تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,411 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,362 |
یاران امامان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 82، مهر 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
یاران امامان محمد بن مسلم طحان سید محمد جواد مُهری «کسی نیست که یاد ما را زنده نگهداشته جز زراره و ابو بصیر لیث مرادی و محمد بن مسلم و یزید بن معاویه عجلی و اگر اینان نبودند، کسی پیدا نمی شد که استنباط کند. همانا اینها نگهبانان دین و امینان پدرم بر حلال خدا و حرامش می باشند و اینها از سبقت گرفتگان به قرب ما در دنیا و آخرت می باشند». این سخن بزرگ از امام صادق(ع) درباره چهار شخصیت والای جهان اسالم است که یکی از آنها، محمد بن مسلم، یار زبده و نخبه امام باقر و امام صادق (ع) است. محمد بن مسلم کیست؟ ابو جعفر محمد بن مسلم، ابر مردی که در سینه مبارکش سی هزار حدیث از امام باقر(ع) و شانزده هزار حدیث از امام صادق(ع) حفظ کرده بود و با این پشتوانه بسیار غنی و سنگین، مکتب را حفظ می کرد و مذهب اهل بیت (ع) را ترویج می نمود و مایه افتخار و مباهات سروران و امامان خود بود. ابوجعفر محمد بن مسلم بن ریاح کوفی، جاودانه مردی از حاملان راستین امانت الهی که در کشاکش روزگار، هرگز میل به یمین و یسار نکرد و در جاده مستقیم هدایت تا آخرین لحظه زندگانی پیش رفت و دمی از خدمت به دین و مذهب باز نایستاد و در این راستا رنجهاو مشقتها و توهین ها و اذیتهای دشمنان را به جان خرید و با قلم و زبان به یاری دین و آئین حق پرداخت و در مسیر این خدمت مقدس و عبادت بزرگ هرگز سستی و کاهلی نکرد. ابو جعفر محمد بن مسلم بن رباح کوفی طائفی ثقفی طحان، یکی از اوتاد زمین و اعلام دین و امین خدا بر احکام و حلال و حرام بود. او یار با وفا و صدیق باقرین صادقین(ع) است که یاد ائمه هدی را احیا و زنده کرد و از پرتو انوار این دو آفتاب درخشان آسمان ولایت و امامت، شعاعی بر گرفت تا برای همیشه جاودانه بماند. او جانشین سروران عظیم خود در پاسخگوئی به سئوالات مذهبی و فقهی هزاران سئوال کننده بود تا آنجا که ابن ابی یعفور، این یار دانمشند امام صادق(ع) به خدمت حضرتش رسید و چنین عرضه داشت: «انه لیس کل ساعة القاک و لا یمکننی القدوم و یجیء الرجل اصحابنا و یسألنی و لیس عندی کلما یسألنی عنه» توان این را ندارم که هر ساعت به دیدارت برسم و برایم ممکن نیست هر وقت خواستم به زیارتت مشرف گردم و در مجلست حاضر شوم، و گاهی برخی از دوستان ما میآیند و از من مطالبی را می پرسند و من پاسخ نمام سئوالهایشان را نمی دانم، چه کار کنم؟ حضرت در پاسخش می فرماید: «فما یمنعک عن محمد بن مسلم الثقفی فانه قد سمع من ابی و کان عنده مرضیاً وجیهاً»- چه مانعی برای تو هست که رجوع به محمد بن مسلم ثقفی بنمائی، پس به تحقیق او از پدرم حدیثها شنیده و نزد آن حضرت مورد احترام و تقدیر بود و آن حضرت از او راضی و خشنود بود. این چه مقام والا و ارجمندی است که حضرت نه تنها از مردم عادی کوچه و بازار می خواهد که به او رجوع کنند بلکه از یاران عالم و دانمشند خود می خواهد که به او رجوع کنند و از او سئوالهای مشکل و دشوار خود را بپرسند. این بزرگمرد اینقدر مورد اطمینان امام است که اصحاب دانمشند خود را به او ارجاع می دهند و از شخصی مانند بان ابی یعفور می خواهند که سئوالهای مشکل خود را از او بپرسند زیرا او مورد توجه و تقدیر پدر بزرگوارشان امام باقر (ع) بوده است. درباره محمد بن مسلم چه می گویند؟ نجاشی(ره) درباره اش گوید: او درخشندهترین چهره های اصحاب ما در کوفه است. او مردی است فقیه، پارسا و پرهیزکار. سالها هم صحبت امام باقر و امام صادق(ع) بوده و از آن دو بزرگوار روایت کرده و از موثق ترین مردم می باشد. کتابی تألیف کرده به نام «اربعمائه» در ابواب حلال و حرام... وی در سال 150 هجری از دنیا رفته است. کشی(ره) در وصف و مدح آن بزرگوار، قلم فرسائی کرده و او را بسیار ستوده و جزء اصحاب اجماع معرفی نموده است آنگاه نقل می کند که محمد بن مسلم فرمود: «ما شجر فی رأیی شیء قط الا سألت أباجعفر(ع) حتی سألته عن ثلاثین الف حدیث و سألت اباعبدالله عن ستة عشر الف حدیث»- هیچ در دلم نگذشت و در ذهنم پدیدار نشد جز آنکه از امام باقر(ع) پرسیدم تا آنجا که سی هزار حدیث از امام باقر(ع) و شانزده هزار حدیث از امام صادق(ع) پرسیدم و پاسخ گرفتم. راستی شگفت انگیز است که یک انسان 46000 حدیث در امور گوناگون دنیا و آخرت از امام بپرسد و همه را در سینه اش جای دهد و بقدری امام از او راضی و مطمئن باشد که وی را جانشین خود در پاسخ به استفتاءات مردم قرار دهد و او را به بزرگی و عظمت یاد کند تا آنجا که مرحوم کشی در رجالش ازطیالسی نقل می کند که گفت: هرگاه محمد بن مسلم بر امام باقر(ع) وارد می شد، حضرت می فرمود: «بشر المخبتین»- مؤمنان متواضع را بشارت باد (به بهشت برین). و باز کشی در رجال خود نقل می کند محمد بن مسلم گفت: یک مسئله همه علمی را از امام باقر(ع) پرسیدم، حضرت فرمود: ای محمد! چه جثه کوچکی داری و چه سئوال مهمی می پرسی! آنگاه تا سه روز پاسخ مرا نداد و در روز چهارم فرمود: «همانا تو لایق هستی که پاسخت را بدهم». و این نیز حکایت از مقام والای علمی محمد بن مسلم دارد که حضرت در پاسخ سئوالش مقداری مکث می کنند، آنگاه به او می فرماید که تو اهل جواب دادن هستی و لیاقت آن را داری که پاسخ سئوال مشکلت را بدهم. و این اهلیت را هر کس نمی تواند پیدا کند زیرا بعضی از سئوالها است که فقط می توان پاسخش را به خواص داد و محمد بن مسلم از خواص و نخبگان اصحاب امامان است که کمتر کسی را مانند او در تمام یاران امامان می توان یافت که هم دانشمند فقیه باشد و هم باوفا و راستین. در اختصاص آمده است: در یک مسئله ای قضائی بنا بود ابوکریبه ازدی و محمد بن مسلم در دادگاه نزد شریک قاضی گواهی بدهند. نوشته اند که وقتی در دادگاه حاضر شدند، شریک با دقت،نگاهی به آن دو انداخت آنگاه گفت: «جعفریین فاطمیین»! دو جعفری و فاطمی. گویا خواست با این سخن اعتراض کند که گواهی دو نفر جعفری- مثلاً- مورد قبول نیست! ناگاه این دو بزرگوار گریستند، گفت: چرا گریه می کنید؟ محمد بن مسلم فرمود: نسبتنا الی أقوام لا یرضون بأمثالنا ان نکون من اخوانهم لمایرون من سخف ورعنا و نسبتنا الی رجل لا یرضی بأمثالنا أن نکون من شیعته فإن تفضل و قلبنا فله المن علینا و الفضل قدیماً فینا»- تو ما را نسبت دادی به گروهی (شیعیان) که هرگز مانند ما را نمی یپذیرند که از برادرانشان باشیم چرا که ما در پارسائی و ورعمان، کوتاهی می کنیم و تو ما را نسبت دادی به مردی(امام صادق(ع)) که هرگز مانند ما را قبول ندارد که از شیعیانش باشیم پس اگر تفضلی فرمود و منت بر ما نهاده و ما را پذیرفت، ما ممنون آن بزرگوار هستیم و او همواره بر ما تفضل می فرماید. در این