تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,442 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,381 |
دفاع از محرومان و مستضعفان بعنوان خط اصولی انقلاب اسلامی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 82، مهر 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دفاع از محرومان و مستضعفان بعنوان خط اصولی انقلاب اسلامی محمد رضا حافظ نیا آهنگ دلنشین اما بزرگوار که در پیامهای اخیرشان با اصل لزوم حمایت از مستضعفان و محرومان و پابرهنگان مزین شده بود بار دیگر پرده های ابهام را بکناری زد و قلبهای شکسته مستضعفان و محرومان را امیدوار نمود و به عاشقان انقلاب اسلامی اطمینان داد که انقلاب از شعار اصولی خود که نوید حاکمیت محرومان و مستضعفان و حمایت از مظلومان جهان است فاصله نگرفته است و علی رغم فشارها و توطئه ها و گرفتاریهای جورواجور از مواضع اصولی خود غفلت نکرده است. پایداری نهضت های انبیا و اولیا بیان این مسئله از سوی رهبر انقلاب اسلامی که ترسیم کننده و تبیین کننده مواضع اصولی انقلاب و طراح و پایه گذار نظام اسلامی است از اهمیت شایانی برخوردار می باشد. زیرا با گذشت زمان و در تلاطم اندیشه ها و افکار و دیدگاههای مختلف امکان کم رنگ شدن و بفراموشی سپرده شدن مواضع اصولی و اولیه انقلاب وجود داشت، بویژه اینکه مسئله حمایت از محرومین و مستضعفین در طول تاریخ کمتر مورد توجه بوده و همیشه مستکبران و ثروتمندان و اشراف مقتدر با استفاده از نیروهای فکری- مالی و اعتبار کاذب اجتماعی و با شیوه های مختلف، جریان قدرت نظام سیاسی حاکم بر جامعه را بنفع خود تغییر داده و حتی نهضتهای اجتماعی مدعی طرفداری از محرومان را به سازش و انحراف کشیده اند و دیر یا زود آنها را از مواضع اولیه خود منحرف نموده اند و با نفوذ در نظام سیاسی جامعه و حتی رهبری آن قدرت را بدست گرتفه و جریان ستم به محرومان و مظلومان تاریخ تداوم یافته است. اساساً تحول نظامهای اجتماعی و سیاسی جوامع عمدتاً با تکیه بر نیروی محرومان و مظلومان و بسیج آنها و بنام آنها صورت پذیرفته و پس از مدتی قربانیان خود را از محرومان گرفته اند و با صف ثروتمندان و مستکبران همسو شده اند. پول و ثروت متأسفانه چنان حربه کارسازی بوده و می باشد که در دست هر کس قرار داشته باشد، توان انحراف جریانهای اجتماعی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه را با توجه به روح رفاه طلبی انسان، بنفع خود دارد و این اصل کم و بیش در تمامی جوامع اتفاق افتاده است مگر جوامعی که رهبران نهضت و انقلاب آن از صفات بارزی چون خداجوئی و حق طلبی و اخلاص و تقوی برخوردار بوده و دنیا و رزق و برقهای فریبنده آنرا اطلاق داده اند. نهضتهای انبیاء الهی نیز طرفی در راستای شکستن قانون مزبور یعنی دور تسلسل باطل تداوم حاکمیت جباران و ثروتمندان و مستکبران و از طرفی دیگر، نجات محرومان و مستضعفان و مظلومان تاریخ از زیر ستم و سلطه، و حاکمیت دادن با آنها بوده است، و علت اصلی این امر نیز خداجوئی و حق طلبی انبیاء الهی بوده، که این فرصت تاریخی را برای مستضعفان و مظلومان جهان بوجود آورده اند. تأکیدات مکرر حضرت امام در جایگاه رهبری فکری و عقیدتی جامعه و انقلاب اسلامی، بویژه در یکسال اخیر برای تثبیت خط اصولی انقلاب اسلامی و بیان صلابت آمیز ضرورت دفاع از محرومان و مستضعفان از اهمیت فراوانی برخوردار است بخصوص در شرایطی این مسئله مورد توجه قرار گرفت که غبارهای فکری مختلفی بر اذهان عمومی سایه افکنده بود و لازم بود تکلیف این مسئله پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی و بعبارتی انقلاب مستضعفان و محرومان بوضوح روشن گردد. بیان صلابت