابل او بایستی و او را از راه انحراف بازداری و اما حقوق مردگان این است که کارهای خیر آنان را یادآوری و از بدیهایشان سخنی نگوئی چرا که آنان را خدائی است که به حسابشان میرسد. و اما داستانهای زیادی که درباره حلم و صبر و جود و کرم و احسان فزون از حد آن حضرت، در کتابها نقل شده، بر هیچ یک از پیروان راستینش پوشیده نیست. ولی هر چه بگویند و بنویسند نمی از یم و قطرهای از دریا بیش نیست چرا که ظلم و ستم جنایتکاران اموی نه تنها بر شخص آن حضرت فرود آمد که دستگاههای تبلیغاتشان با تهدید و تطمیع مردم را از آن حضرت تا آنجا که توانستند دور نگه داشتند و نگذاشتند تشنگان علم و معرفت ازاین چشمه زلال زوال ناپذیر، جرعههائی بیاشامند و با آن جرعهها جهان را سیراب سازند. افسوس که تاریخ نیز، بدنبال همان تهدیدها و تطمیعها رفت و از محضر این امامان بزرگوار کمتر مطلبی را به ما رساند. *** امام حسن عسکری(ع) در عصر سیاه عباسی میزیست، وحشت عباسیان از نهضت عظیمی که توسط ائمه پیشین در سطح علمی، سیاسی و بصورتهای حرکتهای انقلابی نظامی در جامعه بوجود آمده بود، خلیفه عباسی را بر آن داشت تا امام را به سامرا- مرکز خلافت خویش- آورده و تحت نظر نگه دارد، بی شک اگر به امام عسکری(ع) فرصت داده میشد، جهان اسلام در تمام ابعاد علمی و فرهنگی و غیره از غنا و محتوای به مراتب بیشتر از آنچه هست برخوردار بود. «کندی» که به فیلسوف عرب شهرت یافته و در زمینه فلسفه، ستارهشناسی و نجوم، شیمی، ریاضیات، موسیقی و طب صاحب نظر و در بسیاری از علوم نامبرده و بخصوص در فلسفه درخشیده است صاحب کتاب و تألیفات است در عصر امام عسکری(ع) میزیست؛ کندی از آنجا که میخواست در تمام علوم رائج عصرش نظریات و تألیفاتی داشته باشد، در صدد برآمد تا در زمینه علم تفسیر قرآن کریم نیز نبوغ و استعداد خویش را نشان دهد، و از این رو به تفسیر قرآن پرداخت، روزی که یکی از شاگردانش به حضور امام رسید، امام فرمود: آیا در میان شما مرد عاقلی و فهمیدهای نیست تا استادش را از این کار باز دارد؟ شاگرد کندی اظهار داشت: چطور ممکن است ما شاگردان نسبت به استاد اعتراض نمائیم؟ امام فرمود: «پیش او میروی و پس از صحبتهای عادی با ملاطفت میگوئی: از شما سئوالی دارم، پس از اینکه اجازه پرسش داد میگوئی: ممکن است آنکه قرآن کلام او است، منظورش از کلام خویش غیر از آن تفسیر و معنائی باشد که تو فکر میکنی؟ او در پاسخ خواهد گفت آری، سپس سئوال کن: بنابراین، این تفسیر تو شاید با منظور او تفاوت داشته باشد؟» شاگر از حضور امام مرخص شد و پیش استاد رسید و آنچه را امام به او فرموده بود، از کندی سئوال نمود، فلیسوف لحظهای به تفکر فرو رفت و بعد از شاگرد خواست تا آنچه را که گفته است تکرار نماید، و شاگرد چنین کرد. کندی مجدداً سر بزیر افکنده و به فکر فرو رفت، وسپس پرسید: این سخن را از چه کسی فرا گرفته ای؟ شاگرد گفت: اینطور به مغزم گذشت! کندی گفت: نه، این سخن تو و امثال تو نیست. شاگرد واقعیت را گفت، کندی: با شنیدن حرف شاگرد گفت: حالا درست گفتی: « چنین گفتاری جز از این خاندان صادر نمیگردد». آنچه را که در این ماجرای کوتاه ولی پرمحتوا میخوانیم، میتواند دلیلی گویا بر این واقعیت باشد که اگر خلفای جنایتکار عباسی به امام عسکری(ع) فرصت نشر علم و فرهنگ اسلامی میدادند، جهان اسلام چگونه از آن امام معصوم میراثی عظیم از فرهنگ اسلامی و انسانی باقی میماند، و طبق مثال معروف عرب «انما یعرف ذا الفضل من الناس ذوه» مردان صاحب فضیلت و دانشمنند را تنها دانشمندان قادر به شناسائی هستند کندی باشنیدن یک جمله ظریف و پرمحتوای امام عسکری، پی به عظمت مقام و علو شأن آن بزرگوار برد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 57 |