روایت آمده است که شریک وقتی این منظره را دید و این سخنان را شنید، تبسمی کرده، گفت: ارگ مردانی در روزگار یافت شوند، باید مانند شما باشند و مردانگی برازنده شما است. و آنگاه که امام صادق(ع) این داستان را شنید، از این اهانتی که به این دو بزرگوار شده بود، ناراحت شد و فرمود: «و ما لشریک، شرکه الله یوم القیامة بشرا کین من نار»- شریک را با یاران ما چه کار، خداوند او را در قیامت گرفتار دو دام از آتش بنماید. شگفتا از این همه تواضع و فروتنی و پارسائی که در برابر دشمنان، به گریه می افتد، چرا او را شیعه جعفری نامیده اند و برای اینکه در دادگاه طاغوت، شیعه را به آن مقام والا و بلند برساند که شریک قاضی را بهت زده نماید و به فضیلت و بزرگواریشان اعتراف نماید، به گریه می افتد که تو ما را نسبت به این گروه شیعیان می دهی در حالی که ما با این سهل انگاریها و کوتاهی هایمان در پارسائی و عبادت به آن مقام والا نائل نمی شویم. ابن ابی عمیر گوید: از عبدالرحمن بن حجاج و حماد بن عثمان شنیدم که گفتند: «هیچ یک از شیعیان، فقیه تر از محمد بن مسلم نبوده است». ابو کهمس گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدم، به من فرمود: محمد بن مسلم ثقفی نزد ابن ابی لیلی شهادتی داده است آیا او شهادت محمد بن مسلم را رد کرده است؟ عرض کردم: آری! آنگاه حضرت به من تعلیم فرمود که به کوفه بروم و سه سئوال از ابن ابی لیلی بپرسم و هرگاه نتوانست پاسخ دهد به او بگویم: جعفر بن محمد به تو می گوید: «تو را چه شده است که شهادت مردی را رد می کنی که از تو فمیده تر و با سوادتر است به احکام خدا و به سیره رسول الله عالمتر و داناتر است از تو؟» ابو کهمس می گوید نزد ابن ابی لیلی رفتم و آن سئوالها را از او پرسیدم، دست آخر سر را پائین انداخت و آنگاه گفت: چیزی ندارم که پاسخت را بگویم! به او گفتم: جعفر بن محمد از او می پرسد: چه شد که شهادت مردی را رد کردی که از تو باسوادتر و داناتر به احکام خدا و سنت پیامبر(ص) بود؟ گفت: ترا بخدا راست می گوئی که جعفر بن محمد(ص)به تو چنین گفته است؟ گفتم: آری! بخدا سوگند که امام صادق چنین گفت. آن وقت محمد بن مسلم را طلبید و شهادتش را پذیرفت. رجال نویسان نقل کرده اند که محمد بن مسلم، مرد ثروتمندی بوده و نیازی نداشته است که برای هزینه روزمره اش کار کند. با این حال روزی خدمت امام صادق(ع) می رسد و عرض می کند: می ترسم غرور مرا فرا رسد، حضرت به او می فرماید: تواضع کن. او برای اینکه تواضع و فروتنی نماید که مبادا غرور و خودخواهی- در اثر علم و دانش فراوان- به قلب او نزدیک گردد، سبد خرمائی را بر می دارد، کنار جاده می نشیند و صدا می زند، خرما! خرما! و مشغول فرمافروشی می شود. دقت کنید شخصی مانند محمد بن مسلم یعنی برزگترین فقیهان و علمای زمان خود در سن پیری سبد خرمائی را کنار خود بگذارد و به فروختن آنها بپردازد! این تواضع و فروتنی را در کجا می توان یافت؟ در هر صورت خویشان و دوستان محمد بن مسلم وقتی این منظره را می بینند سخت ناراحت و متأثر می شوند و نزد ایشان می آیند و می گویند: تو آبروی ما را بردی!! و بعد از اصرار زیاد آنها، محمد بن مسلم حاضر می شود که شغل آسیابانی را بپذیرد و از آن پس به محمد بن مسلم طحان، مشهور شد. درود بی پایان بر این یار راستین امامان و سلام و صلوات خداوند بزرگ بر او باد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 114 |