آمیز و با شجاعت حمایت از مستضعفین و محرومان بعنوان خط اصولی انقلاب اسلامی از سوی حضرت امام بار دیگر نشان داد که این نهضت مقدس نیز در راستای نهضتهای انبیاء الهی بوده و رهبری انقلاب اسلامی در مسیر خداجوئی و حق طلبی و اخلاص و تقوی گام بر می دارد و مستکبران و ثروتمندان و اشراف را در جایگاه رهبری این نظام مقدس اسلامی جای پائی نیست و مستضعفان و محرومان تاریخ معاصر باید بوجود چنین امامی و پیشوائی افتخار کنند و همچنان که او زا آنها و در کنار آنان است آنها نیز پیمان همیشگی خود را با او محکمتر نموده و او را در ادامه راهی که آغاز کرده است و برای سقوط حاکمیت مستکبران و ثروتمندان و اشراف و ستمگران بر جوامع بشری و نیز تحقق آرمان اسلام عزیز یعنی حاکمیت مستضعفان و محرومان که وعده خداست تنها نگذارند و کمکش نمایند هر چند او به کمک و یاری خداوند متعال مستظهر و پشتگرم می باشد. امام بزرگوار در اهمیت مسئله حمایت از محرومان و مستضعفان چند مطلب را تأکید فرمودند تا بدینوسیله جلوی هرگونه بهانه و دلیل تراشی با ایجاد ابهام و سئوال را بگیرند: حمایت از مستضعفان و محرومان اولاً- حمایت از محرومان را یک مسئولیت بزرگ دانسته که بر دوش زمامداران جامعه سنگینی می کند. تأکید بر این مسئله باعث می گردد که زمامداران جامعه این امر حیاتی را مسئولیتی کم اهمیت و دست چندم تلقی نکنند و اصولاً آنرا کوچک و حاشیه ای به حساب نیاورند بلکه آنرا مسئولیتی بزرگ و در درجه اول وظائف زمامداری خود بدانند. ثانیاً- کوتاهی در آنرا جایز ندانستند و عدم تحقق آنرا در اثر کوتاهی زمامداران، خیانت به اسلام و مسلمین دانستند. حال با توجه به مفهوم اصطلاحی خیانت، هر مخاطبی به اوج اهمیت مسئله حمایت از محرومان پی می برد. ثالثاً- حمایت از محرومان را دقیقاً یک وظیفه اسلامی و کوتاهی در انجام این وظیفه را بعنوان خیانت به اسلام تلقی نمودند و آنرا عدول از عدالت اجتماعی اسلام دانستند. رابعاً- انجام رسالت حمایت از محرومان را موکول به شرایط خاصی ننمودند و فرمودند که تحت هر شرایطی باید عهده دار مسئولیت بزرگ حمایت از محرومان باشیم و با این مطلب راه را بر بهانه جوئیها و دلیل تراشیها و فرافکنیهای سهل انگاران و بی توجهان به این امیر حیاتی، سد کردند. بنابراین زمامداران جامعه در هر شرایطی که باشد ملزم به حمایت عملی از محرومان هستند. خامساً- به تهمت زنان و حامیان سرمایه داری و اشرافیت هشدار دادند که مواظب خود باشند و بیجهت به خادمان و حامیان فقرا و محرومان اتهام کمونیست و التقاطی بودن نزنند و آنهائی که در جهت حفظ منافع دنیاطلبانه و اشرافیت جاهلی خود دست به این کار می زنند را عده ای از خدا بی خبر خطاب فرمودند. این بیان برای دلسوزان و حامیان و وفاداران به محرومان و پابرهنگان جامعه قوت قلبی بود و اطمینان خاطری بر ادامه راهی که تعقیب می کردند. سادساى- امام عزیز بریا حمایت از محرومان و مستضعفان، معیار تعیین فرمودند- ایشان در پیام خویش به امت مسلمان ایران در ارتباط با انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی اظهار داشتند: «مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رأی دهند که طعم تلخ فقر را چشیده باشندو در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنج دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو و در یک کلام مدافع اسلام ناب محمدی(ص) باشند...» و در پیام مورخ 29/4/67 فرمودند: «تنها آنهائی تا آخر خط با ماهستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند» تأکید حضرت امام در پیامهای مزبور ونیز پیامهای دیگر بر مشخصه چشیدن فقر و محرومیت توسط مدعیان حمایت از محرومان، بی جهت