تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,419 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,370 |
نور پرفروغ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 83، آبان 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
17 ربیع الاول ولات با سعادت ششمین اختر تابناک ولایت و امامت بر عموم شیعیان مبارک باد نور پرفروغ امام صادق«ع» از زبان مخالفان وظیفه تاریخ راستین است که حوادث و رویدادها را همانگونه که رخ داده است، نگهدارد و ثبت نماید و به نسلهای آینده تحویل دهد. ولی با این حال تاریخ را میبینیم که از کنار حوادث بسیار مهمگذشته و شخصیتهای ارزنده را رها کرده و ساعتها ور وزها و سالهای دراز در گوشههای پر زرق و برق کاخههای حاکان غاصب و زورگویان و چپاولگران و ستمپیشگان خزیده و برفرشها و قالیهای گرانقیمت خلفای عباسی و اموی و دیگر طاغوتها و شاهان لمیده و در وصف جامهای می و گشت و گذارهای ناروای آنان، صفحات سفید را سیاه کرده است؛ اینجا است که باید گفت تاریخ نتوانسته است بدرستی وظیفه خود را انجام دهد زیرا ـ با صد افسوس ـ آزادی خود را از دست داده و راههای ناهموار را در پیش گرفته و در مسیرهای منحرف بازیهای سیاسی قرار داشته و این نه شیوه خود است که در اثر چیرگی سلطهگران ستمگر بر آن است. و گرچه تاریخ گرفتار قید و بندهای ستمگران و طواغیت بوده ولی با این حال نتوانسته است که در برابر آفتابی درخشان همچون امام صادق(ع) ساکت بماند و گرچه عباسیان زالو صفت خون آشام، با ریختن خون گواهان حق و شاهدان فضیلت، ابرهای تیرهای را جلو این خورشید گرفتند تا آن را از پرتو افشانی باز دارند ولی نور پر فروغ آن حضرت، چنان ابرها را از هم شکافت و خود را نمایان ساخت که دوست و دشمن در برابر عظمتش چارهای جز کرنش و تسلیم نداشته، ناچار او را به بزرگی ستودند تا آنجا که بزرگترین دشمنانش، منصور دوانیقی گوید: «جعفر از کسانی است که خداوند درباره او فرموده: «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا»[1] آری! او ازکسانی است که خداوند آنان را برگزید و او از کسانی است که بر دیگران در خیرات پیشی گرفت.[2] و همانا هیچ اهل بیتی نیست مگر اینکه در بین آنان حدیث کنندهای باشد و حدیث کننده ما امروز جعفر بن محمد است».[3] و ابوحنیفیه که خود را رقیب امام میدانست در باره آن حضرت چنین گوید: «فقیهتر از جعفر بن محمد نیافتم. هنگامی که منصور او را به اینجا آورد، مرا خواست و به من گفت: ای ابوحنیفه! مردم دلباخته جعفر بن محمد شدهاند. من از تو میخواهم سئوالهای دشواری برای پرسیدن از او آماده سازی! من هم چهل سئوال مشکل را برای پرسش از او آماده نمودم پس از آن منصور دنبال من فرستاد. من به «حیره» آمدم و بر او وارد شدم دیدم جعفر بن محمد در طرف راست او نشسته است. هنگامی که به سیمایش نظاره کردم، آنچنان هیبت و جلال آنب زرگوار مرا گرفت که هیچگاه از منصور چنین هیبتی نیافته بودم. بر منصور سلام کردم، به من اشاره کرد، نشستم از آن پس رو به ایشان نموده عرض کرد: یا ابا عبدالله! این ابوحنیفه است. جعفر فرمود: آری! او را شناختم. پس از آن، منصور رو به من کرده گفت: ای ابوحنیفه! آنچه سئوال داری از ابو عبدالله بپرس من هم شروع به پرسیدن کردم و او هر بار پاسخ مرا میداد و میفرمود: «شماها چنین میگوئید، اهل مدینه چنان میگویند و ما چنین میگوئیم». خلاصه گاهی با ما موافق بود و گاهی هم با همه مخالفت میکرد تا اینکه تمام چهل سئوالم را پاسخ گفت. آنگاه ابو حنیفه ادامه میدهد«و مگر ما روایت نکرده بودیم که اعلم مردم کسی است که به نظرهای گوناگون مردم آگاهی بیشتری دارد؟!».