نیست زیرا حامیان فقرا و محرومان کسانی می توانند باشند که رنج و سختی فقر و گرسنگی و نداری و تحقیر اجتماعی و ... را در طول زندگی خود با تمام وجود تحمل کرده و لمس نموده باشند. مدعیان حمایت از محرومان مدعیان حمایت از محرومان را به چند دسته می توان تقسیم نمود: اول- آنهائیکه در فقر و محرومیت و سختیهای ناشی از آن زندگی کرده و رشد یافته اند. اینها افرادی آبدیده و سختی کشیده و ساخته شده و با تحمل و آگاه به درد و رنج محرومان خواهند بود. اینها جوهره دلسوزی و حمایت از محرومان و وفاداری آنان را دارند. دوم- آنهائیکه در پایگاه زندگی اشرافی و ثروتمندانه و توأم با رفاه و دارای اعتبار باصطلاح اجتماعی ناشی از پول و ثروت- اصل و نسب- علم و دانش و... ریشه یافته و بزرگ شده اند. مدعیان محرومیت از این پایگاه اجتماعی اگر چه در این ادعا صداقت داشته باشند نمی توانند همچون دسته اول مدافع دلسوز محرومان باشند. سوم- آنهائیکه در ادعای خویش صداقت نداشته و محرومین و مستضعفین را بهانه و وسیله و مستمسکی برای رسیدن به اهداف سیاسی و قدرت طلبی خود قرار می دهند. این گروه به تناسب فضای فکری جامعه و با هدف دستیابی به قدرت سیاسی و تصرف پایگاههای قدرت اعم از دولت یا مجلس، بنام محرومین، پرستیژ اجتماعی و سیاسی کسب میکنند و چیزی که در مرام آنهاجائی ندارد حقوق محرومان و مستضعفان است، اینها را باید گروه خیاتنکار به حقوق محرومان دانست، گروه فرصت طلب، گروه جاه طلب، گروه سیاس و حیله گر(سیاس بمفهوم اصطلاحی مکار). اینها خطرناکند، اینها که عمدتاً از پایگاههای اجتماعی اشرافی و ثروتمندان و مستکبرین بپا خاسته اند و در پناه ثروت خانواده به امکانات مالی و تبلیغی و تخصصی و تحصیلی دست یافته اند، هدفشان تصرف سنگرهای قدرت در نظام سیاسی طرفدار محرومان است تا بتوانند جریان عمومی حمایت از محرومان و مستضعفان را که رهبری انقلاب اسلامی ترسمی می کند تغییر داده و منحرف نمایند و جریانات جامعه را بنفع ثروتمندان و اشراف و مستکبران تمام کنند و دور تسلسل باطل ستمگری و استثمار محرومان را مجدداً تدام بخشند، اینها زیرکند. اینها بسیار حیله گرند. اینهاکه خود لحظه ای رنج گرسنگی و فقر و بیچارگی را نچشیده اند موجودات خطرناکی هستند که دیر یا زود ماهیت منافقانه آنها بر محرومین و مستضعفین آشکار خواهد گردید. اینها مرفهین بی دردی هستند که همچون نظریه پردازان فقرزدائی مکتب سرمایه داری و نیز زمامداران باصطلاح طرفدار محرومان و کارگران پرولتاریای مکتب سوسیالیسم و کمونیسم، فرصت طلبی کرده و با نردبان نام و عنوان و ادعای دفاع از حقوق محرومان بر بلندای قدرت و نظام سیاسی جامعه ایستاده، و در نهایت، مستضعفان و محرومان را در زیر دست و پا و چنگالهای حرص و آز خود له کرده و نابود می کنند. حضرت امام معیار دادند و به مردم شریف و حزب الله و محرومین جامعه اعلام داشتند که افراد دسته اول را انتخاب کنید امام به دسته دوم هر چند هم صادق باشند اشاره ای نکردند و معلوم می شود که آنها نیم توانند خط اصولی انقلاب اسلامی را پیاده کنند و نمی توان به آنها امیدوار بود و از دسته سوم که موجودات خطرناک و فرصت طلبی هستند باید به شدت پرهیز گردد. این دسته مستضعفان را فدای جاه طلبی و قدرت طلبی و هدفهای پلید سیاسی خود می کنند. اگر امام بزرگوار مرتباً و با جدیت و صداقت تمام برای محرومان و مستضعفان دل می سوزاند و پیمان خویش را با آنها حفظ نموده و خواهد نمود یکی از دلایل مهمش این است که زندگی خود را از دیرباز با زهد و پارسائی بسر برده و لذا میداند که بر این طبقه جامعه چه میگذرد و با وجود قرارگرفتن در بالاترین جایگاه نظام اجتماعی جامعه، محرومین- یعنی این مغضوبین ستمگران و اشراف- را فراموش نمی کند. و بالاترین الگو پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد(ص) است که پرچمدار نهضت مقدس اسلام بود و آن حضرت در یتیمی و سختی، زندگی و رشد کرد. بطور کلی باید محرومان و مستضعفان بدانند که تنها آنهائی وفادار به حقوقشان و دلسوز منافعشان خواهند بود که در گروه اول قرار گرفته و بقول حضرت امام درد مستضعفان چشیده باشند- اینها در قول و عمل به محرومان خدمت خواهند کرد. ناگفته نماند که دو مشکل اصلی بر سر راه وجود دارد: اول- اینکه دور تسلسل فقر باعث می گردد که محرومان و مستضعفان کمتر به مدارج علمی و تخصصی و اجتماعی برسند و لذا تعدادشان به نسبت مرفهین بی درد جامعه که مدارج یاد شده را کسب کرده اند معدود است و نمی توان کلیه سنگرهای کلیدی نظام سیاسی و اداره امور جامعه را با اینگونه افراد پر کرد البته در صورتیکه چنین فرصتی به همان تعداد معدود نیز داده شود. دوم- اینکه بعلت قدرت نفوذ و توانائیهای مدعیان طرفداری از مستضعفین که بعنوان دسته سوم ذکر شدند، متأسفانه تشخیص هر یک از سه دسته بیان شده برای مردم و مسئولین دلسوز و واقعی محرومین کاری بسیار مشکل است و دسته سوم تا آنجا پیش می روند که می توانند در جامعه طرفداران واقعی محرومین را طرفدار سرمایه داری و طرفداران واقعی سرمایه داری و ضد محرومین را طرفدار مرحومان و مستضعفان به جامعه معرفی کنند! و دو چهره معکوس از آنها را به ذهنیت جامعه القاء نمایند و جریان فکری و قضاوت اجتماعی جامعه را بنفع خود تمام کنند. فراموش نمی توان کرد که مرحوم شهید بهشتی را که چهره دلسوز واقعی محرومان بود بوسیله همین مدعیان دروغین، در زمان حیاتش بعنوان چهره طرفدار سرمایه داران معرفی می کردند و این جریان خاتمه نیافته و کم و بیش شاهد معرفی دلسوزان محرومین بعنوان طرفدار سرمایه دار و نیز سرمایه داران و مرفهان بعنوان دلسوز محرومین هستیم. بهرحال معیاری که حضرت امام به امت دادند می تواند امت را از اشتباه در تشخیص و انتخاب درست مصون و محفوظ بدارد. اینک با توجه به تبیین مجدد خط اصولی انقلاب اسلامی یعنی خط حمایت از مستضعفین و محرومین از سوی حضرت امام، و با توجه به اینکه بار اصلی انقلاب اسلامی و تحمل مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی و سیار مسائل نیز بر دوش محرومین قرار دارد، مسئولین و زمامداران جمهوری اسلامی در مجلس و دولت و قوه قضائیه و نیروهای نظامی و انتظامی و وسایل ارتباط جمعی و غیره در برابر یک امتحان و آزمایش تاریخی قرار دارند، که یا از این فرصتهای طلائی و تأکیدات مقام رهبری انقلاب اسلامی استفاده کرده و چهره فقر و محرومیت را از پهنه کشور اسلامی ایران بزدایند و خط تداوم حاکمیت محرومین و مستضعفین را ترسیم و سیاستگذاری و محقق نموده و ناجی محرومین و مستضعفین مسلمان و غیر مسلمان جهان قرار گیرند، و یا اینکه این رسالت تاریخی را با شعار و وعده و توجیه و ... برگزار نموده و به بایگانی تاریخ بسپرند؟ که یقیناً امام عزیز و محرومین و مستضعفین و مسئولین دلسوز و هوشیار در بخشهای یاد شده، اجازه چنین پیش آمدی را نخواهند داد. پهنه کشور دچار عدم تعادل فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی- می باشد و فاصله ها و تفاوتها بیش از حد انتظار است. برابر بررسیهای جغرافیائی بعمل آمده در پهنه کشور، مناطق و نواحی توسعه یافته (البته نسبی) و متقابلاً توسعه نیافته در کنار همدیگر و یا دور از هم وجود دارند. تفاوتها در تمامی ابعاد فرهنگی- آموزشی- اقتصادی- اجتماعی- عمرانی و رفاهی و غیره زیاد است. تفاوت بین زندگی شهری و روستائی نیز زیاد است. روستائیان کشور در مشقت و سطح درآمد و رفاه