[4] وجاحظ که بوی تعصب مذهبی از سراسر کتابهایش نمایان است به امام صادق«ع» که میرسد میگوید: «دانش وفقه جعفر بن محمد، گیتی را فراگرفت. گفته شده است که ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردانش بودند و همین بس است که شخصیت علمی او را معرفی کند».[5] و آلوسی، هنگامی که سخن ابوحنیفه را نقل میکند که گفت: «اگر آن دو سال نبود، نعمان(ابوحنیفه) هلاک شده بود». چنین ادامه میدهد: «این ابوحنیفه است که از اهل سنت میباشد، با بلیغترین زبان و فصیحترین بیان اعلام میدارد: اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاک میشد، یعنی آن دو سال که در محضر امام جعفر صادق دانش آموخت».[6] و مالک بن انس که خود صاحب مذهب است، آنچنان شیفته آن حضرت شده که بالصراحه اعلام میکند: «مدتی با جعفر بن محمد معاشرت داشتم، هرگز اور ا نیافتم مگر در یکی از این سه حالت: یا نماز میگذارد و یا روزه بود و یا به تلاوت قرآن مشغول بود. همانا هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ انسانی خطور نکرده است افضل از جعفر بن محمد الصادق از نظر دانش و پارسایی و عبادت.»[7] و دهها دانشمند و فقیه دیگر از کلیه مذاهب اسلامی درباره آن حضرت داد سخن داده و ناچار اعتراف به بزرگی و عظمت و بیهمائی امام صادق«ع» در دوران خویش کردند و با وجود فشار و اختناق فزون از حد عباسیان و عصبیتهای جاهلی، بسیاری از آنان که زندگانی امام صادق«ع» را مورد بررسی قرار دادند، گرچه پژوهشهایشان خیلی سطحی بود و از مرزهای ترس و عصبیت و گروه گرائی تجاوز نمیکرد، با این وصف، سیمای آن حضرت در چارچوب تاریخ با آن قلمهای لرزان بگونهای ترسیم شد که در ساخت خود بینظیر است. عارف ثامر از دانشسرای پژوهشهای شرقی و عبده خلیفه یسوع، پاپ نصرانی در این باره سخن جالبی دارند، چنین میگویند: «هنگامی که تحقیق کننده برای تحقیق و بررسی پیرامون شخصیت امام جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب خود را آماده میسازد که یک پژوهش راستین در سایه وجدان پاک، حقیقت عقلی و تجرد علمی با پیگیری اصول نوین و بدور از عاطفه و بیماری عصیبت و گروهگرائی و تأثیر تابعیت داشته باشد، در آن صورت نمی تواند جز اعتراف به اینکه این شخصیت، یک مجموعه فلسفی قائم بذات خویش است که با حرکت و حیویت، مزین شده و دارای خردی است ابداع آور که دانش ها را استنباط و اندیشه ها را ابتکار و نظمها و قوانین را ایجاد نموده است».[8] پس ما شیعیان و پیروان مکتب امام صادق(ع) باید دل خویش داریم که دست بدامان مقدس چنین آفتاب تابناکی زده ایم که مسلمانان و غیر مسلمانان، خاصه و عامه در برابر شکوه و عظمتش، نهایت کرنش و تواضع را دارند و ما باید خدای را هر صبح و شام شکر و ثنا گوئیم که ما را ـ اگر از پیروان نباشیم ـ از محبان و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت قرار داد و امید داریم که در روز رستاخیز، همان روز که هر گروهی را با امامشان محشور می کند، ما گنهکاران را که افتخار انتساب به جعفر بن محمد(ع) داریم با آن حضرت محشور نماید. به امید استجابت.
[1]- سوره فاطر ـ آیه 32. [2]- تاریخ یعقوبی ـ ج 3 ـ ص 177. [3]- مناقب ابن شهر آشوب ـ ج 2 ـ ص 302. [4]- جامع اسانید ابی حنیفه ـ ج 1 ـ ص 222 و تذکرة الحفاظ ذهبی ج 1 ـ ص 157. [5]- رسائل الجاحظ سندوبی ـ ص 106. [6]- تحفه اثنی عشریه ـ ص 8. [7]- تهذیب التهذیب ـ ج 2 ـ ص 104. [8]- پیشگفتار کتاب«الهفت و الاظله» ص 15. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 69 |