بسیار پائین نسبت به شهرها قرار دارند و همین اختلاف، منشاء اصلی مهاجرت اجباری روستائیان عزیز کشور به شهرها و مسئله دارتر شدن شهرها می باشد. در داخل اجتماعات شهری و روستائی نیز اختلاف سطح فراوان است فقر و غنی در کنار هم قرار دارند و همدیگر را با نگاههای معنی دار نظاره می کنند. در شهر تهران بعنوان یک مکان جغرافیائی، تفاوتها و فاصله ها فراوان است و تهران را میتوان شهر «فاصله ها» نامید، تفاوت و فاصله در مسائل فرهنگی- اجتماعی- روانی- اقتصادی- علمی- رفتاری- خدماتی- معاشرتی- اخلاقی- اعتقادی- فیزیکی- رفاهی- عمرانی- طبیعی و غیره بطور وضوح قابل لمس می باشد و این فاصله ها گاهی آنقدر زیاد است که دل هر انسان متعهد و بصیری را بدرد می آوردکه چطور اینهمه فاصله در یک مکان جغرافیائی بوجود می آید و تحمیل می گردد. در محله عودلاجان و قلب تهران بزرگ، زندگی در کاروانسراها زجرآور بوده و توهین به کرامت انسان می باشد، این در حالی است که در همین تهران، مرفهان بی درد در بخشهای مختلف آن ویژه شمال شهر از امکانات رفاهی و خدماتی و شرایط شغلی و زیستی بسیار بهتری برخوردارند. تحقیق جغرافیائی انجام شده تحت عنوان «تفاوتهای مکانی آموزش و پرورش در شهر تهران» که در مجله اطلاعات علمی خردادماه 67 بچاپ رسیده است بیانگر فاصله زیاد توان آموزشی و علمی بین ساکنین شهر تهران (شمال و جنوب) می باشد و در عین حال یک خطر را هشدار می دهد و آن اینکه، «ادامه این وضع بین ادامه تصرف سنگرهای علمی و تخصصی توسط مرفهان و نتیجتاً تداوم خزنده حاکمیت مرفهان بر جامعه»- وجود فقر و غنی و تفاوتها و فاصله های موجود در پهنه کشور و سکونتگاههای شهری و روستائی آن محصول ساخت نظام سیاسی- اجتماعی و اقتصادی رژیم طاغوتی گذشته می باشد که علی رغم جهت گیریهای جمهوری اسلام در خصوص ایجاد تعادل در فضای جغرافیائی کشور و محرومیت زدائی از آن، معهدا شاهد بقای آن می باشیم. به زمامداران جامعه در مجلس و دولت و دستگاه قضائی و نیز مراکز دانشگاهی و غیره باید گفت که جهت گیریهای تعادل جویانه برای رفع فقر و غنی لازم است ولی کافی نیست بلکه برای تحقق عینی این جهت گیریها بایدساختهای برنامه ای و اجرائی همراه با قوانین راهگشا در زمینه مسائل فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی و غیره بوجود آیند و در واقع جهت گیریها، ساختهای برنامه ای و اجرائی اکولوژیک را میطلبند و با ساختهایی که خود بوجود آموزنده وضع موجودند نمیتوان جهت گیریهای تعادل جویانه رفع فقر و غنی و رفع فواصل و تفاوتهای موجود کشور را محقق ساخت. این رسالت در درجه اول بدوش مجلس شورای اسلامی قرار دارد و چه خوب امام بزرگوار مسائل این خط اصولی انقلاب اسلامی را در ارتباط با مجلس مطرح فرمودند. زمامداران جامعه با بینشی عمیق و نگرشی وسیع و بدور از جنجالها و شعارهایی که بعضاً هدفهای سیاسی را تعقیب می کنند نه حل مسئله فقر و غنی را، باید به این مسئله پرداخته و با توجه به تأکیدات و اختیارات و راهگشائیهای فکری و فقهی حضرت امام، مسئله فقر و غنی را حل کرده و حمایت از منافع و حقوق محرومان را بقول حضرت امام در متن قوانین و سیاستگزاریهای کشور لحاظ کنند و این روح را در نظام اجرائی کشور و نهادها و بنیادهای برنامه ریزی توسعه بادیدگاه تحول اساسی در آنها بدمند. خلاصه اینکه نمی شود هم حامی مستضعفان و محرومان بود و هم شاهد وجود عملکرد منفی سیستمهای اجرائی، مالی، بانکی، اقتصادی، قضائی و قوانین و مقررات و برنامه هایی که باز مرفهان جامعه از آنها برخوردارند و مستضعفان و محرومان جامعه محروم از آن؟! و ساکت و بدون تلاش باقی ماند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 456 |